ایمانیجاجرمی، جامعهشناس: پلاسکو به نمادی از شرمساری تبدیل شده است رئیس سازمان اموال و املاک بنیاد مستضعفان: تا مهر 99 ساختمان جدید پلاسکو به کسبه تحویل داده میشود.
به گزارش به نقل از روزنامه شهروند ، از آن پنجشنبه ویران پلاسکو و از آن آخرین روز دی 95، دوسال تمام میگذرد و از نماد تهران مدرن پیش از انقلاب تنها زمینی صاف مانده که میگویند تا دوسال دیگر برجی با نمادی از شهدای آتشنشان جایگزین آن خواهد شد. ساختمانی که سال 41 بر تمام تهران فخر میفروخت و ساکنان این شهر را از مناطق مختلف به دیدن جلال و جبروتش جذب میکرد، دوسال تمام است که تنها نامش بین مسئولان میچرخد و درباره جایگزینش بحث میشود.
در این دو سال بیش از 60 جلسه ملی برای سرنوشت آینده پلاسکو تشکیل و بسیاری از محدودیتهای قانونی برداشته شد و مسابقه طرح جایگزین هم برگزیدههای خود را شناخت. دیروز یک بار دیگر رئیس بنیاد مستضعفان وعده دو سال پیش خود را درباره دو ساله ساختمان پلاسکو تکرار کرد و به کسبه آن قول داد که مهر 99 در ساختمان جدید ساکن خواهند شد.
پلاسکوی جدید؛ نامشخص و بیریخت؟
وعدههای جایگزین، مانند شهرداران تهران در دو سال گذشته یکی پس از دیگری آمدند و حالا در دومین سالگرد پلاسکو دقیقا مشخص نیست که ساختمان جدید به چه صورت خواهد بود، هرچند طرح رونماییشده منتقدان فراوانی دارد. دیروز رئیس سازمان اموال و املاک بنیاد مستضعفان در برنامهای برای معرفی طرحهای برتر و قدردانی از طراح آنها شرکت کرد و از بهرهبرداری ساختمان جدید در مهر 99 سخن گفت. «حسن کاری» در این جلسه و درباره روند طیشده در این دوسال گفت: «بنیاد پیگیر گرفتن مجوز ساخت پلاسکو بود، اما شهرداری محدودیت طرح تفصیلی منطقه داشت و اجازه ساخت بیشتر از هفت طبقه را نمیداد، میراثفرهنگی هم به دلیل وجود مدرسه ژاندارک بیشتر از چهار طبقه مجوز نمیداد.»
او ادامه داد: «جلسات متعددی برگزار شد و در اواخر پاییز 96 شهرداری تهران و بنیاد مستضعفان با احداث ساختمان 10 طبقه موافقت کردند، اما میراثفرهنگی این توافق را تایید نکرد.» کاری در ادامه از ورود استانداری به این موضوع خبر داد و گفت: «استانداری مدیریت را برعهده گرفت، جلسات مکرر بین نهادهای ذیربط برگزار شد و بالاخره 22اردیبهشتماه 97 بین شهرداری تهران، بنیاد مستضعفان، سازمان میراثفرهنگی و کسبه پلاسکو توافق ساخت پلاسکوی جدید انجام و مقرر شد ساختمان شمالی پنج طبقه توسط کسبه مقاومسازی شود و برج پلاسکو هم با همان سطح و سطوح و طبقات طی دوسال توسط بنیاد ساخته شود.» در جلسه دیروز «محمد سعیدیکیا»، رئیس بنیاد مستضعفان هم حضور داشت و توضیحات مشابهی داد.
