به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، تئاتر ایران در سالی که گذشت دستخوش تغییرات فراوانی بود. تغییراتی که بعضاً بیش از آنکه گامی مثبت در این عرصه برداشته باشند باعث افول وضعیت عرصه هنرهای نمایشی شدند.
تئاتر در سال گذشته مشکلات فراوانی را پشت سر گذاشت. از جمله مشکلات عمده تئاتر میتوان به حضور بیرویه و کنترل نشده سرمایههای خصوصی و دلالان به این هنر اشاره کرد. اتفاقی که شاید در نگاه اول گیشه تئاتر را پرپول میکرد، اما بعد از مدتی این هنر را تحت الشعاع گیشه زدگی قرار داد.
تعطیلی و تعلیق تماشاخانههای خصوصی در سال 97
سالی که گذشت، اما برای تماشاخانههای خصوصی سال غم انگیزی بود. تئاتر در سال گذشته برای خصوصیها تنها تعطیلی به بار آورد. تماشاخانه دا با سالها سابقه مفید به دلیل مشکلات مالی با مالک تعطیل شد.
از سویی تماشاخانه شهرزاد دو ماه اصلی سال را تعطیل بود و تماشاخانه باران هم با تغییر مدیریت روبرو شد. تماشاخانهای که نخستین تماشاخانه خصوصی تئاتر بود، اما با افت شدید کیفیت آثار و مخاطب روبرو شده بود. تماشاخانه پالیز دیگر قربانی بین مالک و مدیر موسسه بود. این تماشاخانه ماهها تعطیل شد و پس از آن توسط مالک به سپند تغییر نام داد.
امسال تماشاخانههای خصوصی در جشنواره تئاتر فجر نیز ناکام بودند. البته این تماشاخانهها خودشان از فجر کنار کشیدند، اما این اتفاق به ضرر اکثریت گروههای نمایشی شد که در این تماشاخانهها روی صحنه رفته بودند.
افزایش بی رویه قیمت بلیت و افت مخاطب تئاتر
قیمت بلیت آثار نمایشی همیشه یکی از مسائل مورد مناقشه در میان تماشاگران و گروههای نمایشی بوده است. مشکلی که همچنان ادامه داشته و هنوز اساسنامه درستی بابت چگونگی لحاظ کردن قیمت بلیت وجود ندارد.
برخی هنرمندان معتقدند که گرانی بلیت تئاتر در سالهای اخیر تنها و تنها به دلیل ورود بازیگران سینما به تئاتر است. آنها این مساله را ضربهای مهلک به بدنه اصلی تئاتر میدانند و اعتقاد دارند که این مبالغ نه برای مشاهده تئاتر که برای دیدن برای بازیگران سینما پرداخت میشود.
از سویی دیگر برخی از هنرمندان با استقبال از حضور سینماگران به تئاتر، این افزایش قیمت بلیت را طبیعی دانسته و حتی میگویند که بلیت تئاتر بسیار باید گرانتر از این مبالغ باشد. مدت زمان طولانی تمرینات و اجرای یک اثر نمایشی باعث شده تا اهالی نمایش مبالغ فعلی بلیت را حتی کم بدانند.
از طرفی قیمت بالای هزینههای تولید یک اثر نمایشی باعث شده تا قیمت بلیت همواره روندی صعودی داشته باشد. نخستین هزینه اصلی برای اجرای آثار نمایشی هزینه اجاره سالن و تماشاخانه است. البته در برخی مواقع سالنهای دولتی میزبان آثار هستند، اما به دلیل روند نامعلوم تخصیص سالنهای دولتی و تعداد کم آنها اکثر گروهها به سمت تماشاخانههای خصوصی رفته اند.
حال اینکه تماشاخانههای خصوصی هم به دلیل مشکلات فراوان و هزینههای بالای اداره سالن هرگز نمیتوانند قیمتهایی پایینی را برای اجاره اعلام نمایند. هزینههای متداول سالنهای اجرایی و همچنین هزینه نگهداری وسائل فیزیکی همچون نور و صدا با توجه به افزایش قیمت این وسائل راهی جز افزایش بهای اجاره جلوی تماشاخانههای خصوصی نگذاشته است.
تکثر اجرا و افت کیفیت در تماشاخانهها
روزانه آثار فراوانی در تماشاخانههای خصوصی شهر تهران روی صحنه میروند و فارغ از کیفیت آنها یکی از مشکلاتی که مخاطب همواره با آن روبرو بوده قیمت بلیت و چگونگی اجرا اثر است. به طور معمول تماشاگر تئاتر به تاخیرهای طولانی مدت پشت دربهای سالن عادت کرده است.
