سرویس فرهنگ و هنر مشرق - «فاطمه مرزبان» مستند ساز زاده استان گلستان و مقیم سنندج، سال گذشته در جشنواره عمار با فیلم عروس وامنان رتبه اول بخش اقتصاد مقاومتی را کسب کرد و امسال در این جشنواره، فیلم «وقتی گفتند نمی شود» در بخش رقابتی، به نمایش درخواهد آمد. مرزبان در مورد عمار و فیلمسازی بانوان، دیدگاه های متفاوتی دارد که با مشرق در قالب گفتگویی متفاوت در میان گذاشت.
*فیلم عروس وامنان با موضوع و محور آن اقتصاد مقاومتی توفیق خوبی در جشنواره عمار کسب کرد. به نظرتان چرا در دوره قبلی جشنواره این توفیق نصیبتان شد؟
داستان مستند داستانی عروس وامنان راجع به روستای وامنان، یکی از روستاهای آزادشهر استان گلستان است که در آن منطقه به مدت 10 یا 15 سالی است که کشت زعفران میکنند که ایده اولیه آن هم توسط یک روحانی،آقای احمدی، که در روستا زندگی میکند، به بنده پیشنهاد شد.
ایشان گیاه وحشی زعفران را در کوهها مشاهده میکند و بعد با خودش میگوید که پیاز وحشی وقتی اینجا در میآید احتمال دارد کشت زعفران هم جواب دهد. بعد میرود قائنات پیاز زعفران را کشت میکند که جواب میدهد و بعدا ً مردم را ترغیب میکند که بیایند این کار را بکنند. چون روستاها آن جا حالت کوهستانی دارد و زمینهای کوچکی است که محصولاتی مانند سیب زمینی میکاشتند. اصلا به صرفه نبود بخاطر همین اکثراً از روستا رفته بودند چون شغلی در روستا نبود. حاج آقا احمدی زعفران وحشی را به روستا میآورد و همه را ترغیب به کار و کشت زعفران میکند و زمینهای کوچک را مهیا می کند. الان زعفران گیاهی است که درآمد آنها را تأمین میکند. بخاطر همین با این کشت و کار زعفران خیلیها به روستا برگشتند ، الان 15 سالی است که این اتفاق، یعنی کشت زعفران دارد انجام میشود .
*خب الان یک سوالی که پیش میآید این است که شرایط فیلم سازی چگونه برای شما فراهم شد؟ بعنوان یک فیلمساز خانم در واقع این برای من خیلی جای تعجب دارد. اصلا چه انگیزهای باعث شد که شما وارد فضای فیلمسازی بشوید؟
من رشتهام تحصیلیام در دبیرستان عکاسی بود. من جایی زندگی کردهام که طبیعت و جنگل طبیعتا شما را عاشق عکس و فیلم میکند. رشته دانشگاهی خودم عکاسی با گرایش فیلمسازی بود. خیلی هم رشته تحصیلیام را دوست داشتم. بعد از آن وارد وارد صدا و سیمای مرکز گرگان شدم و بعنوان تدوینگر فعالیت هایم را آغاز کردم. چون همزمان تدوین هم یاد گرفته بودم. بعد خیلی دوست داشتم که برنامه تولید کنم. چون در خودم این توانایی را میدیدم، خصوصاً مستند سازی را خیلی دوست داشتم، ولی در آنجا کسی به من بها نمیداد. برای اینکه خودم را ثابت کنم که میتوانم سوژه "وقتی گفتند نمی شود" را پیدا کردم و رفتم سراغ ساخت این اثر. «وقتی گفتند نمیشود» اولین کار مستند من است .
*این اولین کار شما است ولی ....
«وقتی گفتند نمیشود» اولین کار من است و عروس وامنان دومین کار من است. اولی را با بودجه شخصی و با دردسر خیلی زیاد ساختم چون سوژه من جای خیلی دوری بود. بهرحال هم هزینهآور بود و هم میخواستم هم حالت حرفهای داشته باشد. از لحاظ فنی بردن تجهیزات به محل فیلمبرداری هم برایم سخت بود. ولی میخواستم ثابت کنم و بگویم من میتوانم و برنامه ساز خوبی هستم و میخواهم باشم. الحمدالله توانستم خودم را ثابت کنم و دارم کار میکنم.
