ماهان شبکه ایرانیان

با شاهدان عینی حمله به مدرسه فیضیه

در این حادثه دردناک، مزدوران رژیم پهلوی علاوه بر ایجاد رعب و وحشت در میان طلاب و مردم، با حضور در پشت بام و حجره های طلاب در مدرسه فیضیه، اقدام به تیراندازی، ضرب و شتم و پرت کردن طلاب از پشت بام ها کردند

در این حادثه دردناک، مزدوران رژیم پهلوی علاوه بر ایجاد رعب و وحشت در میان طلاب و مردم، با حضور در پشت بام و حجره های طلاب در مدرسه فیضیه، اقدام به تیراندازی، ضرب و شتم و پرت کردن طلاب از پشت بام ها کردند. بسیاری از تحلیل گران بر این باورند که حادثه حمله به مدرسه فیضیه در سال 1342، از نقاط عطف در پیروزی انقلاب اسلامی است و برخلاف تصور رژیم که فکر می کرد سبب سرکوبی روحانیت و قیام مردم می شود، باعث افشای ماهیت درونی خود، برانگیختن خشم و نفرت مردم از رژیم و عامل تثبیت تفکر سیاسی امام خمینی در جامعه شد.

حمله به مدرسه فیضیه

طبق اعلان قبلی قرار بود تجمع مردم از ساعت چهار بعد از ظهر دوم فروردین 42 در داخل مدرسه فیضیه برگزار شود، سخنران جلسه نیز مرحوم حاج انصاری تعیین شده بود. ساواک نیز قصد داشت این مراسم را که در حضور صد ها زائر حرم حضرت معصومه (س) و تنی چند از علما و مراجع برگزار می شد، به هم بزند. طبق برنامه طراحی شده، عده ای کماندو با لباس کشاورزان و در حالی که به چاقو و چوب مسلح بودند، به وسیله چند دستگاه اتوبوس شرکت واحد از تهران وارد قم شدند. علاوه بر این تعداد زیادی سرباز و نیروهای ویژه شهربانی در اطراف صحن مطهر حضرت معصومه (س) و مدرسه فیضیه تجمع کرده بودند. این عده پس از مانوری کوتاه در شهر به سوی دروازه قم رفتند و در آنجا مستقر شدند. آن روز به مناسبت سالگرد شهادت امام جعفر صادق (ع) مجالس متعددی در شهر برپا شده بود، بنابراین تعداد زیادی از مردم نیز از ابتدای صبح در بیت امام خمینی اجتماع کرده بودند. یکی از روحانیون به منبر رفته بود و درباره مبارزات امام صادق (ع) با حاکم جور اموی و عباسی سخن می گفت. حضرت امام که لحظاتی پس از شروع سخنرانی به مجلس آمده بودند، متوجه شدند که افرادی مشکوک از میان جمعیت سعی می کنند تا با فرستادن صلوات نظم مجلس را به هم بزنند، بنابراین یکی از روحانیان را احضار کردند و به ایشان پیامی دادند تا به مردم رسانده شود.  پیام حضرت امام این بود که اگر مامورانی که قصد اخلالگری دارند، ساکت نشوند، خود معظم له شخصاً به طرف حرم حرکت خواهند کرد و در آنجا سخنانی را که لازم است به گوش مردم خواهند رساند. این سخن تهدیدآمیز امام، اخلالگران را در جای خود نشاند و به این ترتیب این توطئه خنثی شد.  بعد از ظهر همان روز در مدرسه فیضیه به دعوت آیت الله العظمی گلپایگانی مجلسی برای سوگواری شهادت امام جعفر صادق (ع) منعقد بود. جمعیت در مدرسه موج می زد و اقشار مختلف مردم در آن حضور داشتند. در این حال مدرسه توسط عمال رژیم محاصره شد و سربازان مسلح در اطراف آن مستقر شدند. در این مجلس یکی از روحانیان در ضرورت حفظ ارزش های اسلامی و تعالیم این آئین مقدس سخن می گفت و از حوزه علمیه به عنوان دانشگاه امام صادق (ع) و سربازخانه امام زمان یاد می کرد. در وسط سخنرانی یکباره عمال رژیم، همان ها که دسته دسته با اتوبوس های دولتی به قم آورده شده بودند، وارد شدند و مردم را مورد حمله قرار دادند. طلاب جوان و روحانیان مقاومت کردند و با خراب کردن قسمتی از دیوار طبقه دوم مدرسه و برداشتن آجرهای آن به طرف مأموران حمله بردند.

در اثر این حملات، عوامل رژیم موقتاً عقب نشستند و پس از لحظاتی بار دیگر هجوم آوردند و سعی کردند تا خود را به طبقه دوم برسانند اما موفق نشدند.

در این حال، نیروهای ضد شورش پس از رساندن خود به پشت بام های اطراف به تیراندازی به طرف روحانیون پرداختند و تعدادی از طلاب را نیز از پشت بام ها به زمین پرتاب کردند. مردم در بیرون از مدرسه وقتی متوجه جنایات عمال رژیم شدند، تصمیم به ورود به مدرسه و یاری طلاب گرفتند، اما مأموران آنان را نیز مضروب و مقتول کردند. چون هنوز مدرسه فیضیه، قهرمانانه مقاومت می کرد، یورشی دیگر آغاز شد و مأموران رژیم، وارد حجره های طلاب شده و پس از نابود کردن تمام کتاب ها، اسباب و اثاثیه به جان طلابی که در اتاق ها سنگر گرفته بودند، افتادند. پس از مدتی با بستن درِ مدرسه، طلاب به شکل تحقیرآمیزی به داخل شبستان برده شدند. سپس کتاب ها و مقداری از اثاثیه و لوازم طلاب ساکن حجره های فیضیه را به وسط حیاط آوردند و آتش زدند. در بین وسایلی که به آتش کشیده شد علاوه بر کتب درسی، قرآن و مفاتیح و کتب ادعیه نیز به چشم می خورد. فردای آن روز نیز ماموران مخفی رژیم دوباره به مدرسه هجوم آوردند و بعد از مجروح ساختن شمار دیگری از طلاب و تخریب قسمت های دیگری از مدرسه به طرفداری از شاه و رژیم شعار دادند و نسبت به مراجع و علما اهانت کردند.

