باشگاه خبرنگاران جوان: الهه قاسمی ونعیمه مونسی؛ آغاز یوم الله دهه فجر فرصتی مناسبی شد تا با فردی همسخن شویم که از دیرباز از یاران صدیق امام خمینی (ره) بوده است و تاریخ شفاهی انقلاب را زبان او بشنویم.
حجتالاسلام سیدرضا اکرمی رئیس سابق شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری و عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، دبیر سابق جامعه وعاظ تهران و نماینده دورههای دوم، سوم، چهارم، پنجم و هشتم مجلس شورای اسلامی از شهرهای سمنان و تهران هم بوده است.
سید رضا اکرمی پس از طی تحصیلات مقدماتی در حوزه علمیه سمنان، در سال 1340 به حوزه علمیه قم وارد شد و همدرس حسن روحانی و شاگرد خارج فقه آیتالله گلپایگانی و آیتالله مشکینی بود.
اولین رئیس عقیدتی سیاسی نیروی هوایی ارتش، نمایندگی در پنج دوره مجلس شورای اسلامی، فرماندهی تبلیغات جبهه و جنگ و جانشین رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش از مسئولیتهای وی در سالهای پس از پیروزی انقلاب بوده است.
حجتالاسلام سیدرضا اکرمی این روزها به عنوان امام جماعت مسجد سلمان در ساختمان کوثر مستقر است، با او به تشریح خاطراتی از حال و هوای انقلاب و دوستی خانوادگیش با رئیسجمهور پرداختیم. متن این گفتگو به شرح زیر است:
خاندان پهلوی درصدد انتقال مرجعیت از قم به نجف بود/ توهین شاه به مراجع قم پس فوت آیتالله بروجردی
باشگاه خبرنگاران جوان: با عرض سلام و تشکر از وقتی که برای ما قرار دادید، شما از سال 40 وارد قم شدید و فضای سال 42 را از نزدیک دیدهاید. از حال و هوای آن روزها برایمان بگویید و بفرمایید که چه فضایی باعث شد از خرداد سال 42 به بهمن 57 برسیم؟
حجتالاسلام اکرمی: اگر بخواهم سیری در تاریخ انقلاب داشته باشیم باید بگویم که من در سال 40 که آیتالله العظمی بروجردی از دنیا رفت بعد از چند ماه وارد قم شدم و درس طلبگی را شروع کردم. در سال 41 شدیم شاهد بودیم که خانواده سلطنتی و پهلوی میخواست مرجعیت را از قم به نجف منتقل کند.
لذا شاه وفات آیتالله بروجردی را به آیتالله حکیم تسلیت گفت و به مراجع قم کمترین احترامی نگذاشت و این نشانگر این بود که نظام شاهنشاهی و خاندان پهلوی میخواستند مراجع علمیه، حوزه، طلاب و مبلغین را تحقیر و در برابر آنان عرض اندام کنند.
در زمان حیات آیتالله بروجردی وجود شخص ایشان به عنوان یک مرجعیت شیعه مانع کار رژیم پهلوی بود تا آنان بتوانند اهداف پلید آمریکایی را عملیاتی کنند فلذا داستان انجمنهای ایالتی و ولایتی را مطرح کردند و نخست وزیر به میدان آمد و تلاش کرد تا خواستههای غربیها را عملیاتی کند که مراجع برخورد کردند و دولت ناگزیر شد که داستان انجمنهای ایالتی و ولایتی را ببندد و مراجع به موفقیت رسیدند، اما فضا پس از فوت آیتالله بروجردی به صورتی دیگر رقم خورد.
اعتراضات علما و طلاب مدرسه فیضیه قم پیش از سال 42 آغاز شد
اعتراضات علما و طلاب مدرسه فیضیه قم پیش از سال 42 آغاز شد چرا که کم کم محمدرضا پهلوی به میدان آمد و داستان انقلاب سفید را مطرح کرد و رفراندوم برگزار کرد که باز علما و مراجع قم به مقابله با او پرداختند که ما در فروردین سال 42 هم مسئله حمله به مدرسه فیضیه قم را داشتیم که من هم در آنجا حضور داشتم و کتک خوردم.
