ماهان شبکه ایرانیان

گفتگو با رییس گروه نجوم دانشگاه هاروارد

آیا بیگانگان فضایی به جستجوی زمین آمده‌اند؟

بله. در ۱۹ اکتبر ۲۰۱۷، تلسکوپ پان‌استارز در هاوایی یک شی غیرعادی را در آسمان تشخیص داد. آنقدر سریع حرکت می‌کرد، که منشاءش بایستی فراتر از منظومۀ شمسی ما می‌بود که یعنی اولین مهمان از فضای بیرونی بود که از آن خبردار شدیم. نامش را "اومواموا" گذاشتند.

آیا بیگانگان فضایی به جستجوی زمین آمده‌اند؟
 
فرادید؛ آوی لوب، ستاره‌شناس، باور دارد که شی فضایی‌ای که نام "اومواموا" (Oumuamua) برایش گذاشته، می‌تواند سفینۀ شناسایی‌ای باشد که بیگانگان فضایی آن را فرستاده‌اند. او می‌گوید با توجه به شواهدی که تا اینجا جمع‌آوری شده، رسیدن به چنین نتیجه‌ای امکانپذیر است.

به گزارش فرادید به نقل از اشپیگل، آوی لوب، 56 ساله، رییس گروه نجوم دانشگاه هاروارد است و بیش از 700 مقاله در زمینۀ پدیده‌های نجومی به چاپ رسانده است. حوضه‌های مورد علاقۀ او سیاهچاله‌ها و تولد اولین ستارگان کیهان است. او اخیراً بر احتمال وجود حیات هوشمند فرازمینی متمرکز شده است و در حال حاضر مشغول نوشتن کتابی در این زمینه است.

اشپیگل: پروفسور لوب، کدام بیگانۀ فضایی را دوست دارید؟

لوب: راستش را بخواهید، شخصاً داستان‌های علمی تخیلی را دوست ندارم. با اینکه اتفاقی که در فیلم می‌افتد با قوانین فیزیک جور درنیاید مشکل دارم. این اتفاق که می‌افتد، نمی‌توانم از دیدن فیلم از لحاظ زیبایی‌شناسی لذت ببرم.

اگر بیگانه‌های فضایی را دوست ندارید، چرا به دنبال جواب پرسش وجود حیات فرازمینی هستید؟

چون یکی از سوالات واقعاً بزرگ است. من همیشه، حتی از کودکی، به فکر کردن در مورد تصویر بزرگتر علاقه داشتم؛ و اساسی‌ترین سوال این است: آیا ما تنها هستیم؟

چرا به نظر شما این سوال اینقدر اساسی است؟

اگر زمانی با موجودات هوشمند دیگری مواجه شویم، دیدمان نسبت به اهمیت خودمان در تصویر کلی مسائل به شدت تغییر خواهد کرد. به علاوه، هوش‌های فرازمینی می‌توانند دانش ما را به شدت افزایش دهند. یاد گرفتن از آن‌ها می‌تواند شناخت ما از جهان را تقویت کند. می‌تواند یک میانبر باشد- مثل اینکه کسی از قرون وسطا، شمه‌ای از دنیای ما در قرن 21 را ببیند.

آیا احتمال مواجه شدن ما با موجودات بیگانه، امروز بیشتر از قبل است؟

ما در زمان خاصی زندگی می‌کنیم. اولاً که تازه چند سال است فهمیده‌ایم که حیات تا چه حد ممکن است در کهکشان ما گسترده باشد. ماهوارۀ کپلر به ما آموخت که از هر چهار ستاره، یکی سیاره‌ای شبیه به زمین دارد که دمایش برای ظهور حیات مناسب است؛ و ثانیاً، امروز ما فناوری لازم برای پاسخ به این پرسش که آیا تنها هستیم را در اختیار داریم.

اگر فرض کنیم که تمدن فرازمینی واقعاً کشف شود، میزان اهمیت آن در مقایسه با دیگر اکتشافات مهم بشر چیست؟

به نظرم این از همۀ آن‌ها بزرگتر خواهد بود. اگر به تاریخ بشر نگاه کنید، می‌بینید که نگاه ما همزمان با تکامل ما تغییر کرده است- از یک فرد به خانواده، قبیله، کشور و در نهایت دیگر قاره‌ها را یافتیم و دیدیم که آدم‌های دیگری در آن‌ها زندگی می‌کنند. اگر حالا موجودات دیگری را فراتر از سیارۀ زمین پیدا کنیم، این بزرگترین قدم ما تا به حال خواهد بود.

