آموختن سواد به بیسوادان و اساسا سوادآموزی در ایران از وظایف وزارت آموزش و پرورش است و سازمان نهضت سوادآموزی به عنوان متولی آن، این وظیفه خطیر را به عهده دارد.
به گزارش به نقل از آرمان ،بنابر آمارهای مرکز آمار ایران در سالهای منتهی به 1358 جمعیت بیسواد ایران بالغ بر 14میلیون نفر بود که شاید در آن سالها جمعیت کلی کشور حدود 30میلیون نفر بود. در سال 1355 که جمعیت ایران بالغ بر 28 میلیون نفر بود، میزان باسوادی 47درصد بوده است؛ در سال1365 هم که جمعیت ایران حدود 39 میلیون نفر شد، میزان باسوادی به 61 درصد رسید که این آمار و ارقام نشان از تأثیر نهضت سوادآموزی است.
با یک حساب سرانگشتی میتوان دریافت که در بازه 10ساله بین سالهای 1355 تا 1366 چیزی حدود 10میلیون نفر به آمار با سوادان ایران اضافه شد. اما درصد باسوادی مجموع ایرانیان از 60سال پیش تاکنون از 15درصد به قریب به 90رصد رسیده است. حالا بنابر اظهارات سرپرست سازمان نهضت سوادآموزی وضعیت سوادآموزی طی 40سال اخیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال95 تقریبا 48درصد به جمعیت باسواد کشور افزوده شده است.
بر اساس دادههای مرکز آمار ایران قبل از انقلاب تنها 50درصد از مردم که عمده آنان نیز مرد بودهاند، توانایی خواندن و نوشتن داشتهاند. پس از انقلاب این وضعیت تغییریافته است و حالا 70درصد رسیده است. طبق این دادهها در سال 95، استانهای تهران، البرز و سمنان باسوادترین استانهای ایران هستند و استانهای سیستانوبلوچستان، کردستان و آذربایجان غربی پایینترین نرخ سواد را به خود اختصاص دادهاند.
حال سوال این است که برای بهبود وضعیت سوادآموزی در استانهای محروم چه باید؟ در اینباره با دو فعال حوزه آموزشی در دو استان سیستانوبلوچستان که کمترین آمار باسوادن را در کشور دارند، گفتوگو کرده است. رمضان یوسفی، معاون سوادآموزی آموزش و پرورش کردستان و علیرضا نخعی، مدیرکل آموزش و پروش سیستانوبلوچستان در جهت بهبود وضعیت سواد در این دو استان میگویند.
رمضان یوسفی در این باره سطح سواد ایرانیان در سالهای اخیر ارتقای چشمگیری داشته است. اما در استان محروم کشور وضعیت سواد مطلوب نیست که از این جهت نیازمند توجه ویژه مسئولان بالادستی است چرا که وضعیت سواد در این استانها از میانگین کشوری بسیار پایینتر است.
در این راستا مصوبات مختلفی تعیین شده و بر اساس آن همه ادارات و سازمانهایی که با بدنه جامعه درگیر هستند را دخیل کردهایم و امیدواریم با این اقدامات پرچم ریشهکنی بیسوادی در کردستان را برافرازیم.
او با اشاره به اینکه کردستان رتبه دوم بیسوادی کشور را دارد، توضیح داد: بر اساس آمار، 286هزار بیسواد مطلق و 262هزار نفر کم سواد در کردستان وجود دارد که امیدواریم با یاری گرفتن از تمام موسسات دولتی و غیردولتی، تمام تلاش خود را برای برطرف کردن و ریشهکنی بیسوادی به کار گرفتهایم و آموزشهای سوادآموزی در سه بخش آموزش بیسواد مطلق یا سوادآموزی، آموزش کمسواد یا دوره انتقال و تداوم آموزش به سوادآموزان یا دوره تحکیم ارائه میشود.
همچنین در سال 90، 111هزار و 917 نفر بیسواد 10تا 49 ساله در کردستان داشتیم که با احیای شورای پشتیبانی سوادآموزی و اقدامات صورت گرفته در این راستا، این میزان به 60هزار نفر کاهش یافته است. معاون سوادآموزی آموزش و پرورش کردستان توضیح داد: در نتیجه این اقدامات کردستان بر اساس سرشماری نفوس و مسکن سال 95 با 3.8 درصد رشد دومین استان کشور در شاخص سوادآموزی بعد از سیستان و بلوچستان است و در فاصله سالهای 90 تا 95 تعداد 17هزار و 556 نفر از جمعیت روستایی بیسواد استان کاهش پیدا کرده است.
در این راستا هماکنون 600 تا 700 نفر آموزشدهنده در استان حضور دارند و هر سال برای این افراد دورههای آموزشی 60 ساعته برگزار شده که پارسال 100هزار نفر ساعت آموزش توسط آموزش و پرورش کردستان ارائه شده است.
سیستانوبلوچستان را دریابید
در این میان علیرضا نخعی هم به وضعیت سوادآموزی در استان سیستانوبلوچستان پرداخت و به «آرمان» میگوید: ببینید اینکه استان از نظر سواد مطلوب درست است اما برای افزایش نرخ سواد در سیستانوبلوچستان برنامههایی در نظر داریم، که امیدواریم با اجرای برنامهها نرخ باسوادی در این استان افزایش یابد. متاسفانه در استان 543هزار نفر بی سواد وجود دارد که شهرستان چابهار 74 هزار نفر را به خود اختصاص داده است.
ما سالانه حدود 40 تا 45هزار نفر در گروه سنی 10 تا 49 سال را در استان تحت پوشش سوادآموزی قرار میدهیم و تمامی امکانات و تمهیدات لازم برای کاهش آمار بیسوادان و در نهایت ریشهکنی بیسوادی در سیستانوبلوچستان اندیشیده شده است.نخعی میگوید: در میان جامعه بیسوادهای استان زنان بیشتر از مردان بیسواد هستند. این درحالی است که بیش از 50 درصد رشد سوادآموزی را در این استان زنان تشکیل میدهند.
در کل جامعه زنان 340 هزار بیسوادی گروه سنی 10 تا 49 سال هستند که از این میزان 241 هزار مختص زنان سیستان و بلوچستان بوده که 66 هزار نفر تحت پوشش سوادآموزی قرارگرفتهاند و باسواد شدهاند. مسئولان توجه داشته باشند مناطق محروم، جامعه هدف سوادآموزی باشد. چرا که نبود سواد و آموزش کافی در جامعه میتواند آسیبهای فراوانی به جامعه تحمیل کند.
بهرغم تلاشهای صورت گرفته متاسفانه فاصله زیادی با ریشه کنی کامل بیسوادی در منطقه داریم از این جهت بایستی برنامهای ویژه و عملیاتی، بین دستگاهها تدوین شود تا ما بتوانیم با کمک یکدیگر موضوع بیسوادی را حل کنیم.
باید این نکته را هم در نظر داشت که شاخص فضای آموزشی استاندارد کشور 51.50 متر مربع است در حالیکه در استان سیستان و بلوچستان تنها سه متر مربع و در برخی شهرستانها این سرانه کمتر از 1.5 متر مربع است. نسبت دانشآموز به معلم میانگین کشوری 18.3 است اما میانگین استان 22.56 است.
سابقه برنامههای سوادآموزی در ایران
میتوان سال 1286، یعنی زمان تشکیل اولین کلاسهای اکابره را سرآغاز فعالیتهای سوادآموزی دانست. برنامـههای سوادآموزی ایران طی سالهای 1315 تا 1350 را میتوان سه مرحله دانست.
در ابتدا سوادآموزی تنها با هدف کاستن از تعداد بیسوادان و بدون توجه به ملاحظات اقتصادی- اجتماعی بود. در این دوره که از سال 1315 تا 1341 ادامه داشت، پیوند بین آموزش ابتدایی و بزرگسالان گسسته بود. در مرحله دوم یعنی در دوره 1341 تا 1343 سوادآموزی به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف توسعه وعمران کشور تلقی شده است.
تاسیس سپاه دانش در سال 1341 نیز ظاهرا با همین هدف صورت گرفته است.مرحله سوم خصوصیات خاصی دارد که مهمترین آن تشکیل سازمان جهانی به نام کمیته بینالمللی پیکار جهانی با بیسوادی »است.
در این مرحله، اثرات اقتصادی سواد مورد توجه قرار گرفت و تشکیلات سوادآموزی متحول شد. فعالیت کمیته ملی پیکار با بیسوادی تا سال 1349 بیشتر در اجرای برنامههای آموزشی خلاصه میشد. تجربیات حاصل از اجرای برنامههای سوادآموزی در این دوره اتخاذ این راهبرد را، که امور اجرایی برنامههای سوادآموزی به ادارات و سازمانهای دولتی واگذار شود و کمیته ملی پیکار با بیسوادی در نقش برنامهریز و طراح طرحهای اجرایی و نیز تدبیر امور سوادآموزی فعالیت کند، ضرورت بخشید. اما تمام این تدابیر نتایج مورد انتظار را به دست نیاورد و با وجود افزایش نرخ سواد، تعداد بی سوادان همچنان افزایش یافت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 و آغاز دوباره فعالیتهای سوادآموزی امیدهای تازهای به وجود آمد اما سرشماری سال 65 آشکار کرد و نرخ باسوادی در دهه 60 از 7/41 به 62 درصد ارتقا یافت.
رابطه مستقیم فقر با بیسوادی
از سوی دیگر تفکر و اندیشه، همواره برای بشر نعمتی گرانقدر بوده است و این وجه تمایز با سایرموجودات سبب شده است تا انسان در رهگذر تاریخ و در طول زمان به تکامل دست یابد. بیتردید، پیشرفت و گسترش علوم و شئونات جوامع انسانی، در ارتباط مستقیم با علم و دانش قرار دارد و برخورداری از آن به عنوان یک توانایی ارزشمند، شرط ضروری و اجتنابناپذیرزندگی توأم با رشد ارزشهای انسانی است.
امروزه حیات اقتصادی جوامع پیش از آنکه به وسیله عوامل اصلی تولید، همچون کار و سرمایه، رقم زده شود، با میزان و سطح سواد و تعلیمات عمومی جوامع پیوند خورده است و اهمیت تعلیمات عمومی به عنوان ابتداییترین وسیله برای رسیدن به شکوفایی و توسعه مورد تأکید است. با برخورداری آحاد ملت از نعمت سواد، فرهنگ انتقال مییابد، ارزشها تثبیت میشود وسلامت جوامع تأمین میشود.
با مطالعه اجمالی کشورهای در حال توسعه، به روشنی میتوان به ارتباط مستقیم و مستحکمی که بین عامل سواد و توسعه در زمینههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعیوجود دارد، پی برد. با همه این صحبتها هر چند بر اساس دادههای مرکز آمار ایران سطح سواد مردم ایران در 40 سال اخیر 70 درصد افزایش یافته است و از آنجا که سوادآموزی در مسیر پایان دادن به فقر مطلق و ارتقای رفاه عمومی همه مردم، نیازی بنیادی است لازم است مسئولان مربوطه برای رفع و از بین بردن بیسوادی در کشور توجه ویژهای به مناطق محروم کشور داشته باشند.