پس از آن در روز عاشورا امام خمینی (ره) سخنرانی تندی علیه شاه کردند و قیام 15 خرداد پیش آمد که من در این روز سمنان بودم چراکه در ایام تابستان حوزه تعطیل بود و آن فاجعه به وجود آمد. زمانی که تابستان که تمام شد و به حوزه علمیه برگشتیم و شروع به تحصیل کردیم و در این زمین به صورت کجدار و مریز خواستههای امام خمینی (ره) را مطرح میکردیم.
امام خمینی (ره) حدود یکسال در تهران بود و دوباره سال 43 به قم برگشتند و کار تدریسی خود را دوباره شروع کردند تا داستان کاپیتولاسیون پیش آمد و بازهم امام سخنرانی تندی در منزل خودشان کردند که من هم حضور داشتم و بعد از چند روز امام را دستگیر کردند و به ترکیه تبعید کردند.
من تقریبا تا سال 50 در قم به ادامه تحصیل پرداختم و بعد به تهران بازگشتم و در منطقه تهران نو ساکن شدم تا اینکه فضای انقلاب اسلامی در سال 56 و 57 عمومی و همگانی شد و پس از آن شاهد پیروزی انقلاب اسلامی بودیم که آغاز آن با رفتن محمدرضای پهلوی 26 دی ماه رقم خورد و پس از آن در 12 بهمن امام خمینی (ره) به ایران آمدند و انقلاب در 22 بهمن سال 57 به پیروزی رسید.
با روحانی از مدرسه جهانگیرخوان تا محله نیروهوایی همسایه بودم/ رئیسجمهور پس از مدتی در خانه مستقلی در پیروزی ساکن شد
باشگاه خبرنگاران جوان: شما با آقای روحانی همشهری بودید و ایشان در کتاب خود گفتند بعد از ازدواج مستاجر خانه شما بودند. کمی از آشنایی خود با آقای رئیسجمهور برایمان بگویید. در همین منطقه تهران نو با هم همسایه بودید؟
حجتالاسلام اکرمی: خیر، من ابتدا در قم در مدرسه جهانگیرخوان طلبه بودم و حجره داشتم و بعد به مدرسه مهدیه رفتم که آنجا آقای روحانی و من هر کدام یک حجره داشتیم و گاهی با هم نهار و شام میخوردیم و گاهی برای تمرین منبر شرکت میکردیم و در بحثهای آزاد میرفتیم تا سال 50 که من به تهران آمدم و تهران نو خانه گرفتم و بعد از تهران نو به محله نیروی هوایی رفتم در نیرو هوایی یک خانه دو طبقه داشتم که یک طبقه من و یک طبقه هم آقای روحانی بودند که آنجا زندگی میکرد تا اینکه او خانه مستقلی در منطقه فرزانه واقع در جنوب محله پیروزی گرفت و آنجا ساکن شد.
جامعه روحانیت مبارز در بحبوحه سالهای منتهی به انقلاب شکل گرفت
باشگاه خبرنگاران جوان: از چه زمانی فعالیتهای جامعه مبارز آغاز شد و تشکیل شد؟
حجتالاسلام اکرمی: انقلاب در سال 56 و 57 جان و رمق گرفت و توسعه پیدا کرد و آرام آرام داستان فوت حاج آقا سیدمصطفی خمینی جهشی در جامعه به وجود آورد وقتی اعلامیه احمد رشیدی مطلق و مقاله او در روزنامه اطلاعات منتشر شد و به قم رسید؛ مردم تظاهرات به راه انداختند و اعتراض کردند و قم قربانی داد و بعد از قم، تبریز قیام کرد و قربانی داد و بعد از تبریز یزد و آرام آرام انقلاب حالت مردمی و عمومی و همگانی پیدا کرد و نهایتا به پیروزی رسید.
