ماهان شبکه ایرانیان

اینترنت نبود این چیزها را چطوری می‌فهمیدیم

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - طنز روز

اینترنت نبود این چیزها را چطوری می‌فهمیدیم

رضا ساکی
تیموری امروز با یک بغل روزنامه آمد تو. مرادی گفت: به یاد سال‌های دور افتادم. 1377 یادت هست تیموری؟ چه روزنامه‌خوانی بودیم آن زمان.
قاسمی گفت: رسانه‌های وابسته و معلوم‌الحالی بودند.
مرادی بی‌اعتنا به قاسمی گفت: هنوز آرشیوشان را دارم. هر بار که اثاث‌کشی کرده‌ایم به‌زحمت و البته بادقت منتقل‌شان کرده‌ام خانه جدید.
مرادی یکی از روزنامه‌ها را بیرون کشید و تیترش را بلند خواند: «با حذف چهار صفر از پول ملی فقط مردم را سرگرم می‌کنیم».
صابری گفت: زهی خیال باطل. این‌ها هنوز فکر می‌کنند مردم سرگرم می‌شوند؟
قاسمی: مردم بیدارند.
صابری: بله مردم با این چیزها سرگرم نمی‌شوند. دهه شصت و هفتاد نیست که. سال 1397 است و عنقریب 1398.
قاسمی: حرف‌های بودار می‌زنی مومن.
صابری: هر حرفی بزنم برای تو بو دارد.
قاسمی: برای این که نمی‌فهمی. ندیدی دختر مردم را چطوری در استوری اینستاگرام کتک زدند؟
صابری: چه ربطی به اینستاگرام دارد؟
قاسمی: اگر اینستاگرام نبود آن دختر چطوری از سیرجان سردرمی‌آورد.
صابری: اینستاگرام نبود تلفن که بود. بالاخره که می‌رفت. تازه خوبی اینستاگرام این است که باعث برملا شدن جنایت شد. اگر اینستاگرام نداشتیم که آن دو پسر دستگیر نمی‌شدند.
قاسمی: چرا آن موقع که فقط تلفن بود این اتفاق‌ها نمی‌افتاد؟
صابری: نمی‌افتاد؟
تیموری گفت: همیشه روزنامه‌ها صفحه حوادث داشته‌اند و همیشه جرم و جنایت هم بوده است.
قاسمی گفت: الان با دو گیگ اینترنت نمی‌دانید چه بلایی بر سر ناموس مردم می‌آید. طرف برای دخترش گوشی خریده است و هشت مرد وارد خانه‌اش شده‌اند.
صابری گفت: این‌جا چه چیزی مهم است؟ عدد هشت و تعداد مردان؟ گوشی هوشمند؟ وارد خانه شدن؟
مرادی گفت: یعنی تلفنی نمی‌شود گول خورد؟ فقط با گوشی هوشمند می‌شود؟
قاسمی گفت: تلفنی می‌شود عکس فرستاد؟
صابری گفت: ولی می‌شود قرار گذاشت.
قاسمی: تلفنی می‌شود فیلم ناجور دانلود کرد؟
صابری: ولی می‌شود روی بلوری سفارش داد.
قاسمی: خوب بلدی.
مرادی که مشغول خواندن کانال‌ها بود ناگهان فریاد زد ببینید چه نوشته: «واکنش نماینده مجلس به خبر امامزاده بودن پدرش».
همه در سکوت خبر را خواندند. صابری گفت: اینترنت نبود این چیزها را چطوری می‌فهمیدیم. انصافا این یکی را تلفنی نمی‌شد فهمید.
قاسمی گفت: قبول دارم.
مرادی گفت: بالاخره شما در یک مساله با هم هم‌عقیده شدید. شیرینی بخرید.
باقی بقای‌تان

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان