مجله مهر: کتاب فتنه تغلب بازخوانی جدیدی از فتنه 88 است که به تازگی و در نهمین سالگرد 9 دی منتشر شدهاست. حسین وزارتی، تحلیلگر سیاسی در این باره نوشتهاست:
«1. حدوداً ده روز است که افتنه تغلبب روانه بازار کتاب شده و سر و صدا و حاشیههای بسیاری پیرامونش ایجاد شدهاست. از ورود بیبیسی فارسی که همانند یک مادر مهربان، مراقب فرزند خود (فتنه) است و با تمام وجود در تلاش است تا باز هم راههای راستیآزمایی را مخدوش کند تا طرح مسائلی نظیر انتشار مذاکرات 88 که سعی در فرار از پاسخگویی دارد. باید از همه این حاشیهسازیها عبور کرد. انتشار این کتاب، تکمیلکننده و امتداد طراحی و راهبرد روشنگرانه حضرت آیتا … خامنهای در در طول فتنه 88 و پس از آن است که تمام تلاش خود را برای روشن شدن مختصات فتنه و کمک به مردم در تشخیص سره از ناسره به کار بستند؛ بنابراین باید مراقب بود تا حرف اصلی کتاب و پرسشهای مهم و اثرگذار آن گم نشود.
آیا مهندس موسوی به دنبال راستیآزمایی صحت انتخابات بود؟ خوشبختانه این پرسش، از معدود مواردی است که آقای موسوی پاسخ دادهاست. وقتی آقای محسنی اژهای از او میپرسد: فرض کنید شورای نگهبان کل صندوقها را بازبینی کرد؛ اگر دوباره شما برنده نبودید، نتیجه را قبول دارید؟ گفت نه!
2. در کتاب آمده که رهبر انقلاب میگویند مهندس موسوی حرفهایی زد که من را خیلی متعجب کرد. آقای موسوی گفته بود که انتخابات باید ابطال شود. او از جلسهای با حضور مرحوم آقای هاشمی، آقایان خاتمی و سیدحسن خمینی خبر میدهد که پیشنهاد ابطال انتخابات ماحصل آن جلسه بودهاست. رهبر انقلاب اما برای روشن شدن این ادعا، افرادی را مأمور پرسوجو از آقایان هاشمی و خاتمی میکنند. هر دو میگویند در این جلسه، بحث ابطال انتخابات مطرح شد اما ما با آن مخالفت کردیم.
آیا نوار یا صورتجلسهای از این جلسه وجود دارد که ادعای آقای موسوی را مبنی بر پذیرش پیشنهاد ابطال انتخابات توسط آقایان هاشمی و خاتمی اثبات کند؟ چه خوب است که آقایان خاتمی و سید حسن خمینی در اینباره شفافیت داشته باشند و اظهارنظر کنند تا پردهای دیگر از واقعیت ماجرا روشن شود.
3. مهندس موسوی اما در واکنشی انفعالی به کتاب فتنه تغلب، خواستار انتشار کامل مذاکرات خود با رهبرانقلاب در عصر 24 خرداد 88 شد که خبر رسمی آن در همان زمان منتشر شده بود. دو روز پس از انتشار این درخواست، آقای سعید شریعتی از فعالان مؤثر و اصلی ستاد انتخاباتی مهندس موسوی، شنیدههای خود از روایت آقای موسوی از این دیدار را در رشتهتوییتی منتشر کرد. فارغ از درستی یا نادرستی این محتوا، چند نکته در این رشتهتوییت قابل تأمل است:
الف) مشخص شد که مشی رهبری در دیدار خصوصی هم همانند سخنان عمومیشان، توصیه مؤکد به درپیش گرفتن مسیر قانونی بوده و همانطور که به آقای موسوی گفتند اگر او از طریق قانونی مشی کند، ایشان هم قرص و محکم پشتش میایستند و با شورای نگهبان و وزارت کشور رودربایستی ندارند تا این قضیه حل بشود.
