ترافیک میدان آزادی را که رد میکنیم تا خیابان جمهوری فاصله زیادی نداریم، 8 صبح میرسیم دو کوچه مانده به خیابان فلسطین، همان محل ملاقات با رهبر معظم انقلاب.
اتوبوسهایی که قمیها را به تهران رساندند در حاشیه خیابان جمهوری توقف کرده و مسافران یکی پس از دیگری پیاده میشدند.
هوای صبح نوزدهمین روز از اولین فصل زمستان نه زیاد سرد بود و نه گرم؛ هر چند که باد صبحگاهی کمی لرزه به اندام میانداخت؛ اما خورشید تازه داشت جان میگرفت و ابرها را فراری میداد.
وارد خیابان فلسطین میشویم، سمت راست پیادهرو، تعداد زیادی از روحانیون و جوانان و اقشار مردم به سمت انتهای خیابان در حال حرکت بودند.
برخی گامهایشان را سریعتر بر میداشتند و عدهای از جوانان و نوجوانان هم دَوان دَوان خود را به ورودی حسینیه امام خمینی (ره) میرساندند و از صحبتهایی که بینشان رد و بدل شد؛ فهمیدم از اینکه با تأخیر رسیدند گلایه داشتند.
درختان تنومند چنار خیابان فلسطین اثری از زردی پاییز بر چهره نداشتند و زمستانی شده بودند؛ این را از شاخههای خشک و هرس شدهشان میشد فهمید.
در چند دقیقهای که این خیابان را قدم میزنیم، چندین نفر نزدیک میشوند و این سؤال را میپرسند، کارت ملاقات اضافی دارید؟ که با شنیدن جواب منفی ناراحتی بیشتری در چهرهشان مشهود میشود.
پشت سر بقیه در صفی طولانی در پیاده رو میایستیم، صف گاهی با سرعت خوبی حرکت میکند و گاهی هم متوقف میشود.
صف ورودی که طولانیتر از حد معمول شد، آن را به زمین کناری خیابان، هدایت میکنند که یک محوطه باز است؛ در بخشی از این زمین چند چشمه سرویس بهداشتی برای تجدید وضو هم تعبیه شده است.
مسئولانی که در اطراف صفها قرار دارند هر چند دقیقه، این تذکر را میدهند که کارتهای ورودتان را آماده کنید و در دستتان باشد تا با معطلی کمتری وارد حسینیه شوید.
بعد از نیم ساعت وارد دالانی میشویم که در ورودیاش کانکسی وجود دارد؛ چند نفر از بچههای سپاه در آنجا مستقر هستند تا اگر کسی اشیا ممنوعه همراه داشت، تحویل بگیرند و امانت داری کنند.
به اولین بازرسی میرسیم؛ بر خلاف تصور بازرسیها عموماً ساده و معمولی است، کارت ملاقات را نشان میدهیم و برادران سپاهی با رویی گشاده تحویلمان میگیرند و سعی میکنند در چند ثانیهای که کار بازرسی بدنی را انجام میدهند با مهمانان خوش و بشی داشته باشند.
بعد از اولین بازرسی، وارد محوطه حیاط بزرگی که منتهی به حسینیه است میشویم. کفشداریها در ورودی حسینیه کفش مهمانان را تحویل میگیرند و شمارهای به آنان میدهند؛ ورود کفش به حسینیه ممنوع است.
وارد بازرسی دوم میشویم؛ در اینجا کارت ملاقات را مجدد چک میکنند؛ تقریباً ورود بدون کارت امکان پذیر نیست.
سپس وارد ورودی حسینیه میشویم در اینجا با شیرکاکائو و شیرینی از مهمانان پذیرایی میشود و پس از آن کارت ملاقات را پانچ میکنند و با بازرسی بدنی آخر، وارد حسینیه میشویم.
ساعت 9 و 30 دقیقه صبح است، دو سوم حسینیه امام خمینی (ره) محل سخنرانی حضرت آقا پر از جمعیت شده است.
قسمت خانمها تقریباً پر شده بود و برخی از آنها که کودک همراه داشتند در انتهای حسینیه ایستاده اتفاقات را نظاره میکنند؛ صدای گریه برخی از کودکان در هیاهوی جمعیت باز به گوش میرسد.
