مقدمه
هدف این مقاله، تحلیل مختصات روزنامه نگاری عینی در بیبی سی فارسی در خصوص جنگ غزه است. در جهان امروز با توجه به رشد فناوریهای ارتباطی، برجستگی و اهمیت رسانه ها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است و در این رویکرد، دیگر رسانه نه تنها به عنوان یک وسیله ارتباطی صرف، بلکه ابزاری برای کسب قدرت هستند تا صاحبان رسانه های جمعی از طریق در دست گرفتن شریان های ارتباطی و ظرفیت بالای اقناع توسط رسانه ها، واقعیت های روزمره را آن گونه روایت کنند که می خواهند. به دیگر سخن با نگاهی نسبی در قیاس با گذشته می توان گفت که به علت گسترش فراگیری و افزایش ضریب نفوذ رسانه ها در زندگی اجتماعی انسان ها، ارتباط تنگاتنگ قدرت و رسانه بیش از پیش مورد توجه قرارگرفته است، چراکه دیگر اهمیت حوزه افکار عمومی به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده قدرت و همچنین اثرگذاری رسانه ها در حوزه شکل دهی افکار عمومی بر کسی پوشیده نیست.
از این منظر تحلیل سپهر رسانه ای بین المللی، در جهت شناخت عناصر اثرگذار در افکار عمومی جهانی، به ویژه در عرصه های خبری امری است که لزوم آن غیرقابل انکار می نماید. شاید بتوان اهمیت حوزه خبر در بین سایر محصولات رسانه ای را در این گفته هالستی[1] یافت که میگوید: «تصویر ذهنی مردم از دیگر کشورها، بیش از آنکه محصول تجربه مستقیم باشد، محصول خبر است چراکه اغلب مردم اطلاعی از مسائل خارجی ندارند و در نتیجه نگرش آنان نسبت به کشورهای خارجی به ندرت دقیق است » (هالستی، ١٣٧٢، ص. ١٠٦). به این ترتیب میتوان گفت تصویر ذهنی بیشتر مردم عصر ما از رویدادهای بین المللی، تحت تأثیر روایتگری شبکه های خبری برجسته دنیا قرار دارد.
طرح مساله
در پهنه جغرافیای انسانی، منطقه خاورمیانه هم از نظر جغرافیای سیاسی و هم از نظر شاخص هایی چون تراکم جمعیتی، غنای منابع زیرزمینی، غلظت بالای توده های اسلامی، مرکزیت موج های سیاسی و فراوانی جنبش های انقلابی همواره مورد توجه افکار عمومی بین المللی بوده است و شاید بتوان گفت یکی از حساس ترین کانون های تمرکز رسانه ای جهان در محدوده کرانه باختری، غزه و اسرائیل قرار دارد. منطقه ای که سال هاست آبشخور درگیریهای تاریخی بین اعراب و اسرائیل بوده است.
با ذکر این مقدمه، چرایی برجستگی خبر درگیری اخیر ارتش اسرائیل و حماس در سر تیتر قاطبه رسانه های خبری جهان بسیار بدیهی خواهد بود. به نظر می رسد با توجه به اهمیت این موضوع در بین اخبار مختلف بین المللی، تحلیل علمی چگونگی بازتاب این جنگ در شبکه های مهم خبری جهان میتوان یک نمونه قابل تأمل در پژوهش های ارتباطی محسوب شود. پژوهشی که میتواند با رویکردی علمی به تشخیص رعایت یا نقض یکی از اساسیترین اصول حرفه ای روایتگری یعنی روزنامه نگاری عینی بپردازد.
از این رو، مقاله حاضر به منظور تشخیص وجود یا فقدان روزنامه نگاری عینی در شبکه خبری بیبی سی، معطوف به چگونگی اعمال فرایندهای برجسته سازی و چارچوب بندی موضوعات خبری است. شاید بتوان گفت نتایج حاصل از این مطالعه می تواند از جهات مختلف برای فعالان رسانه ای داخلی مفید فایده قرار گیرد، چراکه با فرض اطمینان از صحت نتایج به دست آمده از چنین تحقیقاتی، اولا میتوان نتایج حاصل از توصیف فرایندهای برجسته سازی و چارچوب گذاری رسانه های قدرتمند جهانی را تحت عنوان یک رویه استاندارد به سایر رسانه های بین المللی تعمیم داد و ثانیا در رخدادهای محتمل آتی با نگاهی عالمانه چگونگی فعالیت جریان های اصلی رسانه ای جهان را تا حد زیادی پیش بینی کرد. مضاف بر این نتایج این پژوهش می تواند در تقویت رسانه های داخلی از طریق فهم دقیق نقاط ضعف و قوت رسانه های پیشرو مؤثر واقع شود. به دیگر سخن ، غفلت از انجام و توجه به چنین پژوهش هایی در حیطه شناخت رویکرد رسانه های پیشرو در مقیاس جهانی، عملا منجر به نوعی انفعال و صلب قدرت پیش بینی خواهد شد.
از میان شبکه های مختلفی که در عرصه روایتگری و خبر فعالیت میکنند، شبکه بیبی سی با زیرمجموعه های آن، یکی از قدیمیترین و شناخته شده ترین شبکه های خبری محسوب میشود که با قدمتی در حدود ٩٢ سال، در قالب های مختلف رسانه ای چون رادیو، سایت های خبری و شبکه های کابلی و ماهواره ای به ارائه اخبار و تحلیل پیرامون موضوعات مختلف پرداخته است و میتوان از آن به عنوان یکی از تأثیرگذارترین رسانه های خبری در عرصه جهانی نام برد. در روند پوشش خبری جنگ ٥٠ روزه غزه در این شبکه، روایتگری بیبی سی با برخی اعتراضات و اقدامات جهانی همراه شد که در طی آن تظاهرات و تجمعاتی در برابر ساختمان این رسانه اتفاق افتاد و در نهایت به امضای بیانیه ای اعتراضی علیه روند روایتگری بی بی سی پیرامون جنگ غزه منجر شد که امضای افرادی چون نوام چامسکی[2]، جان پیلگر[3]، کن لوچ[4]، برایان اینو[5] و جرمی هاردیدر[6] در این بیانیه قابل توجه است. در این مقاله قصد داریم تا چارچوب بندی شبکه بیبیسی فارسی از جنگ ٥٠ روزه غزه را تحلیل کنیم. لازم به ذکر است که شبکه بیبیسی فارسی پس از شبکه های انگلیسی و عربی، به عنوان سومین زبان تحت پوشش بیبیسی در سال ٢٠٠٩ راه اندازی شد. بنابراین از میان رسانه های خبری پیشرو، شبکه بیبیسی فارسی با توجه به رویکرد حرفه ای در عرصه روایتگری برگزیده شده است تا به تحلیل کمی مقولات طرح شده در پوشش و چارچوب بندی یکی از مهم ترین رویدادهای رسانه ای جهان در چند سال گذشته بپردازیم. در این مسیر، جنگ ٥٠ روزه غزه به عنوان یکی از اصلیترین جریان های خبری جهان مورد توجه ما قرارگرفته است تا با بهره گیری از روش تحلیل محتوا بتوانیم پایبندی بیبیسی به اصل روزنامه نگاری عینی و چارچوب گذاری این شبکه از جنگ ٥٠ روزه غزه را مشخص کنیم.
