دفترشان پایین خانه خودشان است و وقتی در کوچه پس کوچههای شیان دنبال آن میگردم در نهایت با خانهای دوطبقه و حیاط دار روبرو میشوم که متعلق به زوجی است که با هم استارت آپ «زودشور» را ساختهاند. داخل حیاط یک خودرو با طرح زودشور پارک شده و رگال مخصوصی که خود مجموعه آن را در پشت ماشین تعبیه کرده با ردیف البسههای مردم به چشم میخورد. با «محمد رهی» وارد دفتر کارشان میشویم؛ دفتری جمع و جور که بازهم در آن لباسهای اتوکشیده شده در گوشه کنارش به چشم میخورد.
وقتی با هم صحبت میکنیم این تماسهای پیاپی مشتریان هستند که هر بار رشته کلام را پاره میکنند اما به هر حال از همین تماسها میتوان دید که زودشور مشتریان خودش را پیدا کرده و در حال توسعه است. این مساله را خود رهی و همسرش «مهسا قادری» هم تایید میکنند. هدف آنها گسترش کسبوکارشان است و میخواهند از اولینهایی باشند که استارتآپ خود را از مرزهای ایران هم خارج میکند.
قبل از روشن شدن ضبط صوت برای مصاحبه و فقط در چند دقیقه میفهمم که رهی آدم شوخ طبع و صاف سادهای است و با یک استارتاپ خانوادگی روبرو هستم. استارت آپی که دفترش پایین منزل شخصی موسسان آن است و پدر و مادر صاحبان این کسب و کار هم در همه کاری کمک حال آنها هستند. نیروهای کمکی دیگر هم جزو فامیلهای این دو موسس هستند و فضای گرم محل کار و نوع رابطه رهی با کارمندانش حالا برایم توجیه میشود.
این زوج زودشور را وقتی تاسیس کردهاند که از زندگی یکنواخت و نسبتا مرفه خود خسته شده بودند و تصمیم میگیرند که قدم بزرگی در زندگیشان بردارند تا به موفقیتهای معنادار برسند. آنها در این راه سختی کشیدهاند و همچنان هم در اواسط راه هستند به امید اینکه بتوانند به رویاهایشان دست پیدا کنند و تکانی به این بازار بدهند؛ بازاری که بر اساس آمار با جمعیت 40 میلیونی قبل از انقلاب، 1500 خشکشویی در کشور وجود داشت و الان در سال 1397 هم حدودا همین آمار را دارد، این مساله نشان از عدم پیشرفت خشکشوییها میدهد و آنها هم قصد دارند تا جان تازهای به این بازار ببخشند.
یک خوره تکنولوژی
محمد رهی متولد کاشان است. از سال 89 که ترم دوم دانشگاه بوده در یک فروشگاه اینترنتی مشغول به کار میشود؛ فروشگاهی به نام Ebekhar که برای شرکت داتیس امرتات بوده. کامپیوتر خوانده و قبل از این کارها مشغول نصب ویندوز در سیستمهای خانگی و گیمنتها بوده و از بچگی با دنیای صفر و یک بزرگ شده است. همین پیش زمینه باعث میشود تا دست روزگار او را به شرکت هاست ایران هدایت کند:
«دلم میخواست پیشرفت کنم. تصمیم گرفتم در یک شرکت بزرگ کار کنم و راهم را به سمت هاست ایران ادامه دادم. در هاست ایران که هنوز هم در آن فعال هستم. در همان سالها به انتخابات 92 برخوردیم و توانستیم به تراکنش دویست میلیون تومانی را در آن روزهای انتخابات برسیم. کار و بارمان رشد کرده و بعد از انتخابات آنقدری شناخته شدیم که پیشرفت بزرگی در کارمان صورت گرفت.»
پله پله تا رسیدن به موفقیت
کار او در این سالها مصادف میشود با پروژه بزرگ تبادل ترافیک در ایران (پروژه IXP که به موجب آن هاست سایتهای دانلود پربازدید به داخل کشور منتقل شد) او در این طرح توانست تجریبات خوبی کسب کند و چیزهای زیادی یاد بگیرد ولی کماکان میدید که دیگران با روشهایی ساده سایتهای پربازدیدی راه انداختند و پولسازی میکنند:
«هنوز اکوسیستم فناوری درست شکل نگرفته بود و اعتمادی بین کسبوکارهای اینترنتی مردم وجود نداشت. اما موج استارت آپ به تدریج شروع شد و من هم در این موج غوطه ور شده بودم و با کسبوکارهای زیادی کار میکردم. موضوع از دور جذاب بود و تصور میکردیم همه کار در حقیقت یک سرور هست و الباقی ماجرا خود به خود جوش میخورد، تا اینکه خودمان وارد گود شدیم و فهمیدیم از این خبرها نیست.»