با شاهدان عینی: حادثه فیضیه نقطه عطفی در تاریخ انقلاب

حجت الاسلام والمسلمین سیدرضا اکرمی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت و از روحانیانی که در سال 1342 در حادثه مدرسه فیضیه حضور داشت، گفت: من در حادثه مدرسه فیضیه به عنوان یک طلبه حضور داشتم و در همان جلسه به این نتیجه رسیدم که دشمن می خواهد از قم و علما زهرچشم بگیرد. ساواک وارد فیضیه شده بود تا بگوید من خشن هستم و آنها بسیار با خشونت رفتار کردند تا ترس و وحشت ایجاد کنند. آنها با این رفتار خود به طلاب پیام دادند که شما را سرجای خود می نشانیم و اگر حرف بزنید با شما برخورد جدی خواهیم کرد اما در این حادثه مشت رژیم باز و رسوا شد و زمینه برای قیام 15 خرداد 42 فراهم شد. در این حادثه نظام پهلوی فرمان تیراندازی به قصد شهادت طلاب را داده بود و این باعث بیداری و آگاهی بیشتر مردم شد.

ما حادثه مدرسه فیضیه در سال 42 را مقدمه ای می دانیم که حوزه علمیه قم به سمت بیداری، بینایی، آگاهی و توانایی حرکت کرد و به گونه ای که رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب فرمودند: بالاخره این حوزه بود که توانست پیام انقلاب را به همه جا برساند وگرنه دانشگاه به تنهایی نمی توانست این کار را انجام رساند.

آیت الله احمد صابری همدانی، از اعضای برجسته جامعه مدرسین و از شاهدان عینی حمله به مدرسه فیضیه در سال 42 نیز به ایرنا گفت: رژیم در آن روز بسیار با خشونت برخورد کرد و حتی شاهد بودم که به سمت طلاب تیراندازی کرد. وی که از مبارازن قبل از انقلاب اسلامی است، گفت: حادثه مدرسه فیضیه آغاز و اساس پیروزی انقلاب اسلامی را رقم زده و باید همیشه گرامی داشته شود. مزدوران رژیم حتی به قرآن کریم هم جسارت کرده و وارد حجره های طلاب شده بودند و با این اقدامات ماهیت درونی و شوم خود را افشا کردند.  حادثه مدرسه فیضیه نقش بسیار مهمی در تحولات سیاسی و انقلابی داشته و از نقاط عطف پیروزی انقلاب اسلامی است، چرا که همگان به ماهیت درونی و سیاه رژیم پی بردند.

آیت الله سیدمحمد سجادی از شاگردان و یاران امام راحل نیز گفت: مدرسه فیضیه مرکز و دایره نهضت حضرت امام راحل بود و امام از آن حادثه در سال 42، نهایت استفاده را کردند و سخنرانی پرشوری پیرو آن انجام دادند و انقلاب وارد مرحله جدی شده بود. بعد از حادثه حمله وحشیانه به مدرسه فیضیه، مرجعیت امام راحل نیز جدی تر و فرآیند انقلاب نیز وارد فاز مهمتری شده بود. خداوند می فرماید عده ای رسالت خود را انجام می دهند و از کسی جز خداوند نمی ترسند و در سیره و مکتب اهل بیت (ع) علمای ربانی همیشه مدافع حق و یاور مستضعفین بودند و اینکه رهبر انقلاب فرمودند 'حوزه انقلابی بوده و باید انقلایی بماند' به همین نکته ها اشاره می کنند.

در نهضت تنباکو، مرحوم میرزای شیرازی مقابل انگلیس ایستاده و نقشه شوم را آنها به هم ریخت، مرحوم مدرس نیز با وجودی که در مجلس تنها بود ولی اثرات خوبی برجای گذاشت و در جایی که قرار بود شمال ایران را به بیگانه بدهند ایشان مانع شده و مقاومت کرد. روزی که امام راحل نهضت را شروع کردند در دو جبهه می جنگیدند یکی غرب و شرق و دیگری داخلی ها که با اصل نهضت و حرکت مخالف بودند و امام می فرمود مبارزه با متحجرین و کسانی که از پشت خنجر می زنند، سخت تر است. تا زمان شهادت سید مصطفی خمینی این وضعیت و فضای ایجاد شده ناشی از حادثه ادامه یافت و رژیم نیز درمانده شده بود، بنابراین علمایی که در نهضت و قیام همراه امام بودند را به انگلیسی بودن متهم می کردند. در اصفهان به آیت الله کرمانی، که روشنفکر و فرد موثری در نهضت بود، لقب انگلیسی دادند تا اینکه امام راحل هشدار دادند که 'دشمن به علما انگ می زند تا آنها را از صحنه بیرون کند'. در حوزه باید رجالی پرورش پیدا کنند که اگر خطری برای اسلام و کشور پیش آمد مقابل این جریان ها که به دین، زندگی و استقلال مردم صدمه ای می زنند، بایستند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان