به گزارش ایسنا، قطار لیگ برتر پس از استراحتی طولانی امروز وارد ایستگاه شانزدهم میشود تا لیگ هجدهم دوباره چالشهای مختلف و متفاوت خود را از سر بگیرد. چالشهایی که از اعتراضهای مختلف به داوری گرفته تا اختلاف نظر مربیان لیگ برتری و جنگ برای کسب قهرمانی هجدهمین دوره لیگ برتر.
مهمترین چالش نیمفصل نخست لیگ هجدهم بحث داوری و اشتباههای متعدد داوری بود که به طبع آن اعتراضهای زیادی نیز از سوی تیمهای لیگ برتر صورت میگرفت. این اعتراضها به حدی بود که بعضی از مربیان باسابقه لیگ برتری با لحن شدیدی علیه داورهای مختلف حتی داوری که ردهبندی جام جهانی را سوت زده است، صحبت میکردند. اعتراضهایی که به نظر میرسید بهانه خوبی برای نتیجه نگرفتن تیمها است و میتوان با سیاهنمایی و پرخاش جهت پرچم زدن داورها را کمی تغییر داد.
داد و فریاد بلند بر سر داور بعد از هر سوت عادت هر بازیکن ایرانی شده است و حتی بسیاری از باتجربههای تیمهای ملی و باشگاهی نیز سردمداران این اعتراضهای بیهوده میشوند. عادتی که چه در لیگ برتر چه در مسابقات مهم بینالمللی مثل جام ملتها و لیگ قهرمانان آسیا به ضرر ما شده است. نمونه باشگاهی آن پرخاش سیامک نعمتی در دیدار رفت پرسپولیس برابر کاشیما بود که به نوعی شانس بازگشت پرسپولیس را کم کرد و دست این تیم را باز هم از فتح لیگ قهرمانان آسیا خالی گذاشت.
اعتراضهای مختلف به داور برای هر تصمیمی برای ما خاطره خوشی از جام ملتهای آسیا باقی نگذاشت و به حقیقت پیوستن رؤیای 43 ساله به طلسم 47 ساله تبدیل شد. جایی که پس از برخورد مدافع تیم ملی با بازیکن ژاپن، کاپیتانهای سوم و چهارم تیم به همراه رامین رضائیان و مرتضی پورعلیگنجی که سابقه حضور در یک جام جهانی و جام ملتها را داشتند، بیخیال بازی میشوند تا شاید بتوانند کارت زردی را برای مهاجم حریف بخرند اما این عادت بد باعث شد رؤیای 80 میلیون نفر و یک ملت تحقق پیدا نکند تا آن ضربان قلب از کار بایستد.
حالا اما وقت یاد گرفتن و کنار گذاشتن این اخلاق بد است. آموزشها داده شده، کلاسها و جلسات برگزار شده، زیانها یادآوری شده و حالا وقت برداشت است. زمان حرکت به سمت حرفهای بودن و فرار از اخلاق بدی که یقه بسیاری از بازیکنان و مربیان را گرفته است. اخلاقی که لیگ و تیمهای ایرانی را از حرفهای بودن دور کرده و پرخاش را بخشی از خلق و خوی بازیکنان کرده است.
آغاز نیمفصل دوم میتواند تمرین خوبی باشد تا همه یاد بگیرند اعتراض را کنار بگذارند و از فینال لیگ قهرمانان و جام ملتهای درس عبرت بگیرند؛ درسی که شاید در جام بعدی به درد تیم ملی بخورد و طلسم 47 ساله بشکند تا ضربان قلب یک ملت دوباره احیا شود.