خبرگزاری مهر: پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با شایعه تبانی وی با روسیه برای کسب قدرت همراه بود.
این درحالی است که با گذشت دو سال از زمامداری وی، هر روز اتهامات جدیدی علیه وی و سایر همراهانش مطرح می شود. همزمان، برخی معتقدند که گناهکار جلوه دادن روسیه با انگیزه پنهان کردن عوامل اصلی نفوذ انجام میگیرد و در واقع، ریشه سیاستهای اشتباه آمریکا به صهیونیسم باز میگردد.
در همین رابطه، مصاحبهای با «رابرت دیوید استیل» افسر پیشین اطلاعاتی سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) و بنیانگذار مؤسسه «فعالیت اطلاعاتی سپاه دریائی آمریکا» انجام داده تا مروری بر فرضیههای مطرح شده در این زمینه داشته باشد.
*آیا پرونده دخالت روسیه در روند انتخاباتی آمریکا صرفا یک بازی سیاسی برای تخریب دونالد ترامپ است یا موضوع دخالت روسیه در انتخابات 2016 حقیقت دارد؟
پرونده تبانی با روسیه ساخته و پرداخته دموکراتهایی است که نه تنها ماجرای دزدی روسها از کامپیوترهایشان را جعل کردند (این دزدی درواقع کار «سث ریچ» کارمند مقتول کمیته ملی دموکراتها بود که قرار بود اسناد سرقت شده را در اختیار ویکیلیکس قرار دهد)؛ بلکه حتی رشوه دادند تا شخصی به نام کریستوفر استیلی (جاسوس سابق MI6 انگلیس) یک پرونده جعلی در این باره خلق کند. مقامات متقلب اف بی آی و وزارت دادگستری که دست نشانده باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا بودند، هرچه که در توان داشتند انجام دادند تا شواهدی را در ارتباط با پرونده روسیه جعل کنند. اظهارات پیشتر منتشر شده از من که این داستانهای ساختگی را بی اعتبار میکند، واضح و شفاف است.
در حالیکه هر دو حزب سیاسی آمریکا برخی سیستمهای رایگیری را دستکاری کردند، این هیلاری کلینتون بود که در دور مقدماتی، با دزدیدن آراء برنی سندرز در 13 ایالت، بیشترین سهم را در مداخلات انتخابی داشت حال آنکه در تمام مقاطع نیز از همراهی صهیونیستها برخوردار بود. با آشکار شدن توانایی وی مبنی بر دزدیدن آراء انتخاباتی 13 ایالت، مسؤلین شریف مجال این را یافتند که قدمی بردارند و مانع از اقدام مشابه وی در انتخابات نهایی شوند.
هیچ یک از کارهایی که ترامپ، فرزندان ترامپ یا «مایک فلین» مشاور اسبق امنیت ملی کاخ سفید در راستای صحبت با روسها انجام دادند؛ به هیچ وجه، تبانی یا تخلف انتخاباتی محسوب نمیشود. برخی از این اقدامات احمقانه بودند و اینکه بعداً درباره آنها دروغ گفته شد، اوضاع را وخیمتر کرد. اما همه این ماجرا همانگونه که ترامپ پیشتر هم گفته است، داستانی ساختگی و تعقیب توهمات (witch hunt) است.
من وبلاگ نوشتههایم را با شورای روابط خارجی روسیه به اشتراک میگذارم و به طور مرتب با «آندری کورتونف» مدیرکل این نهاد از طریق ایمیل مکاتبه میکنم. شکی ندارم که اگر روزی نامزد ریاست جمهوری آمریکا شوم، یک مُشت آدم سبک مغز از اف بی آی تحقیق میکنند که آیا آندری به من مشاوره میدهد یا اینکه من به خاطر ایمیلهایی که میزنم با روسیه تبانی کردهام یا خیر.
*با توجه به جمهوریخواه بودن رابرت مولر، به نظر می رسد که عمق ماجرا بیش از حد تصور سیاستمداران آمریکایی است، نظر شما در این باره چیست؟
رابرت مولر یک آپاراتچیک وفادار به «دیک چنی» است که حکم رئیس جمهوری غیررسمی را دارد، میکوشد تا با توسل به برنامه «تداوم دولت»* (COG)، دولت سایه را حفظ کند. به عقیده من، رابرت مولر باید از بابت خیانت تحت بازجویی قرار بگیرد چراکه در مقام مدیر اف بی آی، نخستین وظیفه وی سرپوش گذاشتن بر این واقعیت بود که حادثه 11 سپتامبر، از سوی صهیونیستها و با همدستی ایالتهای نیویورک و نیوجرسی، رهبران شرکت «پورت آتوریتی نیویورک و نیوجرسی» و شهرداری نیویورک به ویژه شخص «رودی جولیانی» طراحی و اجرا شد.
