روزنامه شهروند: در تاریخ ٢٦ دی ماه ١٣٥٧ سفر طولانی محمدرضا پهلوی و همسرش به همراه خانواده آغاز شد. صبح روز ٢٦ دی ماه، آنها فرودگاه مهرآباد را به مقصد قاهره در مصر ترک کردند. در آنجا انور سادات از آنها استقبال کرد. اقامت آنها در مصر چندان نپایید و مجبور شدند تا در ٢ بهمن به دعوت ملک حسن به مراکش بروند. اما رئیس سازمان امنیت فرانسه به آنها گفته بود که حضور شاه و ملکه باعث دردسر ملک حسن شده و برخی خانواده او را تهدید کردهاند. بنابراین، شاه و فرح در ١٠ فروردین ٥٨ مراکش را به مقصد باهاما ترک کردند. آنها در جزیره پارادایس (بهشت) اقامت گزیدند؛ اما به گفته فرح پهلوی، جهنم را در آنجا تجربه کردند.
پس از حدود دو ماه شاه و ملکه در تاریخ ٢٠ خرداد ٥٨، باهاما را به مقصد مکزیک ترک کردند. در مکزیک، نیکسون، رئیسجمهوری سابق آمریکا به دیدار شاه میرود و دیدار دوستانهای با او انجام میدهد. شرایط برای سفر درمانی شاه و فرح به آمریکا فراهم میشود و آنها ٣٠ مهر ماه ٥٨ به نیویورک میروند و از فرودگاه مستقیم به بیمارستان میروند. شاه بستری شده و عمل جراحی انجام میدهد. پزشکان میگویند که او باید دستکم ٦ ماه تا یکسال و نیم بستری باشد، اما متوجه میشوند که شاه نیاز به عمل دیگری دارد. به دنبال تسخیر سفارت آمریکا در تهران، فشارها برای تحویل شاه و فرح به ایران افزایش مییابد. قرار میشود که محمدرضا پهلوی و فرح به مکزیک بازگردند، اما مکزیک نمیپذیرد. در نهایت شاه و همسر تبعیدیاش در تاریخ ١١ آذر ٥٨ به تگزاس میروند تا در آنجا شاه، عمل جراحی انجام دهد.
اما این اتفاق نمیافتد. آنها ناچار میشوند تا در ٢٤ آذر ماه برای عمل جراحی به پاناما بروند و عمل جراحی شاه در بیمارستان آمریکایی پاناما انجام شود. باز هم به خاطر اختلافات مقامات و پزشکان بیمارستان، این عمل جراحی کنسل میشود. تا اینکه انور سادات آنها را به قاهره دعوت میکند. شاه و ملکه در تاریخ ٣ فروردین ٥٩ پاناما را به مقصد قاهره در مصر ترک میکنند و به محض رسیدن به قاهره، شاه به بیمارستان منتقل میشود. پس از عمل جراحی، اما در وضع سلامت شاه بهبودی حاصل نشد و درنهایت در ٥ مرداد ٥٩ در بیمارستان قاهره درگذشت.
شاه بنا به تجربه فرار پیشین خود در مرداد ١٣٣٢ که خود را بیپول یافته بود، در آخرین فرار خود توانست ثروت زیادی را از کشور خارج کند.
این نخستینباری نبود که شاه فرار را بر قرار ترجیح میداد، اما اگر در سال ١٣٣٢ با کودتایی سیاه، آمریکا مهره دستنشانده خود را به کرسی حکومت بازگرداند، در سال ٥٧ دیگر نه جامعه پذیرای سلطنت بود و نه شاه توان رویارویی با موج خروشان انقلابیونی را داشت که به رهبری امام خمینی (ره) خواستار برپایی نظام سیاسی نوینی بر مبنای احکام و قوانین اسلامی بودند.