در این بحبوحه روحانیت مبارز تهران تشکلی را به وجود آورد که یک هیئت مرکزی داشتند و در مناطق هم شعبی داشتند که روحانیون هر منطقهای در غرب و شرق و شمال و جنوب تهران به طور هفتگی با هم در مورد اخبار مباحثه و جمعبندی و تصمیمگیری میکردند. در مورد راهپیمایی تاسوعا، عاشورا، اربعین یا تحصن در دانشگاه تهران تصمیمگیری میکردند تا آرام آرام جامعه روحانیت جان گرفت و تاکنون ادامه حیات داده است و یک بخشی از فعالیتهای انقلابی، فرهنگی و سیاسی را میپردازد که اکنون دو هفته یکبار یک جلسه مرکزی داریم و هر وقت که نیاز باشد یک جلسه فوقالعاده خواهیم داشت.
دیدارها با امام در عراق تا حدی غیررسمی بود، اما در پاریس علنی شد/ تلاش اعضای جامعه روحانیت مبارز برای رساندن پیامها به مردم ایران
باشگاه خبرنگاران جوان: آیتالله موحدی کرمانی اخیرا در گفتوگویی اعلام کردند که وظیفه داشتند پیامهایی را از جامعه روحانیت و شهید مطهری به امام برسانند و پیامهایی را از ایشان به جامعه روحانیت برسانند، پیامهای امام چگونه به شما میرسید و آیا افراد دیگری به غیر از آیتالله موحدی کرمانی هم بودند که به خدمت امام برسند؟ خود شما دیداری با امام قبل از اینکه به ایران بیایند، داشتید؟
حجتالاسلام اکرمی: من قبل از پیروزی انقلاب به عتبات و نجف و کربلا نرفتم، ولی دوستانی بودند که گاهی قاچاقی، غیررسمی و رسمی به عتبات میرفتند و با امام خمینی (ره) دیدار داشتند، مثلا آیتالله فاضل، آیتالله هاشمی رفسنجانی و آیتالله مطهری، آیتالله اشراقی و داماد امام از جمله این افراد بودند که گاهی به نجف میرفتند و با امام خمینی (ره) ملاقات داشتند.
وقتی امام از نجف به پاریس رفتند در آن 100 و چند روز رفتوآمدها بیشتر شد و توسط سیاسیون و روحانیون و برخی علمای نامدار ملاقاتهایی صورت گرفت، مثلا همین گروه مرکزی جامعه روحانیت مبارز تصمیمگیری میکردند کسانی مثل آیتالله بهشتی، آیتالله انواری، آیتالله مهدوی کنی، آیتالله هاشمی، شهید محلاتی، آیتالله موحدی کرمانی، آیتالله مفتح و آیتالله شاهآبادی گروه مرکزی بودند.
جامعه روحانیت مبارز در آن زمان جلسات مرکزی و منطقهای داشتند که در جلسات منطقهای خواستهها به گروه مرکزی ارجاع میشد و مثلا اگر امام در نجف یا در پاریس سخنرانی میکردند در کوتاهترین زمان از تلفن استفاده میکردند و تبدیل به نوار میشد یا اگر اعلامیهای میدادند تلفنی گرفته میشد و بعد تکثیر میشد و پیامها در کوتاهترین زمان به اطلاع مردم میرسید و مردم مطلع میشدند.
پیشنهاد شهید مطهری برای انتخاب سخنران مراسم حاج آقا مصطفی/ روحانی برای سخنرانی در مسجد ارگ از من و دیگر علما مشورت گرفت
باشگاه خبرنگاران جوان: آقای روحانی در کتاب خاطرات خود نوشته است اولین بار ایشان لفظ امام را به حاج آقا خمینی دادهاند؛ کمی از این موضوع برای ما بگویید که آیا با اعضای جامعه روحانیت مبارز در این زمینه مشورتی داشتند؟
حجتالاسلام اکرمی: بله، امام را حاج آقا روحالله صدا میزدند تا اینکه آقای روحانی بعد از فوت سید مصطفی خمینی در مراسمی که به این منظور در مسجد ارگ در سال 56 برگزار شد، سخنرانی کرد و گفت که از این به بعد من آقا روحالله را به امام خمینی تعبیر میکنم و از آن زمان حاج آقا روحالله به امام خمینی تبدیل شد.
