سینماسینما، شهرام اشرف ابیانه
برای دیدن فیلم خوب خارجی، بیشمار جا هست برای فیلمبینی. بینهایت سینماتک و کلوپ فیلم بساط کردهاند برای نمایش محصولات خود. بد نیست البته. قانون کپی رایت اما چه میشود؟ این را البته جایی نگویید. به سخرهتان میگیرند. نمای پایانی «محله چینیها» رومن پولانسکی یادتان هست؟ جک نیکولسون، بهت زده از این بلبشو بازار را کارآگاه پلیسی به خود میاورد؛ بیخیال شو جک. اینجا محله چینیها است.
وین فیلم «مرد سوم» کارول رید را به خاطر بیاورید. بازار قاچاق زیرزمینی که هری لایم با بازی جاودانه اورسون ولز سردسته آن بود؟ حال و هوای سینمایی شهر ما همان است. هری لایم فقط پیدایش نیست. در فاضلابهای تازه تاسیس شهر گم شده یا جایی در پستوهای کوچههای نادیدنی پناه گرفته. شبکه نمایش فیلم خارجی در روز روشن بیکسب مجوز از کمپانی تولید کننده، فعال است.
مافیای پخش فیلم ایرانی راضی است. بازار قاچاق نمایش فیلم خارجی به کار و کاسبیاش لطمه نمیزند. همه به یک تفاهم جمعی رسیدهاند. خدا رحم کند قاتلی مثل فیلم M فریتز لانگ سرو کلهاش پیدا نشود. آن وقت هم البته خیالی نیست. همه با هم همکاری میکنند برای از بین بردن مزاحم. نمایش فیلم مصائب مسیح مل گیبسون همزمان با پخش جهانی در سینماهای کشور یادتان هست؟ دیگر ادامه نیافت. M یا همان مزاحم معروف فیلم فریتز لانگ، عامل نمایش فیلم خارجی به طریق درست، را همان روزها محاکمه و سربه نیست کردند. از آن زمان اوضاع به سامان است.
گه گاه نک و نالی هم در جراید مجازی یا چاپی منتشر میشوند برای سر و سامان دادن به نمایش فیلم خارجی. همه بیاثر. در این شهر بی در و پیکر سینمایی و خیالی ما کلانتری هم پیدا نمیشود بخواهد چیزی بگوید خلاف قاعده. راستش شهر سینمایی ما هم جایی نیست که احتیاج به کلانتر داشته باشد همین طور خود به خود اداره میشود. گمانم هری لایم فیلم مرد سوم دستش آمده و دم به تله نمیدهد. اوضاع تا کی بدین منوال ادامه دارد؟
در فیلم «ماجرا» آنتونیونی دختری که ظاهرا باید شخصیت اصلی قصه باشد همان اوایل داستان به طرز مرموزی گم میشود. تا پایان هم ردی از او به دست نمیآید. این اتفاقی است که سر نظام نمایش فیلم خارجی ما آمده. چیزی این وسط گم شده. نمیدانیم هم چیست. بدی قضیه اینجاست نمیخواهیم هم بدانیم چیست. مثل قهرمانان فیلم آنتونیونی هم دنبالش نمیگردیم.
حقیقت گمشده سینمایی ما جایی این میان برای خودش میگردد. شاید در هیبت یک ولگرد خانه به دوش یا نوازنده و قصه گویی سیار. هزار قصه دارد برای گفتن بی گمان. تا آن زمان کمی خیالپردازی سینمایی چه عیبی میتواند داشته باشد!