آوارگی و مرگ تدریجی شاه از ٢٦ دیماه ١٣٥٧ رقم خورد. مقصد نهایی شاه در این سفر آمریکا بود، اما او توقفی پنجروزه در مصر داشت که گرفتاریهای بعدی را برایش پیش آورد.
پس از اقامت چندروزه در اسوان مصر، شاه دعوتنامهای از ملک حسن دوم، پادشاه مراکش دریافت کرد. شاه به گمان اینکه این دعوت هم جزیی از توصیههای آمریکا برای آرامکردن اوضاع است، به این دعوت پاسخ مثبت داد اما با ورود به مراکش شرایط تغییر کرد. ملک حسن که به اذعان بسیاری از تاریخنویسان به طمع ثروت ٥٠ میلیاردی شاه او را به مراکش دعوت کرده بود با این پاسخ شاه روبهرو شد که تمام ثروت او به صدمیلیون هم نمیرسد. ملک حسن از دعوت خود پشیمان شد و بعد از انقلاب در ایران محترمانه عذر او را خواست.
سرانجام دوستان آمریکاییاش راکفلر و کیسینجر توانستند جزایر باهاما واقع در غرب اقیانوس اطلس در فاصلهای نهچندان دور از سواحل فلوریدا را برای اقامت شاه پیدا کنند؛ کشوری دارای ٧٠٠ جزیره، مستقل اما عضو جامعه مشترکالمنافع انگلستان.
پس از آن که موافقت مقامات باهاما، بهواسطه پرداخت مبلغ قابل توجهی از حساب شاه نزد بانک راکفلر، جلب شد، شاه با همراهانش و ٣٦٨ چمدان وسایل شخصی با هواپیمای شخصی ملک حسن به سوی باهاما به راه افتادند. چون وضع امنیتی در جزایر توریستی باهاما زیاد مناسب نبود بنا به توصیه راکفلر، شاه، ارمائو یک کارشناس روابط عمومی جوان و چند گارد محافظ هم استخدام کرد. دولت باهاما که در ازای دریافت پولهای کلان متعهد به محافظت از شاه شده بود، مامورانی را در جلوی راه ورودی ویلای شاه مستقر کرده بود که با دریافت حق ورودیه نفری ١٥ دلار اجازه میدادند تورهای توریستی وارد محل شوند و در اطراف ویلای شاه پرسه بزنند و عکس بگیرند. سرانجام کارتر تحت فشار اطرافیانش مجبور شد روز ٢١ اکتبر (٢٩ مهر ١٣٥٨) اجازه مسافرت شاه و همسرش را به آمریکا با ویزای توریستی صادر کند. با اجازه اقامت کوتاهمدتی که برای درمان به شاه داده شده بود، شاه با یک هواپیمای کرایهای شرکت گلف استریم به سمت نیویورک حرکت کرد.
در لحظات اولیه ورود شاه و بستریشدنش، رئیس بیمارستان به ملاقات او میآید و از شاه برای کمک به تجهیزات بخش سرطانشناسی بیمارستان و بهعنوان شرکت در یک کار خیر، تقاضای یکمیلیون دلار میکند. شاه نیز که با مرگ دست و پنجه نرم میکرد، چارهای جز جواب مثبت به این درخواست نداشت. شاه در این بیمارستان به زیر تیغ جراحان رفت و جراحی شد، اما حتی جراحی او هم روندی طبیعی در پیش نگرفت. با وجود آنکه همه آزمایشها و عکسها حاکی از وضع بد طحال او بود و با وجود اصرار دکتر کولمن، سرطانشناس و مامور رسیدگی به وضع شاه، بر خارج ساختن طحال او، جراحان کیسه صفرای او را درآوردند؛ این مسأله بعدا مشکلساز شد، چنانچه مسائل مربوط به طحال موجب مرگ او شد.
اقدام دانشجویان در تسخیر لانه جاسوسی در چهارم نوامبر (١٣ آبان ١٣٥٨) این آرامش مقطعی را از شاه میگیرد و اینبار دولتمردان آمریکایی و علیالخصوص کارتر به تکاپوی خارجکردن شاه از آمریکا میافتند تا به این وسیله برای آزادی گروگانهای خود بتوانند گشایشی حاصل کنند.
