باشگاه خبرنگاران: در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب برآن شدیم که با یار دیرین امام، انقلاب و رهبری دیدار و گفتوگو داشته باشیم. فردی که هم درمجلس خبرگان رهبری و هم در مجمع تشخیص مصلحت نظام نقش پررنگ و فعالی داشته است.
آیتالله محسن مجتهد شبستری در سال 1316 در شبستر آذربایجان شرقی چشم به جهان گشود، پس از گذران تحصیلات مقدماتی برای تحصیل علوم حوزوی در سال 1332 عازم حوزه علمیه قم شد و بعد به درجه اجتهاد رسید.
او که از شاگردان امام خمینی (ره) بود، توانست از اساتید برتر دیگر آن دوران از جمله سید حسین بروجردی، سید محمد محقق داماد، سید محمد رضا گلپایگانی، میرزا هاشم آملی و نیز علامه طباطبایی در بحث تفسیر بهره ببرد.
سابقه مبارزاتی آیتالله شبستری در تاریخ انقلاب کلیدی و برجسته است، دورانی که تنها به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی محدود نمیشود، او پس از انقلاب هم فعالیتهای گستردهای برای تحکیم انقلاب اسلامی ایران انجام داد. این روحانی مبارز در کنار شهید مطهری، شهید مفتح و شهید بهشتی جامعه روحانیت مبارز را در تهران تاسیس کرد و تا کنون نیز عضو شورای مرکزی و عضو هیات داوری این مجموعه است.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دورههای اول، دوم و سوم نماینده مجلس خبرگان رهبری فعالیت داشت و در دوره چهارم عهده دار سمت سخنگوی کمیسیون تحقیق خبرگان رهبری شد. همچنین چهار دوره، نماینده مجلس شورای اسلامی در سمت ریاست کمیسیون اقتصاد هم در کارنامه خدمتش به نظام جمهوری اسلامی ایران ثبت شده است.
با او که اکنون در مجمع تشخیص مصلحت نظام فعالیت دارد، به مرور تاریخ خاطرات انقلاب بپردازیم. متن این گفتوگو به شرح زیر است:
-با عرض سلام و خسته نباشید. خرسندیم که امروز در خدمت شما هستیم و ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. در ابتدا، فکر میکنید که تفاوت تمایز چهل ساله شدن انقلاب اسلامی را با سالهای گذشته با توجه به وضعیتی که ایران در آن قرار دارد در چه مسئلهای است؟
آیتالله شبستری: فرارسیدن چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را به مقام معظم رهبری و مردم ایران تبریک عرض میکنم، معمولا دهههایی که بعد از انقلابها پیش میآید امتیازهای خاصی دارد، معمولا بر سر این دههها عملکرد دهه گذشته را مرور میکنند که آیا این انقلاب، انقلاب موفقی بوده و عملکرد مسئولین که در این دهه به سرکار آمدند چگونه بوده است.
امسال ما در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هستیم و باید ما هم بر همین مسئله تأملی داشته باشیم که در این چهل ساله دستاوردها، ریزشها، رویش ها و نواقص ما چه بوده است؟ مخصوصا در این شرایط که توطئههای دشمن به شکل دیگری پیدا کرده است، کما اینکه در اوایل انقلاب هم توطئههای نظامی، آشوب و تهاجم نظامی را به وجود آوردند تا نظام جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کنند.
دشمنان انقلاب به سرکردگی آمریکا بارها علیه ایران توطئه کردهاند
در شرایط فعلی عمده توطئه آنها اقتصادی و جو سازی رسانهای است و به کمک این دو میخواهند از طریق مسائل معیشتی و اقتصادی مردم را از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی دور کنند، آنها از طریق فضای مجازی یک جو تبلیغاتی علیه رهبری، اسلام ستیزی، تشیع ستیزی و به طور کلی مخالفت با اسلام به راه انداختند.
حضور مردم در 22 بهمن بسیاری از این توطئههای دشمنان راخنثی خواهد کرد
ما در شرایطی قرار گرفتهایم که ایجاب میکند مردم عزیزمان در این چهل سالگی انقلاب حضور خودشان را در صحنهها بیشتر متجلی کنند، دشمن میخواهد وانمود کند که مردم ایران از حکومت فاصله گرفته اند اما حضور مردم در این عرصهها و مخصوصا در 22 بهمن بسیاری از این توطئهها هم خنثی خواهد شد و مردم یک بار دیگر نشان میدهند که به نظام وفادار هستند و حتی اگر کم و کاستی، ضعفی در مسئولین اجرایی و وجود تحریمها هم هست این را به پای انقلاب نمیگذارند.
