خبرگزاری ایلنا: استفاده از محصولات تراریخته در دنیا مخالفان و موافقان زیادی دارد در کشور ما نیز برخی معتقدند، مصرف محصولات تراریخته باعث بروز انواع سرطانها میشود و خطرناک است، اما برخی نیز با مصرف محصولات تراریخته موافق هستند و معتقدند، هنوز هیچ مقاله علمی در خصوص زیانآور بودن این نوع محصولات ارائه نشده است. عیسی کلانتری؛ رییس سازمان محیطزیست نیز برخلاف مسئولان پیشین این سازمان از مدافعان محصولات تراریخته است، به باور او باید این محصولات در کشور تولید شود. او معتقد است؛ مخالفان تولید محصولات تراریخته در کشور افرادی هستند که از واردات این محصولات به سودهای کلان رسیدهاند. درباره دفاع کلانتری از تولید محصولات تراریخته، انتصابهای خانوادگی در محیط زیست تهران، پدیده گرد و غبار و حقابه تالابها با وی به گفتگو نشستیم که مشروح آن را در زیر میخوانید:
شباهتهای محصولات تراریخته با "چاقو"
شما یکی از مدافعان سرسخت تولید محصولات تراریخته هستید، در حالیکه معاون پیشین سازمان محیطزیست اعلام کرده بود، محصولات تراریخته ضررهای بسیاری دارد و وزارت بهداشت نیز هنوز درباره بیخطر بودن این محصولات برای سلامت انسان موضع قاطعی نداشته است و حتی رییس انجمن علمی غذا و تغذیه سلامت ایرانیان چندی پیش خطاب به شما اظهار کرده بود که از خطرات محصولات تراریخته آگاهید، پس میخواهید مردم با آن تغذیه کنند؟
تراریخته یک و فناوری دانش است و نمیتوان منکر آن شد. مانند درست کردن چاقو، اما برخی میگویند چاقو درست نکنیم، چون با آن چاقو ممکن است، آدم هم کشته شود، در حالی که همین چاقو روزی دهها هزار نفر را در بیمارستانها با عمل جراحی نجات میدهد، اما ممکن است در کل دنیا هم روزی دهها نفر با چاقو کشته شود تراریخته هم همین است و چیز عجیب و غریبی نیست. تراریخته این اجازه را به ما میدهد که با استفاده از یک فناوری با هزینه کمتر تولید بهتر داشته باشیم، اگر از این فناوری بد استفاده کنیم، مانند همان چاقو است. تراریخته ضوابط دارد و استفاده از مسائل مهندسی ژنتیک ضوابطی را لازم دارد و این ضوابط باید رعایت شود؛ بنابراین هیچ کس منکر این نیست که وزارت بهداشت و درمان نباید اظهارنظر کند، اصلا بدون نظریه بهداشت و درمان هیچ تراریختهای نه وارد کشور میشود و نه در کشور تولید خواهد شد.
اجازه نمیدهند درباره تراریخته در کشور تحقیق شود
وقتی بیضرر بودن محصولات تراریخته برای انسان با قطعیت تایید نشده، چرا با تولید این محصولات موافقید؟
مسئله تراریخته مانند مسئله آب است. برخی معتقدند ما نباید به تراریخته مجهز بشویم، چراکه ممکن است از آن استفاده بد شود، در حالیکه امروز در دنیا بیش از 200 میلیون هکتار کشت تراریخته انجام میشود. 200 میلیون هکتار یعنی بیش از 25 برابر کل سطح زیر کشت آبی در ایران. کل سطح زیرکشت آبی و باغات در کشور 8 میلیون هکتار است، اما بیش از 60 درصد واردات و بیش از 60 درصد روغن نباتی ما تراریخته است. همچنین 100 درصد سویا و 80 درصد ذرتی که وارد کشور میشود از محصولات تراریخته است، اما وقتی محقق ایرانی بخواهد درباره تراریخته تحقیق کند، در داخل کشور برخیها اجازه نمیدهند و مسئله مهم ما این است. تازه اگر این محقق بتواند، احتمالا کمتر از یک درصد موفق به تولید گیاه تراریخته شود، باید تمام مراحل صحت آن را طی کند و اینگونه نیست، همین که موفق شد ژن را منتقل کند و فردای آن روز این محصول به زیر کشت برود، بلکه باید تمام ضوابط ایمنیزیستی را رعایت کند و سازمان محیطزیست و وزارت بهداشت و درمان بر آن نظارت داشته باشد و ممکن است سالها طول بیانجامد و پس از طی این مراحل اگر تایید نهایی شد، تازه میتواند کشت کند.