سرانجام تنها کشوری که تحت فشارهای آمریکا حاضر به پناهدادن به شاه میشود، پاناماست. شاه برخلاف میل باطنی خود، انتخابی جز پاناما را پیش رو نمیدید و دولتمردان آمریکایی هم با فرستادن نمایندگانی شاه را مجاب به این سفر میکنند. شاه سرانجام صبح روز پانزدهم دسامبر (٢٣ آذر ١٣٥٨) با یک هواپیمای باری c٩ نیروی هوایی آمریکا پایگاه لک لند را به مقصد پاناما ترک کرد و در فرودگاه هاوارد واقع در یکی از پایگاههای نظامی آمریکا فرود آمد. میزبان شاه و صادرکننده ویزای او رهبر نظامی پاناما عمر توریخوس بود.
شاه وحشتزده در پی پناهگاهی میگشت و تنها گزینههای پیش رو برای او آمریکا و مصر بود. دولت آمریکا حاضر بود در قبال استعفا از سلطنت و بهعنوان یک شهروند عادی شاه را بپذیرد، اما باد نخوتی که در طول چند دهه در سر شاه فرو رفته بود، یکشبه خالی نمیشد. هر چند که ممانعتهایی از سوی آمریکا برای سفر شاه به مصر صورت گرفت، اما شاه آخرین مقصد خود را مشخص کرده بود.
فرح تقاضای اقامت در مصر را تلفنی با جهان سادات، همسر انور سادات در میان گذاشت. جهان سادات به گرمی از این تقاضا استقبال کرد. انور سادات هم چند دقیقه بعد در تماس با پاناما به شاه میگوید که هواپیمای شخصیاش را روانه پاناما سیتی خواهد کرد.
بالاخره شاه روز یکشنبه سوم فروردینماه پاناما را به مقصد مصر ترک میکند. شاه وضع جسمی خوبی ندارد و با آنکه چند پتو روی او انداختهاند از سرما آشکارا میلرزد. هواپیما پس از یک توقف برای سوختگیری در جزایر ازور پرتغال به سوی مصر راه میافتد. شاه با استقبال انور سادات و همسرش وارد مصر میشود.
شاه بلافاصله با بالگرد از فرودگاه به بیمارستان نظامی معادی در ساحل نیل منتقل میشود. چند روز بعد دکتر دو بیکی به همراه تیم پزشکی وارد قاهره میشود. شاه روز ٢٨ مارس (٨ فروردین ١٣٥٨ ) تحت عمل جراحی قرار میگیرد و طحال شاه برداشتهمیشود. شاه از ٢٨ تیرماه کمکم به اغما فرو میرود و هر ساعت بیهوشی او عمیقتر میشود تا اینکه در ساعت ٩ صبح ٢٧ ژوییه ١٩٨٠ (٥مرداد ١٣٥٩) مرد.
در مراسم تشییع جنازه او تنها سادات، نیکسون رئیسجمهوری سابق آمریکا و کنستانتین پادشاه سابق مصر شرکت کردند. حتی ملک حسین دوست قدیمی شاه که بسیار به او مدیون بود هم زحمت شرکت در این مراسم را به خود نداد و از میان هیأتهای دیپلماتیک خارجی مقیم مصر تعداد کمی در مراسم حضور یافتند. شاه بنا به وصیت خودش در مسجد الرفاعی در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد.