از نقل قول برمیآید که حضرت آیتا … خامنهای به محض اطلاع موثق از موضوعی که اطلاع نداشتند، ترتیب اثر دادند و مشکل را برطرف کردند. پس وقتی برای آقای موسوی مسجل شد که رهبری موارد موثق را ترتیب اثر میدهند، چرا مستندات خود را از طریق قانونی پیش نبرد و اردوکشی خیابانی کرد؟
ب) در این دیدار مهندس موسوی به دستگیری برخی اعضای ستاد خود معترض میشود در حالی که رهبر انقلاب از این موضوع مطلع نبودهاند. پس از پرسوجو مشخص میشود که حرف مهندس موسوی درست بودهاست. رهبر انقلاب در همان لحظه دستور میدهند که دستگیرشدگان را با احترام آزاد کنند. اما آقای موسوی خطاب به رهبری میگوید: پس ممکن است شما از بقیه اقدامها هم بیاطلاع مانده باشید. از این نقل قول برمیآید که حضرت آیتا … خامنهای به محض اطلاع موثق از موضوعی که اطلاع نداشتند، ترتیب اثر دادند و مشکل را برطرف کردند. پس وقتی برای آقای موسوی مسجل شد که رهبری موارد موثق را ترتیب اثر میدهند، چرا مستندات خود را از طریق قانونی پیش نبرد و اردوکشی خیابانی کرد؟
پ) مهندس موسوی در این دیدار به رهبری میگوید: وقتی شما قبل از رسیدگی به ادعای ما پیام تبریک به مردم و نامزد پیروز دادید، مگر کسی میتواند برخلاف نظر شما حرف بزند؟ شنیدن این استدلال از جناب مهندس موسوی واقعاً عجیب است. او میگوید چرا رهبری که طبق روال همیشگیشان، پس از اعلامنتایج توسط وزارت کشور و تأیید شورای نگهبان (طی شدن روال قانونی) برای انتخابات پیام تبریک فرستادند. درحالی که خود او زمانی که مردم هنوز در صفهای رأی دادن بودند، در کنفرانس خبری اعلام پیروزی با اختلاف رأی زیاد کرده بود. حال چه کسی میتوانست مهندس موسوی را قانع کند که برنده انتخابات نبودهاست!؟
4. طرحی از طرف آقای موسوی لاری آماده شد که طبق آن، اولا تمام تهبرگها باید با شناسنامهها انطباق داده میشد؛ ثانیاً دستخطها در درون صندوقهای رأی کنترل میشد تا مشابه نباشد و ثالثاً همه صندوقها بازشماری شود که البته اجرای کامل این طرح، چند ماهی به طول میانجامید. دکتر آقامحمدی که پیگیر عملیاتی شدن این طرح بود، موافقت شورای نگهبان را اخذ میکند. طرح را به رهبری هم منتقل میکند که تأکید میکنند این پیشنهاد با تمام توان پیش برود. حتی مورد استقبال آقایان هاشمی و خاتمی هم قرار میگیرد. اما آقای موسوی باز هم شانه خالی میکند. چرا پای کار اجرای طرح خودشان نیامدند؟ مگر مسئلهشان راستیآزمایی انتخابات نبود، پس چرا همه این تلاشها را به باد دادند؟
5. با این اوصاف و با وجود همه این تلاشها و هزینهها، آیا مهندس موسوی به دنبال راستیآزمایی صحت انتخابات بود؟ خوشبختانه این پرسش، از معدود مواردی است که آقای موسوی پاسخ دادهاست. وقتی آقای محسنی اژهای از او میپرسد: فرض کنید شورای نگهبان کل صندوقها را بازبینی کرد؛ اگر دوباره شما برنده نبودید، نتیجه را قبول دارید؟ گفت نه! به مجدداً سؤال میکند که اگر شما بخواهید انتخابات را بهزور ابطال کنید؛ اگر دوباره انتخابات برگزار شد و باز شما برنده نشدید، قبول میکنید؟ گفت نه! اکنون پساز گذشت یک دهه از آن روزها خوب است آقای موسوی و دوستانشان پاسخگوی این پرسشها و ابهامات در افکار عمومی نسبت به گفتار و رفتار خود باشند.