شقایق دلشاد بازیگر جنجالی که به تازگی در فضای مجازی به همراه لیلا بوشهری دیگر بازیگر سینمای ایران دست به افشاگری علیه برخی از سینماگران زدند گفت: چرا میگویید جنجال؟ این یک واقعیت است و جنجال نیست؟
وی افزود: خوشبختانه یا متاسفانه واکنشها زیاد بوده، در این چند روز واکنش بدی ندیدم، البته خیلی درگیر کارهای خودم یعنی درگیر شهروندان کشور خودم در کهریزک، بهزیستی، خانه سالمندان و موسسات خیریه بودم؛ تماسها و پیامهای زیادی از خبرگزاریهای سراسر دنیا داشتم که بسیاری از آنها ایرانیهای مقیم آن کشورها بودند و از من خواستند که با آنها همکاری کنم، همان روز که فیلم منتشر شد فکر میکنم در داخل کشور 15 درخواست مصاحبه داشتم.
دلشاد اظهار داشت: همیشه دوست داشتم که این حرفها را بزنم، اما متاسفانه زمانی که همکارهای ما خانمها اصولاً اندکی که به همدیگر برخورد میکنند “گیم اور” میشوند؛ در همین قضیه طی یک مراسمی که در یک کافه جمع بودیم صحبتی پیش آمد که بچهها دلخور شدند، من گفتم اگر جایی باشد و شرایط فراهم شد مطرح کنید، آن قدر مطرح کنید که بدست یک سری از آدمها برسد، به گوش وزارت ارشاد و بچههایی که کار میکنند و بچههای قوی که میتوانند در رابطه با این موضوع به ما کمک کنند.
وی در ادامه گفت:، ولی متاسفانه خانمها و دخترهای جدید که تازه وارد کار بازیگری میشوند گفتند ما میترسیم، پدر و مادرمان اگر بفهمند دیگر اجاز نمیدهند ما کار انجام دهیم؛ یک نفر میگفت: اگر شوهرم متوجه شود که از من چه سوء استفادهای شده اول او و بعد من را میکشد؛ این ترسهایی است که هیچ کدام از خانمها حاضر نمیشوند این مسائل را مطرح کنند.
بازیگر سریال شهرزاد در پاسخ به این پرسش که اگر چنین حرفی صحت داشته باشد ما باید بگوییم اکثر بازیگرهای زن تن به این خواستهها داده اند عنوان کرد: من نمیگویم تن به این خواستهها داده اند، مگر من تن به این خواستهها دادم؟ نه…؛ آنها پیشنهاد میدهند و شانس خود را امتحان میکنند؛ بارها و بارها، هم شما میدانید و هم مخاطبان میدانند حتی اگر بگویند این قضیه وجود ندارد یعنی به خودشان و جامعه هنری و به شهروندان ایرانی توهین میکنند.
وی افزود: 3 نفر از بازیگران خانم پیشکسوت با من تماس گرفتند و بابت مصاحبهای که کرده بودم از من تشکر کردند و گفتند که حرف دل آنها را که سالها به صورت بغضی در گلویشان بوده است را بیان کرده ام.
دلشاد در ادامه صحبتهای خود با پیشکسوتان سینمای ایران اشاره کرد و گفت: من در پاسخ به پیشکشوتان گفتم که چرا شما صبحت نمیکنید چرا شما این مسائل را مطرح نمیکنید و چرا من باید به تنهایی این معضلات را مطرح کنم؟ حتی اگر شده باشد تا آخر این قضیه میروم، ولی دیگر اجازه نخواهم داد که دختران سرزمینم از لحاظ روحی زخمی شوند.
وی افزود: قریب به 7 تا 8 سال است که کار میکنم، مجری و گوینده بوده ام، تئاتر و تصویر هم کار میکنم و قائم مقام خیریه نیکان یاس نیز هستم؛ زمانی که مسئولیتی به من اضافه میشود باید به آن متعهد باشم. شقایق دلشاد خاطر نشان کرد: تمام کسانی که از این به بعد نخواهند با من کار کنند صد در صد همان مشکلی را که من گفته ام دارند؛ چرا باید یک کارگردان سر پروژه از مشروبات الکلی استفاده کند و پشت دوربین بنشیند؟
وی اظهار داشت: از چند سال قبل بارها برایم پیام فرستاند که از ایران بروم، اما من نپذیرفتم؛ شما فکر میکنید من نمیتوانم بروم؟ چرا فکر میکنید که به من پیشنهاد برای رفتن نداده اند؟ از 5 سال پیش که بچهها به شبکه GEM رفتند به من هم پیشنهاد دادند، ولی من ایران را دوست دارم و بخاطر خانواده و کشور خودم نرفتم؛ از بالیوود دو بار با من تماس گرفتند، گفتم اگر حجاب داشته باشم میآیم و بازی میکنم، اما، چون دیدم که نمیتوان حجاب داشت و این برای من خط قرمز است قبول نکردم.
دلشاد عنوان کرد: چرا باید از مجله به من زنگ بزنند سه سال پیش بگویند “خانم دلشاد خوبی من در جشنواره فلان شما را دیدم و خیلی از شما خوشم اومد”؟ بعد از آن برای مصاحبه وقت خواست که من هم با توجه به مشغلهای که داشتم گفتم فقط یک تایم کوتاهی در ساعات ظهر وقت دارم؛ گفت: “خب ایرادی ندارد، بعدش چه میشود؟ بعد از پخش شدن مجله و انتشار چه میدهید؟ من گفتم که پول میخواهید؟ گفت” که من سر تا پای شما را طلا میگیرم و برایت ماشین میخرم” من پرسیدم که چرا این کار را میکنید؟ او گفت: ” با هم دوست باشیم و هرجا و در هر مجلهای که مصاحبه گرفتم شما هم یک گوشهای از مجله خواهید بود.
وی ادامه داد: حیف که شرم و حیا به من اجازه نمیدهند که جلوی دوربین یک سری مسائل را عنوان کنم؛ من حاضرم بین هزارنفر و دوربین نباشد با سند و مدرک و اسم اشخاص حرف بزنم.
شقایق دلشاد در پایان گفت: لیلا بوشهری به من گفت: “که این فیلم را از صفحه اینستاگرام خود حذف کن چرا که دیگر به ما پیشنهاد کار نمیدهند” که من گفتم “به درک” من مدافع حقوق دختران سرزمینم هستم و مثل شاه نیستم که یک مشت خاک کشور را بردارم و به خارج از کشور برم و بگویم در کشورم با من فلان کار را کردند.