املاک خاندان پهلوی در خارج از ایران
علاوه بر آنچه از املاک بنیاد پهلوی گفته میشود و قصرها و باغهایی که مستقیما به نام محمدرضا پهلوی و خاندان او بود، شاه خارج از کشور نیز املاک بسیاری داشت که میتوان به گرانترین خانه و پارک در حومه لندن، قصر و باغهای استیل مانس که ملکه الیزابت دوم در آنجا متولد شد، اشاره کرد. همچنین گرانترین باغ و ساختمان در ناپل (ایتالیا) متعلق به او بود. شاه در کاپری یک باغ بزرگ و ویلایی مجلل داشت. همچنین در ژنو قصر قدیمی معروف به کاخ گل سرخ را خریده بود و قصر مجللی هم در سنتموریس داشت که زمستانها را در آنجا میگذراند، بهنحوی که سنتموریس سوییس در بین دیپلماتهای خارجی به پایتخت زمستانی ایران معروف بود!
شاه در سال ١٣٥٠ یک جزیره در اسپانیا به مبلغ ٧٠٠میلیون دلار خریداری کرد و در مرکز جزیره یک ساختمان مدرن ساخت و اطراف آن را با دیوارهای مرتفع به سبک قرون وسطی محصور کرد و بقیه اراضی را هم به قطعات چندهزار متری تقسیم کرد و به سران نظامی و رجال سیاسی فروخت. طبق نوشته روزنامه «دیلیاکسپرس» چاپ لندن مورخ ٢٨ مارس ١٩٧٨، شاه یک ملک بزرگ هم در منطقه کوههای راکی آمریکا به قیمت یکمیلیون پوند انگلیس خریده بود. میزان ثروت و داراییهای شاه مخلوع در خارج از کشور بهحدی بود که تنها اشرف پهلوی، خواهر او در نوروز سال ٥٣ در یک قمارخانه در شهر کن در یک شب ١٥میلیون فرانک باخت!
روزنامه فایننشالتایمز در گزارشی بهمناسبت قیامهای موجود در کشورهای عربی علیه دیکتاتورها، میزان داراییهای خارج کرده از سوی دیکتاتورهای فراری از کشورهای مختلف را بررسی و اعلام کرد: محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران ٣٥میلیارد دلار دارایی از ایران خارج کرده است.
نگاهی به برخی فعالیتهای افراد نزدیک به شاه مخلوع بعد از سرنگونی رژیم طاغوت نشان میدهد رقمها بیش از این است. به نظر میرسد این رقم مربوط به خروج مستقیم دارایی به شکل ارز از کشور باشد و املاک و سهام خاندان پهلوی در خارج از کشور در آن محاسبه نشده است. اسناد و مدارک موجود در ایران نشان میدهد بخشی از املاک محمدرضا پهلوی در ایران شامل ٢٢٠ هکتار زمین قبل از خروج او از کشور در سال ٥٧ به فروش رفته و بهصورت ارز از کشور خارج شده بود. با اینحال، براساس آمارهایی که روزنامهها و نشریات آمریکایی منتشر کردند، ثروت شاه شبکه پیچیدهای از شرکتها، بنیادها، حسابهای بانکی، زمینی در کوستادلسول اسپانیا، ویلایی در سنتموریس سوییس که بعدها سیلویو برلوسکونی آن را خرید و املاکی در نقاط مختلف دنیا بود.
قرار بود طبق خواسته شاه، ثروتش به نسبت زیر تقسیم شود: ٢٠درصد به فرح دیبا، 2٠درصد به پسر بزرگش رضا، ١٥درصد به فرحناز، ١٥درصد به لیلا، ٢٠درصد به علیرضا پسر دیگر شاه، ٨درصد به شهناز و ٢درصد به نوهاش مهناز زاهدی. ارزش ثروت تقسیمشده شاه از 120میلیون دلار، طبق گفته بعضی وابستگان به خانواده پهلوی، تا ١٠٠میلیارد دلار، طبق برآوردهای نیمهرسمی، متغیر است. عباس میلانی که به این خاندان نزدیک است، رقمی نزدیک به یکمیلیارد دلار را نزدیکتر به واقعیت میداند و هنوز هم مشخص نیست چه میزان از ثروت ایران توسط او و خاندانش به یغما رفته است.