ملاحظات نظری در تبیین روزنامه نگاری عینی در جنگ غزه
در سال های اخیر، مفهوم «شکل گیری واقعیت اجتماعی» به عنوان یکی از مهم ترین آثار اجتماعی پیام های ارتباطی، مورد توجه جدی پژوهشگران علوم ارتباطات قرارگرفته است. درواقع پرسش این نیست که پیام های ارتباطی چگونه بر نگرش ها، اعتقادها، باورها و رفتارهای مخاطبان تأثیر می گذارد، بلکه این است که رسانه ها چه کمکی به تبیین مخاطبان از محیط اطراف خود میکنند. فرض بر این است که رسانه ها می توانند با برجسته سازی و تأکید انتخابی خود بر ارزش ها، هنجارها و رویدادهای گوناگون، به شکل گیری ادراکات ما از محیط اطراف کمک کنند. پژوهش هایی که در زمینۀبرجسته سازی پیام های خبری انجام شده اند، تایید میکنند که رسانه ها با تأکید و برجسته سازی خبرها و موضوعات مختلف، اولویت های ذهنی مخاطبان را شکل میدهند (بدیعی، ١٣٧٧، ص. ٢٣). این موضوع در کارکردهایی که لاسول[7] برای رسانه های جمعی برشمرده نیز مورد توجه واقع شده است. او نظارت و هماهنگی را دو کارکرد اصلی رسانه ها می داند و از نگاه او، کارکرد نظارت ، همان دروازه بانی و کارکرد هماهنگی، همان برجسته سازی است (دیرینگ[8] و راجرز[9]، ١٩٢٢، ص. ١١).
مک کامبز[10]و شاو[11]، نخستین مطالعه نظام مند در مورد فرضیه برجسته سازی را در مبارزات ریاست جمهوری سال ١٩٦٨، مورد مطالعه قرار دادند و یافته هایشان اثر برجسته سازی را تأیید کردند. براساس نتایج مطالعه آنها، میان تأکید رسانه بر یک موضوع و درک رأیدهندگان از آن، همبستگی ٩٦ درصدی برقرار بود. همچنین داده ها نشان میدهد که رابطه ای بسیار قوی میان تأکید رسانه ها بر موضوعات مختلف مبارزه سیاسی و قضاوت رأیدهندگان در مورد برجستگی و اهمیت موضوعات مختلف برقرار است .
پژوهشگر دیگری به نام فانکاورز[12] نیز به شناخت رابطه میان پوشش خبری و درک عموم از اهمیت موضوعات پرداخت و نشان داد که ارتباط شدیدی میان رتبه بندی عمومی از یک موضوع به عنوان موضوع مهم و میزان پوشش رسانه ای وجود دارد (سورین[13] و تانکارد[14]، ١٣٨٦، ص. ٢٧).
یکی از راه های برجسته سازی اخبار، پخش آن در اولویت بالا یا در زمان های آغازین خبرهای تلویزیونی است. در چینش خبری، نوع رسانه نیز مهم است برای مثال، رسانه های محلی به اخبار مربوط به یک منطقه توجه بیشتری دارند و برحسب منطقه خبرها را اولویت بندی میکنند. در رسانه های محلی توجه بیشتری به موضوع فراوانی، جمعیت و مسائلی از این قبیل می شود اما در سطح ملی و در رسانه هایی با پوشش وسیع تر موضوعات جهانی حتی می تواند در اولویت خبری قرار گیرد (ندرلو، ١٣٨٦، ص. ٣).
به گفته مک کامبز، هر یک از موضوعاتی که در اولویت قرار میگیرند، «خصیصه های بسیاری دارند» یعنی ویژگی هایی که تصویر هر موضوع را نمایش میدهد. وقتی موضوعات از نظر اهمیت و برجستگی تغییر مییابند، صفات هر یک از آن ها نیز تغییر مییابد (شیافر[15]، ٢٠٠٧، ص. ٢٢) و به رسانه این امکان را میدهد که به مخاطبان بگوید درباره چه فکر کنند نه اینکه چگونه فکر کنند، اما سطح دیگری در برجسته - سازی وجود دارد که نه تنها به مخاطب می گوید گه درباره چه فکر کند بلکه چگونگی فکر کردن مخاطب را نیز تحت تأثیر قرار می دهد (مک کامبز و رینولدز[16]، ٢٠٠٤، ص. ١٠٣) و آن چارچوب بندی یا قاب بندی نامیده میشود.
بر این اساس رسانه ممکن است راهی برای گریز از انتشار خبر نداشته باشد و گاهی با توجه به برجسته سازیهای سایر رسانه ها، مجبور به پوشش یک رویداد شود تا اعتبار خود را از دست ندهد اما با استفاده از چارچوب بندی هدفمند به مخاطب میگوید «آن طور که من میخواهم درباره این موضوع فکر کن».
مک کامبز، چارچوب بندی را نسخه پالایش شده برجسته سازی میداند. از این دیدگاه ، چارچوب بندی به معنای برجسته ساختن برخی جنبه های یک موضوع از طریق شیوه های مختلف ارائه موضوع و در نتیجه تغییر رفتارهای مردم در قبال آن است. او این پدیده را سطح دوم برجسته سازی میداند (شویفل[17] و تیوکسبری[18]، ٢٠٠٧، ص. ١٥).
