شاید جالب باشد بدانید که مسئولان گینس رکوردهای مربوط به طولانی ترین زمان بدون خواب را از متقاضیان قبول نمی کنند. علت هم این است که نخوابیدن پیامدهای بسیار بدی برای افراد به همراه خواهد داشت. اما آنها یکبار رکورد ثبت شده توسط فردی را قبول کردند و اتفاقاتی که در ادامه برای او افتاد مسئولان گینس را مصمم کرد تا دیگر چنین رکوردهایی را قبول نکنند.
در اواخر دسامبر سال 1963 میلادی پسری 17 ساله به نام رندی گاردنر از دو دوست خود به نام های بروس مک آلیستر و جو مارسیانو درخواست کرد که او را در پروژه ای همراهی نمایند؛ او میخواست رکورد بیشترین روزهای بیدار ماندن را ثبت نماید و برنده جایزه نمایشگاهی علمی شود که در آن زمان پیروزی در آن رویای خیلی از جوان ها بود.
این سه دوست مصمم بودند که برنده جایزه نمایشگاهی با محوریت علوم شوند و در این مسیر حتی حاضر شدند جانشان را به خطر بیاندازند. آن رقابت علمی هم از اهمیت بالایی در سطح آمریکا برخوردار بود و سومین خبر پرخواننده در نشریات این کشور محسوب میشد. به همین خاطر پزشکی به نام ویلیام دمنت تصمیم گرفت که با این سه نفر همراه شود و با اشتراک گذاری دانش و تخصص خود با آنها کمی از اعتبار این رکورد را به نام خود ثبت کند.
گاردنر توانست 264.4 ساعت بیدار بماند که تقریبا می شود 11 روز و 25 دقیقه.در تمام این مدت نیز دمنت و دستیارانش فعالیت های مغزی وی را با کمک چندین آزمون حسی و شناختی زیر نظر داشتند. بعد از دو روز بیخوابی گاردنر برای ادای حروفی که نیاز به پیچش زبان داشتند با مشکل روبرو شد و نمی توانست با لمس کردن اشیاء آنها را شناسایی کند. احساسات دیگرش به نظر رو به فزونی گذاشتند و برای مثال نسبت به بوهای قوی بسیار حساس شد. در روز پنجم دوستان گاردنر تصمیم گرفتند که با انجام فعالیت های فیزیکی او را بیدار نگه دارند و اینطور به نظر می رسید که قابلیت هایش در بازی بسکتبال بعد از یک هفته نخوابیدن بهتر از قبل شده.
بی خوابی در 60 سال بعد
بعد از تمام شدن این دوران سخت، چند اتفاق رخ داد. خبر خوب آنکه گاردنر و دوستانش جایگاه نخست را در آن رقابت علمی کسب کردند و دستاورد او برای همیشه در کتاب رکوردهای گینس ثبت شد. اما خبر بد آنکه با گذشت زمان افسوس خوردن های گاردنر به خاطر انجام آن کار بیشتر و بیشتر شد. در اواخر دهه 2000 میلادی او دچار بی خوابی مزمن یا اینسومنیا شد و آنطور که خودش میگوید علتش فقط و فقط آن تجربه بود. او تا چندین سال هرشب این بی خوابی ها را تجربه می کرد تا اینکه به وضعیت پایداری از خواب رسید و این روزها تنها میتواند 6 ساعت در شبانه روز بخوابد.
امروز رندی در 72 سالگی اش به سر می برد و در مورد تجربه جوابی اش اینطور می گوید:
در دهه 1960 تصور می شد که انسان به خواب نیازی ندارد و من نیز چنین فکر میکردم.
اما روشن است که او این روزها تصور دیگری غیر از این دارد.