- باتوجه به اینکه شما در سخنرانی تاریخی امام در مورد کاپیتولاسیون هم حضور داشتید، چه اتفاقی موجب شد که از 15 خرداد 42 به 22 بهمن 57 برسیم؟
آیتالله شبستری: ما قبل از انقلاب اسلامی یک مستعمره به تمام معنا بودیم؛ یعنی از 28 مرداد به قبل مستعمره انگلیس بودیم و از 28 مرداد به بعد مستعمره آمریکا شدیم و حدود 40 الی 50 هزار مستشار آمریکایی در این کشور حضور داشت، استقلال ما مخدوش و کشوری مستقل نبودیم، از نظر آزادی محدود بودیم و یا به تعبیری دیگر اصلا آزادی وجود نداشت و به تبعیت از آن انتخابات آزادی هم در کار نبود و مقدرات دست همان مستشاران خارجی بود.
مردم شاید خیلی درباره درباره وابستگی سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی کشورمان پیش از انقلاب اطلاعی نداشته باشند اما واقعیت این بود در خیلی از این مسائل کشورمان مستمره آمریکا بودیم و از همه نظر به آنها وابسته بودیم.از سال 42 که مسئله کاپیتولاسیون به وجود آمد و امام(ره) قیام را علیه نظام شاهنشاهی را شروع کردند، روشنگریهای امام (ره) و شاگردان امام از سوی روحانیت انقلابی آغاز شد که این مسئله به مرور سبب آگاهی مردم شد.
افزایش خفقان و جنایات رژیم ستمشاهی در کنار زندانی شدن انقلابیون یکی دیگر از مواردی بود که زمینهساز انقلاب شد، نظام شاهنشاهی امام بزرگوار را بعد از سخنرانی تاریخی ایشان در انتقاد به لایحه کاپیتولاسیون تبعید کردند، بنده در آن سخنرانی حضور داشتم امام در آن سخنرانی رژیم پهلوی را محکوم کردند و گفتند که آنها ایران را فروختند، ارتش را فروختند و مملکت را فروختند، اگر یک آشپز خارجی در ایران باشد باید آزاد باشد، ولی یک مرجع تقلید اگر مختصری با کسی درگیری داشته باشد، باید در همینجا محاکمه شود، ولی اگر یک آشپز خارجی در اینجا آدمی را بکشد و یا جنایتی را مرتکب شود باید در آمریکا محاکمه شود، از همان سخنرانی بود که مردم آگاهی بیشتری پیدا کردند.
امام(ره) بعد از تبعید هم بیانیههای روشنگرانهای میفرستادند و وظیفه روحانیت انقلابی آگاه کردن مردم بود، این آگاهیها به وسیله امام(ره)، روحانیت، متفکرین و دانشمندان انجام میشد تا مردم آگاه شوند و به صحنه بیایند، از طرفی شاه با مبارزان انقلاب اسلامی برخورد کرده و آنان را به شهادت میرساند یا بازداشت میکرد.
به همین خاطر بود که مردم احساس کردند که دولت پهلوی رژیم جنایتکاری است و این حرکات تاثیرات حضور آمریکاست، مردم با دیدن این صحنهها بصیرتشان بیشتر میشد تا اینکه در عرض 15، 16 سال مردم از نظر آگاهی و بصیرت پخته شدند و خادم را از خائن شناختند بنابراین در سطح بالایی نسبت به اقنلاب مخلص، ارادتمند شدند. در جریان همین سیر مبارزات نیروهای انقلابی بود که مردم در امام ذوب شده و در کنار آن تنفرشان نسبت به رژیم پهلوی بیشتر شد.
شاید ذکر این نکته جالب باشد که در ابتدا از نظر ظواهر به دلیل وارداتی که دولت شاه انجام میداد، مردم زیاد از نظر اقتصادی در فشار نبودند، اما زمانی رسید که مردم احساس کردند ادامه این وضع کشور را که به طور کامل وابسته به خارج میکند و پیشرفتی برای ایران به همراه نخواهد داشت برای مثال وضعیت آموزشی در زمان شاه هم جالب نبود و تنها نور چشمیها میتوانستند به دانشگاه راه پیدا کنند و بیشتر جوانها از تحصیلات عالیه بیبهره بودند وضع اشتغال هم مناسبی نیست و در نتیجه مردم هم سواد کمتری داشتند.