کمتر از سه سال دیگر زعفرانکاران ایرانی بیکار میشوند
تراریخته یک ابزار برای توسعه و پیشرفت است، اما ما هنوز اندرخم این هستیم که در خصوص تراریخته تحقیق کنیم یا نکنیم. بدانید تا کمتر از سه سال آینده زعفرانکاران ما باید کسب و کار خود را تعطیل کنند، چراکه یک شرکت انگلیسی ماده موثره زعفران را از طریق مهندسی ژنتیک به یک باکتری منتقل کرده است و بجای صدها هزار هکتار زمین زعفرانکاری شده در هزار متر کارگاه تمام این ماده موثر زعفران رابه قیمت یک صدم زعفران کنونی تولید میکند، یعنی بیش از 200 هزار هکتار زعفرانکاری در کشور ما باید تعطیل شود، چراکه قیمت ماده موثره آن میشود یک سوم.
صهیونیزم بینالملل به دنبال "علم هراسی" است
پس جان انسان چه میشود؟ ارزشی ندارد؟
صهیونیزم بینالملل ما را خوب سرگرم کرده است تا از علم و فناوری بهراسیم و اطلاعات ناقص داشته باشیم تا به امروز یک مقاله علمی برای اینکه تراریخته مضر بوده، چاپ نشده است، در حالیکه شایعات در این خصوص فراوان است. اگر محیطزیست هم در گذشته با تراریخته مخالفت میکرد، از بیسوادی مدیرانش بود! ما در سازمان محیطزیست در دورههای گذشته حتی یک متخصص مهندسی ژنتیک نداشتیم، بلکه یک دامپزشک مسئول مهندسی ژنتیک در سازمان حفاظت محیطزیست بود، اما در حال حاضر از دستگاههای دیگر 6 مهندس ژنتیک به عاریت گرفتهایم، بنابراین فناوری هراسی را راه نیاندازیم.
نباید اطلاعات غلط به مردم بدهیم
نباید اطلاعات غلط به مردم بدهیم، اگر تراریختهای در کشور تولید شود، تمام ضوابط ایمنیزیستی آن باید رعایت شود. همانطور که آبی که از دریای مازندران میخواهد به جنوب البرز بیاید، باید ضوابط زیستمحیطیاش رعایت شود. تراریخته هم همینطور است، اما متاسفانه در سازمان محیطزیست گروه و متخصصی نداشتیم که بر ایمنی زیستی محصولات تراریخته نظارت داشته باشند. تمام واردات محصولات تراریخته باید برچسب داشته باشد و وزارت بهداشت نیز باید به مردم اعلام کند به طور مثال روغنی که در بازار وجود دارد تراریخته است، اما نباید مردم را به هراس بیاندازیم. در رادیو و تلویزیون میگویند ما مهندسی ژنتیک انجام میدهیم تا از طریق ژنها همت و غیرت جامعه ایرانی را از بین ببریم. تعجب میکنم از این صحبتهای ضد علم و ضد بشر که از سوی رسانهها مطرح میشود.