فکر می‌کنید که لحظه‌ای خواهد رسید که سیگنال هوشمندی را از فضا دریافت کنیم و ناگهان همه چیز عوض شود؟

من نمی‌توانم به شما بگویم که آن لحظه چه شکلی است. اما شوکه‌کننده خواهد بود. به این خاطر که ما به خاطر تجربیاتمان طرز فکرمان جهت دار است. ما تصور می‌کنیم که دیگر موجودات شبیه ما باشند. اما شاید به شکل شدیدی متفاوت باشند. مثلاً، کاملاً محتمل است که ما با خود این اشکال حیاتی مواجه نشویم، بلکه با ساخته‌های آن‌ها مواجه شویم. در هر صورت، خود ما برای سفر‌های میان‌ستاره‌ای تکامل نیافته‌ایم. تنها دلیلی که فضانوردان در فضا زنده می‌مانند این است که میدان مغناطیسی زمین از آن‌ها محافظت می‌کند. ما حتی اگر بخواهیم به مریخ هم برویم، اشعه‌های کیهانی مشکل بسیار عمده‌ای خواهند بود.
 
بنابراین فرازمینی‌ها در واقع رباتی است که فرازمینی‌ها فرستاده‌اند؟

چرا که نه؟ یا فرازمینی‌ها ممکن است، به جای اینکه خودشان سفر کنند، پرینتر‌های سه بعدی‌ای فرستاده باشند که بتواند سازه‌ها یا حتی اورگانیسم‌های زنده را با استفاده از موادی که در دیگر اجسام فضایی پیدا می‌کنند، پرینت کنند.

آیا فکر می‌کنید که لحظۀ بزرگ اولین تماس در طول حیات شما اتفاق بیافتد؟

حدس من این است که ما اول یک نخالۀ تکنولوژیک را شناسایی کنیم، نه اینکه همان اول حیات بیولوژیک پیدا کنیم.
 
به چه شکلی؟ مثلاً سفینه‌های سرگردان؟ زباله‌های رهاشده؟

دقیقاً. اکثر تمدن‌ها ممکن است بسیار حیات کوتاهی داشته باشند. به بیان دیگر: مثلاً به اندازۀ کافی از سیارۀ خود مراقبت نکنند و در نهایت خود را نابود کنند؛ مثلاً با جنگ‌های اتمی، یا به هم ریختن اقلیم، یا نابودی محیط زیست...
 
منجمان مثل تاریخ‌نگاران کیهانی خواهند شد، که فرهنگ‌های با تکنولوژی زیاد را از ویرانه‌هایشان بازسازی می‌کنند؟

به همین خاطر نامش را "باستان‌شناسی فضایی" گذاشته‌ام.

شما اخیراً در مجلۀ "Astrophysical Journal Letters" فرضیه‌ای ارایه کردید که اولین فرازمینی‌ها ممکن است همین حالا هم سروکله‌شان پیدا شده باشد.

بله. در 19 اکتبر 2017، تلسکوپ پان‌استارز در هاوایی یک شی غیرعادی را در آسمان تشخیص داد. آنقدر سریع حرکت می‌کرد، که منشاءش بایستی فراتر از منظومۀ شمسی ما می‌بود که یعنی اولین مهمان از فضای بیرونی بود که از آن خبردار شدیم. نامش را "اومواموا" گذاشتند.

اینکه یک سیارک را که در کهکشان سرگردان است و در نهایت از پیش ما سر در می‌آورد، جذاب است؟

در واقع، خیلی جذاب است. ده سال پیش، قبل از اینکه پان‌استارز شروع به کار کند، من با دو همکارم محاسبه کردیم که آیا این دستگاه خواهد توانست شی‌ای از فضای بیرونی را شناسایی کند. با فرض اینکه چنین اشیایی از منظومه‌های شمسی‌ای نظیر ما نشئت گرفته باشند، به این نتیجه می‌رسیم که احتمال چیزی بین 1 در 100 و 1 در 100 میلیون است.
 
