سرویس فرهنگ و هنر مشرق - ویژهنامه جشنواره فجر 37 - / سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر از 9 بهمن ماه با برگزاری آئین افتتاحیه بصورت رسمی کار خود را آغاز کرد و جشن سال جدید سینمای ایران فرا رسید. همانند سالهای گذشته، مشرق در ایام برگزاری جشنواره، نقدهای مختلف و متنوعی از منتقدان و صاحبنظران این حوزه را بر فیلمهای در حال اکران منتشر خواهد. همچنین برای هر روز اکران، گزارشی با عنوان روزنامچه فجر به مخاطبان ارائه خواهد شد که گزارشی از فیلمهای اکران شده (در سانس اصحاب رسانه و منتقدان) خواهد بود. انتشار نقدهای فنی از منتقدانی با دیدگاههای متفاوت به مخاطبان کمک خواهد کرد تا داوری جامعتری نسبت به تازهترین آثار فیلمسازان ایرانی داشته باشند. لازم به تذکر و تأکید است، انتشار این نقدها لزوماً در تمام جزئیات آن، بازتابدهنده نظر مشرق نیست.
**********
شماره هفت: فیلم «مردی بدون سایه»
نویسنده: علیرضا پارسا
آثار علیرضا رئیسیان، دیگر کنجکاوی برانگیز نیست. مردی بدون سایه اثبات کرد که رئیسیان صرفاً درباره یک تم مشخص، یعنی خیانت و یا ظن خیانت یا در معرض خیانت گرفتن در حوزه روابط زناشویی فیلم خواهد ساخت. حمید گودرزی بازیگر سینما که چهرهای محبوب و مردمی است، سالها قبل در مورد چنین فیلمهایی با چنین مضامینی در گفتوگو با وطن امروز درباره فیلمهایی با مضمون خیانت گفت:
"فارغ از انگارههای نامطلوب مرسوم در سینمای فارسی، سینمای فردین شرف داشت به وضعیت کنونی سینما. سینمای فردین لوطیگری یاد میداد، پای رفیق ایستادن یاد میداد، پای ناموس در محل ایستادن را یاد میداد. الان در فیلمها میروند روی بالکن، کباب باد میزنند، خیانت میکنند و دنبال ناموس دیگری هستند! ببخشید! این بود سینمای ارزشی؟ اصلاً یک مثال دیگر میزنم. ریک (همفری بوگارت) آخر کازابلانکا با السا (اینگرید برگمن) نرفت. مایکل کورتیس (کارگردان) و جک ال وانر (تهیهکننده) هر کاری کردند نتوانستند بوگارت را راضی کنند در انتهای فیلم با السا برود. بوگارت به وارنر گفت من بازیگرم و سمبل اخلاق برای مردم. نمیخواهم متدی را به مردم یاد بدهم که بعداً منجر به نابودی اخلاق شود! خیانت را به مردم آموزش نخواهم داد. "
وی در ادامه میگوید:
"پول بلیطی که از مردم میگیرید، به خدا حلال نیست، خدا شاهد است حلال نیست. مردم از سالن سینما بیرون میآیند، به هم چپ چپ نگاه میکنند! میآیند بیرون، به همسرشان مشکوک میشوند دیگر! وقتی مخاطب میبیند همه دارند در آثار نمایشی سینما خیانت میکنند خلاصه او هم با خودش میگوید مثلاً نکند آن روز که ما توی بالکن کباب میپختیم، همسرم، من خیانت کرد!
بازیگر فیلم ایران برگر در ادامه اشاره میکند: چرا در گذشته فیلمها مخاطب داشت و سینماها شلوغ میشد، مردم میآمدند که قیصر را ببینند که آمده انتقام «فاطی» را بگیرد. وقتی از سالن سینما میآمد بیرون، موها را قیصری میزد، پاشنه را میخواباند، مگر کسی جرأت داشت که به دختری نگاه کند؟ آموزش خیانت را میگذارند به حساب زرنگ بودن! خدا را شکر. قیافه ما به آن فیلمهای مروج خیانت نمیخورد که دعوت نمیشویم! من همیشه عاشق پیشهام و تا دم مرگ پای عشق میمانم و تا تهش میروم. ببین! خدای ناکرده از این موضع ضد خیانت من نمیخواهم کسی برداشت سیاسی یا ایدئولوژیک کند. من با سینما و ادبیات بزرگ شدهام یعنی اگر قصهای درباره خیانت خواندهام و دوستش داشتم حتماً آنا کارنینای تولستوی بوده که فرهنگ خیانت را تکفیر میکند. یا اگر قصه خیانت را در سینما دیدهام با ربکا (آلفرد هیچکاک) و فیلم پستچی دو بار در نمیزند (دیوید سلزنیک) بوده است. با همین نگرش و تربیت سینمایی و ادبیات از مشی مادام بوآری و نگاه کلود شابرولی سینمای ایران نسبت به مقوله خیانت متنفرم.