ما در نیروهوایی که خانهمان در نزدیکی همدیگر بود، وقتی به آقای روحانی در سال 56 پیشنهاد شد که سخنران مسجد ارگ برای مراسم حاج آقا سید مصطفی خمینی باشد و این خبر به سرعت پخش شد. شهید مطهری به ایشان پیشنهاد کرد و او پذیرفت. ما در چند جلسه که به عنوان دوستان قدیم و حال بودیم که من و آقای روحانی و آقای رستگاری و دیگرانی بودیم که در مورد فهرستی که آقای روحانی میخواهد در مسجد ارک سخنرانی کند، از آیه، حدیث، تاریخ و قسعلیهذا مشاوره کردیم در واقع مواد از ما بود و غذای پخته سخنرانی توسط روحانی انجام گرفت.
در نهایت متن سخنرانی مقبول همه واقع شد و در آن جلسه روحانی پیشنهاد داد که به جای حاج آقا روحالله از لفظ امام استفاده کنیم که آرام آرام این مسئله در کشور پخش شد و مورد مقبول واقع شد تا سال 68 که امام از دنیا رفت.
ماجرای تغییر نام رئیسجمهور از فریدون به روحانی از زبان حجتالاسلام اکرمی
باشگاه خبرنگاران جوان: آقای روحانی در کتاب خاطرات خود مینویسد وقتی در حوزه قم بوده است دوستان ایشان به ایشان پیشنهاد میدهند که با توجه به اینکه نام خانوادگی ایشان فریدون است یک نام را برای خود برگزیند. آیا شما هم به ایشان مشورت دادید؟
حجتالاسلام اکرمی: خیر من نبودم. ایشان وقتی در حوزه علمیه حضور پیدا کردند جسته و گریخته تغییر نام دادند. یک داستانی هست که به صورت رسمی و از طریق ثبت احوال تغییر پیدا کند این اتفاق بعد از انقلاب صورت گرفت، اما وقتی ایشان به حوزه وارد شدند، دوستان تصمیم گرفتند که به او روحانی بگویند از همان زمان این موضوع جا افتاد و همه به او حسن روحانی میگفتند. من دقیقا نمیدانم چه کسانی این پیشنهاد را دادند. این را باید از خود آقای روحانی بپرسید.
باشگاه خبرنگاران جوان: قبل از اینکه انقلاب به پیروزی برسد، آیا برای نحوه تشکیلات و ساختار حکومت فکری شده بود؟
حجتالاسلام اکرمی: قبل از پیروزی انقلاب چند مطلب وجود داشت. یکی اینکه این انقلاب چگونه فراگیر و همگانی شود و دانشجوها و دانشآموزان و همه اقشار بیایند و از این جمعیت فراگیر در مسجد، هیئت و خیابان چگونه استفاده کنیم؛ یعنی تلاش برای آگاه سازی مردم و افشاگری خاندان پهلوی و آمریکا و اسرائیل استفاده شود، تقریبا همه هم و غم این بود که امام فرموده بود شاه باید برود. سه کلمه بیشتر نبود، اما همه جمعیت تلاش میکردند که شاه از این مملکت برود.
وقتی در 26 دیماه 57 ساه رفت مردم، روحانیون، دانشاموزها و دانشجویان و حتی نظامیان باور کردند که شاه رفتنی است و انقلاب به پیروزی میرسد، پس تلاش کردند تا زمینه ورود امام به ایران را فراهم کنند و امام فرموده بود که من در کوتاهترین زمان در بین شما هستم که بختیار فرودگاهها را بست و اجازه فرود هواپیمای امام را نداد تا در دانشگاه تهران که اعتراض و تحصن انجام گرفت که تا بختیار فرودگاه را باز کند و در 12 بهمن بالاخره امام به ایران آمدند.