آیا بیگانگان فضایی به جستجوی زمین آمده‌اند؟

اومواموا منطقاً نباید وجود داشته باشد؟

درست است. علاوه بر این، از لحاظ دیگر هم این شی رازآلود است. میزان روشنی آن به صورت شدید تغییر می‌کند که از این موضوع می‌شود برداشت کرد که شکلی بسیار عجیبی دارد. یک کره، همیشه مقدار مشابهی از نور خورشید را برمی‌گرداند. فقط یک دیسک یا جسم سیگار شکل است که بعضی وقت‌ها به لبه‌اش می‌چرخد و بعضی وقت‌ها بخش پهن خود را نشانمان می‌دهد که باعث می‌زند هنگام گردش چشمک زن باشد.

اما فقط، چون شکل عجیبی دارد، به این معنی نیست که اومواموا یک سفینۀ فضایی است.

بله همینطور است. اما هر چه بیشتر راجع به این شی فهمیدیم، عجیبتر شد. در ماه ژوئن، مقاله‌اای در نشریۀ نیچر به چاپ رسید که مدار اومواموا را توصیف کرده بود. این مدار با مداری که فقط میدان جاذبۀ خورشید به آن شکل دهد، تفاوت چشمگیری دارد.

شما از این موضوع چه نتیجه‌ای می‌گیرید؟

اینکه یک نیروی اضافی بر اومواموا تاثیر می‌گذارد. مثلاً، اگر ستاره دنباله‌دار بود، ممکن بود هنگام گذشتن از مقابل خورشید از خود گاز‌هایی منتشر کند. این امر می‌تواند مثل یک راکت نیروی محرکه‌ای به شی بدهد. با این حال، بخش قابل توجهی از جرم آن بخار می‌شود- حدود 10 درصد.

این موضوع برای یک ستارۀ دنباله‌دار غیرعادی است؟

نه لزوماً. اما باید این گاز‌ها را می‌دیدیم. با وجود بررسی زیاد، دم دنباله‌داری در مورد اومواموا دیده نشد؛ و یک چیز دیگر هم هست که خیلی عجیب است. گردش اومواموا در طول انتشار گاز باید تغییر می‌کرد، اما چنین تاثیری هم مشاهده نشد.

شما چه نتیجه‌ای از این می‌گیرید؟

من به این فکر افتادم که شاید نیروی دیگری باشد که روی اومواموا تاثیر می‌گذارد؛ و تنها نیرویی که به ذهنم می‌رسد، فشار نور خورشید است.

آیا این نیرو به اندازۀ کافی قوی هست که تاثیری قابل مشاهده روی همچین جسمی داشته باشد؟

نکتۀ مهم همین است. قدرت تشعشع خورشیدی نسبتاً ضعیف است. تنها در صورتی می‌تواند تاثیر قابل مشاهده داشته باشد که اومواموا یک شعی خیلی نازک باشد.

منظورتان از "خیلی نازک" چیست؟

کمتر از 1 میلمتر ضخامت.

چطور چیزی شبیه به این می‌تواند شکل گرفته باشد؟ شکل گرفتن اینکه یک سیگار غول‌آسا شکل گرفته باشد به اندازۀ کافی دشوار هست، اما یک ورق غول‌آسای کاغذ چیز دیگری است.

من هم نمی‌توانم چنین چیزی را تصور کنم. خوشحال می‌شوم کسی بیاید و پیشنهادی بدهد. اما تا زمانی که یک توضیح طبیعی نداشته باشیم، احتمال اینکه با یک سازۀ مصنوعی مواجه باشیم وجود دارد. یک بادبان سبک که موجودات هوشمند آن را ساخته‌اند.

این یک حرف بسیار جنجالی به نظر می‌رسد. اگر اولین چیزی که از فضای بیرون از منظومۀ شمسی آمده، یک چیز ساختگی است، ما را به این نتیجه سوق می‌دهد که این سازه‌ها ممکن است بسیار بیشتر از سیارک‌ها یا ستاره‌های دنباله‌دار طبیعی باشند. آیا ممکن است که فضای میان‌ستاره‌ای یک زباله‌دان بزرگ پر از نخاله‌های تمدن‌های بیگانه باشد؟

شما دارید به یک نکتۀ مهم اشاره می‌کنید. ما این را محاسبه کرده‌ایم: اگر اومواموا یک شی سرگردان تصادفی باشد، هر منظومۀ شمسی‌ای بایستی میلیون‌ها میلیارد از این اشیا تولید کند. مگر اینکه تصادفی نباشد. ممکن است یک ماموریت هدفمند باشد.