افزون بر این، دیک چنی در رأس اجرا و سرپوش گذاشتن بر چنین جنایتی علیه بشریت بود که ادامه جنایات صهیونیسم است و ردپای آن به حمله علیه ناو «یو اس اس لیبرتی» در سال 1967 میرسد که با تبانی رئیس جمهور دموکرات «لیندون بی. جانسون» انجام شد- یعنی همان کسی که با رهبری شبکهای که مسئول قتل جان اف. کندی بود؛ به ریاست جمهوری رسید.
امروزه، مولر نیز با صرف دهها میلیون دلار به دنبال براندازی ترامپ است حال آنکه همه تهدیدهای بزرگ داخلی از جمله صهیونیسم، وال استریت، مجموعه صنایع نظامی و همچنین صنایع دارویی، با برخورداری از مصونیت، هر روزه دست به خیانت میزنند.
*با توجه به درز برخی نکات پیرامون جزئیات این پرونده در برخی رسانه ها، آیا این اتفاق در حد یک دخالت سیاسی برای تغییر نتیجه انتخابات بوده یا حکایت از یک نفوذ عمیق اطلاعاتی ـ امنیتی دارد؟ مثلا اینکه فرض کنیم ترامپ عامل روسها است.
به استثناء اینکه 3 میلیون مهاجر غیرقانونی به هیلاری کلینتون رای دادند، باید گفت که نتیجه انتخابات از مشروعیت برخوردار است چراکه سیستم الکترال کالج آمریکا طوری طراحی شده که از آراء هر 50 ایالت این کشور دفاع کند و اجازه ندهد ایالتهایی مثل کالیفرنیا و نیویورک که هر دو به طرز خطرناکی پر از مجرم، کودک آزار و خائن هستند؛ نتایج رقابتهای ملی را تحتالشعاع قرار دهند.
درحالیکه دونالد ترامپ اصلاً انتظار برد نداشت و حتی میلی هم به برنده شدن نداشت – همسر ترامپ وقتی که وی برنده شد، به گریه افتاد. نهایت آنکه نتیجه آن چیزی شد که حتی صاحب نفوذترین و ثروتمندترین وکلا نیز قادر به کسب آن نبودند.
اکنون شما سوال مهمتری را مطرح میکنید و به عقیده من، پاسخ آن خیر است. به گمانم ترامپ وامهای کلانی که ما به آنها مافیای سرخ میگوییم دریافت کرده است از جمله مقدار هنگفتی پول نقد که به مقامات ذیصلاح اعلام نشده.
اما فکر نمیکنم که وی تحت کنترل رفقای قدیمی من از «کا گ ب» یا آنچه که امروزه تحت عنوان «اف اس بی» (سرویسهای جاسوسی روسیه) میشناسیم، باشد. شاید مقالاتی درباره اینکه احتمالاً پوتین روی ترامپ تسلط دارد وجود داشته باشد آن هم با این ادله که ترامپ همزمان با کارزار انتخاباتی خود، به طور مخفیانه درحال رایزنی برای ساخت برجی در مسکو بوده است.
اما این بیمعنی است. ترامپ نه قصد پیروزی داشت و نه انتظار آن را. وی مطمئن بود که انتخابات در راستای تضمین پیروزی هیلاری کلینتون دستکاری شده است. ترامپ فقط مشغول تجارت با روسیه بود حال آنکه تجارت در سطح کلان معمولاً مستلزم موافقت شخص پوتین است (حتی در آمریکا و همه جای دنیا مرسوم است که پنت هاس یا بخشی از ساختمان جدید را به سرمایهگذارهای کلیدی یا طرفین توافق اهدا کنند).
* اگر فرض نفوذ اطلاعاتی روس ها در سیستمهای ارتباطی و کامپیوتری ایالات متحده را بپذیریم، ریشه و سر منشأ این نفوذ را چه اشخاص یا جریاناتی میدانید؟
من نخستین کسی بودم که رسماً در سال 1994 درباره آسیب پذیری همه سیستمهای اکترال هشدار دادم. اما هشدار من نادیده گرفته شد و آژانس امنیت ملی و صهیونیستها مجاز به تداوم دسترسی آزادانه به همه سیستمهای ارتباطی و کامپیوتری آمریکا شدند.
ماشینهای اخذ رای از سوی شرکت «دایبولد» طوری طراحی شدند که با توسل به آنچه که ما رایگیری کسری (fractional voting) می نامیم، از قابلیت دزدیدن نتیجه انتخابات برخوردار باشند- به این ترتیب برنده حتی پیش از آنکه نخستین رای به صندوق انداخته شود، مشخص میشود.
شکی ندارم که شواهدی مبنی بر اینکه دولت روسیه کارهای احمقانهای در شبکههای اجتماعی انجام میدهد، وجود دارد. اگر من جای رئیس جمهور پوتین بودم، حتماً این احمقها را در ملاء عام معرفی و بعد اعدام میکردم!