فرضیه اصلی مربوط به چارچوب بندی می گوید که رسانه خبری بر اهمیت صفات، جنبه ها یا ویژگیهای موضوع در ذهن عموم تأکید می کند. برای مثال، در پوشش رسانه ای یک نامزد انتخاباتی، خصوصیات این فرد مانند تواضع مورد توجه قرار میگیرد و این پرسش مطرح میشود که چرا برخی از ویژگیهای این نامزد انتخاباتی بیان می شود اما در مورد نامزد دیگر، به چنین ویژگیهایی پرداخته نمیشود. این پرسش را می توان به سایر رویدادهای سیاسی، به ویژه رویدادهای بین المللی نیز تعمیم داد و پرسید چرا برخی از رسانه ها تنها به بعضی از ویژگیهای یک رویداد اشاره میکنند و ویژگیهای دیگر آن را به اطلاع مخاطب نمی رسانند؟
انتمن[19]، تأکید کرد که چارچوب ها برای جلب توجه افراد، به برخی عناصر و توجه نکردن به برخی عناصر دیگر به کار میروند. او همچنین بر این باور است که «شیوه چارچوب بندی یک موضوع باید مشخص کند مردم چگونه میتوانند موضوعی را درک و ارزیابی کنند» (انتمن، ١٣٩٣، ص. ٥٨-٥١). در گزارش های خبری و نرم خبرها این چارچوب ها بیشتر مشاهده میشود. لحن گفتار و تصاویر در اخبار و گزارش های تلویزیونی از مصادیق بارز چارچوب بندی به شمار میروند. اما چارچوب بندی درواقع دو مرحله بعد از دروازه بانی است به گونه ای که نخست، دروازه بان درباره پخش شدن یا نشدن یک رویداد تصمیم میگیرد و اگر پخش خبر تائید شد، درباره برجسته شدن یا نشدن موضوع و سرانجام برجسته شدن یا نشدن برخی جنبه های آن تصمیم گیری میشود. مک کامبز و قانم[20] (٢٠٠٣، صص . ٨٢ -٦٧)، دو گروه کلی از صفت ها را در سطح دوم برجسته سازی معرفی میکند: صفات شناختی یا ذاتی و صفات عاطفی یا ارزشی. صفات شناختی به توصیف و تعریف موضوع در رسانه مربوط میشوند، درحالیکه صفات عاطفی، به لحن رسانه برای ارائه موضوع و ارزش گذاری آن (مثبت، منفی یا خنثی) اختصاص دارند. تفاوت ظاهری بین این نوع صفات همیشه واضح و روشن نیست (شیفر[21]، ٢٠٠٧، ص. ٢٣). البته منبع، نقش مهمی در چارچوب بندی ایفا میکند و هر چه قویتر باشد، بهتر می تواند جریان اطلاعات را کنترل کند، همچنان که صفات ارزشی به کار رفته در آن نیز بیشتر مخاطب را اقناع میکنند. اما این مباحث موضوع دستکاری واقعیت را به ذهن متبادر میسازند که با اصل عینیت در روزنامه نگاری منافات دارد.
عینیت در روایتگری یا روزنامه نگاری عینی یکی از اصولی است که بر مبنای آن خبر باید فارغ از جهت گیریها و موضع گیریهای خاص و با استناد به واقعیت های عینی یک رویداد، نقل و بیان شود.
به بیان دیگر عدم وجود دخل و تصرف هایی که به هر روشی موجب تحریف واقعیت یا قلب آن شود از مواردی است که در اخلاق حرفه ای خبرنگاری مورد توجه واقع شده تا خبر بدون جهت گیری و به صورت عینی به دست مخاطبان برسد. روزنامه نگاری عینی به قدری دارای اهمیت است که در اصل دوم اصول حرفه ای خبرنگاری بین المللی به عنوان اصلی مجزا مورد توجه واقع شده و بیان میکند که «خبرنگار باید وقف واقعیات عینی باشد» (اتیکنت[22]، ٢٠١٥). وب سایت شبکه بیبیسی نیز در بخش آکادمی بیبیسی و مدرسه روزنامه نگاری، اصول اخلاقی و ارزشی این شبکه را معرفی کرده است. به عنوان مثال بیبیسی به وضوح اذعان میکند «روزنامه نگاران بیبیسی موظف به رعایت اصل بیطرفی هستند. بیبیسی نمیتواند آگاهانه یا ناآگاهانه نگاه مشخصی به حوادث جهان داشته باشد یا با موضوع های جنجالی تنها از یک طرف برخورد کند» همچنین «قوانین بریتانیا، بیبیسی و روزنامه نگاران آن را موظف میسازد که بیطرف باشند.
بیطرفی یک معیار ارزشی و درعین حال یک ضرورت حرفه ای و قانونی است که بیبیسی را از سایر رسانه ها و منابع خبری متمایز می سازد. درعین حال بیطرفی بخشی از پیمان بیبی سی با مخاطبان است » (وب سایت بیبی سی، بیتا).
واقعیت این است که تصور ما از جهان تصوری مستقیم نیست . ما از بسیاری از وقایع تجربه دست اولی نداریم ، بلکه از طریق فرآورده های رسانه های جمعی از آنها آگاه میشویم. نه تنها متن خبری، بلکه حتی دوربین هم نمیتواند واقعه ای را کاملا بیطرفانه برای ما روایت کند. از این جهت، آنچه که سازمان های رسانه ای پخش و توزیع میکنند، میتواند با دیدگاه حاکم بر آن سازمان، متناسب و هماهنگ باشد. به نظر می رسد که روایت های خبری از ساختار ویژه ای تبعیت میکنند که متناسب با فهم و منافع کارگزاران هر رسانه خاص شکل گرفته است. از یک سو، این عادت (و بلکه اعتیاد) مخاطبان و از سوی دیگر تلاش کارگزاران رسانه ای است که سبب ترویج و تداوم بازتولید این ساختارها میشود.
لورل ریچاردسون[23] معتقد است که روایت «شیوه اصلی سامان دادن به سلسله اتفاقاتی است که پیرامون ما اتفاق میافتد. ما از طریق تنظیم این اتفاقات بر اساس اهمیت زمانی آن هاست که تجربه خود را از آن ها معنادار میکنیم. روایت هم شیوه استدلال و هم شیوه بازنمایی است» (ریچاردسون، ١٩٩٠). از این دیدگاه ما هم میتوانیم از دریچه روایت دنیا را «دریابیم » و هم میتوانیم دریافت خود را از آن «بازنماییم». جروم برونر[24] هم استدلال روایی را یکی از دو شیوه بنیادین و عام شناخت عقلی میداند. او «استدلال روایی» و «استدلال منطقی علمی» را از هم تفکیک میکند و معتقد است که در شیوه روایی، توضیح رخدادها در بافت و در درون متن شیوه روایی جای دارد و حقیقت در پیوند و بین اجزای همان واقعه جستجو میشود، درحالیکه در شیوه علمی منطقی، حقیقت عام از طریق فاصله گرفتن از واقعیت های جاری به دست می - آید (گیویان، ١٣٨٥).