منظورتان این است که اومواموا یک کاوشگر فضایی فعال است و دارد از ما جاسوسی می‌کند؟

من فقط می‌گویم که این یکی از احتمالات است. من منطق کارآگاهی را دنبال می‌کنم و شرلوک هلمز می‌گوید: "اگر غیرممکن را کنار بگذارید، آنچه باقی می‌ماند، هر قدر هم که بعید به نظر برسد، حقیقت است. "
 
آیا بیگانگان فضایی به جستجوی زمین آمده‌اند؟

خیلی معمول نیست که یک دانشمند مورد احترام جامعۀ علمی چنین چیز‌هایی را مطرح کنند. دیگر دانشمندان چطور واکنش نشان دادند؟

اغلب آن‌ها هم‌نظرند که اومواموا خیلی عجیب است. اما همچنان، در مورد ابراز این نظر که شاید شی‌ای ساختگی باشد، تردید دارند.

گمانه‌زنی دربارۀ بیگانگان فضایی، ایدۀ دور از ذهنی است. شما می‌توانید با همان تقریب از این حرف بزنید که جادو یا خالقی آسمانی در کار بوده است.

به هیچ وجه. فکر کردن دربارۀ تمدن‌های دور دست، اصلاً گمانه‌زنی نیست. ما می‌دانیم که خودمان وجود داریم، پس حداقل یک شکل حیات هست که توانسته تکنولوژی پیشرفته را بسازد؛ و ما می‌دانیم که شرایط مشابهی که در زمین داریم، در یک چهارم منظومه‌های سیاراتی که اطراف دیگر ستارگان هستند، پیدا می‌شود. پس چرا نباید حیات هوشمند در جای دیگری وجود داشته باشد؟ من اصل فروتنی کیهانی را به کار می‌بریم. ما انسان‌ها خودمان چیز ویژه‌ای می‌دانیم، اما تاریخ بار‌ها و بار‌ها نشان داده که این یک توهم است. ما فکر می‌کردیم که زمین مرکز کیهان است، اما در واقع دور خورشید می‌چرخد، که خودش به دور مرکز کهکشان ما می‌چرخد که تنها یکی از میلیارد‌ها کهکشان کیهان است. اصل فروتنی کیهانی ما را به پذیرش این موضوع وامی‌دارد که از لحاظ بیولوژیک (زیستی) نیز هیچ چیز منحصر بفردی در رابطه با ما وجود ندارد. اگر موجودات هوشمند دیگری در کیهان باشد، احتمالش هست که از نظر فناوری از ما بسیار بسیار پیشرفته‌تر باشند.
 
 

برخی شما را متهم می‌کنند که با طرح فرضیۀ سفینۀ اومواموا فقط سعی دارید که جلب توجه کنید.

این حرف مزخرف است. من حتی مقالۀمان را خبری هم نکردم. اگر من به دنبال جلب توجه بودم، این چنین می‌کردم. اما مسئله این نبود. انگیزۀ من فکر کردن پیرامون جهان است. برایم مهم نیست که مردم چه فکری می‌کنند.
 
ممکن است یک دلیل این که فکر می‌کنید اومواموا یک بادبان نوری است این باشد که خودتان در قالب پروژۀ "Breakthrough Starshot" دارید روی همچین چیزی کار می‌کنید؟

من این را انکار نمی‌کنم که تخیلم در محدودۀ دانسته‌هایم است. مسلماً نظریات من تحت تاثیر چیزی است که رویش کار می‌کنم، اما این موضوع در مورد همه صدق می‌کند.

پروژۀ Breakthrough Starshot به طور کلی مربوط به چیست؟

این پروژه زمانی شروع شد که یوری میلنر که کارآفرینی در سیلیکون، ولی است، در می 2015 به دفتر من آمد و از من پرسید که آیا حاضرم رهبری پروژه‌ای را برای فرستان کاوشگری به نزدیکترین ستاره برعهده بگیرم، به شرط اینکه در طول حیات ما به مقصد برسد.