او درباره آغاز کار ایجاد ساختمان جدید گفت: «از مهر 97 به دلیل دارا بودن مجوز ساخت، کار را شروع کردیم، اما پروانه نداشتیم و تلاش میکنیم تا مهر 99 پلاسکوی جدید ساخته شود. وزارت راه و شهرسازی هم در شورایعالی معماری و شهرسازی موضوع ساخت پلاسکوی جدید را به تصویب رساند.» سعیدیکیا درباره جنبه نمادین ساختمان جدید هم گفت: «در طراحی پلاسکو نو، یادمان شهدای آتشنشان نیز ساخته میشود، 11 طرح در قالب مسابقهای برای ساخت پلاسکو ارایه شده است که یکی از آنها انتخاب میشود.» درحالیکه رئیس اصلیترین سازمان مسئول ساخت ساختمان جدید میگوید که هنوز جزییات این ساختمان و اینکه چه طرحی بهعنوان یادمان شهدای پلاسکو به کارگرفته شود، مشخص نیست، اما منتقدان معتقدند کلیت ساختمان طراحیشده چندان مناسب نیست و تاکنون هم نقدهای فراوانی درباره آن بیان شده است.
درسهای پلاسکو؛ باید نماد شرمساری شود
روزی که پلاسکو ریخت، این ساختمان 54 ساله بود و در تمام این سالها و پس از آن، جنبه نمادین به خود گرفته بود. «حسین ایمانی جاجرمی»، جامعهشناس شهری میگوید که بیش از هر چیز باید به این جنبههای نمادین توجه کرد و معتقد است که از این منظر این ساختمان میتواند نمادی از سوءمدیریت و شرمساری هم باشد. او در اینباره به «شهروند» میگوید: «یک بحث خیلی مهم درباره این ساختمان و جایگزین آن، مسأله برنامهریزی شهری است. همان قبل از انقلاب هم این ساختمان با قوانین موجود نمیخواند که البته نشاندهنده فساد اداری بود. بحث اصلی این است که پیامدها و آسیبهای پلاسکو برای آن منطقه بررسی شود که آیا چنین تراکمی در آن منطقه درست بود و براساس آن بررسی، برای جایگزین آن تصمیمگیری شود که به نظر میآید چنین کاری صورت نگرفت.» ایمانی جاجرمی ادامه میدهد: «منافع شهر و منافع عموم شهروندان برتر از هر موضوع دیگری است.
ابتدا باید تأثیر این ساختمان بر زندگی ساکنان آن منطقه بررسی و پس از بررسی این تأثیر و تراکم در مرکز شهر تصمیمگیری شود. اینکه ساکنان قبلی پلاسکو صاحب حقوقی مشخصند قابل درک است و اتفاق ناخوشایندی هم رخ داد، اما نباید گذشته تلخ را تکرار کرد. در سابقه این ساختمان میبینیم اصلا بحث مدیریتی و نگهداری وجود نداشت و کسی در این زمینه پاسخگو نبود. ما یکبار از این موضوع ضربه خوردیم و الان نباید دوباره اتفاق بیفتد.» این جامعهشناس درباره جنبه نمادین این ساختمان و جانباختن 16 آتشنشان در آن هم میگوید: «اگر احساس را کنار بگذاریم و واقعبینانه به این ساختمان در دهه 40 نگاه کنیم، میبینیم ابعاد منفی هم دارد. ما باید از نحوه مدیریت و بهرهبرداری از این ساختمان درس بگیریم. پلاسکو محصول دورهای از معماری تهران است که ساختمانهایی با سبک معماری بینالمللی ساخته شد که هیچ پیوندی با معماری ایرانی نداشت؛ مثلا ساختمان وزارت ارتباطات که جایگزین ساختمان تلگرافخانه شد؛ در دهه 40 این اتفاق رخ داد که گرایشی به معماری مدرن و بینالمللی وجود داشت و هیچ تلاشی در زمینه مرتبط کردن این نقشهها با معماری و فرهنگ ایرانی وجود نداشت. اگر از زاویهای دیگر به پلاسکو نگاه کنیم، نمادی از شرمساری هم هست که نه به دلیل مشکلات تروریستی (مانند برجهای دوقلوی آمریکا) بلکه بر اثر سوءمدیریت نابود شد. این اتفاق از جهتی تلخ و سیاه بود، اما نحوه مدیریت این ساختمان و مدیریت بحران مایه شرمساری هم هست.»
