ماهان شبکه ایرانیان

کلید رابطه عاطفی قوی با همسر

ما نمی‌توانیم همه تعارضات زندگی مشترک را رفع کنیم. اغلب تمایل داریم پایین بودن میزان تعارضات را با شادمانی مرتبط بدانیم اما روابط عاطفی پایدار نتیجه توانمندی زوجین در مدیریت تعارضاتی است که در هر رابطه‌ای وجود دارد.

کلید رابطه عاطفی قوی با همسر

ما نمی‌توانیم همه تعارضات زندگی مشترک را رفع کنیم. اغلب تمایل داریم پایین بودن میزان تعارضات را با شادمانی مرتبط بدانیم اما روابط عاطفی پایدار نتیجه توانمندی زوجین در مدیریت تعارضاتی است که در هر رابطه‌ای وجود دارد.

به گزارش به نقل از روزنامه هشهری ،ما باید بپذیریم بسیاری از مسائل را هرگز نمی‌توانیم حل کنیم یا نمی‌توانیم همسرمان را آنچنان که می‌پسندیم تغییر دهیم. قطعا ما با هر کسی تعارضاتی خواهیم داشت چون دیگران هم مانند خود ما ویژگی‌هایی دارند که در تقابل با ویژگی‌های ما قرار می‌گیرد.

بنابراین مهم این است که در پی کسب مهارت‌ها و توانایی‌هایی باشیم که باعث ایجاد شادکامی در روابط هستند. اما چگونه می‌توانیم به چنین مهارت‌هایی دست یابیم. در این خصوص با بهزاد تریوه، روانشناس و استاد دانشگاه گفت‌وگو کرده‌ایم.

تعارضات در روابط عاطفی
کسی که بیشترین مطالعات را در زمینه تعارضات بین زوج‌ها انجام داده روانشناس بزرگی به نام گاتمن است. او در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده که لازمه صمیمیت و تعهد، داشتن روابط کاملا پایاپای و متناسب با تفاوت‌های فردی است. یعنی اگر 2نفر می‌خواهند با همدیگر رابطه متعهدانه و صمیمی داشته باشند باید حتما به اصولی پایبند باشند که نظر هر دوی آنها را جلب کند؛ نه فقط یک نفر.

بنا بر مثلث عشقی استنبرگ هر رابطه عاشقانه‌ای 3 ضلع دارد که حتما اضلاع آن باید تکمیل باشند؛ صمیمت، تعهد و منطق. درواقع تکمیل بودن این 3 ضلع باعث می‌شود تعارضات زن و مرد در روابط عاطفی کمتر شود.

البته برای شروع رابطه باید حتما جاذبه‌های حسی و ظاهری بین 2نفر وجود داشته باشد. کسانی که در رابطه از لحاظ ظاهری و حسی احساس نزدیکی به همدیگر دارند، هنگام مشکلات هم پافشاری کمتری برای اثبات حقانیت خود می‌کنند؛ ضمن اینکه زوج‌هایی که اساس رابطه آنها را احساس عاطفی نزدیک شکل داده در روابط خود کمتر دچار تعارض می‌شوند.

فهم مشترک
حل ‌کردن تعارضات زناشویی قالب 3 مرحله‌ای دارد. در این قالب زوجین یاد می‌گیرند به تفاهم، توافق و تعهد برسند. در مرحله تفاهم دوطرف به فهم مشترکی می‌رسند و تفاوت‌های فردی خود را می‌پذیرند.

به همین‌خاطر کمتر همدیگر را محکوم می‌کنند؛ ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم شخصیت ما متشکل از طرح‌واره‌های ذهنی، آسیب‌های دوران کودکی و تجربه‌‌هایی است که در زندگی داشته‌ایم.

به همین‌خاطر هم دید ما نسبت به موضوعات مختلف با همدیگر فرق می‌کند. اما تفاهم باعث می‌شود بتوانیم به فهم مشترکی برسیم و رسیدن به چنین فهمی ما را به سوی پیداکردن راه‌حلی هدایت می‌کند تا بتوانیم بیشتر به یکدیگر کمک کنیم و همچنین با هم به توافق برسیم. در نهایت دو طرف باید به انجام کارهایی که با همدیگر به توافق رسیده‌اند، متعهد باشند.

از بین رفتن عشق و علاقه
از لحاظ لغوی عشق که از لغت عشقه گرفته شده درواقع گیاهی است که برای زنده ماندن باید دور گیاه دیگری بپیچد. اما در روانشناسی عشق اینگونه تعبیر نمی‌شود، بلکه مجموعه‌ای از حالات احساسی و منطق یک رابطه است که با همدیگر تشکیل یک رابطه متعهدانه و مسئولیت‌مدارانه را می‌دهد. درواقع جنس عشق نوعی دلبستگی است اما چیزی که به نام هوس می‌شناسیم از نوع وابستگی است.

وابستگی یعنی نمی‌توان بدون طرف مقابل حال خوبی داشت اما وقتی عشق وجود داشته باشد حتی دوری هم نمی‌‌تواند مانع از آن شود. البته آتش بسیاری از عشق‌ها خیلی سریع شعله‌ور می‌شود و خیلی هم زود از بین می‌رود. اما وقتی به دیگران احترام بگذاریم و قصد تغییر دادن آنها را چون مطابق میل ما رفتار نمی‌کنند نداشته باشیم درواقع به دیگران فرصت‌بودن را به شیوه و خواست خود می‌دهیم.