علما برای اولتیماتوم دادن به دولت بختیار در دانشگاه تهران تحصن کردند
باشگاه خبرنگاران جوان: ماجرای تحصن اعتراضی روحانیون در دانشگاه تهران نسبت به بسته شدن فرودگاه برای ورود امام چه بود؟ تحصنکنندگان از لحاظ غذا و وضعیت معیشت در چه حالی بودند؟
حجتالاسلام اکرمی: آنجا همه سخنرانی کردند. آیتالله مطهری، رهبری، آیتالله هاشمی و مرحوم طالقانی بودند که هر کسی به نوبه خود جمعیت متحصنین را تغذیه فکری میکرد و در عین حال به دولت بختیار اولتیماتوم میدادند که اگر فرودگاه باز نشود، ما در فرودگاه تحصن میکنیم. در فاصله اول تا دوازده بهمن این تحصن شکل گرفت و در عرض چند روز تحصن شکل گرفت و وقتی دولت قول کمک داد، تحصن پایان یافت و امام وارد ایران شدند.
از آنجایی که انقلاب مردمی شده بود، همه کارها به جلو میرفت مگرنه که در دانشگاه که افراد را راه نمیدادند، چون دولتی بود. اما وقتی انقلاب مردمی شد و دانشجویان و بازاریان، کارگران، کارمندان و حتی نظامیان بدون لباس وارد صحنه شدند، هرکسی عهدهدار وظیفهای شد که تحصنکنندگان را از همه جهات تامین کنند. یعنی پتو و بالشت بدهند و اگر نیاز به دارو داشتند آمبولانس بیاید و یا از نظر خوراکی مردم را تامین کنند. هرچند در همان زمان تحصن هم ما شاهد بودیم که حمله میکردند و جلوی ژاندارمری منطقه قربانی گرفت و دهها نفر آنجا شهید شدند که همین شهدا را در دانشگاه تهران تشییع میکردند و میگفتند این سند جنایت پهلوی است و بالاخره انقلاب به پیروزی رسید.
آشناییام با یکی از دوستان زمینه ورودم به سازمان عقیدتی سیاسی نیروی هوایی سپاه شد
باشگاه خبرنگاران جوان: شما جزو اولین کسانی بودید که در نیروی هوایی سپاه مسئول عقیدتی سیاسی بودید. داستان ورود شما به نیروی هوایی چه بود؛ علاقه شخصی شما بود یا دلیل خاصی داشت؟
حجتالاسلام اکرمی: خانه ما در نیروی هوایی بود. دوستانی داشتیم از جمله حجتالاسلام صفایی که دهها سال نماینده امام و رهبری در عقیدتی سیاسی ارتش بود. به دلیل شناختی که از هم داشتیم، از من خواست که به عقیدتی سیاسی نیروی هوایی بروم. خانه ما هم نزدیک پادگان دوشان تپه بود و من به همین دلیل به نیروی هوایی رفتم و مسئول عقیدتی سیاسی نیروی هوایی شدم تا اینکه در مجلس رفتم و چهار دوره نماینده بودم، خانه من در همین دوشان تپه بود؛ و بعد به پاسداران آمدم و بعد دوره هشتم نماینده مجلس شدم و بعد 9 سال قائم مقام عقیدتی سیاسی ارتش بودم و در واقع آشنایی درونی دوستانه باعث این شد که من به نیروی هوایی بروم.