اگر مستندات علمی در خصوص مضر بودن محصولات تراریخته باشد، باز هم از تولید این نوع محصولات دفاع میکنید؟
هر زمان که مسجل شود تراریخته بر جان آدمی ضرر دارد، نباید تولید شود، اما همانطور که گفتم تا به امروز حتی یک مورد چنین موضوعی اعلام نشده است، البته مورد به مورد هم پیگیری میشود. ما موظف هستیم مسائل ایمنیزیستی تراریخته را دنبال کنیم. در ایران به بشریت و علم ظلم میکنند، متاسفانه افرادی سردمدار مخالفان تولید تراریخته هستند که منافع کلانی نیز در پشت پرده دارند، چرا تاکنون یک مورد به واردات مواد تراریخته اعتراض نشده است، در حالی که 60 الی 70 درصد موادی که وارد کشور میشوند، تراریخته هستند و هیچ کس نسبت به واردات آنها اعتراضی ندارد، اما اگر فقط یک مورد تحقیق در کشور در خصوص محصولات تراریخته انجام شود، مخالفتهای زیادی با آن میشود، چراکه منافع عدهای به خطر افتاده است. تجارت تراریخته در حال حاضر یک رانت است و تجار آن نمیخواهند در داخل کشور اتفاقی در این خصوص بیفتد. مردم به دلیل دو امینو اسیدی که در پروتئین حیوانی وجود دارد و در پروتئین گیاهی موجود نیست، گوشت مصرف میکنند، حال اگر فردا محققان تراریخته توانستند، ژن این دو پروتئین را به گیاه تزریق کنند و از طریق گیاه نیز بتوانند این دو پروتئین را تهیه کنند که قطعا هم در آینده این اتفاق خواهد افتاد، نیاز غذایی بشر به دام قطع خواهد شد و ده برابر مواد غذایی در دنیا بیشتر خواهد شد، چراکه دام ده کیلو هیدروکربن گیاه را میخورد تا یک کیلو پروتئین به ما بدهد. معتقدم اگر این اتفاق بیفتد، محیطزیست دنیا احیا میشود، چراکه فشار بر منابع آب و خاک ده برابر کمتر میشود و این اتفاق دیر یا زود خواهد افتاد، بعد آن وقت در کشور ما فقط میخواهند ما را از علم محروم کنند.
مسئول گروه ایمنی زیستی سازمان حفاظت محیط زیست در یک موسسه مهندسی ژنتیک هم فعالیت میکند و این شائبه را ایجاد میکند که دفاع شما از تولید محصولات تراریخته برای حفظ منافع گروهی خاص است. نظر شما در این باره چیست؟
اینها تهمت است. خانم خوش خلق سیما از زمانی که از کشور ژاپن به ایران بازگشته و تحصیلاتش تمام شده است، در موسسه مهندسی ژنتیک مشغول به کار بوده و با آقای بهزاد قرهیاضی همکار است، این حرفها صحت ندارد و مانند دو تابعیتی بودن برخی افراد مانند کاوه مدنی است که مطرح میکنند، در حالیکه او دو پاسپورته نبود. متاسفانه تهمت زدن به یک امر عادی تبدیل شده، چراکه هیچ کس به فکر حقوق از دست رفته مردم نیست.
آب را با سدسازیهای بیرویه از طبیعت گرفتهایم
سالهاست که با پدیده گرد و غبار در کشور مواجهم و تاکنون نیز کارگروههای متعددی در این زمینه تشکیل شده و قولهای فراوانی برای برطرف کردن این مشکل از سوی مسئولان مختلف به مردم داده شده است، اما هنوز اقدام قابل توجهی در این زمینه انجام نشده و فقط مسئولان از جمله خود شما زمانهای مختلفی را برای از بین بردن این معضل اعلام میکنند، در حالی که تنفس برای برخی هموطنانمان سخت شده، آنها واقعا باید چه کنند؟ آیا تا پایان زمانهای اعلام شده برای رفع مشکل نباید نفس بکشند؟
باید ببینیم که چرا گرد و غبار بوجود آمده، وقتی حق طبیعت را از آن میگیریم، موجب بروز این مشکلات میشویم. آب را با سدسازیهای بیرویه از طبیعت گرفتهایم. همچنین سیلاب را از طبیعت گرفتهایم و تالابها خشک شدهاند. متاسفانه آبها را در کشاورزی استفاده کردیم و به آن افتخار هم میکنیم، اما نمیبینیم که این افتخار به بهای خشک شدن تالابها و رودخانهها نصیبمان شده است که نتیجهاش آن است که با یک باد بسیار کم خاکها بلند میشوند و به ریههای مردم و زندگی آنها وارد میشود.