بعد از انقلاب بود که همه دانشجویان ما به دانشگاه رفتند و تحصیلات عالیه همگانی شد، کلاسهای سواد آموزی برای مبارزه با بیسوادی دایر شد و افراد با هر سن و سالی در شرایط با سواد شدن قرار گرفتند. مجموعه این عوامل مختلف سبب شد که امام (ره) در قلوب مردم جایگاه خاصی پیدا کند و رژیم پهلوی منفور مردم شد و شاه مجبور شد در بهمن ماه از کشور فرار کند و مقدمه پیروزی انقلاب در دهه فجر فراهم شد.
- شما از اعضای فعال جامعه روحانیت مبارز هستید، نقش جامعه روحانیت مبارز در عرصههای مختلف انقلاب خیلی پررنگ میبینیم کمی از فعالیتهای جامعه روحانیت مبارز برای ما بگویید و بگویید که بعد از تبعید امام چگونه پیامهای امام منتقل میشد؟
آیتالله شبستری: پیامها از طریق مکالمه تلفنی منتقل میشد. من خاطرم هست در خیلی از جلسات که در خدمت آیتالله شهید مطهری، شهید بهشتی، آیت الله مهدوی کنی و سایر بزرگان بودیم، در جلسات مسائل مبهمی برای ما پیش میآمد و از همان جلسه مکالمه تلفنی با نجف اشرف و امام(ره) برقرار میکردیم ، معمولاً در این مکالمهها شهید مطهری به دلیل اینکه از ما بزرگتر بودند، با امام صحبت میکردند و از امام جواب دریافت میکردند. مثلا در حادثه اصفهان که چند ده نفر شهید شدند امام فرمودند که اعلامیه بدهید و مردم را دوباره به صحنه دعوت کنید و در مقاطع مختلف دیگر امام دستور میدادند که چهکاری انجام بدیم ، به دلیل اینکه راههای ارتباطی دیگر مشکل بود با مکالمه تلفنی با امام صحبت و دستورها ورهنمودها را میگرفتیم.
روحانیت مبارز در سال 52 ، 53 شروع به کار کرد، در ابتدا فعالیت روحانیت مبارز آشکارا و رسمی نبود و از سال 56 جلسات آن رسمی و اعلامیهها با امضاء اشخاص پخش میشد ، پایهگذاران اصلی شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر، آیت الله مهدوی کنی ،شهید محلاتی ، ظاهرا آقای موحدی کرمانی و تعدادی دیگر بودند ، برای امضاء اعلامیهها غیر از اعضای شورای مرکزی، گاهی 50، 60 نفر از روحانیون هم امضاء میکردند ، اعضای شورای مرکزی 15، 16 نفر بیشتر نبودند، ما در جلسات تصمیم میگرفتیم که به مردم چه بگوییم و بیانات امام را چگونه تبیین کنیم ، شهید محلاتی ماشینی داشت که با این ماشین این تهران را در دو سه روز برای امضاء اعلامیه ها می چرخید و از 50، 60 نفر امضاء جمع میکرد و این کار به دلیل این بود زمانی که این اعلامیهها منتشر میشود به اسامی افراد امضاء کننده محدود نباشد که افراد را بازداشت کنند.
- این ترس وجود نداشت که این امضاهابرای افراد مشکلی به وجود بیاورد؟
آیتالله شبستری: البته، این ترس و نگرانی وجود داشت، اما زمانی که تعداد امضاءکنندگان بالا میرفت مقداری خطر کمتر میشد ولذا ما سعی میکردیم از روحانیونی که موافق انقلاب بودند امضاء جمع کنیم البته با اقشار دیگر از جمله بازاری ها، دانشگاهیان، فرهنگیان و مهندیپسین که با ما همسو بودند تعامل میکردیم و که به آنها تشکلهای همسو میگفتیم، اما این امضاهارا فقط روحانیون انجام میدادند.
-این اعلامیههایی را که امام بهتون میدادند خود امام مینوشتند یا اینکه جامعه روحانیت مبارز هم در نوشتن نقشی داشت؟
آیتالله شبستری: امام اعلامیهها را مینوشتند و به وسیله فکس و یا راههای مطمئن دیگر میفرستادند، امام(ره) رهنمودهایی میدادند که این کار هارا انجام بدهیم و کار ما تبیین بیانیههای امام(ره) بود و همان خط سیری که امام نشان دادند که به آن شیوه حرکت کنیم، ما هم همان کار را میکردیم، مثلا راهپیمایی عاشورا و یا راهپیمایی که شهید مفتح در قیطریه آغاز کردند و به تهران آمد از جمله همین رهنمودها بود.این راهپیماییها کمر رژیم پهلوی را شکست، این راهپیماییها با 10 نفر و تعداد کم نبود بلکه میلیونی بودند، این حرکت در تهران آغاز و در شهرستانها ادامه پیدا کرد.
