به گزارش ایسنا، مسائل اقتصادی مانند نمودارهای ریاضی نیستند که فقط از الگوها و فرمولهای لاتغییر ریاضی تأثیر بپذیرند. مسائل انسانی نقش خیلی تعیین کنندهای در شکل دهی به اتفاقات اقتصادی دارند؛ از همین جهت هم هست که علم اقتصاد در حوزه علوم انسانی و در کنار دروسی مانند روانشناسی و جامعه شناسی قرار میگیرد.
"سرمایه اجتماعی" شاخصی انسانی در تعیین الگوهای اقتصادی است. زمانی که سیاستمداران با رفتارها و گفتارهای صادقانه با افکار عمومی مواجه شوند در بلندمدت میتوانند سرمایهای غیر مادی اما بسیار مهمتر از سرمایههای مادی به دست بیاورند؛ ثروتی که "سرمایه اجتماعی" نام دارد.
سرمایه اجتماعی در زمانی که اوضاع اقتصادی خوب نیست میتواند تا اندازه خیلی زیادی به کمک جامعه بیاید و علاوه بر اینکه همگرایی را در جامعه بیشتر میکند جلوی خودخواهیهای مخرب اقتصادی را نیز در جامعه بگیرد.
همانطور که همه ما میدانیم تلاطمات اقتصادی از فروردین یک سال پیش و بعد از تعطیلات نوروزی آغاز شد و دلار حسابی همه چیز را به هم ریخت و موجی از نگرانیهای اقتصادی را در جامعه به وجود آورد.
در همان حال و هوای نگرانکننده بود که مسعود کرباسیان - وزیر وقت امور اقتصادی و دارایی - آمد و گفت که معتقد است گرچه در هفتههای اخیر بازار ارز نوساناتی را از سر گذراند و دچار تلاطم شده ولی با این حال دولت اقدامات اصلاحی را در پیش گرفته و اکنون روند رو به بهبود است؛ بنابراین بهتر است فعالان بخش خصوصی، کارآفرینان، اقتصاددانان و حتی هنرمندان و چهرههای مورد اعتماد مردم کمک کنند که اعتماد عمومی تقویت شود و به این ترتیب در مشکلات موجود در اقتصاد ایران نیز بزرگنمایی صورت نگیرد.
مسعود کرباسیان دارایی در یادداشتی اینستاگرامی با طرح سوال آیا اقتصاد ایران در بحرانیترین روزهای خود قرار گرفته است؟ نوشت: برای من که هر روز در جلسات بسیاری شرکت میکنم، فرصت گفتوگو با فعالان بخشخصوصی و مدیران دولتی را دارم و دائم در جریان امور هستم، پاسخ به این سوال کمی پیچیده شده است، چراکه میبینم باور عمومی با واقعیت عینی تطبیق مطلق ندارد. به معنای دقیقتر ذهن جامعه از واقعیتها فراتر رفته است.
همان زمان یکی از کاربران ایسنا در بخش کامنتها زیر این خبر نوشت: «مشکلات اقتصادی بزرگ هست شما کوچک نمایی نکنید، حل کنید!»؛ اتفاقات ماههای بعد نشان داد که حق با این کاربر بوده است و مسئولان اقتصادی به جای سرپوش گذاشتن باید به فکر حل مسائل میبودند.
شاید بتوان گفت که بسیاری از خودخواهیها مانند خرید طلا و دلار در آن شرایط به خاطر سلب اعتماد از مردم بود. مردمی که حالا اعتمادشان از منابع رسمی سلب شده بود و به دنبال موج آفرینی دلالان و صاحبان منافع راه افتادند.
شاید واقعاً اگر مسئولان اقتصادی در آن شرایط سعی میکردند شرایط را واقعیتر بازنمایی کنند میتوانستند در همراه کردن بیشتر مردم با حاکمیت موفق تر عمل کنند و چه بسا در آن شرایط از همکاری مردم هم استفاده کنند.