دفتر کاری که برای خود انتخاب کردهاند جایی نیست که برای استارت آپها و کسبوکارها چندان مرسوم باشد اما انتخاب هوشمندانهای برای سیستم لجیستکشان بوده است.
در این سالها او تقریبا تمام دوستان خود را به هاست ایران برده بود و ابایی ندارد از اینکه بگوید رانت باز است و رفیقهای حاذقش را دور خود جمع کرده است. تصمیم میگیرد کسبوکار اینترنتی راه بیندازد و چندین بار تیرش به سنگ میخورد. اول سایت گل فروشی آنلاین را میخواهد تاسیس کند و میبیند که شرایط راهاندازیاش سختتر از چیزی است که بتواند آن را اجرا کند و پس از آن تصمیم به تاسیس یک سایت موسیقی به اسم ایزموزیک میگیرد اما با آپلود کردن اولین قطعه موسیقی با گوشزد مسئولان مواجه میشود و در نتیجه بیخیال این کار میشود: «دوست داشتیم کاری کنیم ولی دقیقا نمیدانستیم چه کار.»
رهی در این میان وارد مقوله ارزهای مجازی هم میشود و با اینکه چندان با چم و خم آن آشنا نبود، شروع به استخراج ارز مجازی میکند و میبیند که قیمت تمام شده برق و گرمای دستگاهها به ارزش مادی ارزهای مجازی نمیصرفد و این کار را هم موقتا کنار میگذارد؛ میگوید موقتا چون بعدها که ارزش این ارزها به شدت بالا رفت دوباره سراغ آن میرود:
«اوایل سال جاری متوجه شدم خرده پولهای مجازی که تاکنون جمع کردم با بالا رفتن قیمت دلار ارزش بالایی پیدا کرده و دوباره وارد این بازار شدیم. داشتیم با یکی از دانشگاههای کشور هم به توافقات نهایی برای دریافت برق میرسیدیم که قیمت ارز مجازی هم دچار نوسانات شدیدی شد و دیگر کسی در ایران حاضر به ریسک سرمایهگذاری در زمینه ارزهای مجازی نشد.»
در این بین ایده زودشور به ذهنش میرسد و فروردین 95 دست بکار میشود و سایت را راهاندازی میکند: «اولین چالشمان دریافت اینماد بودیم چرا که هنوز چنین خدماتی برای آنها تعریف نشده بود و مجبور شدیم نزدیکترین حالت را از اینماد بگیریم که مرتبط میشد با کسبوکارهای فعالیت های گرمابه ها و سالن های سونا و ماساژ و کاهش وزن! در حال حاضر هم در دسته بندی خدمات ارسال بار قرار داریم. هنوز هیچ سایت خشکشویی نتوانسته اینماد مرتبط با خدمات خشکشویی دریافت کند چرا که چنین دسته بندی در این سایت وجود ندارد.»
ماشین زودشور روشن میشود
آنها اوایل تصور نمیکردند که سایتشان بگیرد و مشتری به سراغ آنها بیاید ولی روی سئو سایت کار میکنند و بعد از مدتی صندوق ایمیلهایشان پر میشود. متوجه میشوند که مردم از آنها استقبال کردهاند و تصمیم میگیرند که بعد از ساعات اداری به سراغ مشتریان بروند؛ خودشان لباسهایشان را بگیرند و به خشکشویی دهند و بعد هم کالایشان را بازگردانند: «اینجا بود که تصمیم گرفتیم روی این ایده فکر کنیم و دقیقتر دنبال مسائل استارت آپی باشیم. کمی وارد فضای استارتاپی و شتاب دهندهها شدیم و اصول را یاد گرفتیم و بقیه کار را خودمان مطالعه و تحقیق کردیم.»
تیم زودشور سعی کردند تا اسم و برندشان در چشم باشد و همیشه در اکوسیستم باشند، این مساله از حضور کوچک و بزرگشان در بیشتر نمایشگاههای استارت آپی است. در حال حاضر با سه خشکشویی کار میکنند و تیمشان معتقد است که در بازار شکست خورده خشکشوییها در شرایط اخیر، توانستهاند خشکشوییهایی که با آنها همکاری دارند را رشد و تعالی ببخشند.
مصایب داخلیها و حمایت خارجیها
کارشان به قدری رشد کرده که الان چندین استارت آپ در همین زمینه فعالیت میکنند و رهی از ادغام چند مجموعه فعال با یکدیگر استقبال میکند. او تا به امروز صرفا سرمایه گذار شخصی داشته که رقم 250 میلیون به او کمک کرده و بر اساس شناختی که از او پیدا کردم هم عجیب نیست که بدانم این سرمایه گذار دختر عموی خودش بوده است. تیم زودشور هنوز به نقطه سر به سر هم نرسیده و حمایتهای مالی زیادی میخواهد تا بتواند خود را گسترش دهد و به سود دهی برسد:
«برخی سرمایهگذاران که پا پیش گذاشتهاند سهم خواهی زیادی داشتند و ما زیر بار درصدی که آنها خواستند نرفتیم. ما نهایتا بیست تا سی درصد سهام مجموعه خودمان را در اختیار سرمایهگذار خواهیم گذاشت ولی برخی افراد پیشنهادهای 70 تا 50 درصد به ما دادهاند که به هیچوجه منطقی نیست.»
