به گزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیای اقتصاد»، نشریه نشنالاینترست در مطلبی به نقش آینده ایران و دیگر قدرتهای منطقهای در سوریه پس از خروج آمریکا از این کشور پرداخته است. بر اساس این گزارش، تصمیم دونالد ترامپ برای خروج سربازان آمریکایی از سوریه همچنان موجب حیرت کارشناسان در آمریکا شده است. اما دیدگاه اصلی نسبت به این اقدام آن است که این موضوع دست بالا را به سه کشور ایران، روسیه و ترکیه خواهد داد. در رابطه با ایران برخی تحلیلگران اطمینان دارند که خروج آمریکا از سوریه تنها موجب افزایش نفوذ ایران در منطقه و سوریه برای پیشبرد برنامه منطقهای خود خواهد شد. البته این حالت ممکن است در طولانیمدت قابل اجرا نباشد.
واکنش اولیه تهران نسبت به تصمیم ترامپ برای خارج شدن 2 هزار سرباز آمریکایی از شرق سوریه همراه با تردید بود. از یکسو بسیاری از تحلیلگران ایرانی این تصمیم را یک اقدام سیاسی از سوی یک رئیسجمهور غیرمحبوب دانستهاند که تلاش میکند در انتخابات سال 2020 یکبار دیگر بهعنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب شود. این جریان فکری در تهران بر این باور است که ترامپ فردی است که آگاه است تعهد بیقیدو شرط آمریکا برای ماندن در سوریه چالشهای متعددی با خود بههمراه خواهد داشت. از دید آنها این احتمال وجود دارد تا با افزایش توسعه نظامی آمریکا در سوریه اقبال ترامپ برای پیروزی مجدد در انتخابات 2020 کاهش یابد. در این بین همچنین این درک وجود دارد که تصمیم ترامپ در داخل آمریکا دارای حامیان متعددی از جمله در جناح چپ سیاسی است. بسیاری از مردم آمریکا سیاست خارجی کلان ترامپ را حمایت نمیکنند اما در عین حال بر این باورند که ارتش آمریکا هیچ دلیل استراتژیک متقاعدکنندهای برای ماندن در سوریه ندارد.
دیگر دیدگاهی که در میان ایرانیان وجود دارد و اغلب مقامات بلندپایه این کشور نیز دارای همین نظر هستند تصمیم ترامپ را نه یک اقدام و ارزیابی سیاسی ناگهانی بلکه نوعی فقر دید استراتژیک میدانند. از دید آنها این اقدام برای طولانی کردن جنگ انجام شد. این دسته از ناظران معتقدند خروج آمریکا از سوریه بخشی از برنامه برای شکست همکاری میان ایران، روسیه و ترکیه از طریق وعده واشنگتن به آنکارا برای آزادی عمل در برخورد شدید نظامی با کردهای سوریه است. در این ارزیابی اقدام ترامپ دیگر تنها یک تاکتیک سیاسی نیست و در راستای طولانیتر کردن جنگ سوریه است تا ایران، روسیه و بشار اسد اکنون که مخالفان شکست را پذیرفتهاند، از فرصت حل سیاسی بحران در این کشور محروم شوند. اگرچه در این دیدگاه تمایلات ضدآمریکایی در میان مقامات ایرانی به چشم میخورد و بهنظر میرسد که بر قضاوت آنها تاثیرگذار است.
با این حال یک ارزیابی دقیقتر از سوی ایرانیها باید دو واقعیت غیرقابل انکار دیگر را نیز شامل شود. آمریکا از زمان آغاز بحران در سوریه در سال 2011 هیچ استراتژی مشخصی را دنبال نکرده است که ایران از این جهت منافع فراوانی بهدست آورد. این واقعیت گمانهزنی پیرامون آنکه طولانیشدن جنگ سوریه انگیزه ترامپ بوده است را نفی میکند. دوم آنکه ایرانیها به درستی نبود آمریکا در سوریه را به منزله هموار شدن راه برای بازگشت جهان عرب به دمشق دانستند. این موضوع به طرز قابل درکی تهران را به دلیل وجود رقبای خود در جهان عرب مانند عربستانسعودی و امارات برای افزایش نفوذ منطقهای نگران ساخته است. سفر اخیر رئیسجمهور سودان به سوریه که دیگر کشورهای عربی در انجام آن نقش داشتهاند نیز از همین نوع است. همچنین زمزمههایی از پذیرش مجدد سوریه در اتحادیهعرب در زمانی مطرح شده است که امارات پس از آنکه برای حمایت از مخالفان دولت اسد سفارت خود در سوریه را تعطیل کرد، در روزهای اخیر سفارت خود را در این کشور بازگشایی کرده است.