این جامعهشناس شهری در ادامه و با اشاره به سوءمدیریت در نگهداری از پلاسکو و همچنین مدیریت ضعیف بحران در زمان آتشسوزی میگوید: «هیچ وقت سوالها درباره مقصر و نحوه عملکرد مدیریت پاسخ داده نشد. همه از آتشگرفتن این ساختمان آزرده شدیم و از مرگ هموطنان و آتشنشانان بسیار آسیب دیدیم و عواطفمان آسیب دید، اما باید احساسات را کنار گذاشت. الان باید از لحاظ شهرسازی سوال شود که آیا این تراکم در این منطقه درست بود و الان هم درست است؟ نوع کاربری باید بررسی شود؛ اگر اداری است، چرا کارگاه تولیدی آنجا زدید؟ فرهنگ بیتفاوتی به ایمنی متاسفانه اینجا مدام اتفاق میافتد و ما خیلی سرسری درباره مسائل ایمنی برخورد میکنیم. چرا جلوی این موارد گرفته نمیشود و چرا این حوادث مدام تکرار میشود؟» ایمانی جاجرمی با بیان اینکه نمیشود تمام ضعفهای مدیریتی، عملکردی، بیتوجهی نسبت به موارد ایمنی و استاندارد را تنها به مسائل احساسی فروکاست، ادامه میدهد: «درباره این ساختمان سوءمدیریت دیده میشود که منجر به آتشسوزی شد و در زمینه مدیریت بحران هم قطعا عملکرد ضعیفی داشتیم که چنین حادثهای رخ داد. این موارد بخشی از جنبه نمادین پلاسکو هم هست و باید از آنها درس گرفت.»
900 ساختمان مشابه پلاسکو در تهران
یکی از جنبههای نمادین پلاسکو و درسهای عبرت آن میتواند صدها ساختمان مشابه و ناایمن موجود در تهران کنونی باشد. دو روز پیش هم «پیروز حناچی» شهردار تهران در مراسم دومین سالگرد شهدای آتشنشان درباره این موضوع گفت: «سازمان آتشنشانی در حادثه پلاسکو به نقاط ضعف خود پی برد و این حادثه درس بزرگی برای مدیریت شهری و ایمنی شهری داشت.
در حال حاضر این سازمان دارای تجهیزاتی بهروز و تخصصی است.» حناچی که پیش از تصدی مسئولیت شهرداری بارها درباره لزوم مدیریت ساختمانهای ناایمن کنونی هشدار داده بود، درباره دیگر درسهای پلاسکو هم گفت: «در حال حاضر تهران 900 ساختمان بلندمرتبه دارد که باید مورد بررسی از نظر ایمنی قرار بگیرند که آیا استانداردهای لازم را رعایت کردهاند یا خیر.» این سخنان شهردار تهران درحالی بیان میشود که بحث دیگر ساختمانهای ناایمن و قدیمی تهران بلافاصله پس از فروریختن پلاسکو بهطور جدی مطرح شد، ولی در این مدت چندان توجه عملی به این معضل نشده است.
اجبار زیر بار وام رفتند تا در بازار بمانند
رضا حبیبی یکی از کاسبان پلاسکوست. پدرش هم از کاسبان قدیمی پلاسکو بوده؛ کاسبانی که از همان روزهای اول افتتاح پلاسکو مغازهای برای خود دستوپا کرده بودند و بعد از مدتی کاروکاسبی را به پسر سپردند. رضا ٢٥ سال عمرش در ساختمان قدیمی پلاسکو گذشته، به پخش پوشاک و حالا بعد از فروریختن پلاسکو شانسش را در مجتمع تجاری نور دنبال میکند. «روز حادثه فروشندهمان زنگ زد و از آتشگرفتن پلاسکو گفت. در اوج ناباوری عرض نیمساعت خودم را به مغازه رساندم؛ برق قطع شده بود و اجازه نمیدادند از در جلویی وارد شویم برای همین از در پشتی خودم را به مغازهمان که در طبقه همکف بود، رساندم و در فرصتی که داشتیم، توانستم بعضی وسایل ضروری مثل لپتاپ و ... را خارج کنم.