زودشور با اینکه از جمله استارت آپهایی است که برای پیشرفت قشر سنتی پا پیش گذاشته و مستقیما در بازار آنها دخالت نمیکند و نقش اهرم محرک را دارد، اما با این وجود همچنان با مخالفت شدید قشر سنتی روبرو شده و چندباری هم مورد تهدید قرار گرفته است. همین مسائل بود که باعث شد آنها برای رسیدن به این سرمایهها و حمایتهای بیشتر راهی کشور همسایه یعنی عمان شده است.
رهی میگوید خشکشوییها دوست ندارند فوت و فنهای لباسشویی را به مردم یاد بدهند و این دانش را فقط برای خودشان میخواهند مبادا مشتریانشان کم شود، اما آنها با بلاگ زودشور سعی کردند تمام اصول شستشوی انواع لکهها را یاد مشتری دهند و محتوای غنی در این زمینه تولید کنند. رهی بابت ساخت بلاگ زودشور بارها و بارها از سوی کسبوکارهای سنتی دشنام شنیده و متهم به یاد دادن رموز کارشان به مشتریان شده است.
مهسا قادری از آقای حسینی، یکی از مشتریان وفادارشان میگوید که آشنایی با او باعث شد تا پای زودشور به کشور عمان باز شود. او تاجری بوده که مبادلات تجاری با این کشور داشته و به تیم آنها پیشنهاد توسعه کارشان در عمان را میدهد. رهی اردیبهشت امسال دیتای زیادی از فعالیت و اکوسیستم عمان در میآورد و در همین حین کاملا اتفاقی یک شخص به آنها تماس میگیرد و خبر میدهد که سرمایهگذاری عمانی دنبال راهاندازی زودشور در کشورشان است:
«این کشور برخلاف آنچه برخی تصور میکنند، بسیار ثروتمند است و آنچنان هم پیشرفته نیستند اما تمایل زیادی به توسعه این موضوع در کشورشان دارند. همچنین بازار خشکشویی در این کشور بسیار داغ است چرا که هر عمانی با هر مراجعه به خشکشویی 7 تکه لباس میدهد و تقریبا روزی 60 نفر به هر یک از 150 خشکشویی این کشور مراجعه میکنند که چیزی حدود 5 برابر کشور ماست. یعنی هر خشکشویی روزی 500 لباس تیکت میزند و با یک حساب سرانگشتی میفهمیم که در روز با بیشتر از 70 هزار لباس روبرو هستیم. این یعنی ورود به یک مارکت ناب و بزرگ که دیدگاه کاملا مثبت و روشنی نسبت به فرایند الکترونیکی شدن دارند؛ حتی کارگران خشکشویی هم واقف هستند که بازار آنلاین آینده صنعت است.»
تفکر تغییر فرهنگ لباسشویی
زودشور صرفا یک سرویس دلیوری لباس نیست و قصد دارد یک تفکر جدید در این حوزه را راهاندازی کند. نیروهای آموزش دیده و پشتیبانی و فرایند آنلاین این کار که هم از اتلاف وقت جلوگیری میکند و هم قصد دارد تا فرهنگ جدیدی از خشکشویی را در کشور جا بیندازد؛ فرهنگی که به گفته مدیران این تیم منجر به زیبایی شهروندان شهر میشود. رقیب آنها نه خشکشوییهای آنلاین هستند و نه خشکشوییهای سنتی بلکه رقیب آنها خود مردم هستند و ماشینهای لباسشویی آنها. مصرف آب زیادی که در این فرایند شستشوی خانگی صورت میگیرد باید کاهش پیدا کند و زودشور و دیگر تیمهای مشابه میخواهند در مقابل این فرهنگ باشند و آن را کمی تغییر دهند.
همچنین ثبات قیمت در این حوزه از موارد دیگری است که زودشور دنبال رسیدن به آن است چرا که نرخ این خدمات در بالای شهر و پایین شهر اختلاف فاحشی دارد و این موضوع از نظر آنها نه منطقی است و نه برای مشتریان توجیه دارد. وضعیت اقتصادی فعلی کشور طوری شده که مردم بار دیگر بیشتر به فکر قیمت و نرخها هستند تا کیفیت و این موضوع تا حدی برای کسبوکار آنها چالش آفرین شده ولی تیم خانوادگی و جمع و جور زودشور میخواهند که بتوانند در لبه این چالشها حرکت کنند.