**** شگرد اداره جشنواره عمار در جمع آوری موضوعات، بحث مردمی بودنش را تثبیت می کند
*شما اصلا چطور با ساز و کار جشنواره عمار آشنا شدید؟
من از طریق وب سایت عمار با این جشنواره آشنا شدم. وقتی گفتند نمیشود اولین فیلمم بود، درجشنواره کوتاه تهران جایزه بهترین فیلم را گرفت. اما جشنواره عمار برای من انگیزه شد که کارم را ادامه بدهم. البته این کار را من برای صدا و سیما ساختم ولی اصلا بحث جشنواره نبود. ولی به من گفتند برای جشنواره هم مناسب است. در سایت عمار متوجه رویکرد مردمی و تفکر عدم تمرکزگرایی جشنواره را متوجه شدم . لیست جوایز عمار را بررسی کردم و متوجه شدم، این گردهمایی رسانه ای – سینمایی فراتر از تهران است. این شگرد اداره جشنواره در جمع آوری موضوعات بحث مردمی بودنش را تثبیت می کند.
*** شیوه پخش آثار عمار برای هر فیلمسازی نعمت است، همه ایران می توانند فیلم مرا ببیند!
*قطعا می دانید که آثار جشنواره عمار در منطقه وسعی اکران می شود .چون خودتان ساکن سنندج هستید گزارشی از اکران های مردمی به شما ارائه شده ؟
از همسرم شنیدم که فیلم را در شهرهای مختلفی از استان خودمان نمایش داده اند. فیلم های جشنواره عمار در دور افتاده ترین روستاهای استان ما نمایش داده می شود. در روستای ملک شاهی ایلام یک آقای روحانی هستند که کار تهیه کنندگی فیلم انجام میدهند. در آنجا همسرم که کاری داشتند که متوجه شدند فیلم ما حتی در این روستا اکران شده است. شیوه پخش آثار عمار برای هر فیلمسازی نعمت است. همسرم به آن آقای روحانی پخش کننده گفتند که این کار خانم بنده است و ما با این روحانی عزیز بیشتر آشنا شدیم . عمار با این شیوه پخش در سایر شهرهای ایران فیلمسازان و پخش کنندکان را مثل یک نخ تسبیح همه را به هم وصل می کند.
*با همسرتان همکار هستید؟
ایشان تصویربردار کارهای مشترکی هستند که با هم انجام دادیم.
هر کسی با هر دیدگاهی، با هر طرز فکر و پوششی میتواند فیلمساز عمار باشد
*خودتان چه تمایزی را مییان جشنواره عمار و سایر جشنواره قائل می شود. به هر حال تصور کنید اگر جشنواره عمار نبود من شما را الان نمیشناختم .به نظرم جشنواره عمار فیلمسازانی نظیر شما را که خیلی ژست هنری ندارند و دیدگاه بومی، ملی و ایرانی دارند را یک جورایی دور هم جمع کرده است ؟
من از دبیرستان هنر خواندهام با فضای هنر آشنا هستم . معمولا کسانی به عنوان فعالان هنری شناخته میشوند که یک تیپ و ظاهر خاصی داشته باشند و نوع حرف زدن و همه چیزشان باید متفاوت باشد . اما عمار تمام این مرزهای و دسته بندی ها و الگوهای غلط رایج را شکسته است.
ضمن اینکه جشنواره عمار یک مقداری متفاوتتر است. توانسته یک رقابتی را برپا کند که هر کسی میتواند با هر دیدگاهی، با هر طرز فکر و پوششی میتواند فیلمساز باشد. « عمار» کمی فضای قشری و گروهی عرصه هنری و فیلمسازی را شکسته است. عمار ثابت کرد که فیلمساز متعلق به قشر خاصی نیست.
*** عمار موجب شده موج گسترده ای از روحانیون وارد فضای فیلمسازی شوند.
*منظور شما مثلا شمایل روشنفکر نمایی مرسوم و مبتذل رایج است ؟
بله دقیقا منظورم همین است . من در گروه بچههای عمار دیده بودم که روحانی محترمی به عنوان فیلمساز فعالیت میکند و فیلمهای خوبی ساخته است. بعد متوجه شدم از عماریون است و نکته جالب این است که عمار موجب شده موج گسترده ای از روحانیون وارد فضای فیلمسازی شوند.
کدام کار را خوشتان آمد و پیگیری کردید؟
نبرد پالمیرا را خیلی دوست دارم . مستند عجیب و دوست داشتنی و خاصی است. عمار را خیلی دوستش دارم. این دلگیری کدری که فیلسمازان جوان از جشنواره های مختلف، بدان مبتلا بودند با عمار از بین رفت. بچه های عمار خیلی هوای فیلمسازانشان را دارند و بشدت پیگیر فعالیت های عماریون هستند. دائما از جشنواره عمار تماس میگیرند و میگویند کار جدید چه دارید؟ و همین تشویق ها موجب شده که من نوعی فعالیت هایم را چند برابر کنم.