دیدار همافران نیروی هوایی با امام رعب رژیم پهلوی را شکست
باشگاه خبرنگاران جوان: چه کسی پیشنهاد دیدار امام با همافران ارتش را داد؟
حجتالاسلام اکرمی: وقتی امام روز دوازده بهمن وارد تهران شد، دیدارهای رسمی را برای خانمها و آقایان به طور جداگانه گذاشتند و مردم صبح و عصر در مدرسه علوی به دیدارشان میرفتند. در کل دستههای مختلفی به دیدار امام میرفتند؛ نیروی هوایی در بین نیروی دریایی و زمینی و ژاندارمری و حتی شهربانی آن روز همه قبول داشتند که نیروهواییها فکر و فهمشان و برداشتشان بیشتر از دیگران است. نیروهوایی پرسنل خود را برای خلبانی یا همافری و امور فنی به خارج میفرستاد و همه معتقد بودند که این افراد بیشتر در باغ هستند و فکرشان بازتر است؛ و اینها آرام آرام با انقلابیون اخت شدند و ارتباط پیدا کردند و خط گرفتند.
آن زمانی که امام وارد تهران شدند تا روز 22 بهمن تصمیم گرفتند که سد بین انقلاب و رهبری با شاهی که دیگر نبود را بشکنند لذا جرات کردند و از خود جربزه نشان دادند صبح روز 19 بهمن خدمت امام در مدرسه علوی رسیدند و بیعت خود را با امام اعلام کردند اعلام کردند و سد را شکستند و رعبی که در بین نیروهای دیگر حاکم بود از بین برود.
باشگاه خبرنگاران جوان: چه کسی پیشنهاد داد که عکس از پشت سرآنان گرفته شود؟
حجتالاسلام اکرمی: بین خود بچههای انقلابی همافران و افسران تصمیم گرفتند که بی لباس فرم تا مدرسه بیایند و در آنجا لباس فرم میپوشند و بعد اگر کسی که میخواهد عکس بگیرد از پشت بگیرد تا شناسایی نشوند که بعد برایشان مسئله پیش بیاید، همانطوری که شاهد بودیم در ماجرای همین دیدار ابتدا دولت بختیار و دیگران انکار کردند، اما بعد از انتشار عکس دیگر حرفی نداشتند و خوشبختانه دو روز بعد انقلاب پیروز شد و هیچ خطری آنها را تهدید نمیکرد. البته در درون نیروی زمینی ارتش نیروی انقلابی بود که شهید صیاد شیرازی جزء آنها بود یا حتی در بین نیروهوایی نیروهای ناقلابی بودند که آنها را به کیش و خارک و جاهای دیکر تبعید کردند، اما الحمدلله همه جا نیروی انقلابی رشد کرده بودند، اما بعد از رفتن شاه تقریبا علنی و عمومی شد و این مسئله بیشتر خود را نشان داد.
باشگاه خبرنگاران جوان: در زمان انقلاب با کدام یکی از علما و شهدا بیشتر در ارتباط بودید و بیشتر میشناختید؟
حجتالاسلام اکرمی: ما در سال 56 و 57 که انفلاب عمومی شد با شهید محلاتی و آقای شاهآبادی، رهبر انقلاب، آیتالله مهدوی کنی، آیتالله بهشتی و آقای موحدی کرمانی مانوس بودیم.
باشگاه خبرنگاران جوان: در جایی گفته بودید که با آقای روحانی برای نمایندگی مجلس مشورت کردید. آیا ایشان هم با شما مشورت میکردند؟ چه شد که به فکر نمایندگی افتادید؟
حجتالاسلام اکرمی: در دوره اول از سمنان آقای روحانی کاندید شده بود و من هم به کمکشان رفتم و ایشان رای آورد. دور دوم من برای سمنان داوطلب شدم و ایشان از تهران کاندید شد و چهار دوره از تهران رای آورد. من از دور دوم تا پنجم از سمنان رای آوردم و با ایشان بودم؛ بنابراین روحانی 5 دوره و من هم 5 دوره نماینده بودیم و من در دور هشتم هم بودم که روحانی نبود و ایشان در دور اول بودند که من نبودم.
