به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری میزان، پایگاه تحلیلی امریکایی «نشنال اینترست» در مقالهای به قلم معاون مدیر برنامه آسیا در مرکز بین المللی «ویلسون» - «مایکل کاگلمن»(Michael Kugelman)- به بررسی تأثیرات بحران به وجود آمده بین هند و پاکستان پرداخته است. «مایکل کاگلمن» همچنین همکار ارشد این مرکز در مسائل آسیای جنوبی نیز میباشد. ایجاد بستر مناسب برای قدرت گرفتن تروریسم در منطقه و قوت یافتن احتمال استفاده از سلاح هستهای مهمترین عواقب این بحران عنوان شدهاند.
در ادامه ترجمه این مطلب آمده است:
چند روز گذشته بسیار وحشتناک بودند. هند و پاکستان دو رقیب همسایه و مسلط به سلاح هستهای شدیدترین بحران خود در بیست سال گذشته را تجربه کردند.
شدت گرفتن این بحران به دلیل چند حادثه آسیب زننده غیر قابل اجتناب بود. حمله 14 فوریه «جیش محمد» که یک گروه تروریستی مستقر در پاکستان است به یک گروه نظامی هندی در کشمیر هند یکی از مرگبارترین حملات به نیروهای هندی در چند سال گذشته بوده است. هند نیز در یک حمله تلافی جویانه به پاکستان به جای کشمیر پاکستان ایالت «خیبر پختونخوا» را هدف قرار داد که از مرز هند فاصله قابل توجهی دارد. پاکستان نیز متقابلاً هدفهایی در هند را مورد اصابت قرار داد و خلبان نیروی هوایی هند را به اسارت گرفت.
در چند روز اخیر خوشبختانه شاهد رویکردی برای کاهش شدت درگیری بودیم. پاکستان نسبتاً به سرعت تصمیم گرفت خلبان به اسارت گرفته شده هند را آزاد کند. اقدامی که هرچند احتمال استفاده از نیروی نظامی را به صفر نرساند ولی این احتمال را کاهش داد.
در نهایت این درگیری پایان خواهد یافت. هرچند زمانی که پایان یابد هر دو کشور باید حقیقت ناخوشایندی را اذعان کنند: واقعیتهایی که وجود دارد و باعث آزردگی هر دو طرف شده است تغییر نخواهند کرد.
نخست آنکه تروریستهایی که هدف اصلی آنها هند است و به ادعای دهلی حملاتشان بر اساس خواسته پاکستان است همچنان از طرف پاکستان پناه داده خواهند شد. اسلام آباد سیاستهای خود را نسبت به آن را تغییر نخواهد داد. از طرفی دیگر، در نتیجه این بحران اسلام آبادی که اکنون شجاعت به دست آورده از نیازش به گروههای تروریستی که او را در مقابله با هند توانمند میسازد آگاهی بالایی به دست آورده است و ممکن است این گروهها را بیشتر مورد حمایت قرار دهد.
دوم آنکه موقعیت هند در منطقه کشمیر هند که مدتها است پاکستان ادعای تعلق آن به خود را دارد تغییری نخواهد کرد. دهلی همچنان باور خواهد داشت که این مساله جای بحث ندارد. موقعیت هند تثبیت شده است و ممکن نیست دوباره مورد مذاکره قرار گیرد. هند نیز به تاکتیکهای سرکوبگرانه جوامعی که حضور دولت هند را جدی نمیگیرند میپردازد.
نیروهای امنیتی هند به خوبی میتوانند این تاکتیکها را زیر نقاب جلوگیری از فعالیتهای ضد تروریستی شدت بخشند ولی چنین تدابیری بدون شک کشمیریها را به انجام چنین اقداماتی سوق خواهد کرد. بسیاری از کارهایی که هند تحت عنوان جلوگیری از فعالیتهای ضد تروریستی انجام میدهد توسط بسیاری از کشمیریها و مردم پاکستان به عنوان تروریسم هندی شناخته میشود.