با این حال این تحولات از چند ماه پیش درحال انجام بودهاند. تصمیم بازگشایی سفارت امارات در سوریه از زمانی که اوباما با برخی از اقدامات خود نشان داد که دیگر تمایلی به ماندن نیروهای آمریکایی در سوریه برای مقابله با ایران و روسیه ندارد اتخاذ شده بود. اکنون که دولتهای عربی این مهم را درک کردهاند که آمریکا نمیتواند در مساله سوریه قابل اطمینان باشد و اینکه برنامه ایران و روسیه برای بقای رژیم اسد در حال پیروزی است، دستور کار خود را تغییر دادهاند. امروز این برنامه جدید در چارچوب امیدی است که کشورهایی نظیر عربستان و امارات برای ایفای نقش اساسی در روند بازسازی سوریه پس از بحران دارند. انور قرقاش وزیر مشاور امورخارجه امارات در این باره میگوید: «ایفای نقش اعراب در سوریه برای مقابله با جاهطلبیهای منطقهای ایران و ترکیه ضروریتر از گذشته است.»
این تحولات چرایی نگرش تهران نسبت به دوران پسابحران در سوریه را نشان میدهد. از یکسو ایران، ترکیه و روسیه را بهعنوان شرکای موقتی در سوریه میبیند چراکه همانطور که محمدجواد ظریف همواره تاکید کرده است در برخی موارد اختلافنظر میان این سه کشور در مورد آینده سوریه وجود دارد. اگرچه آغاز این شراکت جنجالبرانگیز به زمانی بازمیگردد که سه کشور تلاش خود را در چارچوب «مذاکرات آستانه» برای کاهش تنش در سوریه آغاز کردند. اما از سوی دیگر یکی از تاثیرات آنی خروج آمریکا ازسوریه تسهیل احتمالی روند درآغوش گرفتن اسد از سوی دولتهای عربی است. این تلاش اعراب میتواند شامل اعطای بستههای حمایتی برای بازسازی سوریه باشد.
تهران باید انتخاب خود را انجام دهد. میتواند اینگونه تصمیم بگیرد که اعطای چنین مشوقهای مالی از سوی اعراب به اسد تهدیدی برای نفوذش در سوریه است. یا اینکه از چنین کمکهایی برای بازسازی سوریه استقبال کند و سوریه را بهعنوان یک عامل برای افزایش نفوذ خود نبیند. ایران اکنون ظرفیت مالی لازم برای شرکت در روند بازسازی سوریه را در آینده نزدیک ندارد. روسها و ترکها نیز ظرفیت محدودی برای تزریق کمکهای مالی به سوریه دارند. در عین حال مقامات ایرانی در رسانهها اعلام کردهاند که متعهد به کاهش تنش با رقبای عرب خود هستند. تنشزدایی میان ایران و اعراب در سوریه قطعا از اهداف پشتپرده تصمیم ترامپ برای خارج شدن نیروهای آمریکایی از سوریه نبوده است. اما با توجه به این اصل که خروج نظامی آمریکا از سوریه یک خلأ قدرت در سوریه ایجاد میکند به این ترتیب رقابت بیشتر برای افزایش نفوذ تنها یک روی سکه است؛ ایران و رقبای عرب این کشور میتوانند شرایط کنونی را یک فرصت مناسب برای پرهیز از تکرار اشتباهات خود از زمان آغاز جنگ در سوریه بدانند.