زمانی که من وارد دومین دوره انتخابات مجلس شدم، فروردین انتخابات صورت گرفت و خرداد اولین جلسه علنی بود در این فاصله من به آقای روحانی گفتم که من در این مدتی که فرصت دارم چکار باید کنم که ایشان گفتند شما قانون اساسی و آئیننامه مجلس را خوب بخوان که بدانی وارد مجلس شوی نطق و گفتگو و مذاکرات چگونه باید باشد.
وقتی وارد مجلس شدم به کمیسیون دفاع رفتم و در دور دوم آقای روحانی رئیس کمیسیون و من هم مخبر کمیسیون شدم و در مجلس باهم مشورت میکردیم و با هم در جلسه عقلا شرکت میکردیم و با همدیگر همدلی، همکاری و همفکری میکردیم تا به مرحلهای رسیدیم که مجلس ششم با اینکه در لیست جامعه روحانیت بودیم، اما هیچ کدام رای نیاوردیم و دور هفتم هیچکدام داوطلب نشدیم، اما من دور هشتم داوطلب شدم، اما او داوطلب نشد.
روز 12 بهمن در مینی بوسی پشت ماشین بلیزر امام بودم/ با بلندگویی جمعیت مردم را راهنمایی میکردم
باشگاه خبرنگاران جوان: در روز 12 بهمن که امام وارد ایران شدند، شما کجا بودید و چه میکردید؟
حجتالاسلام اکرمی: روز 12 بهمن که امام وارد شد من در داخل مینیبوسی که پشت بلیزر امام حرکت میکرد نشستم و تذکرات امنیتی را با بلندگویی به مردم میدادم تا راه را برای ماشین امام باز کنند که ما تا دانشگاه تهران آمدیم و بعد بلندگو خراب شد و دیگر نتوانستم راه را بروم.
باشگاه خبرنگاران جوان: از روز ورود امام به کشور میتوان به عنوان پرشکوهترین روز در تاریخ جمهوری اسلامی ایران یاد کرد و گفتید در آن روز در مینیبوس پشتی حضور داشتید، کمی از فضای آن روز برایمان بگویید.
حجتالاسلام اکرمی: بله، بنده درباره امام (ره) مطالب متنوعی را عرض میکنم. اول آنکه شهر تهران دو روز مهم را به خود دیده است. یکی 12 بهمن 1357 که امام وارد تهران شد و از فرودکاه مهرآباد تا بهشت زهرا (س) این مسیر را دنبال و در آنجا به سخنرانی پرداخت. دومی 16 خرداد 1368 که امام از دنیا رفته بود و از عباس آباد (مصلی فعلی) تا بهشت زهرا امام تشییع شد. تهران دو روز سنگین به خود دید. یکی روز ورود و دیگری روز بدرود و تشییع جنازه. ما در روز دوم، جمعیت بیشتری از 12 بهمن 1357 دیدیم و تاریخ نشان داد امام در 11 سالی که در تهران ساکن بوده، نه تنها افت نکرده است که از لحاظ محبوبیت و اقبال عمومی رشد کرده و به جلو آمده است.
جزییات تشکیل ستاد استقبال از امام (ره) از سوی جامعه روحانیت مبارز
نکته دوم اینکه پیش از ورود امام به تهران، شورای مرکزی جامعه روحانیت اقدام به تشکیل ستاد استقبال از امام (ره) کرد. هماهنگی گروه سرود، بلندگوها، ماشین، تعیین مسیر از فرودگاه به بهشت زهرا از جمله اقدامات این ستاد بود در ابتدا مقرر شد امام در مقابل دانشگاه تهران سخنرانی کند، اما بعد به بهشت زهرا تغییر کرد. این برنامهریزیها در ستاد استقبال انجام میگرفت که بنده نیز یکی از اعضای آن بودم.