آنها مایه دردسر روسیه و چنین رئیس جمهور بزرگی هستند. این اقدامات کودکانه و اشتباه تحریککنندگان روس را به هیچ وجه نمیتوان با گشتاپوی گوگل، آمازون، فیسبوک، میت آپ، توییتر و یوتیوب که همه از سوی صهیونیسم هدایت میشوند مقایسه کرد.
همه اینها با دستکاری کردن جستجوها، نظرسنجیها و لایک کردن اظهارات ضدترامپ، به دنبال بالابردن هیلاری کلینتون بودند. علاوه بر این، نمیتوان نفوذ قابل چشمپوشی روسیه بر دستگاه اجرایی، کنگره و دادگاههای آمریکا را با تملک صهیونیسم بر اقتصاد و سیاست بردهوار آمریکا و تقریباً همه آنهایی که دستی در اقتصاد، دولت و جامعه آمریکایی دارند، مقایسه کرد و این شامل چهرههای برجسته هالیوود نیز میشود.
*برخی ارتباط تشکیلاتی خانواده ترامپ به ویژه «جرد کوشنر» را با یک مافیای بزرگ چند ملیتی، منشاء بروز این نفوذ گسترده در لایه های مختلف ساختار سیاسی و اطلاعاتی آمریکا میدانند. این فرضیه تا چه حد میتواند درست باشد؟
این دغدغه تاحدی به جا است. به عقیده من، اریک و دونالد ترامپ جونیور در بسیاری از ارتباطات خود، غیرمعقولانه رفتار کردند اما آنها خائن نیستند. اما جرد کوشنر خائنی است که به دستورکار صهیونیسم بیش از رئیس جمهور و دختر رئیس جمهور آمریکا، وفادار است.
به عقیده من، «جفری اپستین» و «گیسلاین مکسول» که هر دو از جاسوسهای شناخته شده موساد هستند، ایوانکا ترامپ و چلسی کلینتون را شخصیت شناسی کرده و بعد مردان صهیونیست و نژادپرست را سر راه آنها قرار دادند تا بالاخره یکی به همسری آنها درآید و این یعنی برای صهیونیستها زن گرفتن.
من شنیدهام - البته شخصاً اطلاعی ندارم- که کوشنر هم مثل جرج دبلیو بوش، یک به اصطلاح شوگر ددی همجنسگرا و صهیونیست داشته است. ترامپ واقعاً وقتی پای پدر بودن به میان می آید، چشم خود را روی همه چیز میبندد.
اگر وی خوب مشاوره میگرفت، اکنون نه ایوانکا و نه جرد کوشنر در کاخ سفید کار نمیکردند. دستکم، ترامپ باید دستور انجام تحقیقات ضداطلاعاتی را بدهد که مبتنی بر دادههای سازمان امنیت ملی است تا به این ترتیب، همه ایمیلها و تماسهای تلفنی را که جرد کوشنر یک سال قبل از دیدار ایوانکا و قرار گذاشتن با وی داشته، مورد بررسی قرار دهند. به عقیده من، چنین تحقیقی اثبات خواهد کرد که کوشنر بیش از حدی که قابل بخشش باشد، زد و بند داشته و به همین دلیل باید فوراً از مناصب دولتی کنار گذاشته شود.
* بازخوانی سیاست های آمریکا از 2016 تاکنون، در مجموع نشان دهنده تضعیف جایگاه این ابرقدرت و تسریع روند رو به افول آن در برابر تقویت جایگاه روسیه در مناسبات و معادلات بین المللی است. نظر شما در این باره چیست؟
من قبول دارم که آمریکا در مقایسه با قبل، کمتر از گذشته شبیه یک ابرقدرت عمل میکند. اما این چیز خوبی است. برای بیش از یک قرن، آمریکا برای هسته سخت قدرت (لایههای پنهان و مستقل دولت)(Deep State) و بانکهای خود، نقش مجری را ایفا کرد که عهدهدار جنگهای انتخابی، نظام غارتگر سرمایهداری و استعمار مجازی (تسلط بر شبکههای اجتماعی و مجازی) بود.
ترامپ در مسیر درستی گام برمیدارد حال آنکه از سوی آپاراتچیک هایی مثل جان بولتون و «پاتریک شاناهان» وزیر دفاع بیتجربه و موقت آمریکا و همچنین مایک پمپئو احاطه شده است. فراموش نکنیم که این آمریکا است و نه چین یا روسیه که هزار پایگاه نظامی در سرار جهان برای حمایت از دیکتاتورها دارد، با توسل به پهپادها مردم را میکشد و در کار قاچاق مواد مخدر، سلاح، طلا، پول نقد و بچههای کوچک است.
