به گزارش ایسنا، تنگه چزابه بین تپههای رملی و هورالهویزه قرار دارد. این تنگه یکی از پنج معبر اصلی هجوم ارتش عراق به خوزستان بود. دو جاده نظامی در دو سوی آن قرار دارد، جادهای در خاک ایران که چزابه را به فکه متصل میکند و جاده دیگری که در خاک عراق «حلفائیه» را به «عماره» متصل میسازد. این تنگه بهرغم دهانه وسیع آن، که به یک و نیم کیلومتر میرسد، از جنبه نظامی بسیار مهم و استراتژیک محسوب میشود.
در ایام عملیات طریقالقدس ارتش عراق نیروهای پرشماری را سازمان داده بود و میخواست نخستین عملیاتش را با تاکتیک امواج انسانی انجام دهد. میخواستند چزابه را که ایرانیها در طریقالقدس پس گرفته بودند بگیرند و در حملهی بعدی ایرانیها هم تأخیر بیندازند. همچنین ایرانیها را به حالت دفاعی برگردانند و ارتش خود را از بحران خارج کنند.
صدام که مدر نظر داشت نسبتش برای نیروهایش مثل نسبت امام برای رزمندههای ایرانی شود، قبل از حمله با شنل نظامی میان آنها رفت و برایشان با هیجان سخنرانی کرد. نیروهای عراقی هم روز 17 بهمن به خط دفاعی ایرانی در چزابه حمله کردند و و حدود 300 متر در عمق مواضع نیروهای ایران رخنه کردند. طوری که ایرانیها غافلگیر شدند.
رزمندگان غافلگیر شده ایرانی جانانه مقاومت کردند. در پی آن، فرماندهان 18 گردان از سپاه پاسداران که برای اجرای عملیات بزرگ بعدی در غرب کرخه (محور شوش دزفول) آماده شده بودند، بهتدریج به چزابه اعزام کردند و با دشمن درگیر شدند، حمله شدید بود. 14 روز طول کشید. بارها نیروهای تازهنفس جای شهدا و زخمیها را گرفتند.
وضع طوری بود که فرماندهان ارشد هم کنار بسیجیها میجنگیدند. راه نجات فتح تپههای نبعه بود. حسن باقری طرحی آماده کرد به نام «عملیات مولای متقیان» تا نیروهای ایران تپههای نبعه را تصرف کنند. با طرح و فراندهی او، روز اول اسفند سال 1360 چهار گردان از سپاه پاسداران از چند جهت به تپهها حمله و با کشتن حدود 400 تن از عراقیها، تپه را تسخیر کردند، سپس به خط خودی که در اختیار آنها بود حمله کرده، عراقیها را تا خط قبلی خود عقب راندند و به این ترتیب، مشکل چزابه برای همیشه حل شد.
ارتش عراق مجبور شد از چزابه عقب بنشیند، اما هنوز اعلام میکرد که در بستان است. آقای هاشمی رفسنجانی در جلسه فرماندهان در پادگان گلف اهواز شرکت کرد و بعد با آنها به چزابه رفت و از قرارگاهها و پلها بازدید کرد. نشان دادن این دیدار ادعاهای عراق را باطل کرد.
صدام که از این حمله هم نتیجهای نگرفته بود، نگران از پیروزیهای بزرگتر ایران و از دست دادن دیگر جاهایی که اشغال کرده بود، درخواست صلح کرد. طاها یاسین رمضان، معاون نخستوزیر و یکی از نزدیکترین دوستان صدام در فوریه 1982 علام کرد: «عراق آماده عقبنشینی مرحلهای به شرط ظاهر شدن علائم مثبت از گفتوگوهای دوطرفه یا با طرف ثالث و حتی پیش از پایان گفتوگوهاست.»
دو ماه بعد، صدام خودش شرایط عراق را برای صلح تعدیل کرد و اعلام کرد آماده است از خاک ایران عقب بنشیند، به شرط آنکه به او تضمین کافی دهند که عقبنشینی منجر به گفتوگوهای صلح میشود.