به دنبال پیدا کردن بهترین هیولاهای ترسناک، این بار به سراغ اثری رفتم که در کنار قدمت زیادش در ژانر وحشت اسم و رسمی برای خودش دارد. سری سایلنت هیل مجموعه بزرگی بود که شاید این روزها گیمرهای جوان کمتر آن را بشناسند و یا حتی نامش را شنیده باشند.
سایلنت هیلها بازیهای ترسناکی بودند که داستانشان با فلسفهای عمیق عجین شده بود و پشت تمام چیزهایی که جهانش به ما نشان میداد یک دلیل پیچیده و خاص وجود داشت.
هیولاهای ترسناک آن نیز از این قضیه مستثنی نبودند و اگر داستانهای این سری را دنبال کرده باشید حتما میدانید که پشت ظاهر دلخراش تمام مخلوقات بازی دلیلی رازآلود پنهان شده. در ادامه به معرفی ده مورد از بهترین هیولاهای این سری خواهیم پرداخت و تا اندازهای که داشته باشد از دلایل فلسفی خلق آنها برایتان خواهم گفت.
نیدلر (سایلنت هیل هومکامینگ)
نیدلرها از آن دست موجوداتی بودند که هر چه بیشتر به آنها نزدیک میشدید روی چندششان بیشتر توی ذوق میزد. آنها ظاهر عجیب و غریبی داشتند و انگار سرشان از بین پاهایشان درآمده بود. حالا این توصیف نه چندان دقیق را با پوستی شل و ول آویزان تصور کنید تا بفهمید رو یا رویی با نیدلرها چقدر عذاب آور بود.
البته برخلاف تمامی مخلوقات سری سایلنت هیل، فلسفه خاصی پشت ظاهر عجیب نیدلرها نبود. برخی میگویند توسعه دهندگان میخواستند با چنین ظاهری درد و رنج یک مادر باردار را حین زایمان به تصویر بکشند. اما همانطور که گفتم اینها چیزی بیشتر از یک مشت حرف معمولی و گمانه زنی نیستند و نمیشود به آنها استناد کرد.
گری چایلد (سایلنت هیل)
آلسا گلیسپی از آن دست دخترهایی بود که میتوانست با استفاده از ذهنش اجسام را به حرکت درآورد. شاید این چیزها در نگاه اول جالب به نظر برسد اما اگر چنین قدرتی داشته باشید و زیر دست یک مادر به شدت مذهبی بزرگ شوید آن وقت تازه میفهمید که هیچ چیز جالبی در داشتن چنین قدرتهایی وجود ندارد.
آلسا گلیسپی قربانی اعتقادات کورکورانه مادری بود که به جای حمایت از فرزندش او را جادوگر میخواند. همین خاطرات کودکی ناخوشایند به خلق کابوسی به نام گری چایلد منجر شد که اولین بار با آن در راهروی مدرسه میدویچ رو به رو شدیم. کابوس دردناکی که توسعهدهندگان قسمت اول فقط توانستند آن را در نسخه آمریکایی بازی جای دهند و مجبور به سانسور نسخههای اروپایی و ژاپنی سایلنت هیل شدند.
گام هد (سایلنت هیل 4)
گام هدها خیلی شبیه زامبیها هستند؛ فقط کمی چندشتر و برهنهترند. لازم نیست بیشتر از این هم در موردشان صحبت کنم. باور کنید حالتان بهم میخورد. اما حداقل میتوانم برایتان بگویم که این مخلوقات حال بهم زن چطور شکل گرفتند. در اصل گام هدها نمادی از خاطرات سخت دوران کودکی والتر سالیوان (آنتاگونیست قسمت چهارم) بودند.
والتر از آن دست بچههایی بود که زندگی به شدت سختی را تجربه کرده بود. پدر و مادرش رهایش کرده بودند و در یتیم خانه مجبور میشد از قوانینی پیروی کند که هیچ وقت منصفانه نبودند. همینها از والتر شخصیت مریض و بالغ گریزی ساخته بودند که یکی از مخلوقات ذهن خطرناکش همین گام هدهای زشت و کریه بود.
لایینگ فیگر (سایلنت هیل 2)
میخواهید برایتان لایینگ فیگرها را توصیف کنم؟ پس باید موجودی را تصور کنید که انگار از سر تا پایش را یک کیسه بزرگ کشیده بودند. البته نه یک کیسه پلاستیکی معمولی بلکه کیسهای که از جنس پوست و گوشت خودش ساخته شده. لایینگ فیگرها موجودات به شدت چندش و عجیب و غریبی بودند.