*یعنی دبیرخانه جشنواره عمار از شما در طول سال غیر از ایام برگزاری از روند فعالیت های شما خبرمیگیرد ؟
بله، مثلا می پرسند کار جدید چه دارید؟ اگر پشتیبانی لازم دارید دبیرخانه را خبر کنید. .
*اصلا فکر میکردید که بچههای عمار رویکردشان به فیلمساز زن این گونه باشد؟
اصلا فکر نمی کردم که فیلمساز زن در طول و عرض این جشنواره اینقدر احترام داشته باشد. عمار مامن امن زنان فیلمساز است. به نظرم فیلمسازان زن در جشنواره عمار موفق تر خواهند بود.
*دیدگاه شما به لحاظ سیاسی چقدر با جشنواره عمار مماس است؟ خط فکری این جشنواره را چقدر قبول دارید؟
حتما جشنواره ای است که امید در آن متجلی است و با سایر جشنواره ها تفاوت دارد. امید در محتوا و حتی شیوه فیلمسازی. آثار جشنواره عمار سیاه نیستند. متاسفانه تمرکز سینمای ایران در ابعاد کلان متمرکز بر نمایش سیاهی است. داستانهای غمگینی که متمرکز بر ناامیدی شبه مدرن است. ولی مسیر تعیین شده در جشنواره عمار مبتنی بر همان شعار مردمی بودن، روی مسیر امید حرکت میکند و خداراشکر از بدبختی و سیاهی، در این جشنواره خبری نیست.
*به لحاظ انقلابی چی؟ خودتان را یک فیلمساز زن انقلابی میدانید؟ با صد در صد و شعار به من جواب ندهید. دیدگاه خودتان را تشریح کنید که بیشتر شما را بشناسیم.
من یک فیلمساز انقلابی هستم . انقلابی از جهتی به این معنا که فیلمهایی بسازم که دیدگاههای متعالی مبتنی بر تلاش و کوشش را در کشورم نشان دهم، حداقل در استانی که من در آن زندگی کرده ام. ( استان گلستان).
*یک طرز فکر خاصی در این دو مستند شما وجود دارد مبتنی بر کار و تلاش اجتماعی در روستاها. شما از شهر نشینی واقعا متنفر هستید؟
نه من از شهر نشینی متنفر نیستم اما خودم بچه روستا هستم . بچه روستا قطعا همت و تلاش را دوست دارد. من سعی کرده ام در دو اثری که ساخته ام چیزی را نشان بدهم که به درد مردم بخورد و کوشش و تلاش روستایی را به مردم یادآوری کنم.
فرق فانوس عمار با بقیه جوایز جشنوارهها چیست ؟
فانوس همان نوری از جنس امید واقعی را بازتاب می دهد. به عنوان یک فیلسماز زن که فانوس این جشنواره را با افتخار در ویترینش دارد نمیتوانم حس واقعی خود را به این جشنواره در قالب کلمات بیان کنم.
*برای فیلمسازانی که در سایر شهرهای ایران هستند عمار چه ویژگی هایی دارد؟
پربرکت است. من را ندیده و نشناخته دعوت کردند. پارسال اختتامیه جشنواره رفتم جایزهام را گرفتم، ده دقیقه هم نشد. اصلا اینگونه نبوده که بخواهند اولا ظاهرم را ببینند و بعد با من همکاری کنند. ماهی یک بار هم خبر از من میگیرند که چه میکنم و خیلی هم مرارا تشویق میکنند برای انجام کار.
*محور جشنواره عمار امسال آثاری با موضوع مدافعان حرم است .
خیلی باید مرد باشی که در مسیر دفاع از حرم گام برداری.
*اگر همسر شما بخواهد برود شما موافقید؟
دلم نمیآید، طاقت نمیآورم.... خانوادههای مدافعان حرم به نظرم صبر دارند و صبوری کردند. خودمان از خانواده شهدای جنگ تحمیلی هستیم و من حس خانواده های آنان را عمیقا درک می کنم.
چند نفر از خانواد شما شهید، جانباز یا مفقود الاثر شدند؟
دایی خودم ،دایی پدرم، یکی دیگر از داییهایم و هم پسر دایی دیگر پدرم آزاده هستند. مادربزرگم را در طول سالهای ایثار و شهادت می دیدم که چه سختی هایی میکشید . دایی خودم یک مدت مفقود الاثر بودند. دفاع از حرم خیلی دل میخواهد.خانوادههای عزیز آنها که اجازه دادند تا عزیزانشان به سوریه بروند چقدر شجاع هستند.