سرویس فرهنگی فردا؛ احسان سالمی: آخرین هفته اولین ماه سال را میتوان هفته درگیری جامعه پزشکی با هنرمندان دانست. آن هم در شرایطی که درست یکسال قبل در چنین روزهایی بود که جامعه هنری کشور به واسطه قصور پیش آمده در پرونده پزشکی عباس کیارستمی دل خوشی از پزشکان نداشت. این بار اما ماجرا برای یک بازیگر به وقوع پیوست تا عارف لرستانی بازیگری که بیشتر او را با نقشهایش در سریالهای کمدی میشناختیم، به عنوان یکی دیگر از قربانیان قصور پزشکی در این هفته خبرساز شود.
سکسکههایی که «بلد الملک» را از ما گرفت!
درگذشت عارف لرستانی خبری بود که همچون بمب خبری در اولین روز هفتهای که گذشت در فضای رسانهای کشور منفجر شد. خبری که باور کردن نه تنها برای اطرافیان این بازیگر میانسال بلکه حتی برای مردم و مخاطبانی که آثار او را دیده بودند نیز غیرقابل باور بود: عارف لرستانی در اثر عارضه قلبی درگذشت!
لرستانی که اغلب دوستانش را به دو خصلت دوری از سیگار و وزرشکار بودن میشناختند در حالی در اثر عارضه قلبی درگذشت که همسرش دلیل آن را عوارض ناشی از تزریق دو آمپولی دانست که شب قبل از درگذشتش در حالی که به واسطه سکسکههایی که بند نمیاده است به او تزریق کردهاند. گویا پس از تزریق این دو آمپول در مرکز درمانی، حال عمومی لرستانی خوب میشود ولی در ساعات ابتدایی صبح دچار سکته قلبی میشود و جان به جان آفرین تسلیم میکند.
با انتشار خبر درگذشت این هنرمند، بحثهای زیادی در ارتباط با علت فوت او و شائبه قصور پزشکی در روند درمانیش در فضای مجازی مطرح شد. بحثهایی که نشان میداد حل نشدن پرونده کیارستمی در کنار اتفاق جدیدی گه به وقوع پیوسته، احتمال درگیری میان جامعه پزشکی و هنرمندان را دو چندان کرده است.
لطفا به جای سیاسی کاری پاسخگو باشید
گذشته از ماجرای عارف لرستانی آنچه که همانند بنزین روی آتش، اعتراضات هنرمندان به جامعه پزشکی را چندین برابر کرد؛ صحبتهای سیاسی و نسنجیده وزیر بهداشت در پاسخ به درخواست رضا کیانیان برای مشخص کدن سرنوشت پرونده عباس کیارستمی بود. پاسخهایی که نشان میداد آقای وزیر اساسا علاقهای به مشخص شدن تکلیف این پرونده ندارد.
وزیر بهداشت در پاسخ به درخوسات کیانیان در ارتباط با مشخص کردن وضعیت پرونده کیارستمی گفت: اگرچه من هم اکنون مسئولم و باید پاسخگو باشم میخواهم بپرسم تکلیف پرونده آقای کیارستمی چه شد و چرا در قوانینی که داریم اینقدر ناتوان هستیم و در یک سلسله باطلی گرفتار میشویم.
آقای وزیر در ادامه برای انحراف کامل بحث از موضوع اصلی با به میان کشیدن بحثهای سیاسی جواب سوال را به شکلی رندانه پیچاند! او در پایان صحبتهایش گفت: در پرونده کیارستمی نیز مانند پرونده کوی دانشگاه و کهریزک این سوال مطرح است که نتیجه رسیدگی به این پرونده چه شد؟
این سخنان اما با واکنش بهمن کیارستمی پسر مرحوم کیارستمی روبرو شد. او در واکنش به این سخنان با گلایه از سیاسی کاری آقای وزیر گفت: برایم عجیب است که پرونده پزشکی عباس کیارستمی با پروندههای کهریزک و کوی دانشگاه مقایسه میشود. صحبتهای آقای هاشمی برایم تعجببرانگیز بود و فکر میکنم پیش از انتخابات ریاست جمهوری طرح چنین مسئلهای دو هدف دارد؛ اول اینکه این پرونده هم به شکل آشنای پروندههای مشابه، مورد بهرهبرداری سیاسی جناحها قرار گرفته و بعد از یک سال سکوت، شنیدن چنین اظهارنظرهایی چند هفته مانده به انتخابات چندان دلگرمکننده و جدی نیست.»