با تکه تکه کردن، به هم پیوستن و تنظیم های مکرر جزئیات است که یک رسانه رخدادهای مجزا را به هم پیوند میدهد و آن ها را در قالب یک روایت تدوین میکند. این روایت حلقه ای از سلسله روایت هایی است که رخدادهای گوناگون را برای مخاطبان بازنمایی می کنند. مجموعه این سلسله روایت ها تصور ذهنی ما را از جهان پیرامونمان شکل می دهد. این جهان تصوری به کمک بازنماییهایی که دنیای رسانه ای شده را میسازد، انگاره های ذهنیای برای انسان معاصر خلق می کند تا بتواند با محیط پیرامون خود مواجه شود و احساس کند آن را می شناسد. این بدان معناست که این رسانه ها و فرآورده های آن هاست که مرزهای سپهر زیستی و دامنه های قلمروهای معنایی ما را تعیین میکنند. بر این اساس است که گفته میشود این جهان، جهانی رسانه ای است.
جهان رسانه ای بیبیسی مورد توجه پژوهشگران زیادی بوده است. پژوهش های گوناگونی در رابطه با نحوه پوشش درگیریهای منطقه ای، در بخش فارسی موسسه بیبی انجام شده که بیشتر معطوف به سایت خبری این بنگاه سخن پراکنی است و کمتر به محتوای شبکه تلویزیونی بیبیسی پرداخته است ولی مطالعات زیادی مشابه پژوهش حاضر، روش تحلیل محتوا را برای انجام تحلیل هایشان به کار برده اند که در ادامه توضیح داده می شود.
ملاحظات روش شناسی
هدف اصلی این پژوهش، «توصیف دقیق ، عینی و کمی» نحوه چارچوب بندی شبکه بیبیسی فارسی از جنگ ٥٠ روزه غزه است و از آنجایی که روش تحلیل محتوا یک فن تحقیقاتی به منظور توصیف عینی، نظام مند و کمی از محتوای آشکار ارتباطات است (برلسون[25]، ١٩٥٢، ص. ١٨) این روش مورد استفاده واقع شده است.
جامعه آماری این پژوهش را کامل ترین برنامه خبری روزانه شبکه بیبیسی فارسی از تاریخ دوازدهم تیر ماه تا پنجم شهریور ماه سال ١٣٩٣ یا به عبارت دیگر تاریخ آغاز و پایان درگیری تشکیل می دهد. لازم به ذکر است که از این میان بخش های مختلف خبری این شبکه، روزهای شنبه تا چهارشنبه ، برنامه شصت دقیقه ساعت بیست و دو و در روزهای پنج شنبه و جمعه بخش خبری ساعت ١٧ به عنوان کامل ترین بخش خبری این شبکه در نظر گرفته شده اند. واحد تحلیل پژوهش حاضر، به صورت یک واحد خبری در نظر گرفته شده است که در اغلب موارد شامل گزارش و گفتگو نیز میباشد. همچنین با هدف عینی و جامع بودن تحقیق، تمامی ٦٠ عنوان خبر مرتبط با جنگ غزه در این بازه زمانی تمام شماری و تحلیل شده است.
در این پژوهش با هدف سنجش پایایی کدگذاریهای انجام شده، از ضریب پای اسکات استفاده شد.
نتایج این آزمون نشان میدهد که به جز در موارد «توجیهات اسرائیل برای ادامه جنگ » و «اقدامات جهانی»، ١٥ مقوله دیگر دارای سطح بالایی از اعتبار هستند.
تعریف عملیاتی متغیرها
تعریف عملی مفاهیم درواقع همان تعریف عملیاتی متغیرهای تحقیق است و «متغیر مفهومی است که بیش از دو یا چند ارزش یا عدد به آن اختصاص داده می شود، به عبارت دیگر متغیر به ویژگیهایی اطلاق میشود که میتوان آن ها را مشاهده یا اندازه گیری کرد و یا چند ارزش یا عدد را جایگزین آن نمود» (دلاور، ١٣٨٥، ص. ٥٨). بنابراین در تعریف عملی «واژه یا متغیرهای یک گفتار از صورت عام خود به صورت خاص یعنی به صورت امور واقع قابل مشاهده و مطالعه عملی برگردانیده می شوند» (رفیع پور، ١٣٧٢، ص. ١٥٦ ).
با توجه به ماهیت این پژوهش که دارای رویکرد توصیفی میباشد، روند کاری ما به گونه ای بوده است که تنظیم تعاریف عملیاتی پس پایان کدگذاری، اصلاحات و تعدیلات لازم انجام شده است. همچنین پیش از مقوله بندی جدول کدگذاریها، تعدادی از برنامه ها به صورت تصادفی بازبینی و بازشنوی شد تا متغیرهای اصلی به صورت پیش فرض از برنامه ها استخراج شوند و این روند تا پایان مرحله کدگذاری با اصلاحات و ایجاد انسجام بیش تری همراه شد. بر همین اساس تعاریف عملیاتی این پژوهش به صورت زیر ارائه می شود.
الف ) متغیرهای توصیفی قالبی:
١. مدت زمان:
منظور از این متغیر توصیف مدت زمان اختصاص یافته به هر یک از واحدهای تحلیل میباشد که به صورت مدت زمان بر حسب ثانیه ذکر شده است و میتواند در شکل گیری نگاه کلی ما نسبت به میزان اهمیت این سوژه از نگاه شبکه بیبی سی فارسی مفید واقع شود.
٢. قالب ارائه خبر:
در این متغیر تلاش شده است تا قالب خبری ارائه شده در هر واحد تحلیل در زیرمجموعه هایی تحت عناوین خبر، مصاحبه ، ترکیب خبر و گزارش، ترکیب خبر و مصاحبه و ترکیب خبر، گزارش و مصاحبه تفکیک و به صورت کمی توصیف شود.
٣. تعداد نقل قول ها:
هدف از ارائه این مطلب مشخص نمودن تعداد نقل قول های طرح شده از مقامات دو طرف درگیری بوده است که به صورت یک متغیر ترتیبی، مجموع این تعداد نقل قول ها در کل شماری واحدهای تحلیل به دست می آید.
ب ) متغیرهای توصیفی محتوایی:
١. اشاره به اسرائیل به عنوان شروع کننده جنگ:
این متغیر به منظور تحلیل وجود یا فقدان اشاره به آغازکننده جنگ در چارچوب بندی اخبار شبکه بیبی سی طراحی شده است و شامل دو زیر مقوله وجود یا عدم وجود اشاره به آغازکننده جنگ میباشد. لازم به یادآوری است که با توجه به قطعیت آغاز جنگ توسط اسرائیل، اشاره یا عدم اشاره رسانه ها به منشا آغازین این جنگ میتواند در روند کلی چارچوب بندی و ارائه گزارش های بی طرفانه، بسیار تأثیرگذار باشد.