در جلوی جایگاه حسینیه این حدیث از امام صادق (ع) به چشم میخورد؛ «ان المؤمن اعز من الجبل؛ مؤمن از کوه بلندپایهتر و عزیزتر است».
کم کم علما و برخی از مسئولین استانی وارد حسینیه و محل جایگاه میشوند، آیت الله اعرافی رئیس حوزههای علمیه کشور، آیتالله حسینی بوشهری امام جمعه قم، آیتالله سعیدی تولیت حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله، سرمست استاندار قم، امیرآبادی و ذوالنور نمایندگان قم در مجلس را از دور میدیدم.
نام سرود، چلچراغ انقلاب است که در پنج بند آماده شده و دارای محتوای حماسی و انقلابی است
حال و هوای متفاوتی در حسینیه امام خمینی (ره) حاکم است، برخیها در حال ذکر گفتن هستند و عدهای دنبال جا برای نشستن در یک زاویه خوب نسبت به محل استقرار رهبر انقلاب میگردند؛ در نگاه برخی نیز حسرت رفتن به صفهای اول را میشود دید.
گاهی کسی از گوشه و کنار حسینیه بلند میشود و ندای صلوات سر میدهد.
حسن مالکینژاد عضو شورای اسلامی شهر قم پشت میکروفن میرود و به حاضرین خیرمقدم میگوید و بعد، از جمعیت میخواهد سرودی را که برای هم خوانی قبل از سخنرانی رهبر انقلاب آماده شده را تمرین کنند.
نام سرود، «چلچراغ انقلاب» است که در پنج بند آماده شده و دارای محتوای حماسی و انقلابی است و هر بندش به اتفاقی اشاره داشت، از قیام 19 دی و فتنه دشمنان گرفته تا حمایت از مظلومین یمن و آزادی قدس شریف.
پس از تمرین چند باره سرود، حسن شالبافان از مداحان جوان و خوش صدای قمی پشت تریبون میآید و اشعاری به مناسبت در پیش بودن ایام ولادت حضرت زینب(س) میخواند و در انتها وقتی مدح امیرالمؤمنین(ع) را میخواند؛ انگار جمعیت انرژی تازهای میگیرد.
قرار دادن صندلی مقام معظم رهبری توسط چند محافظ در جایگاه؛ یعنی اینکه زمان زیادی تا تشریف فرمایی حضرت آقا نمانده است و همین اقدام موجب شد تا موجی در جمعیت راه بیفتد و عدهای هم بلند شدند و تلاش میکردند تا فاصلهشان را به نرده دوم حسینیه کمتر کنند.
ساعت 10 و 15 دقیقه صبح است؛ نصرالله لطفی رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی قم پشت تریبون میآید و چند تذکر میدهد؛ از جمله اینکه رعایت نظم جلسه بسیار مهم است و تأکید دارد تا جمعیت سرود را با هماهنگی کامل هم خوانی کنند.
رفت و آمدها در محل جایگاه کمتر میشود؛ تقریباً همه چیز برای حضور حضرت آقا آماده است.
ساعت 10 و بیست و پنج دقیقه بود که با کنار رفتن پرده آبی رنگ حسینیه، انتظارها به پایان رسید و چشمان هزار نفر از دلدادگان ولایت به دیدن حضرت آقا روشن شد و آن زمان بود که دیگر صدا به صدا نمیرسید و هر کسی فریاد ارادت سر میداد؛ گونه برخیها نیز از شوق این دیدار خیس شده بود.
حضرت آیتالله خامنهای دقایقی به ابراز احساسات قمیها با تکان دادن دستشان پاسخ گفتند و با علما و مسئولانی که در اطرافشان بودند سلام و احوال پرسی کردند و بعد، از قاری جلسه خواستند تا تلاوتشان را شروع کند؛ هر چند که هنوز فریادهای «صل علی محمد، بوی خمینی آمد»، «این همه لشکر آمده، به عشق رهبر آمده» از زبانها نمیافتاد.
