جشنواره جهانی فجر در حالی روز جمعه به کار خود پایان داد که این رویداد هنری با وجود هزینههای میلیاردی مانند سالهای پیش بدون هیچ برآیند و نتیجه مشخص به نفع سینمای کشور برگزار شد و به عقیده بسیاری از کارشناسان برگزار شدن و نشدن آن توفیر زیادی به حال هنر و سینمای ایران ندارد.
بسیاری از افرادی که در ایام برگزاری جشنواره به مجتمع چارسوی تهران مراجعه کردهاند، به این نکته اذعان دارند که حاضران اغلب برای قدم زدن و دید و بازدید و غذا خوردن به مجموعه چارسو آمده بودند و همواره صف غذا پرمخاطبتر از سالنهای نمایشی بوده که اتفاقاً گنجایش پایینی هم دارد.
حجتالله ایوبی، مرد غیرسینمایی که بیش از سه سال سکان اداره سازمان سینمایی را در دست گرفت و مدام در حال آزمون و خطا بود، در اقدامی غیرکارشناسی بخش ملی این رویداد را از بخش بینالمللی آن جدا کرد که منجر به بیرمقتر و پرهزینهتر شدن جشنواره آن هم در زمانهای شد که شعار اقتصاد مقاومتی و لزوم صرفهجویی در این سالها مدام سر داده شده و ضرورت اصلی کشور به شمار میرفته است. ای کاش با وجود هزینههای زیاد حداقل شاهد برگزاری جشنوارهای تأثیرگذار بودیم، ولی این اتفاق هم نیفتاده و از دل این رویداد تنها تعدادی عکس یادگاری به جا مانده است.
حامد محمدی، نویسنده و کارگردان سینما و فرزند منوچهر محمدی تهیهکننده شناخته شده و صاحب آثاری همچون «مارمولک» و «میم مثل مادر» به تازگی انتقادات تند و تیزی را از جشنوارهای موسوم به جهانی فجر طرح کرده است: «مدیران برگزارکننده این جشنواره مدام این موضوع را مطرح میکنند که جشنواره جهانی دو، سه سال بیشتر عمر ندارد و هنوز نوپاست و نباید نقدش کرد، اما مانند سایر مدیرانی که در این سالها نمونهشان را زیاد دیدهایم با اینکه میدانند چرخ قبل از آنها اختراع شده باز هم دوست دارند چرخ را از نو اختراع کنند. مدیرانی که علاقه دارند با تمام قوا تجربیات سی و چند دوره جشنواره بینالمللی فجر را فراموش کنند، آن زمان که بخش ملی و بینالملل فجر همزمان برگزار میشد و اتفاقاً به نظر میرسید دارد کار خودش را در همان حد و اندازهای که توقعش میرود، انجام میدهد. این همه اصرار دوستان را برای مستقل کردن جشن بینالمللی فیلم فجر از بخش ملی با وجود مضاعف شدن بودجههایی که همه میدانیم در این روزها چقدر سخت به دست میآید، هنوز کسی تشریح نکرده است.
نویسنده فیلمنامه «طلا و مس» ادامه داد: در عرصه سینما همانطور که تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی، میراث مدیریت مجموعه آقای شمقدری است، تنها میراث به جا مانده از آقای ایوبی هم همین استقلال بخش بینالملل فجر از بخش ملی است که اگر نتیجه ندهد تقریباً چیزی از او و مجموعهاش در سینما نمانده است، اما اگر این تصمیم با هدف مشخص و کارشناسیهای درستی که ما از آنها چیزی مشاهده نکردهایم، گرفته شده باشد و فقط برای منافع عدهای خاص طراحی نشده باشد، در هر دولتی و با هر سلیقهای ماندگار میشود و فقط باید ایراداتش را برطرف کرد تا دورههای بهتری برای سالهای آینده متصور باشد.
کارگردان فیلم سینمایی «فرشتهها با هم میآیند» در ادامه به حضور تعدادی از فیلمهای ایرانی در بخش جهانی فجر اشاره کرده و گفته: از همان سال اول که بخش ملی و بینالملل مستقل شدند، تعدادی فیلم داخلی که در بخش ملی پذیرفته نشدند، به بخش جهانی راه پیدا کردند که شاید بسیاری از آنها هیچ ربطی به جشنواره جهانی نداشتند و این شائبه یا شایعه دلجویی از فیلمسازانی که در بخش ملی حضور نداشتند، مطرح شد و قطعاً این موضوع با قواعد برگزاری جشنواره جهانی همخوانی ندارد. به نظرم جشنوارهای مثل «عمار» با شعار «استکبارستیزی» هدف مشخصتری از جشنواره مستقل جهانی فجر دارد و از ابتدا این مسیر را برای خودش تعیین کرده، اما آیا واقعاً هدف جشنواره جهانی ما تا همین اندازه هم مشخص و رسانهای شده است؟
بنا بر این گزارش نداشتن راهبرد مشخص و همسو با منافع و مطالبات ملی عمدهترین ضعف جشنواره جهانی فجر است و همین مورد سبب شده این رویداد بهرغم هزینههای میلیاردی همواره بیبو و بیخاصیت برگزار شود و هیچ تأثیری بر سینمای ایران نداشته باشد، چه برسد به سینمای بیرون از ایران.