به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، این روزها عرصه هنرهای نمایشی یا همان تئاتر با مشکلات و معضلات فراوانی روبرو شده است. ظهور و بروز تئاتر گیشهای و دور شدن این هنر از رسالت اصلی خود یعنی ایجاد سوال و تفکر به شدت دور کرده و همین باعث شده این هنر همواره با اعتراض بسیاری از اهالی قدیمی تئاتر نسبت وضعیت فعلی روبرو شود.
بیبند و باری و ولنگاری فرهنگی یک از مهمترین معضلات تئاتر امروز است. تئاتری که به طمع پول و سرمایه و با ورود برخی تهیه کنندگان و سرمایههای عجیب برای فروش بیشتر روی تمام ارزشهای و معیارهای ایرانی-اسلامی پا گذاشته است.
این روند و وضعیت اسفبار تا جایی بالا گرفته که وضعیت پوشش برخی بازیگران روی صحنه و همچنین استفاده از الفاظ رکیک و شوخیهای نامتعارف و بعضاً جنسی نه تنها باعث شکایت بسیاری از تماشاگران تئاتر شده بلکه مراجع تقلید همچون آیت الله سبحانی و همچنین مسئولین را به واکنش واداشته است.
تا جایی دادستان تهران طی اعلامیه ای از وضعیت یکی از همین تئاترهای روی صحنه ابراز نگرانی کرده و آن را خلاف شرع و مبانی اسلامی و انقلاب دانسته است. در این میان مرکز هنرهای نمایشی به عنوان زیر مجموعه وزارت ارشاد اسلامی اما عکس العمل موثری را ارائه نداده است.
در بخشی دیگر مرکز هنرهای نمایشی به عنوان متولی تئاتر طی این سالها نه تنها کمکی به وضعیت فعلی و حل مشکلات نکرده بلکه هر روز از مسئولیت های خود در تئاتر میکاهد. این سلب مسئولیت و واگذاری صد در صدی تئاتر به بخش خصوصی لطمات جبران ناپذیری بر بدنه تئاتر وارد کرده است.
از سویی نبود حمایت های مالی مرکز هنرهای نمایشی از گروه های نمایشی باعث شده تا نظارتهای شورای ارزشیابی نیز کمرنگ تر از گذشته باشد و تئاتر ایران هر روز شاهد اجرای آثاری مبتذل و سطحی در سالن های سرتاسر شهر شود.
اعظم بروجردی نویسنده و کارگردان تئاتر در گفت و گو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان در خصوص وضعیت فعلی هنر نمایش گفت: این روزها در تئاتر نمیتوان گفت یک نفر خوب و است و دیگری بد است زیرا همین شبها نمایشی از فردی روی صحنه میرود که تا سال پیش ادعای ارزشی بودن داشت. من نمیفهمم اگر بودجهای برای تئاتر وجود ندارد پس چطور نمایشی با چنین هزینهای در تالار وحدت روی صحنه میرود؟
وی ادامه داد: افرادی در سیستم تئاتر وجود دارند که بودجه های کلان را صرف آثار غیر ارزشی کردهاند. این در حالی است که جوانان ما با چنگ و دندان و بی ادعا تئاترهای ارزشی خوبی روی صحنه میبرند و برای اندک کمک هزینهای التماس میکنند.
نویسنده و کارگردان نمایش "راز" با گلایه از دستمزدهای میلیونی در تئاتر تاکید کرد: فردی نمایش میلیاردی را روی صحنه برده است که ادعای مسلمانی میکند. در صورتی که اگر این فرد به واقع به اعتقاداتش پایبند بود این هزینه را صرف جوانانی میکرد که هر روز برای اندکی سرمایه به هر دری میزنند.
از جمله مسائل و حاشیه های مورد شکایت بسیاری از هنرمندان نیز هست، مسائل اخلاقی و بعضا مصادیق ترویج بی بند و باری و ابتذال روی صحنه های تئاتر است، به طوری که طی این سالها تئاتر کمدی به سمت شوخی های جنسی، الفاظ رکیک و رفتارهای نامناسب رفته است.
در این کارزار بساز و بفروش های تئاتر، کارگردانان به طمع فروش بیشتر و با تبعیت از تب گیشه و فشار تهیه کننده در آثارشان برای خنداندن مخاطبان از هیچ اقدامی فروگذار نیستند و در بسیاری موارد تئاتر لحظاتی فارغ از داستان اصلی نمایشنامه به شوخی و لنترانی بیش از حد کاراکترها می پردازد.
دلیل برخورد سلیقهای و انتخابی شورای ارزشیابی تئاتر چیست/برخورد متناقض با کلاه گیس ها
جدا از مساله بازیگری و تکنیکهای رایج برای رسیدن به نقش، آنچه میتواند باعث باورپذیری و پذیرش شخصیت از سوی مخاطبان باشد، گریم و نوع طراحی لباس برای بازیگران است. در این میان طی سالهای گذشته استفاده از برخی گریمهای نامناسب و گاهاً خلاف عرف جامعه نه تنها به بسترسازی فرهنگی کمک نکرده بلکه به آسیبی جدی مبدل شده است.