این حرف مهمل به نظر می‌رسد. یک راکت ده‌ها هزار سال طول می‌کشد تا به نزدیکترین همسایۀ ما پروکسیما کنتائوری برسد.

من به یوری گفتم که باید راجعش فکر کنم. پروکسیما کنتائوری چهار سال نوری از زمین فاصله دارد. برای آنکه 20 ساله به آن برسیم، کاوشگر باید با سرعت یک پنجم سرعت نور حرکت کند. بعد از شش ماه، تصویر روشنی از ایدۀ مفهوم داشتم؛ و آن چیست؟

یک چیز روشن بود: من باید از هر نوع پیشرانه‌ای که سوختش روی کاوشگر باشد صرف نظر می‌کردم. حتی با پلوتونیم، شدت انرژی برای رسیدن به چنین سرعت‌هایی بسیار کم است. به همین خاطر است که یک بادبان نوری، که با استفاده از یک لیزر قدرتمند از زمین شتاب می‌گیرد، به نظر تنها راه منطقی است. ایدۀ من این است که با استفاده از پرتوی 100 گیگاواتی به مدت چند دقیقه به کاوشگر شتاب دهیم. وقتی که به فاصلۀ پنج برابر دورتر از ماه رسید، سرعتش به یک پنجم سرعت نور رسیده است.

منوط به این که کاوشگر بسیار کوچک و سبک باشد.

بله. برنامۀ باری در حدود یک گرم است. کاوشگر به یک دوربین و همچنین یک دستگاه ناوبری و ارتباطی نیاز دارد. کوچک شدن ابزار‌های الکترونیک به ما اجازه می‌دهد که همۀ این‌ها را جا دهیم.

لیزر باید شدیداً قوی باشد. آیا این خطر که مینی‌کاوشگر شما به محض برخورد پرتو با آن بخار شود وجود ندارد؟

برای جلوگیری از این اتفاق، ما نیاز به ماده‌ای داریم که تقریباً تمام نور لیزری که به آن می‌رسد را منعکس کند. باید آینۀ بی‌نقصی باشد که کمتر از یک صد هزارم نور را جذب کند. چنین موادی وجود دارند.

برنامۀ شما نیازمند آن است که حتی وقتی کاوشگر میلیون‌ها کیلومتر از زمین دور شد نیز به آن شتاب داده شود. آیا ممکن است که بتوان نور لیزر را با چنین دقتی متمرکز کرد؟

بله ممکن است. بنا بر مفهومی که ما در ذهن داریم، لیزر‌های مادون قرمز کوچک بسیاری در مساحتی یک کیلومتر مربعی نسب شوند. این ما امکان می‌دهد تا تا فاصلۀ حدود پنج برابر فاصلۀ ماه از زمین، پرتوی خود را متمرکز کنیم. این یک محدودیت مهم است. اگر می‌توانستیم پرتو را تا فاصلۀ دورتری متمرکز کنیم، می‌توانستیم از لیزر‌های کم‌‎قدرت‌تری استفاده کنیم، چرا که می‌توانستیم کاوشگر را به مدت طولانی‌تری شتاب دهیم.

بیست سال دیگر، اگر کاوشگر واقعاً به مقصد برسد، باید عکس بگیرد و آن‌ها را به زمین بفرستد. اما فرستنده‌ای که روی آن نصب شده، بعید است که از فرستنده‌های موبایل‌های معمولی قوی‌تر باشد. آیا این برای فرستادن یک سیگنال به فاصلۀ 4 سالۀ نوری کافی است؟

وقتی که به چنین فاصله‌ای سفر شود، پرتوی سیگنال رادیویی به گستره‌ای بیش از اندازۀ مدار زمین به دور خورشید پخش می‌شود. بنابراین، کاوشگر فقط کافیست خورشید را هدف بگیرد و زمین در محدودۀ اثرانگشت سیگنال‌دهی قرار خواهد گرفت. با این حال، نیاز است که یک گیرندۀ بزرگ در زمین داشته باشیم.