عملا این بیانیهها باعث میشد که مردم یا راهپیمایی کنند و یا آگاهی شوند که نظرات امام چیست و چگونه باید مقاومت کرد. مثلا جشنهای تخت جمشید شیراز یکی از مراسمهایی بود که امام آشکار کرد در این جشن میلیاردها از بیت المال خرج شد و شاههای بیگانه برای تاج گذاری شاه به عیاشی آمدند ، زمانی که مردم این مسائل را مشاهده میکردند نفرتشان نسبت به شاه بیشتر و علاقشان به امام هم بیشتر میشد.
-گویا شما با آیت الله زنجانی در نوشتن این اعلامیهها بیشتر موثر بودید، این فضا به چه شکلی بود؟ استقبال مردم نسبت به اعلامیههای امام چگونه بود؟
آیتالله شبستری: بله این درست است، عرض کردم زمانی که بیانات امام را میفهمیدیم ما آنهارا به روی کاغذ میآوردیم ، بیشتر آنها را من مینوشتم و آقای عمید زنجانی و آیتالله امامی کاشانی هم کمک میکردند که در ادامه این فعالیت ها بازداشت شدند. بیاناتی که نوشته میشد، نکات ضعف رژیم پهلوی و نکات مثبت انقلاب بود و تبیین میکرد که اگر انقلاب پیروز شود، استقلال، آزادی، عدالت و اسلام احیا میشود . آن زمان روزنامه زیادی وجود نداشت و صداوسیما هم به دست ما نبود و فضای مجازی هم وجود نداشت. زمانی که این اعلامیهها به دست مردم میرسید، انقلابیون در مساجد و منازل آنهارا به صورت دست نویس تکثیر میکردند و به مناطق مختلف میبردند، با این روشها بود که موفق به پیروزی انقلاب شدیم.
- کمی از حال و هوای وقایعی که از 12 بهمن و تا 22 بهمن صورت گرفت برایمان بگویید؟
آیتالله شبستری: زمانی که بختیار فرودگاهها را بست، روحانیت تصمیم گرفت که در دانشگاه متحصن بشویم، آیتالله مطهری و جمع بزرگان، جمعی از دانشگاهیان و غیردانشگاهیان هم شرکت داشتند و من هم در این تحصنی که در دانشگاه برگزار شد، حضور داشتیم، آن تحصن 3، 4 روز ادامه داشت و رژیم مجبور شد که فرودگاه مهرآباد را باز کنند و امام به ایران تشریف بیاورند.
در شب 12 بهمن کارتهایی تهیه شد و به افرادی که قابل اطمینان داده شد تا به فرودگاه برای استقبال امام تشریف بیاورند، ما نماز صبح حرکت کردیم و به وسیله اتوبوسهایی که آماده شده بود به فرودگاه رفتیم ، در آنجا جمعی از بزرگان و افرادی که از قم آمده بودند هم حضور داشتند، ما برای رسیدن امام(ره) دقیقه شماری میکردیم و همگی دلهره داشتیم و نگران بودیم که در وحله اول هواپیما سالم برسد و دیگر اینکه امام(ره) از پلکان تا سالن فرودگاه به امام سلامت برسد، ما در سالن فرودگاه هم دلهره داشتیم به دلیل اینکه خبرنگاران با وسایل و کیفهایی بزرگی میآمدند ، آن زمان تفتیش خیلی معمول نبود و نگران بودیم که اتفاقی بی افتد و جان امام در خطر باشد ، نذر و نیاز فراوان کردیم که امام به سلامت برسند و به سلامتی هم مراسم اجرا شود، به هر حال امام سخنرانی انجام دادند و زمانی که تشریف بردند، نگرانمان کم شد، امام به بهشت زهرا رفتند و آن سخنرانی بزرگ را انجام دادند و به مدرسه منتقل شدند.
امام(ره) در آن 10 روز که در تهران اقامت داشتند ما بهشان سرمیزدیم که چه دستوری دارند، برای مثال یک بار به من فرمودند که با افراد دانشگاهی صحبتی کنید.
در نهایت در روز 21 بهمن که حکومت بختیار دستور به حکومت نظامی داد امام دستور دادند که باید حکومت نظامی نقض بشود و آن روز، روز بسیار تاریخساز و عجیبی بود که همگی نگران بودند، ولی امام فرمودند که باید حکومت نظامی نقض شود و با همان دستور مردم شب 22 بهمن به خیابان آمدند و در صبح پادگانها و کلانتریها به دست مردم فتح و رژیم سلطنتی به زباله دان تاریخ افتاد.