همانطور که در «راهبرد کلان» خود توضیح دادم، ما باید تمام پایگاههای خارجی خود را تعطیل کرده و نظامیان خود را به خانه برگردانیم. به نظر من، تردید ترامپ درباره ناتو و سازمان ملل نیز کاملاً به جا است. من حامی ترک ناتو و اخراج سازمان ملل از نیویورک هستم.
* کمتر از یک سال پیش، برخی رسانه های غربی با انتشار اسنادی مدعی ارتباط تشکیلاتی برخی نزدیکان جرد کوشنر مانند سناتور تام کاتن (مورد حمایت لابی آیپک) با موساد و جاسوسی وی از کمیته اطلاعات سنا برای این سرویس شدند. از سویی؛ برخی رسانه ها در همان ایام از نفوذ اطلاعاتی روسها در موساد خبر داده و مدعی نفوذ آنها در ساختار اطلاعاتی ـ امنیتی اسرائیل و آمریکا شدند. به نظر شما آیا می توان ارتباطی میان پرونده دخالت روسها در انتخابات 2016 و این ادعاها برقرار کرد؟
همه اعضای کنگره البته با رعایت این احتمال که سناتور «رند پال» استثنا است؛ برای وفاداری به صهیونیسم قسم خوردهاند. کنگره تحت کنترل لابی صهیونیستی آیپک است. انتخابات ریاست جمهوری 2020 نیز در واقع انتخاب بین 2 گزینه «اولویت با آمریکا» و «اولویت با اسرائیل» است.
جنایات صهیونیسم علیه آمریکا بیشمار است. شما به مورد جالبی درباره احتمال همدستی مجرمان روسی، اسرائیلی و آمریکایی که تحت عنوان مافیای سرخ شناخته میشوند، اشاره کردید. اینها معمولاً شهروندی و مصونیت دیپلماتیک هر 3 کشور را دارند.
در سطحی عمیقتر، این فرضیه مطرح میشود که اسرائیل به ویژه برای این به وجود آمد که به خانوادههای خلافکار روس جایگاه امنی بدهد تا بدون درگیری با شوروی سابق، علیه خاورمیانه، آفریقا و اروپا وارد عمل شوند. اینکه مافیای سرخ همزمان در روسیه، آمریکا و اسرائیل وجود دارد، اصلاً تصادفی نیست. صهیونیستها مجرمینی هستند که یک حکومت جانی را اداره میکنند.
*شما زمانی سودای ریاست جمهوری داشتید، جزء نامزدهای جایزه صلح نوبل 2017 بودید و این ماه نیز برای عهدهدار شدن نقش وزارت دفاع پیشنهاد شدید که البته همه آنها با توجه به رُک گویی شما غیرممکن است. شما آینده آمریکا از امسال تا 2024 را چگونه ارزیابی میکنید؟
پیش از هر چیز، اجازه دهید بگویم که دونالد ترامپ نه تنها در مقام رئیس جمهور صدها کار انجام داده که رسانهای نشده، بلکه درحال حاضر هم ستادی با سرمایه 100 میلیون دلاری در اختیار دارد. بنابراین، اگر از انجام برخی اشتباهات مشخص پرهیز کند، برای پیروزی در انتخابات آتی مشکلی نخواهد داشت.
اما ترس من از این است که وی به همراهی با جماعتی که به هسته سخت قدرت (لایههای پنهان و مستقل دولت) و کشورهای دیگر وفادار هستند؛ ادامه دهد. او از عمل به پیشنهاداتی که من از دسامبر 2016 مطرح میکنم، امتناع میکند.
این پیشنهادات شامل اصلاح انتخابات، جایگزین کردن گوگل با یک کانال واقعی و بازگرداندن نظامیان آمریکایی به خانه است. به عقیده من، 2020 تنها انتخاباتی است که طی آن همه نامزدها در مقطع فدرال و ایالتی در ملاء عام برای اثبات وفاداری به قانون اساسی آمریکا و ابراز عدم شهروندی و وفاداری به دیگر کشورها، به چالش کشیده خواهند شد.
حدود 10 درصد از سیاستمداران دولت فدرال تابعیت آمریکایی-صهیونیستی دارند و 90 درصد آنها نیز به راحتی به دام رشوهخواری، دروغ و اخاذی میافتند.
همین حالا هم برخی میلیاردرهای وفادار آمریکایی به طور واضح از پلن بی (Plan B) صحبت میکنند که شعار آن، «فراتر از ترامپ، نه به پنس» است (به مایک پنس معاون رئیس جمهوری آمریکا اشاره میکند).
اگرچه من امیدوارم ترامپ عاقل شود اما خودم نیز آمادگی کار روی پلن بی را دارم. به عقیده من ترامپ با دشمنان احاطه شده و وزارتخانههای خارجه و دفاع به دنبال تضعیف وی هستند.