میکائیل شهرستانی بازیگر سریال معمای شاه که سالها مدرس تئاتر است در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، در راستای وجود ابتذال در تئاتر گفت: تئاتر به مسیر بدی افتاده و برخی از کارگردانان کاملاً به سبک و سیاق فیلمهای بفروش برای جلب مخاطب از هرکاری دریغ نمیکنند. کار به جایی رسیده که استفاده از الفاظ رکیک و هر نوع شوخی مبتذلی را عادی جلوه میدهند.
این پدیده حتی با توقیف و عدم امکان اجرای برخی از آثار نیز درست نشده و روز به روز بدتر از سابق میشود. تاحدی که علاوه بر برخی هنرمندان در بعضی مواقع اعتراض تماشاگران را نیز به همراه داشته و چهره نامناسبی از هنرهای نمایشی ایرانی ارائه میدهد.
یکی از همین مشکلات جاری در هنرهای نمایشی استفاده از کلاهگیس یا به اصطلاح پوستیژ برای زنان حاضر در این نمایشها است. این اقدام در جهت عدم حجاب نامناسب در اجرا صورت میپذیرد اما خودش به معضلی جدی بدل شده است.
استفاده از عنصری به نام "زن پوش" در بسیاری از آثار نمایشی از گذشته تاکنون رواج داشته است. بسیاری از آثار با استفاده از این عنصر در جهت ارتقای معنای اثر گام برداشته اند، اما امروز انگار استفاده از زن پوش دلیلی دیگر دارد.
متاسفانه در بسیاری از آثاری که از زن پوش استفاده میکنند شاهد آن هستیم که کارگردان با استفاده از این ترفند میخواهد به نوعی ممیزی و عرف را دور زده و همه چیز را بی پرده در صحنه تئاتر مطرح کند. این نوع از زن پوشها هیچ ربطی به معنا و نمایشنامه ندارد و کمکی به کیفیت اثر نمیکنند.
اگر به نمایشنامه اثری مثل "دیکتاتور عاشق" نگاهی بیندازیم میبینیم که هیچ عنصر زن پوشی در اثر حضور ندارد، اما در عمل کارگردان از تعداد زیادی زن پوش استفاده کرده است. زن پوشهای نمایش دیکتاتور عاشق در نمایشنامه هم زن هستند و کارگردان خواسته با این ترفند همه چیز را دور بزند.
استفاده از لباسهای نامناسب، سیگار کشیدن و گاها رقصیدن روی صحنه کارهایی است که این زن پوشها در نمایش دیکتاتور عاشق انجام میدهند. اما آیا این زن پوشها در جهت ارتقا اثر روی صحنه رفته اند و یا کارگردان میخواهد به بهانه اینکه بازیگران این زن پوشها مرد هستند هر کاری را روی صحنه انجام دهد؟.
به تازگی نمایش "پابرهنه در پارک" به کارگردانی "مریم باقری" در تماشاخانه پایتخت تهران روی صحنه رفته است. رامبد شکرابی، حدیث فولادوند، مرضیه صدرایی، بهرام سروری نژاد از جمله بازیگرانی هستند که در این اثر به ایفای نقش پرداخته اند.
نمایش پا برهنه در پارک یکی دیگر از نمونه های ولنگاری فرهنگی بود که بدون نظارت درست به اجراهای خود پایان داد. پل وکوری براتر زوج جوانی هستند که پس از گذراندن ماه عسل به آپارتمان کوچک، سرد و خالیشان در طبقه پنجم ساختمانی قدیمی میروند. ماجراجوئی و پرشروشور بودن کوری مقابل آرامش و خونسردی پل (که وکیل دعاوی تازهکار است)، به همراه شرایط نامساعد خانه، همسایههای عجیبوغریب و بهخصوص، به دعوائی سخت و رفتن شوهر از خانه منجر میشود.
سکوت مرکز هنرهای نمایشی بر ابتذال روی صحنه تئاتر/هنجارشکنی و الگوسازی نادرست آثار نمایشی
این داستان کلی کمدی پابرهنه در پارک است. کمدی که برای دهها بار در ایران اجرا شده و هنوز کارگردانان جوان و میانسال بی اعتماد از آثار نمایشی داخلی و دست نویس سراغ آثار سطحی همچون پاربرهنه در پارک میروند تا با ترفند چهره های سینمایی و کمدی مبتذل در گیشه موفق شوند.
اما آنچه بیش از همه در اجرای این نمایش دارای اهمیت فراوان است را باید نوع پوشش بازیگر زن این نمایش دانست. عوامل و کارگردان این اثر با اشاره به زن و شوهر بودن رامبد شکرآبی و حدیث فولادوند دست خود را برای هرگونه حرکتی آماده کرده اند. بی آنکه بدانند مخاطب روی صحنه به دنبال پیگیری اثری نمایشی است و در آنجا دو شخصیت دراماتیک می بیند و نباید صرفاً به واسطه رابطه زوجین هر اقدامی را در اثر انجام داد.
