خبرگزاری تسینم: «عبدالباری عطوان» تحلیلگر مطرح جهان عرب در سرمقاله روزنامه فرامنطقهای «رای الیوم» به بحران جاری میان هند و پاکستان پرداخته و نقشآفرینی آمریکا و اسرائیل را در این تنش مورد تأکید قرار داده است.
عطوان در این مقاله نوشته است: دولت پاکستان موفق به کاهش تنش «جزئی» با همسایهاش، هند موفق شد؛ چرا که در روز جمعه خلبات هندی، که هواپیمایش در جریان حمله- در کنار 12 هواپیمای دیگر- به پایگاههای گروه تندروی «جیش محمد»، که در این منطقه بهویژه در اقلیم کشمیر فعالیت دارد، ساقط شد. این گروه تروریستی پیشتر مسئولیت خود در حملهای- که 14 انتحاری در آن مشارکت داشتند- که یک کاروان نظامی هند را در بخش هندی اقلیم کشمیر هدف قرار داد، بر عهده گرفت. در این حمله انتحاری 14 سربازی کشته شدند که این بیشترین آمار تلفات نظامیان توسط این گروه طی 70 سال از آغاز بحران، به شمار میرود.
تلاشهای بینالمللی برای مهار بحران ادامه دارد که بارزترین آنها روسیه، ترکیه، عربستان سعودی و امارات است، ولی ایالات متحده تنها به دعوت طرفین به خویشتنداری اکتفا کرده است.
وزارت خارجه هند محافظهکاری بیسابقهای درقبال این میانجیها و صاحبان آنها نشان داد و در بیانیهای که دارای پیامهای بسیاری است، اعلام کرد: «نیازی به میانجیگران نیست؛ ما کانالهای تماس فعالی داریم. توپ الان در زمین پاکستان است که گامهای مطلوب و معتبر علیه گروههای تروریستی مستقر در خاک خود بردارد.» این تقاضا به نظر میرسد دشوار است هر چند غیرقابل اجرا نیست.
هر دو دولت وضعیت بسیار فوقالعاده در صفوف نیروهای مسلحشان اعلام کردند و آسمان کشورهایشان را بستند. آقای «عمران خان» نخستوزیر پاکستان، که مورد حمایت نهاد نظامی است (گفته میشود که از سوی آنها انتخاب شده است) نشستهای متعددی با ژنرالها، از جمله با فرمانده بخش تسلیحات هستهای، صورت داد. در شرایطی که اخباری درباره اقدام پاکستان به توسعه بخشیدن به بمبهای اتمی تاکتیکی برای مقابله با هرگونه حمله نظامی غافلگیر کننده هند، منتشر میشود.
اطلاعات فراوانی وجود دارد که میگوید هند 140 کلاهک هستهای و پاکستان 150 کلاهک هستهای در زرادخانههایشان دارند و این دو کشور اخیرا به امکاناتی دست پیدا کردهاند که این کلاهکها را برای رسیدن به اهدافشان بارگذاری میکند خواه توسط هواپیماهای بمبافکن یا موشکهای. این مسئله اقدام آقای خان در تذکر دادن به هند را تفسیر میکند که کشورهای دارنده تسلیحات اتمی بایدگفتوگو کنند و از هرگونه اشتباهی در محاسباتشان، که میتواند به کشتار فراگیر در صفوف طرفین بینجامد، اجتناب کنند.
خاکستر بحران همچنان بسیار «قرمز»، و تنش به قوت خود باقی است؛ چرا که رهبران این دو کشور از سوی بازها در نهادهای نظامی اولا، و از سوی گروههای تندرو، به ویژه در طرف هندی، مواجه هستند. «نارندا مودی» نخستوزیر هند در آستانه انتخابات پارلمانی قریبالوقوع قرار دارد و با انتقادهای تند اپوزیسیونی مواجه است که بر شکست وی در مقابله موثر با تروریسم مورد حمایت پاکستان و ناتوانیاش در اجرای وعدههایی تمرکز دارد که او و جناح راستگرای نژادپرست را در انتخابات اخیر به قدرت رساند که مهمترین آنها، مدرنیزه کردن هند و نهادها و صنایع تولیدی آن و حل مشکل بیکاری فزاینده در میان جوانان است.
