به گزارش ایسنا، متن این شعر در پی میآید:
پیچیده مادر در کفن امروز، آتشنشانان رشیدش را
آتشنشانان سپیدش را، آتشنشانان شهیدش را
این بار اول نیست این مادر، دارد بر این تابوت میگرید
میموید و با اشک میشوید، اسطورههای روسفیدش را
این بار آخر نیست، این مادر، یک بار دیگر نیز خواهد سوخت
وقتی خبر می آوَرَد آتش، داغ عقابان جدیدش را
مادر، وطن، امروز میشوید، با گریه از این سنگها خون را
این چشمها با گریه میجویند، فرزندهای ناپدیدش را
زانو زده در کوچه سنگی، میلرزد این زانوی تاخورده
از دست پیر خود رها کردهست، ساک قدیمی خریدش را
آتشنشانش تا همین امروز، در کوچه خاک پای مادر بود
دائم به این مادر کمک میکرد، تا سفره میآورد عیدش را
یک چشم مادر اشک و آن چشمش، خون است و آتش در رگان اوست
گم کرده مادر پشت در انگار، فرزند خوبش را، کلیدش را