کریم اکبری مبارکه نویسنده، بازیگر و کارگردان پیشکسوت تئاتر ایران در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، درخصوص وضعیت فعلی هنر نمایش و برخی آثار روی صحنه تئاتر کشور گفت: حضور در تئاتر امروز برای من بسیار سخت شده زیرا اینگونه نمایش را نمیفهمم. با مشاهده بسیاری از آثار نمایشی به واقع آزار میبینم و همه چیز برای من رنگ میبازد.
بازیگر نقش ابن ملجم در سریال "امام علی (ع)" در همین راستا افزود: در بسیاری از آثار نمایشی حرف های زشت و رکیک می زنند تا تماشاگر را جذب کنند، این تولید کنندگان نمایش وظیفه هنرمند را به کلی فراموش کردهاند و برای فروختن به هر کاری دست می زنند. همه فراموش کردهاند که این هدف هنر نبوده و نیست و من به همین دلیل دیگر در این فضا نمی توانم کاری انجام دهم.
این کارگردان تئاتر در مورد فضای حاکم بر صحنه های نمایش افزود: متاسفانه بعضی نمایش های امروز بیشتر به تمسخر و تحقیر انسان های دردمند میپردازند. ما اگر کمکی نمی کنیم نباید بنا را بر تحقیر و تمسخر بگذاریم. تئاتر باید دردهای جامعه را بیان کند و راهکشا باشد نه اینکه برعکس عمل کند.
از سویی برخی دیگر از سازندگان این هنر با انواع متنوعی از پوشش های عجیب و غریب در تلاش برای جذب مخاطب هستند. متاسفانه پوشش نامناسب و خلاف عرف و در برخی موارد حتی بی حجابی ضربات جبران ناپذیری را بر بدنه تئاتر کشور وارد کرده است.
البته توجیح اکثر این کارگردانان و گروه های تولید کننده آثاری که به طور معمول از پوشش های نامتناسب و نامتعارف استفاده می کنند این بوده که نمایشنامه این آثار خارجی است و می خواهند با این بهانه هرگونه بی اخلاقی روی صحنه نمایششان را توجیح کنند.
این نوع از حجاب تنها به این مشکلات حتم نمی شود. متاسفانه نوع پوشش و لباس بازیگران نیز طی این سالها دچار بی بندوباری شده است. استفاده از پوشش هایی که خلاف عرف جامعه بوده و بدون شک خارج از سالن تئاتر اجازه استفاده از آنها وجود ندارد، در تئاتر امروز رواج پیدا کرده است.
بعضاً در برخی از نمایشها دیده میشود که این کلاهگیسها نه تنها مانعی بر سر بدحجابی نیستند بلکه دست عوامل را برای فریفتن مخاطب باز میگذارند. این اتفاق بارها و بارها تکرار شده و به نوعی در هنر نمایش ایران باب شده است. اتفاقی که به معنای واقعی ولنگاری فرهنگی بوده و تیشه به ریشه فرهنگ جامعه میزند.
این کلاهگیسها در رنگهای مختلف و انواع ظاهری متفاوتی استفاده شده و عناصری شدهاند تا ضعف اثر خود را بپوشانند. متاسفانه این در حالی اتفاق میافتد که هیچ برخورد قاطعی تاکنون با این مشکل صورت نگرفته و مسئولین فرهنگی در قبال آن سکوت کردهاند.
این تمام ماجرا نیست و بیحجابی از نوع کلاهگیس از بد حجابی به بیحجابی ختم شده است. بعضی دیگر از عوامل و کارگردانان از طریقی دیگر قوانین و عرف را دور زده و با پوششهای پلاستیکی رو سر که به نوعی کچل بودن بازیگر محسوب میشود، بازیگران زن را بدون مو روی صحنه میفرستند.
حال که تئاتر کشور در وضعیت حادی از ولنگاری فرهنگی به سر می برد برخی از مسئولین فرهنگی و همچنین مدیران سعی دارند تا بهبود این وضعیت را ایجاد کنند اما باید دید تئاتر گیشه زده و سوداگران این هنر اندکی به مفهوم اصلی و اساسی تئاتر که ارتقا فرهنگ جامعه است توجه خواهد کرد یا خیر.
حال اینکه چرا هیچ نهاد فرهنگی با این ولنگاری فاحش فرهنگی برخورد نمی کند جای سوال دارد. عجیب تر آنجا که بسیاری از بازیگران مطرح سینما در چنین آثاری حضور دارند و علاوه بر این بی بند و باری ها در تئاتر همچنان به فعالیتشان ادامه می دهند.
در آخر اینکه اتفاقات روز تئاتر به شدت به سمت ولنگاری افسارگسیخته پیش می رود و باید دید سکوت مسئولین فرهنگی تا کجا پیش خواهد رفت زیرا اگر این وضعیت ادامه یابد مشخص نیست سال آینده چه اتفاقات خلاف عرفی روی صحنه های تئاتر خواهد افتاد.