آتش همهجا را گرفته بود و شیشههای شکسته به اطراف پرت میشدند، همهجا را دود گرفته بود و آتشنشانها اخطار میدادند که از ساختمان خارج شویم. فکرش را نمیکردیم ساختمان فروبریزد؛ اما فروریخت.» خسارت مالی وجهمشترک تمام کاسبان پلاسکوست و رضا در مورد آن میگوید: «نمیشود به طور دقیق خسارت وارده را برآورد کرد اما خسارت بالا بود.» در میان هیاهوهای بعد از حادثه مسئولان وعده دادند که کاسبان در مجتمعهای تجاری دیگر ساکن میشوند و یکی از این مجتمعها نور بود. «بسیاری از کاسبان نتوانستند در مجتمع نور جانمایی شوند. بسیاری از کاسبان آمدند و رفتند چون مجتمع نور از بازار پوشاک دور بود، البته تعدادی همچون من باقی ماندند؛ چون کاسبی در جاهای دیگر هزینهها را بالا میبرد. پارسال کاسبان پلاسکو تنها هزینه شارژ پرداخت کردند و امسال هزینه شارژ را پرداخت کردهایم و در حال رایزنی هستیم تا برای اجاره تخفیف بدهند.»
رضا وقتی سوال از حالوروز این روزهای کاسبان پلاسکو میشود، کمی مکث میکند و با افسوسی که در صدا دارد، میگوید: «بعضیها که سنشان بالا بود، به طور کلی بعد از حادثه کار را کنار گذاشتند؛ چون میگفتند بعد از این ورشکستگی تاب از دوباره شروعکردن را ندارند. عدهای از کسبه هم راهی بازار تهران شدند تا در بازار کساد پوشاک کاروکاسبیای برای خود دستوپا کنند و بودند کاسبانی هم که از سر ناچاری زیر بار وام ١٨درصدی رفتند تا ٣٠٠میلیون وام بازسازی را جایگزین سرمایه برباد رفتهشان کنند و در بازار ادامه بدهند اگر چه باید در این کسادی بازار ماهی دوازدهونیممیلیون تومان قسط وامی را بدهند که در هیاهوی خبرهای فوری از پلاسکو قرار بود ٤درصد باشد.»
چرا در سالگردها یاد کاسبان پلاسکو میافتید؟
اردشیر که ١٨ سال در پلاسکو فعالیت میکرده و از تجربه چهل ساله پدرش در این زمینه استفاده میکرده و بعد از حادثه پلاسکو کسبوکارش را در مجتمع نور ادامه میدهد، به «شهروند» میگوید: «همه سرمایهمان را از دست دادیم؛ جزو تولیدکنندگان بودم و بالای یکمیلیارد تومان خسارت مالی را متحمل شدم. متاسفانه بعد از سالها کارکردن تازه در مجتمع نور از صفر شروع کردهایم به خاکخوری!»
اردشیر در مورد وامهای وعده دادهشده میگوید: «وام ٣٠٠میلیونتومانی به ما تعلق گرفت اما تعداد کمی از کاسبان از آن استفاده کردند؛ چون قرار بر این بود با بهره کم به ما وام بدهند، بعد پشیمان شدند و درصد را بالا بردند؛ البته یک سال تنفس دارد که همان را هم باید بهرهاش را بدهیم. درواقع برای وام ٣٠٠میلیونی باید ٥٠٠میلیون برگشت بدهیم به شرط اینکه هیچکدام از اقساط عقب نیفتند.