آنقدر عجیب و غریب که توسعهدهندگان سایلنت هیل 2 حاضر شدند آنها را طوری به عنوان اولین دشمن بازی معرفی کنند که مو به تن همهمان سیخ شود. باز خیلی خوب میشد اگر تنها همان اول به سراغمان میآمدند و دیگر تا انتها مجبور به تحملشان نبودیم. متاسفانه اینطور نبود و هر جایی که در خیابانهای بیپایان سایلنت هیل 2 پا میذاشتیم چشممان به جمال زیبای چندی از آنها روشن میشد.
اما اگر میدانستید که چرا لایینگ فیگرها به این شکل در بازی ظاهر شدند آنقدرها از آنها نمیترسیدید. حتی احتمالش هم بود که دلتان بیشتر به حالشان میسوخت. همانند بابل هد نرسها، لایینگ فیگرها نیز نمادی از آخرین تصاویری بودند که جیمز از همسرش به یاد داشت. همسری که دیگر قادر به راه رفتن نبود و جیمز مجبور بود برای حرکت دادنش او را همانند یک کیسه به این طرف و آن طرف حمل کند.
مانیکن (سایلنت هیل 2)
تا همین جای متن زیاد در مورد سایلنت هیل 2 و اینکه تا چه اندازه در پس ظاهر عجیب و غریب موجودات حاضر در بازی فلسفه نهفته برایتان گفتهام. اما الان میخوام با موجودی آشنایتان کنم که شاید نامش هم برایتان جذاب باشد. میخواهم برایتان از مانیکن یا همان مانکنها بگویم.
این روزها هیچ کس بدش نمیآید مانکن باشد. خصوصا اگر بتوان از این راه پول هم به جیب زد که دیگر عالی میشود. حالا تصور کنید که مانکنهای امروزی باله هم بلد باشند. آن وقت دیگر شکی در زیبایی و فریبنده بودن اندامشان نیست. اما تند نروید. داریم در مورد سایلنت هیل و مخلوقات این دنیای وهم آلود صحبت میکنیم.
پس تا الان هر چه تصویر زیبا در ذهنتان ساختید را بیرون بریزید و یک نگاه درست و حسابی به تصویری که در بالا برایتان گذاشتهام بیندازید. بله مانکنهای جهان سایلنت هیل چنین شکلی دارند. آنها زاده ذهن آسیب دیده جیمز ساندرلندی هستند که به خاطر بیماری همسرش مجبور شده بود برای مدتی طولانی تمایلات جنسی خود سرکوب کند.
آبسترکت ددی (سایلنت هیل 2)
تا حالا نمادی از یک تجاوز جنسی را در بازیهای ویدیویی دیدهاید؟ اگر تصویر فوق نظرتان را جلب کرده باید بگویم همین الان دارید این کار را انجام میدهید. حیف که نمیتوانم درست برایتان تشریح کنم که دارید دقیقا چه چیزی را تماشا میکنید اما موجودی که در حال دید زدنش هستید دارد داستان پدر ضعیفالنفسی را بازگو میکند که دخترش را قربانی هوسرانیهای خود کرده.
بله دارم در مورد انجلا اورسکو برایتان میگویم. دختری که توسط پدرش مورد تعرض جنسی قرار گرفت و خاطره تلخش به شکل چیزی که در همین چند لحظه پیش به آن خیره شده بودید در جهان سایلنت هیل 2 با نام آبسترکت ددی تجسم یافت.
بابل هد نرس (سایلنت هیل 2)
محال است که در مورد سایلنت هیل صحبت کنیم و برای یک لحظه هم که شده تصویر آن پرستارهای چندشی که در راهروهای تاریک شهر این طرف و آن طرف میرفتند جلوی چشممان نیاید. پرستارها انصافا موجودات عجیب و غریبی بودند و به نوعی برای خودشان نمادی برای سری سایلینت هیل بودند و هستند.
با این حال، اگر تیتر این بخش را درست خوانده باشید حتما فهمیدهاید که نمیخواهم در مورد پرستارهایی که تقریبا در همه قسمتهای سری حضور داشتند حرف بزنم. بله میخواهم از بابل هد نرسهایی بگویم که تصویر آن راه رفتنهای کج و معوج و سرهای تماما لرزانشان را به این راحتیها نمیشود از ذهن کسانی که به پای سایلنت هیل 2 نشستند پاک کرد.