گروه اسلامگرای تندرو «جیش محمد» و گروه مشابه آن یعنی «لشکر طیبه» از حمایت قوی بخش عمدهای از مردم پاکستان برخوردارند. این دو گروه حملات انتحاری در داخل هند مانند حملات در دهلی نو در سال 2001، بمبئی در سال 2008 و دهها حمله دیگر در داخل ایالت جامو کشمیر طی 10 سال اخیر صورت دادند. از اینرو دشوار است که آقای خان به درخواستهای هند و آمریکا برای سرکوب کردن آنها و قطع روابطشان با گروههای القاعده و داعش پاسخ دهد.
این دو دولت بیشترین استفاده را از این بحران میکنند؛ نخست ایالات متحده است که میخواهد از ان برای فشار آوردن به دولت کنونی پاکستان استفاده کند تا به حمایتش از گروه طالبان در افغانستان پایان دهد و گروههای اسلامگرای تندرو در داخل این کشور که با گروه طالبان همکاری نظامی دارد را سرکوب کند و نیز روند مذاکرات کنونی صلح که در دوحه میان طرفین آمریکایی و طالبانی در جریان است را تسهیل بخشد. دومین طرف بهرهبرنده از این بحران، رژیم اشغالگر اسرائیل است که یکی از مهمترین منابع مسلح کردن هند است و موفق شد بازارهای امنیتی و نظامی هند را تصاحب کند. مودی، نخستوزیر هند اولین رهبر هندی بود که سال گذشته از قدس اشغالی دیدار کرد. در ارتباط جهان عرب با این بحران میتوان مجموعهای از تحولات را مد نظر قرار داد که بارزترین آنها به شرح زیر است:
نخست: آقای خان با «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهوری ترکیه تماس گرفت و (از او خواست) برای دستیابی به راهحلی مسالمتآمیز برای این بحران مداخله کند. او با هیچ مقام عربی بهویژه پادشاه سعودی تماس نگرفت که ولیعهدش هفته گذشته از اسلامآباد دیدار، و کمکها و سرمایهگذاریهایی به ارزش 20 میلیارد دلار به پاکستان تقدیم کرد.
دوم: شاهزاده «محمد بنسلمان» ولیعهد عربستان سعودی، «عادل الجبیر» وزیر مشاور در امور خارجه کشورش را راهی پایتخت پاکستان کرد و او (الجبیر) حامل پیامی مهمی از سوی محمد بنسلمان- نه از سوی ملک سلمان- به دولت پاکستان در ارتباط با این بحران است یعنی اینکه شاهزاده بنسلمان مانند یک پادشاه و به سرعت اقدام میکند.
سوم: عدم پاسخ کنفرانس وزارتی سازمان همکاری اسلامی که روز پنجشنبه در ابوظبی برگزار شد به درخواست دولت پاکستان مبنی بر عدم میزبانی از وزارت خارجه هند یا تاخیر انداختن این نشست بهعنوان راهحل میانه به دلیل بحران جاری. در حالیکه وزیر خارجه هند در کنفرانس حاضر شد و بر بالای سنت سخنرانی کرد و طی آن تبریکات حدود 200 میلیون مسلمان را منتقل و بر ارزشهای همزیستی میان ادیان در هند تأکید کرد.
در پایان بار دیگر میگوییم که رد انگشتان آمریکایی و اسرائیلی را پشت این بحران بین دو قدرت بزرگ اتمی در جنوب آسیا، یعنی هند و آسیا، جهت بیثبات کردن منطقه و انتقال جنگ به آن بعید نمیدانیم. در تمامی بحرانهای مشابه پیشین، کاخ سفید بلافاصله فرستادههایی برای مهار کردن آن اعزام میکرد به جز دولت فعلی ترامپ، که کمکهای سالیانه بالع بر 2 میلیارد دلار به پاکستان را قطع کرد چرا که به ادعای (دولت ترامپ) پاکستان به شکل مطلوب با تروریسم (گروه طالبان) مبارزه نمیکند؛ گروهی که آمریکا را در افغانستان شکست داد و واشنگتن به دنبال توافقی با آن است تا آبروی مانده خود را حفظ و خارج کردن نیروهایش (14 هزار سرباز) را تسهیل کند.
اذعان میکنیم که ما تئوری توطئه را باور داریم؛ چرا که ما عربها یکی از بارزترین قربانیان در عراق، سوریه، لیبی، یمن، لبنان و فلسطین اشغالی هستیم و از مداخلات نظامی آمریکایی- اسرائیلی چیزی جز نابودی کشورهایمان، شهید شدن بیش از سه میلیون، سرقت تریلیونها دلار از داراییهای خود و نسلهای الان و آینده حاصل نکردهایم و نیازی به هیچگونه ادله و شواهد برای تقویت این موضعمان، که هرگز از آن کوتاه نمیآییم، نداریم.