تاخیر در زمان اجرا آثار نمایشی گاهی مواقع به گروه نمایشی و آماده نبودن آنها بستگی دارد، اما از سویی میبینیم که تماشاخانهها در روز سه تا چهار اثر را روی صحنه میرود. همین تکثر در اجراها باعث میشود که اگر گروه اول ده دقیقه تاخیر داشته باشد این زمان برای اجرای آخر سالن تا نیم ساعت تاخیر هم برسد.
سالن داران دلیل اصلی اجرا تعداد زیاد اثر طی روز را تنها به مشکلات مالی و نخواندن دخل و خرج ربط میدهند. به همین دلیل اکثرا شاهد اجرای آثاری هستیم که شاید از لحاظ کیفی آمادگی کامل نداشته و تنها به دلیل پرداخت هزینههای سالن به اجرا رسیده اند.
از سویی سالنهای دولتی هم که هیچگاه نمیتوان به چگونگی و نحوه اجرا در آنها پی برد، زیرا با تغییر مدیریتها در اکثر مواقع با تغییر نگرش در اجرا روبرو شده و به نوعی همواره در حال تغییر روند اجرایی هستند. این دلیلی شده مخاطب تئاتری همچنان راهکار درستی برای درخواست اجرا در سالنهای دولتی نداشته باشد.
البته نباید فراموش کرد که هزینه نگهداری و تامین نیروی فیزیکی و انسانی برای اداره این تماشاخانهها نسبت به سال گذشته افزایش پیدا کرده، اما حالا وضع به جایی رسیده که اکثریت این سالنها برای پر کردن تقویم اجرایی خود به دنبال اجرایی بفروش هستند.
این سالنهای نمایشی که با مبالغی از 700 تا 2.5 میلیون تومان به ازای هر شب اجرا در اختیار گروههای نمایشی قرار میگیرند حال با فرایندی به نام نبود اثر نمایشی روبرو شده اند. اکثریت گروههای نمایشی از پرداخت این چنین مبالغی که به عنوان مثال برای یک اجرای پانزده شبِ چیزی در حدود 15 تا 30 میلیون تومان است ناتوان هستند.
ورود تهیه کنندگان غیرتخصصی و دلالان بلای جان تئاتر
از طرفی برخی دیگر از تهیه کنندگان تازه وارد تئاتر با استفاده از هزینهای که اسپانسر پرداخت میکند بازیگران سلبریتی را به تئاتر آورده و علاوه بر حفظ قیمت بالای سالن گاهاً به افزایش آن هم کمک میکنند، زیرا در مورد چنین آثار چندان روند متعادلی بین هزینه و فروش وجود ندارد.
این در حالی است که نسل جوان با مشکلات فراوان میتواند یک سالن کوچک را به خود اختصاص دهد و در همین شرایط سخت بازیگران سلبریتی برای چندمین بار آثار تکراری خود را صرفاً برای فروش صحنه میبرند. حال باید دید مرکز هنرهای نمایشی تا کجا در قبال این مسائل و مشکلات سکوت میکند.
از طرفی طی سال گذشته و سال جاری به نوعی با حذف تعدیلی گروههای جوان تئاتری روبرو بوده ایم و تنها آثاری که بازیگران مطرحی در آن بازی میکردند در سالنهای نسبتاً استاندارد اجازه اجرا داشتند.
حال وضعیت از این هم ناراحت کنندهتر شده است. تهیه کنندگان و اسپانسرهای تازه وارد به تئاتر این وضعیت بی سامان تماشاخانهها را فرصتی مغتنم شمرده و همان اندک هزینه تولید اثر را هم نمیپردازند و تنها به بازتولید اثر خود فکر میکنند.
برخورد سلیقهای شورای نظارت و ارزشیابی با آثار نمایشی
طی سال گذشته مرکز هنرهای نمایشی قوانین و ضوابط جدیدی را در خصوص تبلیغات آثار نمایشی برگزیده است. قوانینی که سخت گیرانه به نظر میرسد و در همان ابتدا نواقض فراوانی دارد.
پیش از این گروه نمایشی برای روی صحنه بردن اثر نمایشی خود تنها میبایست مجوز اجرا، متن و پوستر را دریافت میکرد، اما این روزها مجوز تبلیغات سد بزرگی در برابر گروههای نمایشی قرار داده است. این گروهها که بر خلاف برخی آثار پر سلبریتی و یا سینمایی بودجه تبلیغات محیطی را ندارد تنها به فضای مجازی بسنده میکنند.