کسبهای که این وام را گرفتهاند باید ماهی ١٢,٥میلیون قسط بدهند که رقم بالایی است.»این کاسب پلاسکو قسط وامها را بالا میداند و میگوید: «مجتمع نور واقعا برای صنف پوشاک جای خوبی نیست. درواقع ما جایی کار میکنیم که رونق ندارد و تازه شروع کردهایم به خاکخوری چطور میتوانم این میزان قسط را ماهانه پرداخت کنم. این در حالی است که ما از سال اولی که اینجا مستقر شدیم، پول شارژ را میدهیم و اگر کسی نتواند به خاطر فروش کم شارژش را بدهد، برق مغازهاش قطع میشود. در حال حاضر ١٠٠پلاک در مجتمع نور را کاسبان پلاسکو تشکیل میدهند.»«رضا» هم یکی دیگر از کاسبان پلاسکو است.
«یکی از تولیدکنندگان در پلاسکو بودم. کاری که تمام عمرم را پایش گذاشتم و عرض چند ساعت تمام دسترنجم در آتش سوخت و به خاک سیاه من را نشاند. دو بچه کوچک مدرسهای دارم که باید هزینههای زندگیشان را تامین کنم و از سر ناچاری در اسنپ کار میکنم. خیلی از کسبه به هر زحمتی بود روی پایشان ایستادند و ادامه دادند، اما من چک برگشتی داشتم و دیگر کسی چکی به من پارچه نمیداد. درواقع تولیدکنندهای بودم که کاملا ورشکست شده بود و نمیتواست ادامه بدهد. ششماه تمام از دست طلبکارها فرار میکردم، اما دیدم وعدهها هیچکدام عملی نمیشود و راه آخر که کار در اسنپ بود را انتخاب کردم، تا بتوانم روزمرگی زندگی را پشتسر بگذرام.»
قرار بود بدهیهای مالیاتی بخشیده شود اما بینتیجه ماند
مجید درودیان، رئیس اتحادیه پیراهندوزان یکی از کسانی است که همه دوسال گذشته را به دفاع از حقوق کاسبان پلاسکو گذرانده. او در گفتوگو با «شهروند» میگوید: «بسیاری از کاسبان پلاسکو متاسفانه نتوانستند به کار برگردند، چون سرمایه و اموالشان را در حادثه پلاسکو از دست دادند، البته وامی هم برای کاسبان در نظر گرفته شده بود که یا دیر به دستشان رسید یا اصلا به دست بعضیهای دیگر نرسید. متاسفانه این وضع به دلیل کوتاهی بود که از طرف بانکها صورت گرفت. بعد از حادثه پلاسکو بانکها جلسات متعددی را برگزار کردند، اما کار به نتیجه نرسید. درواقع طبق اساسنامه دولت که قرار بود وامهایی پرداخت شود – دو فرد جوازدار ضمانت کنند تا کسبه بتوانند وام دریافت کنند- بعد از مدتی که گذشت بانکها اعلام کردند با این شرایط قادر به پرداخت وام نیستند، چون این امکان وجود دارد که در بازپرداخت وام کسبه مشکل پیدا کنند. درواقع همه این مسائل سبب شد وامها به تعویق بیفتد. حدود یکسال بعد از واقعه پلاسکو بانکها شروع به پرداخت وامها کردند، اما با شرایطی که خودشان مدنظر داشتند، به این معنا که وام پرداخت میشد، اما سندی گرو گرفته میشد.»