قاری که روحانی جوانی و از سادات بود، با ختم صلوات سعی کرد تا سکوت را بر جلسه حکمفرما کند که موفق هم شد و با نشستن جمعیت و قطع شدن شعارها، تلاوت قرآن را آغاز کرد.
پس از آن، نوبت به همخوانی شد، مالکی نژاد پشت میکروفن آمد و بند اول شعر را شروع کرد و بعد جمعیت بقیهاش را ادامه دادند که انصافاً حاضرین؛ هم در خواندن سرود و هم در اجرای سبک هماهنگ بودند و به خوبی اجرایش کردند؛ در بین خواندن سرود حضرت آقا با تکان دادن سر به نشانه تأیید از این سرود استقبال کردند.
عکاسان دفتر آقا نیز مشغول شکار لحظهها بودند و تلاش میکردند تا از زوایای مختلف، ارادت قمیها به رهبرشان را ثبت کنند؛ سوژههایی همچون؛ کفِ دست نوشتههای جوانان تا کودکانی که سربندهای یا رقیه (س) و لبیک یا زهرا (س) بسته بودند و پسربچههایی که لباس نظامی به تن و پرچم ایران به دست داشتند.
حضرت آقا سخنرانیشان را اینگونه شروع کردند «خیلی خوش آمدید، برادران عزیز، خواهران عزیز، مردم سرافراز قم فضلای محترم حوزه برجسته قم، حقیقا جمع شما، دیدار شما و روز شما مایه امید و نشاط و حرکت و درسآموز است در همه این سالهای متمادی.»
رهبر معظم انقلاب از بزرگان و جوانان خواستند تا نگذراند دستهای خائن مرکزیت انقلاب و کانون انقلاب بودن قم را کمرنگ کنند
رهبر معظم انقلاب در سخنانش به اهمیت قیام 19 دی مردم قم پرداختند و قم را شهر، مرکز و مادر انقلاب دانستند و از دستهای پشت پرده برای کم رنگ کردن روحیه انقلابی این شهر سخن گفتند و از بزرگان و جوانان خواستند تا نگذارند دستهای خائن مرکزیت انقلاب و کانون انقلاب بودن قم را کمرنگ کنند.
حضرت آقا در ادامه روایتی از ضعف دستگاه محاسباتی آمریکا داشتند و گفتند اینجا هم عدهای غرب زده پز قدرت آمریکا را میدهند!
وقتی حضرت آقا سخنانش به اینجا میرسد که «دولتمردان آمریکا احمقهای درجه یک هستند» اولین تکبیر گفته میشود و شعارهای مرگ بر آمریکا سر داده میشود.
مقام معظم رهبری در ادامه سخنانش بر حل مشکلات طبقه ضعیف جامعه توسط دولت تأکید کردند و خطاب به مسئولان خواستند تا به معیشت مردم به صورت ویژه توجه شود. رهبر انقلاب به اهمیت فضای مجازی نیز اشاره کردند و فرمودند «امروز جوانان در فضای مجازی فعالند؛ فضای مجازی میتواند ابزاری باشد برای زدن توی دهان دشمنان.»
صدای خنده حضار در آن بخش از بیانات رهبری بلند میشود که آقا گفتند «حرفهای بی ربط برخی غربیها به حرفهای دلقکها شبیه است؛ آنها به ایران توصیه میکنند حقوق بشر را از سعودیها یاد بگیرند، آیا این حرف، حرف یک دلقک نیست؟»
مقام معظم رهبری سخنانش را با امید دادن به مردم نسبت به آینده پایان میدهند و میفرمایند «به فضل الهی و در پرتو مقاومت و هوشیاری مردم و مسئولان و کار و تلاش بیوقفه، از تحریمها و مشکلات عبور خواهیم کرد».
بعد از سخنرانی حضرت آقا جمعیت حاضر در حسینیه برای آخرین بار ایستاده شعار میدهند و ابراز احساسات میکنند، در همین حین؛ در صف اول آقای حاجیزاده معاون تولیت مسجد مقدس جمکران زرنگی میکند و از آقا درخواست میکند چفیهاش را به او بدهند و رهبر انقلاب نیز از محافظان میخواهند چفیه را از زیر عبایش در آورند و به آقای حاجیزاده بدهند.