اسلام آباد قرار شده وابستگی خود به نیروهای تروریستی را به نصف کاهش دهد و هند نیز متقابلاً به همین میزان از اقدامات سرکوبگرانه خود در کشمیر بکاهد.
بنابراین، پس از فروکش کردن بحران احتمالاً فعالیتهایی که باعث نارضایتی ریشهای بین هند و پاکستان شود شدیدتر میشود و این زمینه ساز درگیریها و بحران تازه ای خواهد بود.
نتیجه همه اینها این است که بحران موازین تازه ای وضع میکند.
برای اولین بار، هر دو طرف به عنوان کشورهایی هستهای به این مساله اشاره کردند که تمایل و قابلیت موشکباران کردن یکدیگر را دارند و هند حتی قابلیت انجام این کار را در فاصلههایی فراتر از مرز پاکستان نیز داراست.
نکات مثبتی در اینجا برای هر دو کشور وجود دارند. دهلی اعلام کرده است حاضر است زمانی که تهدید تروریستهای مستقر در پاکستان را حس میکند در منطقه کشمیر پاکستان برای مقابله با تروریستها وارد عمل شود.
در واقع، جزئیات عملیات هند مبهم است؛ طبق گزارشهای رسانهای (از جمله الجزیره و رویترز) هندیها ادعا میکنند بیش از 300 تروریست را کشتهاند و میزان زیادی از تسهیلات آنها را نابود کردهاند که ممکن است اغراق باشد.
از جمله مواردی که در حملهها اهمیتی بیشتری از اهداف مورد اصابت قرار گرفته دارند محدوده جغرافیایی آنهاست. هند گفته است حملات خود را به مناطق مرزی محدود نمیکند و این باعث سلب اعتماد پاکستان میشود.
در همین حین در حالی که پاکستان گفته است نیروی نظامی معمول این کشور نمیتواند به سهمگینی نیروهای هند باشد ولی میبینیم که این گونه نیست. از این نظر پاکستان منتقدان در هند و جاهای دیگر را در این مورد که پاکستان پاسخی نظامی به هند خواهد داد را تحریک کرده است. اسلام آباد ثابت کرده است که هند به هر نوع عملیات نظامی در پاکستان متوسل شود بدون تأخیر پاسخ خواهد داد. این فقط از اوایل دهه 1970 نبوده است بلکه در مورد سالها پیش از هستهای شدن دو کشور نیز صدق میکند.
در نتیجه هر دو کشور میتوانند بگویند بحران طاقت فرسایی بود و ادعای پیروزی کنند ولی واقعیتهای بنیادی درباره تروریسم در کشمیر تغییری نکرده است.
هرچند هر کدام از آنها سعی دارند ادعا کنند طرف مقابل نتوانسته صدمه جدی وارد کند ولی این بحران تأثیرات ضمنی طولانی مدتی دارد که از بین نمیروند.
بنابراین، هند برای رسیدن به اهدافش فرصت بیشتری دارد که با بحران حاضر از بین میرود باید تاکتیکهای خود را افزایش دهد. اگر هند میخواهد پاکستان را به تجدید نظر در مورد حمایت از تروریستهایی که هدف اصلی شان هند است سوق دهد باید تدابیرش را قویتر از حملات هوایی خود کند. پاکستان نیز همچنین، برای وادار کردن هند به تجدید نظر درباره سیاستهایش در کشمیر به اهرمی قدرتمندتر و قاطعتر از حملات هوایی نیازمند است.
نتیجه چیست؟ ضمن اینکه هند و پاکستان در حال نمایش این هستند که چگونه میتوانند از نیروی نظامی و سلاح هستهای استفاده کنند با هیجان از پلههای نردبانی بالا میروند تا به اهدافی دست یابند که نمیتوانند با خود از نردبان پایین آورند.
گذشته از آنکه موفق شوند یا شکست بخورند این حقیقت وجود دارد که با بالاتر رفتن از این نردبان باعث میشوند استفاده از سلاح هستهای در آینده کمتر یک گزینه دور از ذهن به نظر آید.