بیایید فرض کنیم که این کار واقعاً جواب دهد و شما در حدود سال 2050، عکسی از پروکسیما کنتائوری دریافت کنید. آیا این عکس ارزش 10 میلیارد دلاری که تخمین زده می‌شود هزینۀ این پروژ باشد را دارد؟

اولاً، وقتی که سیستم پرتاب ساخته شود، امکان فرستادن کاوشگر‌های زیادی به فضا فراهم می‌شود، چرا که بخش گرانقیمتش، زیرساخت پرتوی لیزر است. کاوشگر‌ها خودشان به نسبت ارزان هستند. علاوه بر این، پروژۀ استارشات، فقط محدود به عکس نیست. این نشان می‌دهد که ما می‌توانیم از منظومۀ شمسی خارج شویم. این امر دری را به یک عرصۀ کاملاً تازه در اکتشافات فضایی خواهد گشود.‌

می‌توانید نظیر این کاوشگر را به دنبال اومواموا بفرستید تا ببینید که آیا واقعاً شبیه یک بادبان است؟

بله، ممکن است. اومواموا سریعتر از آن است که با راکت بتوان به آن رسید، اما یک بادبان نوری با نیروی محرکۀ لیزر، می‌تواند حتی با یک دهم درصد سرعت نور به آن برسد.

با این حال، بعید به نظر می‌رسد که چنین اتفاقی بیافتد. آیا هیچ راه دیگری هست که بفهمیم آیا فرضیۀ شما در نتیجۀ اومواموا حقیقت دارد یا نه؟

صد در صد. در عرض چند سال، تلسکوپ لارج سینوپتیک سوروی (Large Synoptic Survey Telescope) عملیاتی خواهد شد و جایگزین پان‌استارس (PanStarrs) می‌شود. اگر اشایی نظیر اومواموا به صورت تصادفی در فضا پراکنده باشند، این ابزار باید بتواند هزاران شی نظیر آن را ببیند و ما آنوقت می‌توانیم آن‌ها را با دقت بسیار بیشتری مطالعه کنیم. میدان جاذبه‌ای خورشید و ژوپیتر مثل یک تور ماهیگیری عمل می‌کنند که می‌توانند اجسامی را که از فضای بیرونی می‌آیند را به دام بیاندازند.
 
و حالا شما می‌خواهید که تحقیق بسیار دقیق‌تری روی آن‌ها انجام دهید؟

بله، من این را یک راه کاملاً جدید برای مطالعۀ نظام‌های سیاره‌ای دور بدون اینکه زحمت سفر به آن‌ها را متحمل شویم، می‌دانم. این مثل یک مهمانی شام است که برخی از مهمانهایش از یک کشور دوردست می‌آیند. فقط با صحبت کردن با مهمان می‌توانید چیز‌های زیادی راجع به این کشور بفهمید، بدون اینکه نیاز باشد کرایۀ هواپیما بدهید و به آنجا بروید. در مورد اومواموا، تازه وقتی فهمیدیم که مهمان رفته بود و در را پشت سرش بسته بود. نوبت مهمان بعدی که برسد، زودتر مطالعه روی او را شروع خواهیم کرد و دقیقتر خواهیم بود.

بیایید قدری زاویۀ دیدمان را عوض کنیم. اگر واقعاً یک تمدن بسیار پیشرفته در جایی باشد، آیا همین الان ممکن است فهمیده باشند که موجوداتی هوشمند اینجا روی زمین زندگی می‌کنند؟

اگر این تمدن به لحاظ فنی به اندازۀ ما پیشرفته باشد، آن‌ها باید قادر باشند که سیگنال‌های رادیویی ما را از فاصلۀ ده‌ها سال نوری تشخیص دهند.

آیا تماس برقرار کردن با آن‌ها مطلوب است؟

این بستگی دارد که چقدر نسبت به مقاصد آن‌ها خوش‌بین باشید. اگر این موجودات صلح‌طلب باشند، چیز‌های زیادی می‌توانیم از آن‌ها یاد بگیریم.

رویدادی که در زمین احتمالاً بیش از همه به ورود بیگانگان فضایی شبیه است، پهلو گرفتن کریستوف کلمب در قارۀ آمریکاست. برای آن‌هایی که آنجا زندگی می‌کردند، این رویداد بدل به فاجعه شد.

موافقم. بنابراین، بهترین کار این است که ابتدا گوش کنیم. وقتی که سیگنالی را شناسایی کردیم، تصمیم می‌گیریم که چه کار کنیم.

پروفسور لوب، ممنون از شما به خاطر این مصاحبه.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان