چطور شد که به عنوان سخنران پیش از خطبههای نمازجمعه دعوت شدید؟
من از زمانی که معلم بودم در مسائل اجتماعی و علیالخصوص موضوعات مربوط به زنان در شهر بیلهسوار فعالیت میکردم. در مراسم دهه فجر یکی از مدارسی که تأسیس کرده بودم دعوت شده بودم که حاج آقا جدایی هم حضور داشتند. ایشان گفتند برنامههایی داریم برای اینکه خانمها در نماز جمعه، پیش از خطبهها سخنرانی کنند و از مسایل و مشکلات حوزه زنان حرف بزنند. اگر قبول کنید، اولین نفر شما باشید. بنده هم گفتم وقتی شما جایگاه زنان را تا این حد بالا میبرید و این امکان و جایگاه را در اختیار زنان و من قرار میدهید، با جان و دل قبول میکنم. اینطور شد که بنده اولین سخنران پیش از خطبههای نمازجمعه در بیله سوار شدم. فکر میکنم به جز اوایل انقلاب و موارد معدودی،که تلنگرهایی زده شده، فکر میکنم چنین اتفاقی در سطح کشور نبوده است و این نشاندهنده اهمیت و ارزش کار حاج آقا جدایی است.
موضوع سخنرانی شما چه بود؟
با توجه به اینکه مصادف با هفته زن بود من در خصوص مسائل مربوط به زنان بیلهسوار به خصوص زنانی که بدسرپرست یا بیسرپرست هستند، صحبت کردم. میدانید که این خانمها به شدت در جامعه و به خصوص در وضعیت اقتصادی فعلی دچار چالش هستند و به کمک نهادهایی که در زمینه زنان فعالیت میکنند، نیاز دارند. مانند کمسیونهای بانوان و جاهایی که میتوانند برای آنها اشتغالزایی کنند. بخش اصلی صحبت من در خصوص اشتغالزایی برای این دسته از بانوان بود. اینکه مسئولین در نهادهای مختلف مخصوصا وزارت کار و تعاون اجتماعی چطور میتوانند با تشکیل دادن تعاونیها زمینههایی ایجاد کنند که این زنان بدسرپرست و بیسرپرست مشغول شوند و در کنار تلاشهایی که برای حل مشکلات زندگی آنان میکنیم، خودشان هم بتوانند از نظر اقتصادی روی پای خودشان بایستند. دعوت کردم از خانمهایی که چه خانهدار هستند و چه آنهایی که شاغل هستند، بعد از بنده در نماز جمعههای بعدی سخنرانی کنند و مشکلات خانمها را در تریبون نماز جمعه به چالش بکشند. بخشی از صحبتهایم را نیز به مسائل شهر و پیگیریهای شورای شهر برای حل آن اختصاص دادم.
وقتی برای بیان صحبتها و دغدغههایتان پشت تریبون نمازجمعه قرار گرفتید چه احساسی داشتید؟
دلم میخواست آنقدر وقت زیاد بود که تمام درد و دلهایم را بگویم. بگویم فضا را طوری فراهم کنید که خانمها برای فعالیتهای اجتماعی احساس راحتی کنند و بتوانند دغدغهها و مشکلاتشان را بگویند. این کار امام جمعه شهرمان بسیار قابل تحسین بود. خیلی خوشحال بودم و به این فکر میکردم که چطور میتوانم از حاج آقا جدایی تشکر کنم که اعتماد کرده بودند و تریبون نماز جمعه را در اختیار من قرار داده بودند. تریبونی که چقدر ابهت و اهمیت دارد و در اختیار هرکسی قرار نمیگیرد. این اقدام حاج آقا آنقدر ارزشمند بود که یکی از دوستان من چندین کیلومتر از اردبیل آمدند تا برای اینکه از ایشان تشکر کنند که چنین جایگاه و شأنی را برای زنان قائل هستند. بنده هم برای خودم وظیفه دانستم نماینده خانمها در آموزش و پرورش و بسیج خواهران، فرمانداری و ادارات را دعوت کنم بیایند برویم بخاطر این اقدام حاج آقا از ایشان تشکر کنیم.
بعد از سخنرانی چه بازخوردهایی از طرف دوستان و آشنایان دریافت کردید؟
پیامهای زیادی در تلگرام برای من آمد. خیلیها هم تماس گرفتند و تشکر کردند. حتی مشاور امور بانوان ما که از دانشآموزان بنده است، برایم پیام داد که دوستانی که در شهرهای مختلف مثل تبریز و ارومیه و اردبیل داشتم، شماره تماس من را خواسته بودند تا با هم درباره این مساله حرف بزنیم. از همکاران قدیمی بنده یا از آشنایان، به من پیام دادند و اظهار محبت میکردند؛ مثلا میگفتند «مرحبا! شیرزن هستید»، «واقعا رکوردشکنی کردید». اما من کار خاصی نکردم که بقیه خانمها نتوانند؛ زنان واقعا توانمندند و در خیلی از عرصهها میتوانند اثرگذار باشند. فقط باید جایگاه و فرصت را در اختیار خانمها قرار دهند تا توانمندیهایشان را بروز و ظهور دهند. واکنش پسرم هم خیلی جالب بود. وقتی از سخنرانی برگشتم، گفت: «مامان! جمعه مثل همیشه غوغا کردی».
فکر میکنید اگر همسرتان در قید حیات بودند، چه واکنشی نسبت به این موضوع داشتند؟
با شناختی که از ایشان دارم، حتما به من افتخار میکردند. من دوم دبیرستان که بودم، ازدواج کردم. علیرغم اینکه در زندگی مشکلات زیادی داشتیم، ایشان گفتند باید حتما درست را بخوانی. به خاطر همراهی و تشویقهای همسرم، دیپلم علوم انسانی را گرفتم و دانشگاه مقطع فوق دیپلم مطالعات اجتماعی پذیرفته شدم. سال 68 بود که ازدواج کردم، یک سال بعد بهعنوان معلم کارم را شروع کردم و همان موقع هم برای اولین بار مادر شدم. در تمام این سالها مشوق اصلی من برای درس خواندن و معلم شدن، همسرم بودند.
اول معلم تاریخ و جغرافیا بودم در مقطع راهنمایی و بعد در دبیرستان مدیر بودم. اما در طول مدت خدمتم در آموزش و پرورش این توفیق را پیدا کردم که دو مدرسه شبانه روزی را برای دختران تجهیز کنم. هر دو یک ساختمان خالی بودند که هیچ امکاناتی برای برگزاری کلاسها نداشتند. با کمک و همراهی همسرم، از ستاد نوسازی مدارس پیگیری کردیم، تجهیزاتی را فراهم کردیم و مدرسهها را آماده پذیرش دانش آموزان دختری کردیم که از روستاهای اطراف برای درسخواندن میآمدند و در خوابگاه مستقر میشدند. حتی یادم هست، بخاطر کمبود بودجهای که داشتیم، بعضی کارها مثل نصب تخته و تابلو اعلانات را همسرم خودش انجام میداد، تا مجبور به گرفتن کارگر نشویم. شغل ایشان آزاد بود اما دو ماه تمام به صورت فشرده به من کمک کرد تا آن را آماده برگزاری کلاسها کنیم. مدرسه در نهایت آنقدر تمیز و مرتب شد که بیشتر مراسمهای آموزش و پرورش آنجا برگزار میشد و در ایام تعطیلات میزبان مهمانان نوروزی بود. بعد از فوت همسرم، من نتوانستم دیگر در آن مدرسه بمانم و دو سال پیش از موعد خودم را بازنشست کردم.
دیدگاه عمومی نسبت به فعالیت خانما در شهر شما چگونه است؟
نگاهها متفاوت است. یک عده هستند که به مشارکت اجتماعی خانمها اعتقاد دارند و از آن حمایت میکنند. بهترین نمونهاش حاج آقا جدایی هستند که دیدگاه واقعی اسلام و رهبر را پیاده میکنند. دین میگوید زن بیرون از خانه فعالیت داشته باشد اما چارچوبی برای آن قرار داده است. یکی همینکه زن خانوادهاش را در اولویت قرار دهد و دیگر اینکه با حجاب و عفاف و حیا وارد جامعه شود. چارچوب مهم دیگر اینکه زن در اجتماع حضور داشته باشد اما سعی نکند مانند مردان باشد؛ زن بودن و شأن و جایگاه زنانه خود را حفظ کند. اگر ما بخواهیم طبق دستورات دین اسلام جلو برویم، حتما موفق خواهیم شد. مثلا حاج آقا جدایی یک مسلمان واقعی هستند که نماینده رهبر در شهر ما هستند و چنین جایگاهی برای مشارکت و فعالیت خانمها قائلند. طبیعتا کسانی که دیدگاه بسته و غیرمنطقی دارند با این نگاه حاج آقا مخالف هستند. عدهای از مردان هم هستند که میگویند خانم اصلا نباید از خانه بیرون بیاید و وظیفهاش فقط این است که در آشپزخانه بماند و به کارهای خانه بپردازد. چنین نگاهی تابع برخی مسائل است که اصلا برای خانمها حق مشارکت اجتماعی قائل نیستند.
