سرویس فرهنگ و هنر مشرق - ویژهنامه جشنواره فجر 37 - / سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر از 9 بهمن ماه با برگزاری آئین افتتاحیه بصورت رسمی کار خود را آغاز کرد و جشن سال جدید سینمای ایران فرا رسید. همانند سالهای گذشته، مشرق در ایام برگزاری جشنواره، نقدهای مختلف و متنوعی از منتقدان و صاحبنظران این حوزه را بر فیلمهای در حال اکران منتشر خواهد کرد. همچنین برای هر روز اکران، گزارشی با عنوان روزنامچه فجر به مخاطبان ارائه خواهد شد که گزارشی از فیلمهای اکران شده (در سانس اصحاب رسانه و منتقدان) خواهد بود. انتشار نقدهای فنی از منتقدانی با دیدگاههای متفاوت به مخاطبان کمک خواهد کرد تا داوری جامعتری نسبت به تازهترین آثار فیلمسازان ایرانی داشته باشند. لازم به تذکر و تأکید است، انتشار این نقدها لزوماً در تمام جزئیات آن، بازتابدهنده نظر مشرق نیست.
*****
نقد شماره 29: فیلم «سال دوم دانشکده من» - رسول صدر عاملی
نویسنده: میثم رشیدی مهرآبادی
«مهتاب خوب بخت» دوستی دارد به نام «آوا رحیمی» که اصرار دارد او را در سفری دانشجویی به اصفهان، همراهی کند. مهتاب که در گیر و دار اثاث کشی است، مادرش را راضی میکند و راهی میشود. سفر اصفهان، مهتاب را با حوادثی روبرو میکند که او هیچ نقشی در آنها ندارد...
رسول صدر عاملی بعد از سه گانه دختری با کفشهای کتانی (1377) من ترانه 15 سال دارم (1380) و دیشب باباتو دیدم آیدا (1383) دوباره پس از 14 سال به سراغ دنیای پر از پیچیدگی دختران جوان آمده است. او در این فاصله چندین فیلم دیگر ساخت اما «سال دوم دانشکده من» نشان میدهد در این مدت، فاصله معناداری با دنیای دختران پیدا کرده است.
«سال دوم دانشکده من» بیشتر به «سال دوم دبیرستان من» شبیه است و حتی برای نسل جدید میشود با کمی تغییر، آن را به «سال دوم دبستان من» تبدیل کرد! دنیای دخترانه در آخرین ساخته صدرعاملی به شدت با واقعیتهای جامعه، فاصله دارد. جز پلان خلوت شبانه دختران در اتوبوس که تا حدودی سعی دارد به روحیات دختران نزدیک شود، در هیچ کجای فیلم، نشانی از دختر امروزی با ویژگیهای به روزش دیده نمیشود.
«سال دوم دانشکده من» نشان داد که «پرویز شهبازیِ» 56 ساله در مقام فیلمنامه نویس، حتی نتوانسته ارزشهای فیلم «دربند» را حفظ کند و البته شاید بتوان این نوع نگاه را به دخالتهای صدرعاملی در فیلم نامه نسبت داد.
«سال دوم دانشکده من» در حالی فراز و نشیبهای زندگی دو دختر را موازی هم نشان میدهد که شناخت تماشاگر از شخصیت آنها، به دیدن مادر و خواهر یکی، و پدر و مادرِ دیگری محدود میشود. حتی دوستی این دو دختر هم به عنوان یک علامت سئوال بزرگ تا انتهای فیلم ادامه پیدا میکند و پایان خوش آن، فیلم را بیشتر از حد ممکن، نچسب و باورناپذیر کرده است.
تنها مزیت «سال دوم دانشکده من» را میتوان سکانس برفی آن دانست، چرا که صدر عاملی فیلمش را به جشنواره سی و ششم نداد و به همین خاطر از برف تهران در سال گذشته استفاده کرده و پس از مدتها یک سکانس برفی نسبتاً طولانی به تماشاگرانش هدیه کرد.
در جشنواره امسال، درباره چند کارگردان، آرزوی بازنشستگی کردیم اما گمان میکردیم رسول صدر عاملی با سابقه خبرنگاری اش، میتواند نگاه و فیلمهایش را به روز نگه دارد و داخل حلقه بازنشستگان نشود. اما گویا چارهای نیست که آقای کارگردان 64 ساله را هم به نشستن در کنار جوانان و راهنمایی آنها برای ساختن فیلمهای شاهکار، دعوت کنیم...
درباره جشنواره فجر 37 بیشتر بخوانید:
فیلمی یکرنگ از کارگردانی رنگارنگ + عکس
شبهفیلسوفانی که اندازه «شتر» هم نمیفهمند! +عکس
تباهکردن سوژه طلایی در انبوه فضولات تصویری! + عکس
چرا «ردخون» بیخیالِ قهرمانش میشود؟ + عکس
سکانسهای نفسگیر از کارگردان «نفس» + عکس
تخیلات سینمایی یک جوان 39 ساله؛ دقیقهای چند؟ + عکس
آغازی خوب برای فیلمی نه چندان خوب +عکس
قد و قواره سینماییِ آقای 195 سانتی! +عکس
هم «دیدن این فیلم جرم است» هم فکر کردن به آن! +عکس