به گزارش مشرق، سرمقالۀ بیستودومین شب روایتکه از شبکه چهارم سیما پخش می شود، نامه ای به حجت الاسلام رئیسی، رئیس دستگاه قضا بود که مجوز پخش نگرفت. متن این نامه چنین است:
بسمالله الرحمن الرحیم
آقای سید ابراهیم رئیسی، سلام.
مشهور است که مسئولیت و مقام، امانت مردم و خدای مردم است. از عنصرالمعالی در قابوسنامه خواندهایم امانت پذیرفتن بلا پذیرفتن است و او در این سخن، نظر بر امانت مالومنال داشت و در حکایت امانتداری مرد طرار، مثال از درهم و دینار میآورد. وگرنه سخن از امانت ریاست و مسئولیت مقام که باشد، آنهم در جایگاه قضاوت و عدل، بیگمان بار امانت سختتر توان کشید و بلا عظیمتر است و شرط جوانمردی محکمتر. قدم گذاشتن در وادی ابتلا تبریک ندارد. تپش دل دارد و چشم نگران و زبان نصیحتگو و لب دعاخوان. مگر دعای گوشهنشینان بلا بگرداند.
آقای رئیسی
سختی ریاست قوهٔ قضاییه در عادل بودن نیست. عادل بودن و بر مبنای قانون حکم بریدن وظیفهٔ اول شما و یاران و همکاران شما در محکمههاست. آنچه سالهاست حسرتش بر دل مردم ما مانده، عادل بودن رئیس قوه نیست. عدالتخواه بودن قوه و عدالتخواه بودن رئیس قوه است. تشخیص اولی با اهلفن و اصحاب حقوق و جزاست و تشخیص دومی با قلوب و عقول مردم. مردمی که شاید ضعف و کاهلی مسئولان اجرایی کشور در تمشیت امور را به حساب نظام و انقلابشان نگذارند و سهم رأی خود را در برکشیدن کسان نادیده نگیرند، اما سستی و ضعف در مطالبه و تحقق عدالت در قوهٔ قضائیه را از چشم نظام میبینند و هرگز آن را تاب نمیآورند و هیچ توجیه و عذر و بهانهای را نمیپذیرند. ماجرا از همین نقطه آغاز میشود؛ عادل بودن شاید با عافیت و سلامت جمع شود اما عدالتخواهی، آغاز ابتلاهای بیپایان و پا گذاشتن در بادیهایست پرخطر که شیران در آن روباهی کنند.
آقای رئیسی
سختیها از پی سختیها خواهند رسید و غامضترین مسئلهٔ پیش روی شما اندیشهای است که در ذهن برخی از مسئولان و متولیان امور کشور جولان میدهد؛ اندیشهای که معتقد است دنیا به ظلم آباد است و اختلاف عظیم طبقاتی و فساد و نابرابری و فقر مستضعفان و ثروت انبوه مستکبران را نتیجهٔ طبیعی و چه بسا لازمهٔ توسعه میداند.
آقای رئیس
اگر بدین در، پی سلامت و عافیت و حشمت و جاه آمدهاید، کافیست در ظاهر قانونمداری و در باطن به نفع سرمایهداران، مصلحتاندیشی کنید. هرچند گاه همان قانونی که مصلحت اقویا را بر مصلحت ضعفا ترجیح داده است، باز هم به نفع اقویا شکسته میشود و این طنز تلخ ماجرای عدالت و قانون است. مجوزهای قانونی و نظر پاک خطاپوش و رویکرد سهله و سمحه و جریمهٔ قانونی را هم برای همین روزها گذاشتهاند. اما اگر شما هم همانند ملت، معنای عدالت را از نهجالبلاغه و سیرهٔ ولی آموختهاید و مصداق تام و تمامش را در علی بن ابیطالب یافتهاید، به یاد بیاوریم که علی هیچ ثروت انبوه و انباشتهای را سراغ نداشت مگر آنکه در همسایگی آن حقی از ضعیفی پایمالشده باشد. و به یاد بیاوریم آن حقیقت تلخ جگرسوز را دربارهٔ علی از زبان و قلم جرج جرداق در «صوت العداله الانسانیه» که «علی قتل فی محرابه لشدة عدله» و گفتار شهید حکمت و اندیشه، مرتضای مطهری را در تفسیر این سخن که علی شهید عدالت نبود. علی شهید عدالتخواهی بود.
آقای سید ابراهیم رئیسی
عدالتخواهی، اگر دکانداری و معرکهگیری و نردبان شهرت و ترقی نباشد کسی را محبوب دلها و ستاره نمیکند مگر آنکه الله تعالی به دفاع از او برخیزد و بذر محبت او را در قلوب مردم بکارد؛ مردمی که تشنهٔ عدالتاند و همچنان نجیبانه منتظر و مشتاق و خواهان تحقق آرمانهای عدالتخواهانهٔ انقلابشان هستند. شما بهتر از ما میدانید نالهٔ آبها از ناهمواری زمین است و شاید کسان نیز فهمیده باشند خانهٔ ظالمان نه دیر که زود، به فضیحت خراب خواهد شد. ظلم امروز ارباب ثروت و قدرت، ظلمت فردای آنان است. بیعدالتخواهی، نظام امور هبا و هدر است که علی فرمود «العدل نظام الامور» و بی عدل سیاست و تدبیر توهم و گزافه است که علی فرمود «ملاک السیاسة العدل» و بیعدالت پایتخت با همهٔ برجهای دست به گدایی بلند کردهاش و ظواهر بزککردهاش و زرقوبرق تجملاتی بعضی مناطقش، گورستانی بیش نیست، سرد و خراب و خاموش، محتاج به دعای «اللهم احی بلادک بالعداله» که علی حق است و حق با اوست که «مَا عُمِّرَتِ الْبُلْدَانُ بِمِثْلِ الْعَدْلِ» شهر بیعدالت، شهر فساد زده، شهر با اختلافهای طبقاتی وحشتناک، شهر با زد و بند و تبانی، شهر مردگان است.
آقای رئیسی
حق سنگین و تلخ است و باطل سبک و شیرین. با خودتان به قوهٔ قضاییه سنگینی و تلخی ببرید و دستور بدهید ورود شیرینیهای نهان و عیان به جمع همکاران شما تلخترین و سختترین عقوبتها را داشته باشد. که سعدی مصلحالدین فرمود: همهکس را دندان به ترشی کند شود مگر قاضیان را که به شیرینی. همین.
*مسعود دیانی