دوباره باربد دوباره موسیقی
نوروز سال گذشته بود که تلویزیون با پخش برنامه استعدادیابی خوانندگی که درواقع مدلی از برنامههای استعدادیابی شبکههای ماهوارهای بود؛ حسابی خبرساز شد. برنامهای با عنوان «شب کوک» که البته با وجود ایده تکراری تواسنت در زمینه اجرا نظر مخاطبان را به خود جلب کند تا در نهایت در میان یکی از سه برنامه پرمخاطب نوروز آن سال جای بگیرد.
پش این برنامه اما حساسیتها را نسبت به نمایش برنامههایی در زمینه ترویج موسیقی در رسانه ملی بالا برد تا آنجا که خبر رسید گویا مخالفتهایی از سوی برخی از مقامات عالیرتبه کشور نسبت به پخش اینگونه برنامهها که مروج موسیقی هستند، صورت گرفته است تا پرونده این برنامه برای همیشه بسته شود.
اما تولید شب کوک که در این مدت در بازههای زمانی مختلف خبر از تولید فصل جدید این برنامه میداد، ناگهان با انتشار خبری از ساخت برنامه دیگری با عنوان گپکوک خبر داد. برنامهای با حال و هوای موسیقایی که دیگر فضای آن صرفا به مسئله استعدادیابی در موسیقی ارتباط پیدا نمیکند. در معرفی این برنامه در سایت شبکه نسیم آمده است: یک مجله تلویزیونی در حوزه موسیقی با تکیه بر ظرفیتهای موجود در عرصه موسیقی کشور شامل گپ و گفتگو با خوانندگان مورد علاقه مردم و اجرا در همه گونه های موسیقیایی شامل پاپ، سنتی و محلی با اجرای باربد بابایی و تهیه کنندگی هادی دمیرچی است. باید منتظر بود و دید که آیا این برنامه نیز میتواند در زمینه جذب مخاطبان موافق عمل کند یا نه؟
برنده جایزه جلال به کما رفت
این هفته خبرهای تلخ دیگری نیز داشت؛ خبری که مربوط به دنیای ادبیات و نویسندگان میشود. خبر این بود: «فیروز زنوزی جلالی نویسنده برگزیده جایزه جلال آل احمد به کما رفت.»
زنوزی جلالی که مدتی است با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکرد و از چند روز پیش از به کما رفتنش در بیمارستان بستری شده بود، با وخیم شدن وضعیت جسمانیاش به کما رفت.
وی که در سال 1387 موفق به دریافت جایزه ادبی جلال آلاحمد برای نگارش رمان «قاعده بازی» شده بود، آثار متعددی در حوزه داستان و فیلمنامه به رشته تحریر درآورده است که برخی از مهمترین آنها عبارتند از: «سال های سرد»، «خاک و خاکستر»، «روزی که خورشید سوخت»، «مردی با کفش های قهوه ای» و «شور و شیرین».
این نویسنده فعال کشورمان همچنین توانسته بود در طول سالها فعالیت خود برنده جایزه قلم زرین و دیپلم افتخار 20سال ادبیات داستانی انقلاب شود.
حسنی همه فن حریف!
تغییر در مدیریت بنیاد فرهنگی روایت نیز از جمله خبرهای فرهنگی مهم هفتهای بود که گذشت. این بنیاد که زیرمجموعه سازمان بسیج مستضعفین محسوب میشود، پیش از این توسط سردار جواد جباری اداره میشد ولی در این هفته احسان محمدحسنی مدیرعامل سازمان هنری رسانهای اوج جای جباری را گرفت.
جالب آن که این مسئولیت با حفظ سمت حسنی در سازمان اوج به او سپرده شده است تا حسنی علاوه بر مدیریت اوج، بر امورات بنیاد روایت نیز رسیدگی کند. البته با توجه به حجم بالای کار و البته وظایفی که هر دو سازمان در سال جدید برای خود تعریف کرده بودند، به احتمال زیاد روزهای آینده روزهای سختی برای مدیرعامل جوان این دو سازمان باشد.