نمایندگان برای ساخت سد از هم پیشی میگرفتند
راهکار مناسب برای مقابله با این مشکل چیست؟
باید برای برطرف شدن این مشکل مهندسی معکوس انجام دهیم. وقتی از یک دشتی آب را میگیریم و از آن بیش از اندازه برای چَرا استفاده میکنیم، به دلیل بیآبی علفهای آنجا حذف میشود، بعد میگویند چرا گرد و غبار داریم. ما بستر را برای گرد و غبار به وجود آوردهایم. از یک طرف افتخار میکنیم محصولات کشاورزی را زیاد کردیم، اما از آن طرف بدبختیهای اضافه کردن محصولات کشاورزی را در تولید گرد و غبار نمیخواهیم ببینیم. باید توسعه پایدار باشد. همیشه همه چیز را برهم میزنیم. برنامههای توسعه ما هیچکدام در راستای توسعه پایدار نبودهاند. به یاد دارم در برنامه سوم وقتی واژه توسعه پایدار را در قانون آوردیم، مجلس این کلمه را از بطن برنامه حذف کرد و گفتند این کلمه غربی و کفر است. من در آن زمان مسئول برنامهریزی آب و کشاورزی بودم. از آن طرف براساس برنامههای توسعه نمایندگان برای ساخت سد از هم پیشی میگرفتند و منابع مالی را صرف کردند بدون اینکه به توسعه پایدار، حیات رودخانه و حیات خاک فکر کنند. آب را از خاک گرفتیم و خاک خشک شد و زیر پای جانور و انسان و دام خرد شد و بستری به وجود آوردیم به نام ریزگرد یا غبار که البته اصل آن گرد و غبار است. در ضمن در عراق و سوریه هم در ده سال اخیر مناطق گرد وغبار وسعت پیدا کردهاست.
امیدواریم تا سال آینده خوزستان مشکل گرد و غبار نداشته باشد
ما اگر بخواهیم گرد و غبار را مهار کنیم، باید استراکچر و تکسچر خاک را به حالت قبل برگردانیم. امیدواریم تا سال آینده در خوزستان مشکل گرد و غبار نداشته باشیم، یکی از خاصیت بارندگیهای اخیر این بود که خارج از ظرفیت سدها سیل راه افتاد و خاک را بهم چسباند. اگر استاندار خوزستان و مسئولان منابع طبیعی رعایت غرق را در این منطقه کنند، تا سه سال دیگر در خوزستان گرد و غبار نخواهیم داشت. این اقدامات را هم ما انجام ندادیم، بلکه طبیعت انجام داده، ما هم باید برگردیم و با طبیعت سازش کنیم و همه آبها را صرف تولید کشاورزی نکنیم.
استان فارس هم درگیر گرد و غبار شدهاست
آیا به کانونهای گرد و غبار در کشور افزوده شده؟
در حال حاضر استان فارس هم درگیر گرد و غبار شده است. در هنگام احداث سد درودزن تا حدودی ضوابط توسعه پایدار را رعایت کرده بودند، اما گفتند برای چه آب وارد بختگان شود و در بالادست سد ملاصدرا و سیوند را ساختند و این آبی را که به بختگان وارد میشد، برای برنجکاری به برنجکاران بین سد درودزن و سد ملاصدرا اختصاص دادند. توسعه کشت برنج را به عنوان افزایش تولید، یک افتخار ملی دانستیم و به تدریج آب بختگان و طشک را پس گرفتیم و این دو تالاب را به یک صحرای نمکی تبدیل کردیم و با گرد و غبارها در آنجا مواجه شدیم و شهر شیراز و شهرهای اطراف آن را با مشکل مواجه کردیم. خودمان این کارها را میکنیم. سد جیرفت را ساختیم و آب جازموریان را قطع کردیم و به این سدسازی و سرمایهگذاری افتخار کردیم، اما جازموریان خشک شد و به مرور با ورود دام به بستر تالاب ساختار خاک نیز خشک شد و در حال حاضر جنوب کرمان با گرد و غبار مواجه شده است.