اما معما آنجاست که چگونه میتوان در فضای مجازی که گستره بسیار بزرگی دارد به قانونی تبلیغات داشت. شورای ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی در ماههای اخیر برای انتشار تیزر نیز مجوز صادر میکند. همین طور در متن صریح قانون این شورا آمده که گروههای نمایشی قبل از دریافت اجرا از سوی مرکز هنرهای نمایشی اجازه تبلیغات را ندارند.
حال در این میان خلل و فرج زیادی وجود دارد. برخی میگویند میشود تبلیغ کرد، اما نباید زمان و مکان اجرا را مشخص کرد. برخی میگویند همان تبلیغ هم غیر مجاز است. برخی تبلیغات در شبکههای معاند را کاملاً خلاف قانون میدانند و برخی نیز میگویند این شبکهها برخلاف خواسته آنها تیزر نمایشی را پخش میکند.
در این میان باید دید مرکز هنرهای نمایشی به عنوان اصلیترین نهاد تئاتری کشور چه کمکی به تئاتر و گروههای جوان کرده که این چنین از آنها نسخ میکشد. مرکز هنرهای نمایشی طی سالیان گذشته به طور کامل نگاه حمایتی را فراموش کرده و کاملاً به نظارت میپردازد. مشخصاً نظارت بر آثار یک اصل مشهود است، اما این مرکز آیا کمکی به تبلیغات آثار نمایشی میکند؟.
آیا مرکز هنرهای نمایشی درگاهی را برای تبلیغات آثار در اختیار گروهها قرار داده که حالا از آنها میخواهد در کجا تبلیغ کنند و در چه جایی نه؟. موضوع دیگری که به شدت در این میان به چشم میخورد این است که مرکز آیا این قوانین را در قبال همه با همین سختگیری اعمال میکند یا تنها زورش به کسانی میرسد که رسانه چندانی برای اعتراض ندارند؟.
طی روزهای گذشته نمایش "مثل آب برای شکلات" به کارگردانی "ابراهیم پشت کوهی" به دلیل پخش تیزر بدون مجوز و همچنین آنچه حجم تبلیغات غیر قانونی اعلام شده به طور کامل متوقف شده است. نمایشی که سال گذشته در یکی از سالنهای دولتی یک بار اجرای عموم رفته حالا نمیتواند آن اتفاق را تکرار کند.
حال نمونهای موازی در این خصوص نمایش "بینوایان" به کارگردانی حسین پارسایی است. پارسایی که سالها در شورای ارزشیابی در مقام ممیز حضور داشته حالا خودش تمامی ممیزی را به راحتی کنار میزند. نمایش بینوایان به راحتی و قبل از دریافت مجوز اجرا نه تنها تبلیغات مجازی بلکه تبلیغات گسترده محیطی خود را آغاز کرد.
نتیجه آنکه مرکز هنرهای نمایشی به چند تذکر بسنده کرد. این در حالی بود که پارسایی این اشتباه را تقصیر تهیه کنندگان انداخت و از زیر این اتفاق شانه خالی کرد. اما آیا میتوان باور کرد که کارگردان یک نمایش از روند تبلیغات اثر خود بی اطلاع است؟.
برخورد دوگانه شورای نظارت و ارزشیابی مرکز با آثار دانشجویی و آثاری پر خرج همچون الیورتوئیست و بینوایان به شدت قشر جوان را ناراحت و مکدر کرده است. حال باید دید آیا مرکز هنرهای نمایشی به ابراهیم پشت کوهی هم برای پخش بدون مجوزش تذکر داده و یا صرفاً در همان ابتدا توقیف را راه چاره دیده است؟.
شیوع استفاده از الفاظ رکیک و شوخیهای مبتذل
هنر نمایش طی سالهای گذشته با افزایش تعداد سالنهای خصوصی به بازاری گرم و پر رونق مبدل شده که جمع بیشتری از مردم را با تماشاخانهها میکشاند.
در این بین تئاتر خصوصی که به طور کامل در دستان تهیه کنندگان محدودی قرار گرفته هر بار با ترفندی تازه سعی در جلب مخاطب دارد. حضور برخی بازیگران که صرفاً برای تضمین گیشه به اثر اضافه میشوند یکی از دغدغههای اصلی اهالی تئاتر است.