چطور همزمان همه مسئولیتها را انجام میدادید؟
خداوند این لطف را در حق من کرد و این توانایی را به من داد که همزمان همه مسئولیتهایم را درست انجام دهم. الان هم که همسرم نیستند، توانستهام از پس مسئولیتهایم بر بیایم. گاهی وقتها علت اینکه برای برخی این تصور پیش میآید که زنان نباید شاغل باشند به این خاطر است که برخی خانمهایی که شاغل هستند، به کارهای خانه و همسر و فرزندان به وظایف مادری و همسری نمیرسند یا بلد نیستند آنها را درست انجام بدهند. این تصور برایشان پیش میآید که شاغل بودن یا فعالیت اجتماعی خانمها با مسئولیتهای آنها تناقض دارد و باید از بین آن دو یکی را انتخاب کنند. اما آنهایی که میبینند خانم در عین داشتن مشارکت اجتماعی، همسرداری و مادری را بلد است و مسئولیتهایش را به خوبی انجام میدهد، طبیعتا چنین دیدگاهی برایشان پیش نمیآید. یعنی یک بخش اصلی موضوع برمیگردد به هنر خانمها که بتوانند این دو را در کنار هم داشته باشند. من خودم در طول مدتی که بعنوان معلم یا مدیر مدرسه مشغول بودم همیشه دقت میکردم و تلاش میکردم که مسئولیتها و وظایفم در خانه دچار مشکل نشود و هم مادر خوبی باشد و هم به همسرداریام برسم.
با توجه به مسئولیتی که در شورای شهر به عنوان تنها عضو خانم دارید، برای حل مشکلات خانمها چه قدمهایی برداشتهاید؟
برای خانمها مشکلات فرهنگی و اقتصادی وجود دارد که ما باید تلاش کنیم این مشکلات را اصلاح کنیم. یکی از اصلیترین آنها مشکلات اقتصادی بود که زنان بدسرپرست یا بیسرپرست با آن دست به گریبان شدند. من از خیّرهایی که میشناختم و نسبت به من لطف داشتند، کمکهایی را، حدود 20 میلیون تومان، جمع کردم برای اینکه به این زنان کمک کنم. بعنوان مثال یکی از خانمها که همسرش دچار مشکل اعتیاد بود، 8 میلیون وام داشت که آن را تسویه کردیم یا قبض آب و برق را برای آنان پرداخت میکردیم. ولی از جایی به نظرم رسید که شاید فردا روزی من نباشم و باید راه تأمین هزینهها را برای آنها فراهم کنم. در شورای مشورتی بانوان استان اردبیل چند نفر از مسئولین را دعوت کردیم بودیم که در مورد اشتغالزایی و شرکتهای تعاونی بحث شد. علاوه بر آن بنده با رییس اداره کار صحبت کردم تا امکان ایجاد کار و اشتغال برای این خانمها فراهم شود.
برای حل مشکلات فرهنگی نیز برنامهها و اقداماتی داریم. وقتی میخواستم کاندید شورای شهر شوم، آن دلیلی که باعث شد از بیلهسوار به اردبیل بروم، همان دلیل نیز باعث شد دوباره برگردم تا برای اصلاح آن قدم بردارم. اصلاح فرهنگهای اشتباهی که در خصوص زنان وجود دارد.
چه توصیههایی برای خانمها دارید؟
خانمها هم میتوانند مادر و همسر خوبی باشند و هم یک بانوی موفق و تاثیرگذار در جامعه باشند. وقتی خانوادهای سالم و آرام داشته باشند، میتوانند به مسئولیتهایی که در جامعه دارند نیز به خوبی عمل کنند. آنها برای حل مشکلاتشان باید آستین همت بالا بزنند و تمام تلاششان را بکنند. چرا که برای حل این مسائل در کنار دولت و هم مسئولین منطقه، خود خانمها نیز باید دست به دست هم بدهند. اقدامات همه این بخشها مثل یک زنجیره به هم متصل است و باید همراه و همگام با هم برای حل آن قدم بردارند.