-نسل جدید امام را ندیدند و شناختی از ایشان ندارند؛ با توجه به اینکه شما شاگرد امام بودید چه شاخصه ایی را در امام جذاب تر میدیدید که نسل جوان باید با آن بیشتر امام را بشناسند؟
آیتالله شبستری: شاخصههای امام زیاد است، امام شخصیتی علمی، مذهبی، فکری و تقوایی داشت و همه اینها به جای خود است، از امتیازات امام(ره) یکی قاطعیت بود، زمانی که تصمیمی میگرفتند آن را با قاطعیت اجرا میکردند ، دیگری اخلاص امام بود که امام واقع اخلاصشان در سطح بالا و با توکلی که به خدا داشتند از ابتدا مبارزات و تا انتها یک شخصیت مخلص و یک بند خالص پروردگار بودند و برای خدا کار هارا انجام میدادند و میفرمودند که تکلیف هرچه باشد ما باید انجام بدهیم و نتیجه هرچه که خدا بخواهد، میشود وظیفه ما این است که بگوییم مردم به خیابانها بیایند و تظاهرات کنند، این کارها تکلیف ماست و نتیجه دست خداست و چون متوکل الله بودند، از اول میگفتند که شاه رفتنی است و از اول هم تیغ حملاتش به رژیم بود و تا آخر هم سر آن ایستاد.
در وهله بعدی امام می فرمودند که شیطان اکبر آمریکاست و همیشه میگفتند که کارهایی که رژیم پهلوی انجام میدهد به دستور آمریکاست و تا آخری عمر هم بر این نظر بودند، تشخیصهای امام(ره) تشخیصهای منطبق با واقعیت بود و همانطور که دیدیم در این 40 سال امریکا توطئههایی انجام داد و شیطان اکبری که امام گفتند واقعیت داشت.
امام تشخیص دادند آمریکا ایران را از دست داده است، در نتیجه قطعا توطئه خواهد و از اول تا آخر بر این نظر بودند نه مانند برخیها که نظرشان دائما تغییر میکرد، امام اینطور نبود، ثبات قدم داشتند و شاهد هستیم که پیشبینیهای امام درست بود و مقام معظم رهبری هم همان راه را ادامه میدهند و میفرمایند آمریکا و صهونیست دشمن ما هستند و بقیه کشورها که از آنها تبعیت میکنند اذناب آنها هستند.
میبینم که هم نظرات امام و رهبری نظرات راهنمایی هستند و بقیه هم باید چشماشان را باز کنند و رهنمودهایی که امام و رهبر عزیزمان میفرمایند را واقعا باور کنند ، نگاهشان معمولی نیست و واقعیت است و اکنون میبینیم که آمریکا چگونه عهدنامهها وتوافق نامهها را نقض میکنند.
-- میبنیم که برخیها که در انقلاب هم بودند حرفهای امام را به طور دیگری بیان میکنند و عملا میگویند که امام با رابطه با آمریکا مخالف نبودهاند، این حرف درست است؟
آیتالله شبستری: این حرف اصلا درست نیست و کذب محض است ، امام با آمریکا مخالف بود. الحمدالله که یادگاریهای امام و حرفهای امام وجود دارد. اگر 20 جلد صحیفه نور را مطالعه کنید، میبینید که امام با آمریکا موافق نیست و یکسره از آمریکا و اسرائیل بد میگفتند و تاکید داشتند که آنها مرجع فساد و با انقلاب ما مخالف هستند. هرکسی غیر از این را بگوید، اشتباه است. و این حرف مانند این است که انگار آفتاب در شب هست.
ما شنیدیم که کسی گفته است که امام با انشعاب جامعه روحانیت مبارز موافق بوده، در صورتی که این هم کذب است خود ما در آن جلساتی که تشکیل شد حضور داشتیم و مخصوصا مقام معظم رهبری در جلسه ای روحانیون و جامعه روحانیت مبارز را دعوت کردند که اختلافات کم و وحدت بیشتر شود. اگر حرف آنها درست بود چرا مقام معظم رهبری در دفتر خود این دو را به وحدت دعوت کردند؟ پس نتیجه میگیریم که حرف آنها کذب محض است.
- این انشعاب سر چه چیزی بود؟
آیتالله شبستری: سر اختلافنظرهای سیاسی، اقتصادی و بین المللی که در برخی از مسائل وجود داشت، اما به نظر من نباید منشعب میشد، اما آن ها خواستند که برای خود تشکل خاصی داشته باشند و منشعب شدند، ولی این را که میگویند که رهبری هم موافق بوده این کذب محض است