درودیان در مورد وام ٤درصدی میگوید: «دادن وام ٤درصدی عملا چیزی نبود که کتبا به آن اشاره شده باشد و فقط در روزهای نخست حادثه به شکل شفاهی از دادن وامهای ٤درصد حرفهایی گفته شد. البته در همان برهه هم از وام تکرقمی صحبت بود. قولی که شفاها داده شده بود و به آن عمل نشد. البته به بخشی از کاسبانی که درحال حاضر در پاساژ نور ساکن شدهاند، تعلق گرفت؛ حدود ٨٠-٧٠ نفر که همان وام هم توسط سازمان برنامهوبودجه پرداخت شد. وامی که حدود٩٠میلیون بود و شامل حال همه کسبه نشد. اگرچه برای گرفتن همین وام هنوز درحال مکاتبه هستیم و به جایی نرسیده است.»
رئیس اتحادیه پیراهندوزان در مورد جاگیری کسبه پلاسکو میگوید: «تعدادی از کسبه در پاساژ نور ساکن شدهاند و عدهای در بازار تهران و چهارراه استانبول و مجتمع فرودوسی به کسبوکار پرداختهاند. در همین مورد هم کسبه با مشکلاتی روبهرو بوده و هستند، چون اجارهبهای عدهای از کسبه برای یکسال پرداخت شد -کسبهای که در پاساژ نور مستقر شدند- و درسال دوم باید خود کسبه اجارهبهاها را پرداخت کنند، این درحالی است که بخشی از اجارهبهای سال گذشته را هم سازمان برنامهوبودجه تقبل کرده بود. بخش دردآور ماجرا آنجاست که سایر کسبه که در مجتمعهای دیگر ساکن شدند، نتوانستند از همین امکانات حداقلی برخوردار باشند.»درودیان با اشاره به رویکرد سایر کشورها در برخورد با کارآفرینها میگوید: «در همه جوامع کارآفرینها تشویق میشوند. یکی از رویههای متداول در جوامع این است که کارآفرینها از وامهای کمبهره استفاده میکنند.
پلاسکو ٦٠٠واحد صنفی را در خود جای داده بود که هرکدام بهنوعی به شکل مستقیم چندنفر را پوشش میدادند. ما کارخانهای داشتیم که به شکل مستقیم برای ١٥٠نفر لیست بیمه داشت. این اتفاق ضربه زیادی به صنعت پوشاکمان زد.»رئیس اتحادیه پیراهندوزان در مورد شرایط فعلی کاسبان پلاسکو میگوید: «شرایط که مساعد نیست و رکود هم به آن دامن زد تا جایی که بعضی از کاسبان نتوانستند دوباره روی پا بایستند و به کارشان در این صنف ادامه بدهند، چون سرمایه لازم را نداشتند، رکود هم فشار خود را آورد و کالای قاچاق هم ضربه آخر را زد.
خیلی از کاسبان نابود شدند. چندوقت پیش بهشخصه به چشم دیدم که یکی از کاسبان پلاسکو در خیابان جمهوری دستفروشی میکرد؛ کسی که صاحب مغازه بود و ٥٠- ٤٠ نفر از قبل او نانآور خانواده بودند.» درودیان مشکلات این کسبه را محدود به سرمایه از دسترفته و متحمل شدن اجارهبها و ... نمیداند: «عدهای از کاسبان پلاسکو هنوز بابت مالیاتشان بدهکار هستند، درحالیکه در مصوبه روزهای نخست باید مالیات این کسبه بخشیده میشد! یکی از مصوبات هم به این مسأله اشاره میکرد که عدهای از کسبه بتوانند بیمه بیکاری بگیرند که با وجود مکاتبات اتاق اصناف همچنان بینتیجه باقی مانده است. درحال حاضر هم دیر نیست، میتوان سرمایهای به آنها داد تا دوباره کارشان را شروع کنند. مگر نه اینکه شعار حمایت از کالای ملی نمیدهیم، پس دست این کاسبان را بگیریم. یکی از کارهایی که میشود انجام داد برگزاری نمایشگاههایی در عراق، سوریه و ... است، کشورهایی که درحال حاضر بازارهای خوبی برای تولیدات ما هستند.»