تالاب هامون را به همراه افغانستان خشک کردیم
در خصوص تالاب هامون مشکلات بینالمللیاست، چه اقداماتی برای برطرف کردن این مشکلات انجام دادید؟
در زابل چاه نیمه چهارم را ساختیم و آب تالاب هامون را به چاه نیمه چهارم هدایت کردیم و این تالاب خشک شد، از آن طرف نیز افغانستان در بالادست سد ساخت و دیگر آبی وارد هامون نشد. در شرایط متعارف سالیانه بیش از 2 میلیارد مترمکعب آب از افغانستان وارد هامون میشد، در حالی که قرارداد ما با افغانستان 820 میلیون مترمکعب بود، اما در سال گذشته فقط 3 میلیون آب وارد هامون شد که آن هم تبخیر شد. هامون را ما به همراه افغانستان خشک کردیم. امروز وضعیت به گونهای شده که وقتی زابلیها یک بطری آب میبینند، برایشان بسیار باارزش است.
دهها کارشناس برای کفتار داشتیم؛ دریغ از یک کارشناس برای آب!
در داخل کشور نیز روش نادرست ما باعث خشک شدن تالابها شد. در حال حاضر در مشهد بیش از 130 درصد از آبهای تجدیدپذیر استفاده میکنند یعنی همه حقابه طبیعت را گرفتهاند و به مشهد و کشاورزانش دادهاند. همه ما مقصر هستیم. محیطزیست از حقش دفاع نکرده است. در سازمان محیطزیست تا سال گذشته یک کارشناس آب هم نبود و متاسفانه این سازمان آب را جزو محیط زیست نمیدانست و محیطزیست را فقط یوزپلنگ، خرگوش، گرگ، کفتار و گراز میدانست. در سال گذشته نیز این را مطرح کردم که در سازمان دهها کارشناس درباره کفتار داریم، اما یک کارشناس درباره آب نداشتیم، در حالی که مادر محیطزیست آب است.
مشکلات زیادی در خصوص حقابه تالابها داریم؛ عدم تخصیص آب از سوی وزارت نیرو و ساخت سدهای بسیار و استفاده بیش از حد آب در بالادست باعث از بین رفتن تالابها شده که در نهایت آنها نیز به کانون گرد و غبار تبدیل میشوند، چه اقداماتی برای بهبود این وضعیت انجام دادهاید؟
درباره حقابهها یک به یک با وزارت نیرو به تفاهم میرسیم و آنها را پس میگیریم، البته با بحران خشکسالی مواجه شدهایم. البته باید در نظر داشته باشیم که آبهای تجدیدپذیر ما از 132 میلیارد مترمکعب در دهه 50 به کمتر از 85 میلیارد مترمکعب رسیده است؛ یعنی چیزی در حدود 45 میلیارد مترمکعب آبهای تجدیدپذیرمان کمتر شده است و این نشان میدهد که از طرفی درجه حرارت بالا رفته و تبخیر اضافه شده و از سوی دیگر بارشها کمتر شده است.
بارشها در کشور به کمتر از 200 میلیمتر رسیده، در حالی که شدت تبخیر به 2.5 تا 3 متر رسیده است، یعنی 2 دهم متر بارش داریم، در حالیکه شدت تبخیر 3 متر است و اختلاف 15 برابری دارند. در حالیکه در دنیا میانگین بارش 830 میلمتر است و شدت تبخیر نیز 1.2 متر است. این نشان میدهد که کشور از نظر محیطزیستی در معرض خطرات جدی است. متاسفانه تکنولوژی حفاری را وارد کشور کردیم و مانند چاقویی عمل کردیم که به جای جراحی کردن و نجات دادن جان انسانها، آنها را میکشد. طبق گفته وزیر سابق نیرو میزان آبهای زیرزمینی ما هنوز به 20 میلیارد مترمکعب نرسیده است، در حالیکه برداشت از آبهای زیرزمینی بیش از 50 میلیارد مترمکعب است. در مورد آب طی 30 الی 40 سال گذشته طبیعت را منکر شدهایم و برای آن ارزشی قائل نبودیم، ایکاش یک هزارم آن اهمیتی که برای حیوان قائل بودیم، برای آب قائل میشدیم. انجیاو ها، تشکلها و سازمان محیطزیست ما اگر این مفاهیم را میدانستند، اذعان نکردند و اگر نمیدانستند...