٢. اشاره به دلایل آغاز جنگ توسط اسرائیل:
در این مقوله به وجود یا فقدان اشاره به دلایل آغاز جنگ توسط اسرائیل پرداخته ایم . وجود یا فقدان اشاره به این مطلب زیرمقولات پژوهش را تشکیل داده اند.
٣. توجیه ادامه جنگ:
در این متغیر در پی مطالعه دلایلی بوده ایم که علت اصلی ادامه جنگ را از نگاه شبکه بیبیسی توجیه می کند. زیرمقولات ما شامل توجیه ادامه جنگ به نفع اسرائیل، توجیه ادامه جنگ به نفع حماس، توجیه ادامه جنگ به نفع دو طرف درگیری و عدم اشاره به دلایل ادامه جنگ هستند.
٤. دلایل اسرائیل برای ادامه جنگ:
این متغیر در واقع زیر مقوله متغیر توجیهات ادامه جنگ میباشد و هدف از آن تحلیل کمی مجموعه توجیهات اسرائیل برای ادامه جنگ است که توسط شبکه بیبیسی اعلام شده است. زیرمقولات این متغیر عبارت اند از؛ خلع سلاح حماس، تخریب تونل ها، سوء استفاده حماس از سپر انسانی و پاسخ به راکت اندازی های حماس و تخریب مراکز نظامی و نظامیان حماس.
٥. دلایل حماس برای ادامه جنگ:
این متغیر نیز زیر مقوله متغیر توجیهات ادامه جنگ میباشد و خود دارای این زیرمقولات است: رفع محاصره کامل غزه ، پایبندی کامل اسرائیل به موافقت نامه های صلح، پاسخ به حملات اسرائیل.
٦. تقدم زمانی در اعلام حمله کننده:
در این متغیر به دنبال یافتن تقدم زمانی اعلام حمله در رویکرد روایت گری شبکه بیبیسی هستیم که زیرمقولات آن شامل اسرائیل، حماس و عدم اشاره به تقدم زمانی است.
٧. توجیه مقطعی حملات به نفع طرفین:
این متغیر درواقع به دنبال کشف تقدم علی روایتگری شبکه بیبیسی است. اینکه خبر درگیری طرفین دارای سوگیری به سمت اسرائیل میباشد یا حماس و یا هر دوی آن ها، زیرمقولات ما را تشکیل داده است.
٨. اشاره به آسیب های نظامی:
مقایسه میزان کمی اشاره شبکه بیبیسی به تلفات نظامی اسرائیل و حماس متغیر دیگری است که کدگذاری شده است. زیرمقولات این متغیر عبارت اند از آسیب های نظامی اسرائیل، آسیب های نظامی حماس، هردو، و هیچ کدام.
٩. اشاره به آسیب های غیرنظامی:
این متغیر نیز میزان کمی اشاره شبکه بیبیسی به آسیب های غیر نظامیان را در قالب سه زیرمقوله آسیب های غیرنظامی اسرائیل، آسیب های غیرنظامی حماس، آسیب های غیرنظامی دو طرف و هیچ کدام مطالعه می کند.
١٠. اشاره به مظاهر قدرت اسرائیل:
این مقوله پس از مشاهده و بازبینی تعدادی از واحدهای تحلیل به جمع موارد کدگذاری اضافه شد چراکه برجستگی قدرت اسرائیل در بین گزارش های درگیری دو طرف از فراوانی بالایی برخوردار بود که همین مطلب می تواند دارای بار معنایی خاصی باشد. زیرمقولات این تعریف عبارت اند از: حمایت قدرت های جهانی از اسرائیل، گنبد آهنی، قدرت نظامی اسرائیل و عدم اشاره به این مطلب.
١١. اشاره به لزوم مذاکرات:
این مقوله به صورت وجود یا فقدان، اشاره به ضرورت مذاکره و صلح دارد و تلاش میکند تا توصیفی از میزان پرداخت شبکه بیبی سی به این مسئله را نمایش دهد.
١٢. اقدامات جهانی:
بخشی از ترکیب روایتگری شبکه بیبیسی پیرامون درگیری اسرائیل و حماس همواره به موضوع اعتراضات و اقدامات جهانی علیه این درگیری اختصاص داشت. مقوله فوق در تلاش است تا چگونگی توزیع این اقدامات را علیه اسرائیل، علیه حماس، علیه کلیت جنگ و درگیری را توصیف کند تا ما را در قضاوت نسبت به کلیت رعایت اصل روزنامه نگاری عینی در عرصه روایتگری شبکه بیبی سی یاری کند.
یافته های پژوهش
یافته ها را بر اساس مولفه های زیر مورد ارزیابی قرار می دهیم.
زمان:
از میان متغیرهای توصیفی قالبی، نتایج حاصل از کدگذاری حاکی از آن است که در مجموع مدت زمان اختصاص یافته به اخبار مرتبط با جنگ پنجاه روزه غزه چیزی حدود ٤٥١ دقیقه میباشد. لازم به ذکر است این مدت زمانی از میان بخش های خبری یک ساعته شبکه بیبیسی فارسی در طی این پنجاه روز چیزی حدود هفده درصد از زمان بخش های خبری این شبکه را به خود اختصاص داده است که در نوع خود قابل توجه است.
قالب ارائه خبر:
از میان سبک های مختلف خبری، ترکیب خبر، گزارش و مصاحبه با درصد فراوانی حدود ٥٧ درصد، بیش ترین کاربرد را در پوشش اخبار مرتبط با جنگ ٥٠ روزه غزه داشته است و پس از آن ترکیب خبر و گزارش با ٢٨ درصد فراوانی نسبی، بیش از سایر سبک های ارائه خبر مورد استفاده قرار گرفته است.
تعداد نقل قول ها:
این مقوله در پی کدگذاری تعداد نقل قول های مقامات اسرائیلی و مقامات حماس در چارچوب روایتگری بیبی سی میباشد. نتایج کدگذاری نشان میدهد که در شصت واحد تحلیل این پژوهش، تعداد نقل قول های مقامات اسرائیل ١٠٦ مورد و تعداد نقل قول های طرح شده از مقامات حماس مجموعا ٤٨ مورد میباشد.
بنابراین به نظر می رسد بیبی سی فارسی از حیث میزان پرداخت به نقل قول های مقامات اسرائیل و حماس دارای سوگیری به نفع اسرائیل بوده است.
