جواد بهبودزاده که کتابهای «روزشمار تاریخ انقلاب» و «سیری در انقلاب اسلامی یزد» از آثار وی است، در گفتوگو با خبرنگار ایسنا به زندگی سخت مردم در دوران پهلوی اشاره و اظهار میکند: مردم ایران در زمان پهلوی دوران سخت و طاقتفرسایی داشتند و روبرو شدن با تهاجمی فرهنگی در جامعهای با مردم اسلامی، شرایط را بسیار دشوارتر کرده بود.
وی اضافه میکند: شاید بتوان گفت که اوج دوران خفقان و کشف حجاب بانوان و متحدالشکل کردن مردان در زمان پهلوی اول شکل گرفت و این روند در دوران پهلوی دوم ادامه نداشت.
این نویسنده یزدی، ارائهی لایحهای از پهلوی به مجلس را اوج تهاجم فرهنگی به جامعه عنوان میکند و میگوید: زمانی که پهلوی دوم لایحهای با محورهای درهم شکستن بنیان خانواده و سنتهای ازدواج به مجلس ارائه داد و از شعار آزادی زن استفاده کرد، امام خمینی(ره) اعتراض کردند و این اقدام شاه را استفاده از زن به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود دانستند.
جشن فرهنگ و هنر همسر شاه برای چه شکل گرفت
وی در ادامه جشن فرهنگ و هنر همسر شاه را نیز اقدام دیگری برای ترویج فحشاء در جامعه میداند و میگوید: در این جشن، اقدامات مختلفی مانند توزیع روزنامه، اردوهایی با عنوان عمرانی و ملی و ازدواجهای سفید در راستای نفوذ به فرهنگ اصیل ایرانیان انجام شد.
بهبودزاده با اشاره به شهادت و وفاتهای مشکوک چند تن از مبارزان انقلابی مانند فرزند امام(ره)، دکتر شریعتی و آیت الله سعیدی، تصریح میکند: در حین این اتفاقات، کارتر رییس جمهور وقت آمریکا با شعار حقوق بشر وارد کشور شد تا روی سرمایه ملی کشورمان که نفت بود، سرمایهگذاری کند.
وی که معتقد است شاه و همسرش حقوق بسیار کلانی از این سرمایه ملی دریافت میکردند، میگوید: ایران آن دوران، 33 میلیون جمعیت داشت و روزانه شش میلیون و 800 هزار بشکه نفت فروخته میشد و دولت ماهیانه حدود 350 هزار تومان از فروش این نفت کسب میکرد و جالب این جا بود که از این سرمایه ملی، روزانه یک میلیون تومان به حساب همسر شاه واریز میشد در حالی که حقوق مدیران ارشد و مدیران کل فقط 3500 تومان بود.
وی در این رابطه ادامه میدهد: استعمار سرخ و سیاه هم پس از رفتن کارتر از ایران رخ داد که «احمد رشیدی مطلق» به دستور شاه مقالهای با همین عنوان نوشت و شخص امام(ره) و دین اسلام را مورد خطاب و توهین قرار داد که منجر به قیام مردم قم در 19 دی ماه سال 56 و کشتار تعدادی از مردم این شهر شد.
بهبودزاده به قیام مردم تبریز در 29 بهمن همان سال و در چهلم شهدای قم اشاره و بیان میکند: البته همزمان نیز مراسماتی در مدارس علمیه یزد مانند مدرسه خان به رهبری شهید آیت الله صدوقی برگزار شد و بعداً نیز در دهم فرودین 57 در چهلم کشتار مردم تبریز، مردم یزد به خیابانها ریختند.
وی یکی از اعجازآفرینترین اعمال انقلاب را شکوفایی قدرت بزرگانی چون شهید آیت الله صدوقی ذکر میکند و میگوید: تعصب رهبران انقلابی ما بر اسلام و دین همواره ستودنی بوده و یکی از این اتفاقات که شگفتانگیز بود در مدرسهی علمیه خان و در مراسم چهلم فرزند امام خمینی(ره) رخ داد به طوری که یکی از سرهنگهای آن دوران با نیروهای خود وارد مدرسه شد و با ایجاد اغتشاش و آشوب سعی کرد مردم را بترساند اما سومین شهید محراب به تنهایی با او مقابله کرد.
در نوروز 57 یزدیها بر دروازه قران شهرشان نوشتند «به شهر مردگان خوش آمدید»
وی با بیان این که اکثر افراد معتقدند یزدیها افرادی محافظه کاری هستند و کمتر در میدان نبرد و قیامهای انقلاب حاضر بودند، تصریح میکند: در نوروز 57 یزدیها بر بنای نیمه کارهی دروازه قران شهرشان نوشتند که «به شهر مردگان خوش آمدید» و پس از آن عزایی عمومی برگزار کردند و تا انقلاب، میزبان هیچ جشن و سوری نبودند.