سخنرانی روحانی در مسجد ارگ سبب شهرتش شد/ رئیسجمهور در ایام ورود امام به تهران در ایران نبود/ جزییات ملاقاتهای روحانی با بنیانگذار کبیر انقلاب در پاریس
باشگاه خبرنگاران جوان: آقای روحانی در روز ورود امام کجا بودند؟
حجتالاسلام اکرمی: آقای روحانی پس از سخنرانی در مسجد ارگ به شهرت رسید و برای انجام سخنرانی به صورت ناشناس به دیگر شهرستانها تردد میکرد. با توجه به احتمال بالای دستگیری ایشان و حضور در زندان که مشخص نبود چه سرنوشتی برای وی رقم بخورد، برای خروج آقای روحانی از کشور به بهانه ادامه تحصیل تصمیمگیری شد. ابتدا آقای روحانی و پس از وی خانوادهاش از کشور خارج شدند؛ بنابراین او در فاصله سالهای 56 تا 57 و ایام ورود امام به تهران در ایران نبود و در انگلستان به سر میبرد، اما در ایام حضور امام در فرانسه به دیدار ایشان میرفت و پیرو دستور امام، آقای روحانی به دانشگاههای انگلستان بازگشت تا در آنجا درباره انقلاب به سخنرانی و تبلیغ بپردازد. پس از بازگشت امام به تهران، آقای روحانی نیز مدتی بعد به ایران بازگشت و به خانه خود رفتند و در قالب گروههای انقلابی به خدمت رسانی به کشور مشغول شدند.
باشگاه خبرنگاران جوان: برای نسل دهه 70 ویژگیهای امام باز نشده است؛ فکر میکنید کدام ویژگی امام برای شناسایی بهتر ایشان برجسته است؟
حجتالاسلام اکرمی: من در باره امام باید بگویم امام (ره) در طول زمان یعنی از سال 41 تا 57 و از سال 57 تا 68 خودش را به مردم شناساند. مردم امام را فردی از خود میدانستند و او را خادم مردم میدانستند. امام شخصیت علمی، فلسفی، اخلاقی و فراجناحی داشت و میخواست کشور و مردم ایران مستقل، مقتدر و آبرومند باشند و خود به قدری خودساخته بود که خود را برای مردم و انقلاب میدانست نه اینکه انقلاب و مردم را برای خود بداند.
مقام معظم رهبری که از سال 68 رهبری انقلاب را برعهده گرفتند و قبل از آن هم 8 سال رئیس جمهور بودند، به خوبی راه امام را ادامه داده و با اینکه سال 97 با 68 کلی فاصله زمانی دارد و کلی از مسائل دنیا باهمدیگر تفاوت پیدا کرده است. روزی مسئله مان فقط جنگ بود، اما اکنون تحریم، تهدید و تبلیغ و ارعاب دروغ شایعه سازی را داریم و اینها به مراتب اکنون از زمان امام (ره) سختتر و تندتر است.
انقلاب اسلامی ایران در چهل سالگی خود به پیشرفت رسیده است
باشگاه خبرنگاران جوان: در پایان تفاوت 40 ساله شدن انقلاب را با سالهای گذشته در چه میدانید؟
حجتالاسلام اکرمی: در فرصتی باید بشینیم 40 نکته برجسته و شاخص را برای حامعه و منطقه و جهان بیان کنیم که این 40 نکته در عرض این چهل سال انجام گرفته است از آموزش ابتدایی عالی سلامت خدمات و ارتباطات پزشکی استقلال اقتصاد سازندگی در کل کشور نگاه کنیم چقدر گاز و راه در کشور پخش شده است.
روستاها که نیمی از مملکت بودند کمترین خدمات به آنها میشد و مطرح نبودند و سواد آموزی ما 50 درصد بود، اما اکنون بیش از 95 درصد است. از نظر آموزش عالی در منطقه رتبه یک را داریم. مثلا در گذشته برای عملهای قلب به خارج یعنی انگلیس میرفتند، اما اکنون دهها هزار متخصص و پزشک در سراسر ایران داریم که میتوانند در ایران کار کنند. این ظرفیت در کشور وجود دارد، اما باید مقداری از این ظرفیتها بیشتر استفاده کرد.