اشاره به اسرائیل به عنوان آغازگر جنگ:
با توجه به قطعیت این گزاره که درگیری اسرائیل و حماس توسط رژیم صهیونیستی آغاز شد، اشاره یا عدم اشاره شبکه های خبری به این مطلب میتواند در روند کلی چارچوب بندی و ارائه گزارش های بی طرفانه، بسیار تأثیرگذار باشد. کدگذاری های این پژوهش نشان میدهند که در بیش از ٩٨ درصد واحدهای تحلیل هیچ گونه اشاره ای به شروع جنگ توسط اسرائیل نشده است و این مطلب به نوعی گویای این حقیقت است که شبکه خبری بی بی سی با حذف این عامل به نوعی دارای سوگیری به سمت اسرائیل بوده است و اصل روزنامه نگاری عینی در اصول حرفه ای خبرنگاری بین المللی و همچنین اصول اخلاقی و ارزشی مندرج در وب سایت خود را مبنی بر رعایت بی طرفی نقض کرده است (نمودار ١).
نمودار ١. اشاره به شروع کننده جنگ
اشاره به دلایل آغاز جنگ توسط اسرائیل :
با توجه به اینکه نقطه آغاز دور آخر درگیری های اسرائیل و حماس با اتهام دست داشتن نیروهای حماس در قتل سه نوجوان اسرائیلی همراه شد، ظاهرا دلیل اصلی آغاز این جنگ از سوی اسرائیل خون خواهی سه نوجوان اسرائیلی میباشد. با این حال تحلیل آماری این پژوهش نشان داد که در میان پرداخت ها و چارچوب بندیهای شبکه بیبیسی، بیش از ٩٨ درصد از موارد، هیچ اشاره ای به دلیل اصلی آغاز این جنگ توسط اسرائیل نکرده اند. بنابراین نتایج حاصل از این گزاره نیز گویای این واقعیت است که شبکه بی بی سی از این حیث هم دارای سوگیری به سود اسرائیل بوده است و به تعبیر دیگر به اصل روزنامه نگاری عینی پایبند نبوده است.
توجیه ادامه جنگ:
نتایج حاصل از کدگذاری واحدهای تحلیل، پیرامون اشاره شبکه بی بی سی به توجیهات طرفین درگیری نشان می دهد که در ٧٧ درصد موارد، توجیهات طرفین درگیر جنگ به صورت توأمان ذکرشده و در ٢٣ درصد از واحدهای تحلیل اصلا به این موضوع پرداخته نشده است. تحلیل های آماری حاکی از آن است که از میان واحدهای تحلیلی که به توجیهات ادامه جنگ اشاره دارند، حدود ٦١ درصد از واحدها به توجیهات جنگ توسط اسرائیل اختصاص دارد و در ٣٥ درصد از واحدها به ذکر توجیهات دو طرف درگیری پرداخته شده است و تنها در ٤ درصد از موارد توجیهات حماس برای ادامه جنگ بدون اشاره به توجیهات اسرائیل برای ادامه جنگ در شبکه بی بی سی ذکرشده است. بنابراین نتایج نشان می دهد که توجه بیبی سی بیش تر به سمت وسوی پخش ادله اسرائیل برای شروع جنگ معطوف بوده است تا توجیهات حماس. این یافته نشان می دهد که بیبی سی از حیث پخش توجیهات طرفین درگیری به سود اسرائیل جهت گیری مشخصی داشته است که همین امر نشان دهنده نقض اصل روزنامه نگاری عینی در حوزه اخلاق بین الملل رسانه ای است.
توجیهات اسرائیل برای ادامه جنگ:
مطالعه فراوانی توجیهات اسرائیل برای ادامه جنگ حاکی از آن است که در حدود ٧٣ درصد از واحدهای تحلیل به توجیهات اسرائیل پیرامون ادامه جنگ پرداخته اند که از میان دلایل مختلفی که در شبکه بی بی سی به عنوان توجیهات ادامه جنگ توسط اسرائیل ارائه شده است، پاسخ به راکت اندازی حماس و از بین بردن مواضع نظامی حماس با ٣٨ درصد فراوانی نسبی بیش ترین آمار را دارا میباشد و پس از آن اشاره به تخریب تونل های حماس، خلع سلاح حماس و پاسخ به سوء استفاده حماس از سپر انسانی به ترتیب با فراوانی های ٢٧، ١٨ و ١٧ درصدی بیش ترین فراوانی را دارند.
توجیهات حماس برای ادامه جنگ:
بر اساس کدگذاری انجام شده در بیش از ٧١ درصد از واحدهای تحلیل هیچ اشاره ای به توجیهات حماس برای ادامه جنگ نشده است و این در حالی است که تحلیل آماری نشان میدهد که در ٥٠ درصد از واحدهای تحلیل این پژوهش، اشاره هایی پیرامون توجیهات اسرائیل برای ادامه جنگ وجود داشته است.
بنابراین در یک نگاه قیاسی می توان با استناد به آمار گفت که پرداخت شبکه بیبی سی فارسی از نظر پوشش توجیهات طرفین درگیری برای ادامه جنگ، دارای سوگیری به نفع اسرائیل بوده است و اصل روزنامه نگاری عینی را نقض کرده است. همچنین لازم به ذکر است که از میان این بیست و نه درصد واحدهای تحلیل که دارای پرداخت هایی به توجیهات حماس برای ادامه جنگ بوده اند؛ فراوانی توجیهات حماس در شبکه بی بی سی به ترتیب فراوانی عبارت اند از رفع حصر غزه با ٧١ درصد فراوانی نسبی، پایبندی اسرائیل به صلح با ٢٤ درصد و پاسخ به حملات اسرائیل با ٥ درصد.
تقدم زمانی در اعلام حمله کننده:
این متغیر به دنبال یافتن تقدم زمانی اعلام حمله کننده در رویکرد روایت گری شبکه بیبی سی بوده است. به نظر می رسد اینکه ابتدا خبر حمله اسرائیل به حماس ذکر شود یا بالعکس میتواند دارای بار معنایی خاصی باشد. نتایج حاصل از کدگذاری حاکی از آن است که در ٤٦ درصد موارد بیبی سی ابتدا خبر حمله اسرائیل را مخابره کرده و در ٤٠ درصد موارد اشاره ای به تقدم زمانی در آغاز حملات وجود نداشته است . در ٨ درصد از واحدهای تحلیل حماس به عنوان آغازکننده حملات معرفیشده است . بنابراین به نظر می رسد این مقوله فرضیه ابتدایی ما را پیرامون سوگیری بیبی سی به سود اسرائیل را از این حیث تأیید نمی کند و درواقع بیبی سی از این جهت دارای سوگیری به سود اسرائیل نیست و اصل روزنامه نگاری عینی را رعایت کرده است.