حیاتوحش هم که در حال حاضر وضعیت مطلوبی ندارد، در این باره توضیح دهید.
حیوانات اگرچه در جادهها کشته میشوند، اما مهمترین مشکل آنها در حال حاضر این است که خوراکشان را به دلیل خشکسالی و کمآبی از دست دادهاند. اگر علفی نباشد شکاری برای حیوان گوشتخوار نخواهد بود. وقتی علف نباشد جمعیت حیوان علفخوار مانند خرگوش، جبیر و ... کاهش مییابد و به همینترتیب خوراک حیوان گوشتخوار نیز گرسنه خواهد ماند. درست است که برخی حیوانات گوشتخوار ما به زیر ماشین میروند، اما مشکل اصلی آنها کاهش غذا است البته برخی حیوانات مانند پلنگ چنین مشکلی ندارند، چراکه شکارش محدود به یک نوع حیوان نیست و خودش را با هر نوع موجودی سیر میکند؛ حیوان قلدری است. اما یوزپلنگ به جز خرگوش و جبیر حیوان دیگری را نمیتواند بخورد. خرگوش و جبیر هم اولین حیواناتی هستند که به دلیل خشکسالی نسلشان از بین میرود، چراکه با کاهش علفها زود از بین میروند و در نتیجه یوزپلنگ گرسنه میماند.
به مرور به دلیل کمآبی جمعیت حیوانات گیاهخوار مانند جنگلها کاهش مییابد؛ در چهل سال اخیر صدها هزار جنگل در زاگرس به دلیل کمآبی خشک شدهاند. مشکلات حیوانات وحشی ما هم ناشی از خشکسالی است. در تابستان سال گذشته در زیستگاهها که مناطق حفاظت شده هستند، برای تامین آب به شدت مشکل داشتیم و بسیاری از چاهها و قنوات در زیستگاهها خشک شده بودند و محیطبانان با تانکرهای اجارهای به زیستگاهها آب میرساندند، برخی از حیوانات نیز از بیآبی تلف شدند. طبیعت خشن است و ما هم اهمیتی به طبیعت نمیدهیم.
موضوع انتصابات خانوادگی در محیطزیست تهران یکی دیگر از اتفاقات خبرساز اخیر بود که اگرچه این موضوع تکذیب شد، اما رسانهای که این موضوع را مطرح کرده بود، ادعا کرد؛ مدارک لازم در این زمینه را در اختیار دارد، نظر شما در خصوص این انتصابات خانوادگی چیست؟
دختر مدیر کل محیط زیست استان تهران که جانباز هم هستند، طبق ضوابط عادی امتحان داده بود و وارد سازمان محیط زیست شده بود، اما با توجه به این جوسازیها ما خواهش کردیم که وارد سازمان نشود و پدرش هم اجازه نداد که در سازمان بماند، اما در گذشته انتصابات فراوانی در مناطق مختلف مانند مازندران، دماوند و ... داشتیم و هیچ کس هم صدایش در نمیآمد. من با برخورد با انتصابات خانوادگی در سازمان موافق هستم و معتقدم خوب است که جلوی آن گرفته شود، البته درست است که در این جریان حق یک دختر خانم ضایع شد، ولی این اقدام این سلامت اداری را نشان میدهد، اما ایکاش همه جا این اتفاق بیفتد. در این ماجرا حق قانونی این خانم پایمال شد و پدرش از حقش گذشت. آیا مسئله محیطزیست این است که فرزند یکی از مسئولان محیط زیست با قبولی در امتحان وارد سازمان شود و در نهایت هم از کار در سازمان منع شود، البته این دقتها از یک نظر خوب است و اگر به ناحق وارد شده باشد من باید برخورد میکردم، اما، چون به حق آمده بود پدرش با او برخورد کرد.