مرور حرفهای گودرزی یک نتیجه بزرگ خواهد داشت. علت اینکه این حجم گسترده درباره خیانت در روابط زناشویی فیلم ساخته میشود، چیست؟ آیا این فیلمها در حوزه اجتماعی گرهگشا بودهاند یا به مسئله خیانت دامن زندهاند؟
حمید گودرزی که خود بازیگر سینماست اتفاقاً در چند پاراگرف اشاره میکند که آناکارنینا تولستوی قصهای درباره خیانت است که نتیجهای روانشناختی و عبرتآور به مخاطب ارائه میدهد؛ آیا فیلمنامههای نظیر چهل سالگی، دوران عاشقی - بخوانید دوران جاهلی -، یا مردی بدون سایه، نتیجه گیریهای معین اخلاقی مشخصی در متن درام خود دارند؟
حتی نگاه مؤلف به مقوله خیانت، از الگوهایی درستی مثل شاهکار تولستوی پیروی نمیکند. ربکا و «پستچی دوبار در نمیزند»، فیلمهای اخلاقگرایی در مورد مسئله خیانت هستند که از الگوهای روایی چنین آثاری با نتیجهگیریهای مشابه در سینمای ما استفاده نمیشود.
درباره جشنواره فجر امسال بیشتر بخوانید:
مردی بدون سایه فیلمی است درباره زنی که همسرش به او خیانت نکرده است، اما تاکید دراماتیک فیلم روی مسئله خیانت و بازی تماتیک با مؤلفه شک و ظن به خیانت و پارانویا پروری، حس ظن به خیانت را به مخاطب القا میکند. قصد فیلمساز هم مشخص نیست. خیانت را میخواهد آسیبشناسی کند که اگر بنایش این بوده فیلم «چهل سالگی» کفایت میکند و دیگر نیازی به دوران عاشقی و مردی بدون سایه نبود. پارانویا و ظن به خیانت که در نهایت سبب میشود مرد دست به کشتن همسرش بزند، مبنای روانشناختی ضعیفی دارد و بررسی این پارانویا حتی از منطق حاکم در فیلم چهل سالگی برخودار نیست.
روایت فیلم درباره مستندسازی به نام ماهان کوشیار (علی مصفا) است که برای یک مجموعه سینمایی کار میکند و مستند اخیر او درباره مردی است که با ظن و شک اقدام به قتل همسرش میکند. به خاطر شکایت خانواده دختر، ماهان از مجموعه محل فعالیتش اخراج میشود. همسرش سایه (لیلا حاتمی) که دانشجوی مقطع دکتراست در شرکتی که در قرار دادهای خارجی مشارکت دارد، استخدام میشود و همراه مدیرعامل فواد دشت آرا (امیر آقایی) و معاون مدیر عامل (نادر فلاح) راهی کشور اسپانیا میشود.
وقتی که سایه از کشور خارج میشود، ماهان در کیف او هدیهای از مدیر عامل را پیدا میکند و این ظن در او تقویت میشود که همسرش به او خیانت میکند. در شبی که او از اسپانیا باز میگردد ماهان در فرودگاه، تصور میکند که همسرش همراه فواد سوار ماشین شده و فرودگاه را ترک میکند. ماهان به خانه بازمیگردد و در اثر ظن فراوان به همسرش او را میکشد. دقیقاً همان خشونتی را که در مستندش نقد کرده است به همان وضعیت مرد قاتل دچار میشود. فیلم اشکالات اساسی در شخصیت پردازی مرد و حتی رابطه زناشویی این دو دارد. مرد روشنفکر آرام که برای خشونت مستندی استدلالی به زعم خودش ساخته است، چگونه بدون استدلال اقدام دست به خشونت میزند؟
سیر بروز خشونت با اشکال ناگهانی سوال مهمی است؛ چرا ماهان علت دریافت هدیه را از همسرش سوال نمیکند؟ کدام آگاهی اثبات میکند که او با فواد دشت آرا به سفر اسپانیا رفته است؟ ماهان با توجه به دادههای فیلم جزئیات سفر همسرش را نمیداند؟ چطور به او وحی شده که او با فواد به اسپانیا رفته است؟ او که فواد را ندیده است از کجا متوجه میشود که فواد - مردی که به همسرش هدیه داده، او را در اسپانیا همراهی میکند؟ او فواد را چگونه در فرودگاه میشناسند؟ در فیلم این دو که با یکدیگر برخوردی نداشتهاند!
در نهایت؛ مردی بدون سایه، فیلمی بدون مایه است که شاید مخاطب را از صرف زمان برای دیدن آن پشیمان کند.