البته دلیلهایی وجود داشت که بابل هد نرسها را در بازی به این شکل دیدیم. در اصل بابل هد نرسها زاده بخش تاریک ذهن جیمز (کاراکتر اصلی قسمت دوم) بودند. ذهنی که مجبور بود به خاطر شرایط مدام میل جنسی سرکشش را سرکوب کند. پیش از شروع وقایع سایلنت هیل 2، جیمز مدت زیادی را در بیمارستان گذرانده بود؛ البته نه برای خودش. پیش از آنکه اصلا جیمز پا در منطقه پر از مه تپههای خاموش بگذارد، همسرش را به خاطر یک بیماری لاعلاج از دست داد.
او تا آخرین لحظه مجبور بود پایین تخت همسرش (مری) در بیمارستان بشیند و آرام آرام از بین رفتن زن زیبایش را به چشم ببیند. چهره درهم و عجیب و غریب بابل هد نرسها از همین جا نشات میگیرد. آنها در اصل نمادی هستند از استرسهایی که جیمز هر روز مجبور بود در پایین تخت همسر در حال مرگش تحمل کند.
حتی راه رفتنهای عجیب و غریب و بدنهای لاغر و فرتوط بابل هد نرسها نیز تمثیلی بودند از وضعیت اسفناک مری در دوران بیماری. تمثیل نه چندان جذابی که جیمز با نگاه به آن به یاد همسری میافتاد که زمانی زیباییش او را از هوش میبرد.
تویین ویکتمز (سایلنت هیل 4)
والتر سالیوان بزرگ شده بود تا یک قاتل سریالی بیرحم باشد. براساس اطلاعاتی که از او در بازی پیدا میکردیم، میشد فهمید که والتر چیزی در حدود 21 قتل در کارنامه خونینش داشته. اما هفتمین و هشتیمین کسانی که به دست والتر به قتل رسیدند خود نیز تبدیل به کابوسی شدند که غلبه بر آنها کار چندان سادهای نبود.
بیلی و میریام لوکین، خواهر و برادری معصومی که به خاطر نفرت ریشه دار سالیوان جان شیرینشان از آنها گرفته شد، بعدا در جهنم سایلنت هیل 4 با کالبدی به هم چسبیده و صورتهایی بیروح طوری به زندگی بازگشتند که شاید آرزو میکردیم هیچ وقت این اتفاق نمیافتاد.
والتیل (سایلنت هیل 3)
محال است که پای یک بازی ترسناک بشینید و حس نکنید که کسی در تمام مدت زیر شما را زیر نظر داشته. اصلا اگر این حس را نداشته باشید برای یک بازی ترسناک دیگر ترسی باقی نمیماند که بخواهیم از آن فرار کنیم. همیشه در کل مسیر منتظریم ببینیم که تمام این مدت چه کسی ما را زیر نظر داشته و مدام در دلمان از خود میپرسیم که بالاخره کی قرار است با آن موجود عجیب و غریب و بد ترکیب رو به رو شویم.
در سایلنت هیل 3، این موجود عجیب و غریب والتیل نام داشت. یک کابوس تمام عیار که مواجهه با آن زبان آدم را بند میآورد. نگاه کردن آن هیبت عجیبالخلقه با آن گردنی که 180 درجه کامل میچرخید واقعا آزار دهنده بود. آنقدر آزار دهنده که میدانستیم حتی اگر ذرهای نزدیکمان شود پوست از سرمان خواهد کند.
پیرامید هد (سایلنت هیل 2)
نوبتی هم که باشد نوبت پیرامید هد است. اصلا مگر میشود بحث بر سر موجودات جهان سایلنت هیل باشد و نامی از پیرامید هد به میان نیاید. پیرامید هد به نوعی نماد سایلنت هیل است و اگر او را از این مجموعه بگیریم شاید کلی از جذابیت جهان سایلنت هیل کاسته شود.
پیرامید هد با آن کله بزرگ حرمی شکل و بدن عضلانی قدرتمندش، یک جلاد تمام عیار بود. جلادی که میخواست هر طور شده جیمز را بابت گناهانش در جهان رعب آور سایلنت هیل مجازات کند. اما جالب اینجاست که بدانید پیرامید هد در اصل نمادی از آن روی دیوانه، خشن و نامهربان جیمز بود که او هیچ وقت آن را برای هیچ کس رو نکرده بود.