از سویی هم راستا با تولید آثار سینمایی کمدی مبتذل، تئاتر نیز برای فروش بیشتر و بهتر به سمت این چنین جنس کمدی رفته است. جنسی از کمدی که تنها به خنداندن مخاطب فکر کرده و فارغ از رسالت اصلی کمدی مبنی بر نیش دار بودن آن همه چیز را به شوخی گرفته است.
در این میان آثار متفاوتی از ادبیات ایران و جهان در تماشاخانههای تهران روی صحنه میروند. آثاری که کارگردان ایرانی باید در مواجهه با آنها با توجه به نیاز گیشه عنصر خنده را پررنگ کند. گاهی برخی از آثار با بهره گیری از پتانسیلهای اجرا به خلق کمدی موقعیت میروند.
این نوع از کمدی در راستای اتفاقات دراماتیک اثر افتاده و اگر خندهای ایجاد میکند همرنگ متن و شخصیت کاراکترها و بسته به فضایی است که موقعیت نمایش ایجاد میکند. اما در این میان تعداد آثاری که کمدی را کاملاً مبتذل و سطحی نگاه میکنند کم نیست.
کافی است به چند تماشاخانه شهر تهران که تعدادشان کم هم نیست سر بزنید تا ببینید شخصیتهای اثر به دستور کارگردان گاهاً از متن خارج شده و با بیان برخی الفاظ رکیک و حرکات ناشایست قصد خنداندن مخاطب به هر نحو را دارند.
به طور معمول این نوع از شوخیها در متن نیامده و کارگردان برای اینکه لبخند را به قیمتی بر لب مخاطب بنشاند از الفاظ رکیک و حرکات نامعقول استفاده میکند. حال میبینیم که در برخی آثار که متن خارجی دارند هم کارگردان گاهاً متن را کنار گذاشته و برای خوش آمد مخاطب شوخی ایرانی تزریق کار میکند.
متاسفانه این روزها استفاده از الفاظ رکیک و شوخیهای مبتذل در تئاتر کشور باب شده است. شورای نظارت و ارزشیابی هم یا چشمش را بر این اتفاق بسته و یا اینکه از گروههای نمایشی رکب میخورد. این شورا چند روز قبل از اجرا نمایش را بازبینی کرده و مجوز صادر میکند، اما اگر اثر در بخشهایی در زمان اجرا تغییر کند چه کسی متوجه خواهد شد؟.
تجربه ثابت کرده که اکثریت نمایشهای روی صحنه با همان اثر در زمان بازبینی تفاوتهای عمدهای دارند و متاسفانه هیچکدام از اعضای شورای بازبینی به صورت منسجم بعد از اخذ مجوز برای صحت کار گروه تئاتری به تماشای دوباره اثر نمینشیند. به همین طریق گروه میتواند به راحتی اجرایی درگون نیست به نسخه بازبینی ارائه کند.
این روزها تئاتر با مدد استفاده از چهرههای مطرح سینما و تلویزیون تبدیل به کالایی پرفروش البته برای عدهای خاص شده است. همین استقبال مردمی برای دیدن بازیگر محبوبشان باعث حضور تماشاگر بیشتر در سالنها میشود. در این میان نکته اینجاست که این مخاطب که هر روز در حال افزایش است با چه خوراکی روبرو میشود؟.
کارگردانان در این مسیر چه وظیفهای دارند و آیا نباید جلوی سیل مسموم تئاتر مبتذل بایستند؟ وضعیت نابهنجار اقتصاد در تئاتر همواره مساله ساز بوده، اما آیا یک هنرمند تئاتری نمیتواند برای انعکاس درست و سالمی از این هنر برای فروش بیشتر دست به دامن هر ترفندی نشود؟.
حال باید دید مسئولین فرهنگی و به ویژه مسئولین مرکز هنرهای نمایشی و خانه تئاتر که رابطه صمیمانهای با اهالی تئاتر ندارند تا کی میخواهند به اقدامات ویترینی خود مثل جشنها بپردازند و مسائل و حاشیههای مختلف تئاتر روز کشور را نادیده بگیرند. مسئولینی که در مواقع عضوگیری و انتخاب هیات مدیره صنفشان خط اول میایستند، اما در ادامه سال کاری تنها به جلسات بی قوت خود ادامه میدهند. جلساتی که نه تنها گامی برای تئاتر رو به جلو بر نمیدارد بلکه به مسیر انحرافی این هنر دامن میزند.