توجیه حملات به نفع :
این متغیر درواقع به دنبال کشف تقدم علی روایتگری شبکه بیبی سی بوده است . به عبارتی اینکه خبر درگیری مقطعی طرفین دارای سوگیری به سمت اسرائیل است یا حماس ، مورد توجه بوده است. نتایج حاصل از کدگذاریها نشان میدهد که در حدود ٥٢ درصد از واحدهای تحلیل توجیه مقطعی حملات صورت گرفته است و در ٤٨ درصد از واحدها اشاره ای به توجیهات مقطعی حملات وجود نداشته است.
بنابراین محاسبات حاکی از آن است که از ٥٢ درصد واحدهایی که دارای توجیه حملات مقطعی بوده اند، در ٧٧ درصد موارد، این توجیهات به سود اسرائیل بوده و در ٢٣ درصد موارد نیز توجیهات دو طرف درگیری را بیان کرده است. اما همان طور که مشخص است در هیچ یک از موارد ذکر دلایل حملات مقطعی، ذکر توجیهات به حماس اختصاص نیافته است که این مطلب حاکی از آن است که سوگیری در این مقوله به سود اسرائیل و در مرحله بعد به نوعی ضدجنگ میباشد. بنابراین در این بخش نیز اصل روزنامه نگاری عینی توسط بیبی سی رعایت نشده است .
اشاره به آسیب های نظامی:
نتایج حاصل از کدگذاری حاکی از آن است که در ٣٥ درصد از موارد تحلیل به آسیب های نظامی اشاره
شده است که از این بین ٥٧ درصد موارد شامل اشاره به آسیب های نظامی اسرائیل میباشد و ٣٣ درصد شامل اشاره به آسیب های نظامی دو طرف. نکته قابل تأمل در این مقوله فراوانی ١٠ درصدی اشاره به آسیب های نظامی حماس است.
اشاره به آسیب های غیرنظامی:
تحلیل های آماری نشان میدهند که در ٩٠ درصد از واحدهای تحلیل اشاره به آسیب های غیرنظامیان طرفین درگیری وجود داشته است که از این بین در حدود ٥٣ درصد اشاره بیبی سی پیرامون آسیب های غیر نظامیان غزه بوده است و در ٣٦ درصد موارد نیز اشاره به آسیب های غیر نظامیان دو طرف انجام شده است. نکته قابل تأمل در این مقوله عدم وجود اشاره به آسیب های غیرنظامی اسرائیل بدون اشاره به آسیب های غیر نظامیان غزه است. این آمار می تواند نشان دهنده عمق فاجعه انسانی جنگ ٥٠ روزه غزه باشد. بی بی سی همچنین با نامناسب نشان دادن اوضاع غیرنظامیان فلسطینی، سعی در القای این مطلب داشته است که حماس اهمیتی برای کشته شدن ساکنان غزه قائل نیست چراکه به مذاکره و پایان جنگ تن نمی دهد. از منظر دیگر، اشاره بی بی سی به آمار آسیب های نظامی اسرائیل و عدم اشاره به آسیب های غیرنظامی آن ها از یک سو و از طرف دیگر پرداختن به آسیب های غیرنظامیان غزه به نوعی در راستای جنگ روانی علیه مردم غزه و فرماندهان حماس قرار داشته است تا با برجسته سازی آسیب های غیرنظامیان غزه، مقاومت حماس و مردم غزه را دچار تردید کند.
اشاره به مظاهر قدرت اسرائیل:
تحلیل های آماری نشان میدهد که در ٥٩ درصد از واحدهای تحلیل حداقل به یکی از مظاهر قدرت اسرائیل اشاره شده است و این در حالی بوده که اشاره ای پیرامون مظاهر قدرت حماس در واحدهای تحلیل مشاهده نشده است. قرار دادن این آمار در کنار مقولاتی مثل اشاره به آسیب های غیرنظامیان غزه این نکته را به ذهن متبادر می سازد که چارچوب بندی شبکه بیبی سی حتی در زمانی که اخبار جنایت جنگی اسرائیل از این شبکه مخابره می شد به گونه ای بوده است که با اشارۀ٥٩ درصدی به مظاهر قدرت اسرائیل، ابهت نظامی اسرائیل را به ذهن مخاطبان القا نماید و بنابراین بی بی سی بار دیگر اصول اخلاقی و ارزشی مندرج در وب سایت خود مبنی بر رعایت اصل بیطرفی را نقض کرده است.
اشاره به لزوم مذاکرات و صلح:
این مقوله حاکی از آن است که بی بی سی در ٥٣ درصد از موارد به لزوم مذاکرات و تلاش برای صلح اشاره کرده است تا بدین وسیله چهره ای صلح طلب از خود نمایش دهد. درحالیکه این شبکه طبق آنچه در بالا ذکر شد در ٩٨,٣ درصد از موارد هیچ گونه اشاره ای به اسرائیل به عنوان آغازگر جنگ نمیکند. به نظر می رسد شبکه بیبی سی خواهان وقوع صلح و مذاکره به هرقیمت آن هم بدون اشاره به چرایی آغاز حملات توسط اسرائیل و درواقع در شرایط خلأ می باشد تا به هر ترتیبی ایده مذاکره را تأیید و تقویت کند.
اقدامات جهانی:
مطالعه بخش خبری شبکه بیبی سی حاکی از آن بود که بخشی از ترکیب روایتگری این شبکه همواره به موضوع پوشش خبری اعتراضات و اقدامات جهانی علیه این درگیری اختصاص داشته است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که ٥٧ درصد از واحدهای تحلیل به اقدامات جهانی اشاره دارد که از این بین ٦٢ درصد از اعتراضات علیه اسرائیل بوده و ٣٨ درصد به اقدامات علیه جنگ اختصاص داشته است و هیچ واحدی به اقدام علیه حماس بدون اشاره به اقدامات ضدجنگ علیه اسرائیل مشاهده نشده است.
بحث و نتیجه گیری
با توجه به نتایج به دست آمده از یافته های پژوهش، به نظر میرسد شبکه تلویزیونی بیبی سی فارسی برای نمایش جنگ ٥٠ روزه غزه از چارچوبی استفاده کرده که دارای مختصات زیر است:
١. تعداد نقل قول های مقامات اسرائیلی بیش از دو برابر میزان نقل قول های صورت گرفته از سوی مقامات حماس است. به نظر می رسد بیبی سی برای انتقال نظرات مقامات اسرائیلی پوشش خبری گسترده تری را لحاظ کرده است تا به مثابه یک واسطه منطق آن ها را بیش از طرف فلسطینی به مخاطبانش انتقال دهد.
٢. همان طور که ذکر شد بی بی سی در بیش از ٩٨ درصد از اخبار درگیریها، اشاره ای به علت شروع جنگ و معرفی اسرائیل به عنوان آغازگر جنگ نکرده است. درحالیکه این شبکه در ٥٣ درصد از موارد به لزوم مذاکرات و تلاش برای صلح پرداخته است تا بدین وسیله چهره ای صلح طلب از خود نمایش دهد.
٣. همچنین بر اساس این آمار به نظر میرسد شبکه بیبی سی خواهان وقوع صلح در خلأ و تحت هرگونه شرایطی است تا به هر ترتیبی ایده مذاکره را تأیید و تقویت کند و از طرف دیگر به نفی و ایجاد تردید در مقاومت به وسیله تأکید بر تلفات غیرنظامی حماس بپردازد.
٤. به نظر میرسد بی بی سی با ذکر فراوان توجیهات اسرائیل برای ادامه جنگ در قیاس با آنچه به نفع حماس ذکر کرده ، سعی کرده است تا به رفع اتهام از مقامات و ارتش اسرائیل بپردازد و چهره ای منطقی از اسرائیل به تصویر بکشد.
٥. بیبیسی با تکرار فراوان آمار کشته شدگان نظامی اسرائیل در کنار آمار قربانیان غیرنظامی غزه سعی میکند جنگ را به ضرر مردم غزه نشان دهد و میان مردم غزه و نظامیان حماس فاصله ایجاد کند تا بدین وسیله به مدیریت افکار عمومی علیه حماس بپردازد. چراکه طبق القای بیبیسی، این حماس است که با مقاومت در برابر صلح باعث ادامه جنگ و کشتار مردم غزه است.
٦. به نظر میرسد اشاره فراوان بیبی سی به مظاهر قدرت اسرائیل، با هدف ترسیم چهره ای رعب آور از قدرت نظامی اسرائیل صورت گرفته باشد که حتی در زمان وارد شدن آسیب های نظامی و غیرنظامی به اسرائیل و یا پوشش اخبار اعتراضات جهانی علیه جنایات این رژیم، تأکید بر این مظاهر قدرت به نوعی کلیت چارچوب گذاری خبر را به سود اسرائیل تغییر داده است.
٧. این شبکه با پوشش فراوان اعتراضات جهانی صورت گرفته علیه اسرائیل سعی کرده تا به سانسور خبری متهم نشود و از این طریق اعتماد مخاطبانش را جلب نماید.
٨. بر اساس تمام موارد طرح شدۀفوق، به نظر میرسد شبکه بیبی سی فارسی در پوشش خبری جنگ ٥٠ روزه غزه بارها اصل روزنامه نگاری عینی را نقض کرده و در مقوله های مختلفی که ذکر شد، دچار سوگیری هایی به سود اسرائیل بوده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت شبکه بیبی سی نه تنها به اصل دوم از مجموعه اصول حرفه ای خبرنگاری؛ تصویب شده در چهارمین نشست سازمان های منطقه ای و بین المللی روزنامه نگاران حرفه ای پایبند نبوده، بلکه حتی اصول اخلاقی و ارزشی اعلامی خود در وب سایتش را نیز نقض کرده است (شکل ١).
شکل ١. چارچوب بندی اخبار جنگ ٥٠ روزه غزه در تلویزیون فارسی بیبی سی
منابع:
منابع فارسی
بدیعی، ن. (١٣٧٧ ). تحلیل محتوای مطالب ١٠ روزنامه تهران. فصلنامه رسانه، سال نهم، شماره اول.
دلاور، ع. (١٣٨٦). مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی. تهران: انتشارات رشد.
رفیع پور، ف. (١٣٧٢). کندوکاوها و پنداشته ها. تهران: شرکت سهامی انتشار.
سورین، و. و تانکارد، ج. (١٣٨٦). نظریه های ارتباطات. ترجمه ع. دهقان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
گونتر، ب. (١٣٨٤). روش های تحقیق رسانه ای. ترجمه م نیکو، تهران: اداره کل پژوهش های سیما.
گیویان، ع. (١٣٨٥). کار رسانه: واقعیت نگاری یا روایتگری. بازیابی شده از وب سایت همشهری آنلاین
http: //www. hamshahrionline. ir/details/7647-
محمدی مهر، غ. (١٣٨٩). روش تحلیل محتوا. تهران: گنجینه علوم انسانی.
ندرلو، ی. (١٣٨٦). بررسی چینش اخبار در سیمای جمهوری اسلامی ایران. رساله کارشناسی ارشد، دانشکده صداوسیما.
وب سایت خبری بیبیسی (بیتا). اصول اخلاقی و ارزش ها. بازیابی از سایت خبری بیبیسی .
. http: //www. bbc. co. uk/academy/persian/standards
هالستی، ک. (١٣٧٢). تبلیغات و جنگ روانی. ترجمه ح. حسینی. تهران: انتشارات دانشگاه امام حسین.
هولستی، ا. (١٣٨٠). تحلیل محتوا در علوم اجتماعی و انسانی. ترجمه ن. سالارزاده امیری. تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی.
منابع انگلیسی
Entman, R. (1993). Framing: Toward clarification of a fractured paradigm. Journal of
Communication, 43, 51-58-
Dearings, L. W. A. & Rogers, M. E. (1992). Communiation concepts: Agenda Setting. Thousand
Oaks, sage.
Ethicnet. (2015). International Principles of Professional Ethics in Journalism. Retrieved from
www. ethicnet. uta. fi
Laurel R. Van Maanen, J. (1990). Writing Strategies: Reaching Diverse Audiences
Qualitative Research Methods. London.
McCombs , M. E. & Ghanem , S. (2003). The convergence of agenda setting and framing, in
S. D. Reese, O. Gandy, & A. E. Grant (Eds), Framing public life (pp. 67-82).
McCombs, M. E. & Reynolds, A. (2004). News influence on our pictures of the world. In J.
Bryant & D. Zillmann, (Eds. ), Media effects: Advances in theory and research (pp. 1-18).
Mahwah , NJ: Erlbaum.
Scheufele, D. A. & Tewkesbury, D. (2007). Framing, Agenda Setting, and Priming: The
Evolution of Three Media Effects Models. Journal of Communication, 57, 9-20-
Sheafer, T. (2007). How to Evaluate It: The Role of Story-Evaluative Tone in Agenda Setting
and Priming. Journal of Communication, 57 , 21-39-
پی نوشت ها