مراسمهای مسجد حظیره مهمترین پایگاه انقلابی در یزد بود
این نویسنده انقلابی با اشاره به مراسمهای مسجد حظیره به عنوان مهمترین پایگاه انقلابی در یزد، تصریح میکند: نهم فروردین 57 پس از مراسمی با سخنرانی«جلال گنجهای»، اغتشاشاتی علیه رژیم پهلوی از سوی پنج نفر مبارز در خیابانهای فرخی، ایرانشهر، رجایی، کاشانی و چهارراه شهدا شکل گرفت که به دنبال آن حدود 18 نفر کشته، زخمی و دستگیر شدند.
وی با اشاره به درگیریهای تظاهرکنندگان با ماموران رژیم در چهارراه شهدا به فرمان حجت السلام راشد یزدی، تصریح میکند: در این درگیریها که از ساعت 10 صبح آغاز شد، نیروهایی از توپخانه اصفهان به یزد آمده و در مناطقی که بیشتر مورد حملهی مبارزان قرار میگرفت، کمین کرده بودند و با ریختن مایعی قرمز رنگ روی مبارزان و نشانهگذاری آنها، منجر به ترس در بین مردم میشدند.
بهبودزاده اضافه میکند: ماموران رژیم بعد از این که پاشیدن رنگ بر مردم موثر واقع نشد، شروع به تیراندازی کردند و در این میان من که تنها 16 سال داشتم، ناگهان به سرنشین یک موتورسیکلت که در این آشوبها بیحرکت بود، دست زدم تا او را متوجه کنم و ناگهان با سری شکافته مواجه شدم که با داد و فریاد بقیه را برای کمک خواستن باخبرکردم.
وی با بیان این که در این آشوب و درگیری افرادی مانند «شهریار مرادی» و «رضا نامدار» به شهادت رسیدند، میگوید: علاوه بر اینها، دو تن دیگر از مبارزان یزدی نیز به شهادت رسیدند و 15 نفر مجروح شدند و به این ترتیب اولین شهری که به طور علنی و با درگیری نوای «مرگ بر شاه» را نواخت، یزد بود.
این نویسنده 70 سالهی حاضر در مبارزات انقلاب، با اشاره به شجاعت و جسارت یزدیها در مبارزات انقلاب، تصریح میکند: شهدای نهم و دهم فروردین یزدیها از 16 تا 35 سال داشتند و این مقوله گویای این است که جوانان یزد بسیار شجاع و جسور بودند، هر چند که افراد سالمند نیز در این درگیریها حضور داشتند که عمدتاً مجروح میشدند.
یزدی ها حقوقشان را با افراد مبارز و خانواده آنها تقسیم میکردند
وی اضافه میکند: برخی یزدیها که در آن دوران نمیتوانستند در این درگیریها شرکت کنند، حقوقشان را یک در میان با افراد مبارز و خانواده آنها تقسیم میکردند تا خانواده مبارزان مشکل مالی نداشته باشند و بتوانند از پس مخارج خود برآیند.
این نویسندهی یزدی با بیان این که 13 محرم و در حوالی همین ایام، مسجد حظیره نیز توسط نیروهای رژیم قفل شد، تصریح میکند: شهید آیتالله صدوقی به همراه مردم، قفل در را شکستند و مردم وارد مسجد شدند اما نیروهای پلیس سعی در بازداشتن این رهبر انقلابی داشتند به طوری که یکی از سربازان نیروهای رژیم شاهنشاهی این شهید را نشانه گرفتند و ایشان بدون آن که حتی ذرهای بترسند، تکان نخوردند و ناگهان فرمانده این نیرو او را با داد و فریاد از نیتش بازداشت.
وی ادامه میدهد: آیت الله شهید صدوقی بعد از این جریان به منبر رفتند و در یک سخنرانی بیان کردند که سرنوشت تمام کسانی که مبارزان انقلاب هستند چیزی جز شکنجه و شهادت و جراحت نخواهد بود و از مردم خواستند که اگر این موضوع را میپذیرند به مسجد حظیره بیایند و گرنه دیگر به مسجد نیایند و همین سخنرانی منجر شد تا مردم از آن به بعد در این مسجد ازدحام کنند.
یزدیها قبل از آن که در تمام کشور انقلاب شود، انقلاب کردند
وی بیان میکند: یزدیها قبل از آن که در تمام کشور انقلاب شود، انقلاب کردند و حکومت انقلابی را در شهرشان جریان دادند چرا که مبارزان توانستند ژاندارمری و پایگاههای نظامی یزد را تحت سلطه و مدیریت خود درآورند و حتی مقام معظم رهبری نیز که در آن زمان از تبعیدگاهشان به یزد آمده و در مسجد حظیره با آیتالله صدوقی دیدار داشتند نیز پیروزی انقلاب در یزد را نوید دادند.
وی با بیان این که ساختمان ساواک به دست مبارزان یزدی تسخیر شد و در این جریانات یزدیها یکی از بزرگترین راهپیماییهای تاریخ را با جمعیتی به اندازه تمام استان به راه انداختند، میگوید: یزدیها در آن ایام حماسهآفرینی کردند و قبل از آن که رسماً انقلاب شود، انقلاب کردند.
بهبودزاده در پایان این حماسهآفرینی یزدیها را مدیون وجود رهبرانی شجاع و دلیر میداند و میگوید: هر کجا حرف انقلابهای بزرگ به میان میآید، رهبرانی بزرگ نیز در این حرکتها حضور دارند.