البته باید هماهنگی‌هایی هم بین دو طرف وجود داشته باشد؛ ضمن اینکه مشکلاتی هم وجود دارد که می‌توان با یکدیگر حل و فصل کرد، ولی اگر هماهنگی‌ها و تناسبات لازم وجود نداشته باشد درواقع رابطه به اشتباه انتخاب شده است.

توافق دوجانبه
اگر 2 نفر بتوانند به‌گونه‌ای با هم به توافق برسند و اجازه دهند هر کدام از دوطرف رابطه نظر خودش را بدهد، قطعا رابطه به نتیجه بهتری می‌رسد. البته نباید انتظار داشته باشیم حتما طرف مقابل نظر ما را بپذیرد، بلکه باید بپذیریم نظر هر کدام از ما می‌تواند در یک زمینه درست‌تر باشد و در نتیجه هم می‌توانیم مطابق آن عمل کنیم.


البته زوجی که نخواهد کشمکش کند و صمیمی باشد حتما می‌تواند همکاری دوطرفه داشته باشد؛ به‌رغم اینکه هیچ‌کدام از دو طرف هم مجبور نیست به طرف دیگر باج بدهد. درصورتی که بسیاری از زوجین گاهی فقط به فکر برطرف کردن نیاز خود هستند. به این ترتیب به‌نظر می‌رسد تعهدی هم وجود ندارد و دوطرف بیشتر دوست دارند سر خودشان را کلاه بگذارند و وانمود کنند همکاری لازم را دارند و به همدیگر متعهد هستند.


گاهی افراد بیش از هر چیزی قصد دارند خودشان را به همدیگر ثابت کنند؛ به‌ویژه اگر شخصیت خودشیفته‌ای هم داشته باشند. درواقع کسی که تلاش می‌کند خودش را اثبات کند به این معناست که هنوز نتوانسته خودش را باور کند.


اما توجه داشته باشیم آن چیزی که مهم است تصمیم‌گیری درست در زمان انتخاب است. در غیر این صورت در مقابل بعضی افراد مانند «خودشیفته‌ها» نمی‌توان خیلی کار خاصی انجام داد. در نهایت باید بتوان مشکلات را پذیرفت اما از ابتدای رابطه هم همه جوانب را برای انتخاب درست مدنظر قرار داد؛ نه فقط داشتن مال و ثروت یا موقعیت‌ها ی خوب شغلی.


برای انتخاب درست باید طرف مقابل را در شرایط مختلف امتحان کنیم تا مطمئن شویم در شرایط سخت و در برابر ناملایمات چگونه رفتار خواهد کرد؛ مثلا زندگی با فردی که فقط به خواسته‌های خودش توجه می‌کند از اساس اشتباه است. درواقع برای برخوردار بودن از یک رابطه هوشمندانه باید به تمام ظرایف و دقایق توجه کرد. نباید به تردیدهای خود اجازه دهیم طرف مقابل هم متوجه شود ما از قاطعیت لازم برخوردار نیستیم و نمی‌توانیم درست تصمیم بگیریم و به این ترتیب کاملا آزادی و اختیار عمل را از ما بگیرد.

آگاهی‌بخشی اجتماعی
برای برخوردار شدن از آگاهی بیشتر در روابط، راه‌های مختلفی وجود دارد. با مطالعه و دریافت اطلاعات اولیه فقط می‌توان بیشتر با خصوصیات و خلقیات طرف مقابل آشنا شد تا قدرت پذیرش تفاوت‌ها را به‌دست آورد. ولی این موضوع لزوما به‌معنای این نیست که ما قدرت تشخیص لازم را به‌دست آورده‌ایم، بلکه حتما باید با مراجعه به متخصص به اطلاعات و آگاهی‌های بیشتری دست یابیم.


ضمن اینکه نباید لجبازی‌های همدیگر را جدی بگیریم و هر موضوعی را بیش از اندازه بزرگ کنیم و به آن بها دهیم. اگر تعارضات 2نفر بیش از حد باشد حتما باید از متخصص کمک گرفته شود. فراموش نکنیم اگر دو طرف به مراحل تفاهم، صمیمت و تعهد نرسند نمی‌توانند موفق هم شوند؛ به همین‌خاطر باید ریشه‌ای‌تر و حرفه‌ای‌تر با موضوع برخورد کنند.

به‌طور کلی بهترین کار قبل از شروع یک رابطه کمک گرفتن از متخصص در زمینه انتخاب و تصمیم‌گیری است. همچنین مشورت ‌کردن با مشاوره‌هایی که آگاهی‌های لازم را در این خصوص داشته باشند؛ چون به این ترتیب حتما با دغدغه کمتری وارد رابطه می‌شویم و اگر هم مشکلی باشد می‌دانیم منشأ آن کجاست؛ مثلا اگر سبک دفاعی ما با طرف مقابل متفاوت باشد بدون بحث و گفت‌وگوی جدی راحت‌تر آن را می‌پذیریم. درواقع میزان آگاهی از شرایط رابطه، هدف از وارد شدن در ارتباط عاطفی، پذیرش تفاوت‌ها و شناخت هر چه بیشتر ما از خواسته‌های خودمان و طرف مقابل نقش بسیار مهمی در میزان موفقیت ما خواهد داشت.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان