ساتیا نادلا، مدیرعامل مایکروسافت، در مصاحبهای با بیزنس اینسایدر به دیدگاه این شرکت به گسترش فناوری و فرهنگ سازمانی اشاره کرد. نادلا اشاره میکند که خطر کردن و تغییر دادن مرزها برای مایکروسافت بسیار مهم است و بدون شک گاهی به شکست ختم خواهد شد.
اگر شرکت شما بر پایهی خطر کردن بنا شود، نباید شکست خوردن را پایان کار دانست. باید به شکست بهعنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کرد.
او اشاره کرد که این اتفاق بخشی جدانشدنی فرآیند خلاقیت و ابتکار است.
بسیاری این فرآیند را «آزمایش سریع» مینامند. ما به آن آزمایش فرضیهها میگوییم و بهجای اینکه بگوییم «من یک ایدهی جدید دارم»؛ میگوییم «من یک فرضیهی جدید دارم. پس بهتر است آن را تست کنیم و عملی بودن آن را در زمانی منطقی بررسی کنیم». در صورتی که فرضیه غلط از آب دربیاید، به سراغ پیشنهاد بعدی میرویم.
در صورتی که فرضیهای جواب ندهد، نباید در پذیرفتن شکست شرمسار باشید. از نظر من رسیدن به راهکارهای تازه، رسیدن به راههای جدیدی که میتوان شکست و موفقیت و راههای رسیدن به موفقیت را تعریف کرد؛ از طریق شکست خوردن و آزمایش کردن ممکن میشود. این تعریف از موفقیت باید به دیدگاه اصلی شرکت تبدیل شود.
بسیاری ممکن است شکست مایکروسافت در استفاده از عصر گوشیهای هوشمند را به یاد داشته باشند. هرچند همچنان در دیدگاههای نادلا از گوشی هوشمند خبری نیست.
ما بسیار هیجانزده هستیم که دستهبندیهای جدیدی در بخش رایانههای شخصی میبینیم. امروز حالت رایج استفاده از تکنولوژی، گوشیهای موبایل است؛ همانطور که رایانههای شخصی مدتی پیش این جایگاه را در اختیار داشتند. اما سؤال اصلی اینجا است که در آینده چه اتفاقی میافتد؟ چه محصولات جدیدی بازار را فرا خواهند گرفت؟
ما خوشحالیم که توانستیم دستهبندیِ دو در یک را به وجود بیاوریم. دستهای که در ردهی رایانههای شخصی، بیشترین پیشرفت را دارد. سرفیس استودیو و طراحی دوبارهی رایانههای هوشمند برای مایکروسافت بسیار مهم هستند. از دیگر محصولات مهم ما سرفیس هاب برای اتاقهایی کنفرانس و البته هولولنز و واقعیت ترکیبشده است. از نظر من آیندهی رایانش در دستان شرکتهای فعال در این حوزه است؛ اما نباید الزاما به هرکدام از این محصولات به شکل مجزا نگاه کرد و باید نیمنگاهی نیز به دستگاههای ترکیبی داشت.
همهچیز به قابلیت جابجایی و کارایی دستگاه در محیطهای شخصی و کاری مربوط است. این دستگاهها باید کمک کنند که صفحههای بیشماری اطراف به یک دستگاه تبدیل شوند. پس وقتی دربارهی ویندوز 10 حرف میزنیم، دیگر به یک سیستمعامل برای رایانههای شخصی اشاره نمیکنیم؛ بلکه سیستمعاملی داریم که برای تمامی دستگاهها قابل استفاده است. از این طریق نهتنها ابتکار خود برای به دست آوردن ایدههای جدید را به چالش میکشیم؛ بلکه به پیچیدگی استفاده از این دستگاهها در دنیای واقعی نیز توجه میکنیم.
بسیاری به این مسئله اشاره کردهاند که مایکروسافت پروژهی هولولنز را بسیار کند پیش میبرد. هرچند نادلا میگوید با وجود نیاز به کشف فضاهای جدید، مهم است که مایکروسافت چندان هم از بازار فاصله نگیرد.
این مسئله یکی از مهمترین چالشهای یک مدیر است و باید با ریزبینی با آن برخورد کرد. هیچ شرکتی نمیتواند بیش از حد از بازار جلو بیافتد و همچنین نمیتواند بیش از حد از رقبای خود عقب باشد. توانایی مشاهدهی این جزئیات برای هر مدیری بسیار مهم است.
مایکروسافت برای به دست آوردن این تعادل، تجربیات بسیار سختی را پشت سر گذاشته است. بهعنوان مثال در ایکسباکس وان که مایکروسافت در تشخیص آمادگی بازار برای آیندهای بدون دیسک به مشکل برخورد.
با توجه به دیدگاههای نادلا و تمایل او به امتحان کردن ایدههای جدید، باید دید مایکروسافت چگونه آیندهی خود را خواهد ساخت و چگونه از فرصتهای بهدستآمده در آیندهی تکنولوژی استفاده خواهد کرد.