ماهان شبکه ایرانیان

یادداشت: خشم و هیاهو؛ اثر کارلوس کی‌روش

یک. قابِ بسته ى مشت هاى گره کرده ى کی‌روش را بعد از پیروزى مقابل سرمربى کره ى جنوبى نمى شود از یاد برد. قند توى دلمان آب شده بود از اینکه مى دیدیم "رییس" پشتِ حریف را به خاک مالیده و انتقام کنفرانس پیش از بازى را داخل مستطیل سبز ازشان گرفته است.

به گزارش ورزش سه ، با کی روش، حتى باخت ها هم رنگ حماسه داشتند. آن قدر که تیر دقیقه ى نود و دوى مسى هشتاد میلیون شعبه شود و بر پیکر تک تک مان بنشیند. کی روش، با رفتارش به پسرانش یاد داده بود که "همیشه" بجنگند و این دقیقا آغاز سیه روزى ما بود. وقتى که "همیشه جنگیدن" جاى "به موقع" جنگیدن را گرفت.


تقسیم موافق و مخالف به "خودى" و "غیر خودى"، روز به روز مردم را از تیم ملى دورتر کرد. آن قدر دور که این اواخر افراطى ها آرزوى شکست تیم را مى کردند. آقاى مربى اما در کنفرانس هاى مطبوعاتى از تعهد، اتحاد و تلاش براى رساندن مردم به رویاى دورشان سخن مى گفت.

دو. چند قدم از این داستان حماسى که فاصله بگیریم اما، ضعف ها مى زند توى ذوقمان. تیمى که جهانبخش(آقاى گل لیگ هلند)، انصاریفرد(دومین گلزن لیگ یونان)، طارمى(آقاى گل دو فصل متوالى لیگ خودمان)، قدوس(بهترین گلزن تیم باشگاهى اش در سوئد)، آزمون(یکى از جوان ترین و بهترین گلزن هاى چند سال اخیر تیم ملى) و ... را به عنوان نفرات هجومى داشت، نه در جام ملت ها، بلکه در جام جهانى هم هیچ برنامه اى براى گلزنى نداشت. دو گل ما در جام جهانى ٢٠١٨ محصول گل به خودى مدافع مراکش و تنها تصمیم اشتباه داور در مرحله ى مقدماتى جام و تقدیم یک پنالتى به انصارى فرد بود نه برنامه هاى متنوع تاکتیکى! واقعیت این است که فاز هجومى تیم ملى در تمامى بازى هاى بزرگ نتوانست هیچ کمکى به پیش برد رویاى پیروز شدن بکند. حتى تعداد زیادى از دوازده گل زده ى تیم ملى در همین جام هم صرفا روى خلاقیت فردى به ثمر رسید. چرا!؟چون ما فقط براى گل نخوردن برنامه داشتیم که آن هم درست در بزنگاهِ بازى آخر شکست خورد.

سه. "لجبازى" کلید واژه ى خیلى از تصمیمات کارلوس بود. آن قدر اسیر دوگانه ى کی‌روش_برانکو شده بودیم که وقت براى جنگیدن با حریف باقى نمانده بود. آقاى لجباز آماده ترین سید جلال تاریخ را بى مقدمه خط زد تا دیروز دفاع از هم گسیخته مان به هیچ هجومى "نه" نگوید. او اما هیچ وقت توضیح قانع کننده اى بابت این تصمیم عجیب و غریب نداد. ما دیروز حتى همان دفاعِ خوب همیشه را هم نداشتیم.

چهار. در فوتبال تیم برنده "همه چیز" و تیم بازنده "هیچ چیز" را بر مى دارند. مِستر "سى کیو" بارها این جمله را توى کنفرانس هاى مطبوعاتى اش عنوان کرده. حالا پس از هشت سال به خودمان این حق را مى دهیم که از آقاى سرمربى بپرسیم با این دستمزد بالا، با بهترین امکانات تمرینى طول تاریخ تیم ملى، با یکى از طلایى ترین نسل هاى فوتبال ایران، ما در کدام تورنمنت مهم چیزى بیشتر از "هیچ" به دست آورده ایم. چیزى بیشتر از گل زدن به چین و "هیس" نشان دادن! چیزى بیشتر از شکست مقابل تیم هاى بزرگ جهان و پیروزى بر سیرالئون و هند و ویتنام و عمان و چین! چیزى بیشتر از خشم و هیاهو!

پنج. مهم ترین و البته امیدوار کننده ترین نقطه اینجاست که فوتبال هیچ وقت تمام نمى شود. از امروز "به آفتاب سلامى دوباره خواهیم کرد. "حتى اگر برقش چشممان را بزند. حداقل مى توانیم امیدوار باشیم که این فدراسیونِ منفعل براى یک بار هم که شده یک تصمیم درست بگیرد و به جاى کی‌روش یک مربى بزرگتر استخدام کند. کسى که کمتر غر بزند، کمتر لجبازى کند و در آوردگاه هاى بزرگ کمتر ترس به دلش راه بدهد.

محمد حسین عباسی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان