خبرآنلاین: سردار حسین علایی نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میهمان ما بود. قیاس وضعیت کشور در زمان هشت سال دفاع مقدس با اوضاع کنونی در جنگ اقتصادی با آمریکا مهمترین موضوعی بود که با سردار دربارهاش به گفتوگو نشستیم. او معتقد است، ما هنوز به مقطع پیروزی خرمشهر در مقابله با برنامههای ترامپ نرسیدهایم که بخواهیم درباره پایان دادن به جنگ اقتصادی بیاندیشیم.
*****
نگاهتان به سال 98 به لحاظ اقتصادی و سیاسی و فرهنگی چگونه است و چه اتفاقاتی را میتوان برای سال 98 پیش بینی کرد؟
به نظر میرسد سال 98، سال زورآزمایی آمریکا با ایران در حوزه اقتصادی است. آمریکاییها بنا دارند در سال 98 صادرات نفت ایران را به صفر برسانند. مفهوم این حرف آن است که از دید آنها، ایران در سال جدید درآمد ارزی خیلی کمی خواهد داشت. آمریکاییها بنا دارند میزان درآمدهای نفتی و پتروشیمی و صادرات غیرنفتیای که از راههای مختلف میتوانیم به دست آوریم را با جلوگیری از نقل و انتقال پول نگذارند به نفع اقتصاد کشور وارد عمل شود و کار کند. به همین خاطر دنبال این هستند تا مسیرهای مختلفی را که برای مبادلات در کشورهای مختلف جهان وجود دارد به روی ایران ببندند. از این دیدگاه سال 98، سال کشمکش جدی خواهد بود ولی در عین حال سال آینده میتواند فرصت خوبی برای تصمیم گیرندگان در کشور باشد بطوری که به رفع اشکالات ساختاری اقتصاد ایران بپردازند و تصمیمات بزرگی برای حل مسائل مزمن اقتصادی در ایران بگیرند. شیوهها و مسائلی که با تئوریهای اقتصادی ناسازگار بوده و مشکلات مزمنی را که صرفنظر از وجود تحریمها همیشه در اقتصاد ایران بوجود آورده، میتوانند اصلاح کنند. اگر همه دست اندرکاران حکمرانی کشور برای حل این مسئله بسیج شوند، شاید بتوانیم سال جدید را به سالی خوب برای اخذ تصمیمات بزرگ در حوزههای مختلف اداره کشور تبدیل کنیم. در حوزههای اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست خارجی و در حوزه جلب رضایت مردم که این مسئله بسیار مهم است میتوان گامهای بزرگی برای اصلاح برداشت. درست است که حل مشکل معیشت مهمترین مسئلهای است که عامل جذب مردم و جلب رضایت مردم میشود ولی غیر از موضوع معیشت در حوزههای مختلف میتوان تصمیمات خیلی بزرگ و خوبی گرفت. مثلاً الان که رئیس قوه قضائیه تغییر کرده، به نظر میرسد در ساختار قوه قضائیه و ساختار ارجاع تخلفات به قوه قضائیه باید یک تجدیدنظر اساسی صورت بگیرد. اینکه رئیس سابق قوه قضائیه در مراسم معارفه و تودیع از وجود 17 میلیون پرونده سخن گفت، این موضوع یک مسئله بسیار بغرنج است که چرا این همه پرونده تشکیل میشود؟ وجود این تعداد پرونده علامت این است که ما زیادی حل همه مشکلات و مسائل را به قوه قضائیه ارجاع میدهیم. به نظر میرسد قبل از اینکه بخواهیم به رفع اشکالات سیستم قضائی بپردازیم باید با یک نگاه مدیریتی به ساختار قوه قضائیه نگاه کنیم و با کمک مجلس قوانین و مقررات را به گونهای اصلاح کنیم که این همه پرونده در قوه قضائیه تشکیل نشود. سیستم رسیدگی به شکایات را اصلاح کنیم تا کمترین پرونده در قوه قضائیه تشکیل شود. به نظر میرسد که قوه قضائیه مطلوب در ایران دستگاهی است که سالانه زیر یک میلیون پرونده و حتی کمتر در آن تشکیل شود نه اینکه 17 میلیون پرونده. در این حوزهها بویژه در ساختار اداری و اقتصادی کشور در سال آینده میتوان تصمیمات بزرگ و خوبی گرفت تا شرایط زندگی مردم تغییر کند.
الان شرایط سختتر است یا دوران جنگ؟
از چه نظر؟
شما در کل دوران جنگ به عنوان یک تئوریسین و استراتژیست حضور داشتید. به سختیهایی که به لحاظ روانی و روحی و اقتصادی به مردم وارد میشد و مسائل اجتماعی که در این باره بود، اشراف دارید. الان هم به عنوان فردی که 30 سال بعد از جنگ موضوعات جامعه را رصد میکنید و شخصیتی دانشگاهی هستید و با مردم ارتباط دارید، کدام شرایط را به لحاظ حل مشکلات و مسائل سختتر ارزیابی میکنید؟
شرایط جنگ تحمیلی، خیلی سختتر بود ولیکن امام خمینی به گونهای رهبری و مدیریت میکردند که سطح انتظارات مردم خیلی پایین بود. مردم با دولت همراه بودند. الان شرایط خیلی نسبت به زمان جنگ از همه نظر بهتر است ولی بین انتظارات مردم و آنچه در سطح جامعه واقعیت دارد، تفاوت زیادی ایجاد شده است. آن انتظارات باعث شده که توقعات مردم بسیار بالا رود و به همین خاطر فضای نارضایتی خیلی با دوران جنگ متفاوت است. دشواریها و سختیهای دوران جنگ خیلی زیادتر بود ولی رضایت و همراهی مردم خیلی بیشتر از الان بود. الان خیلی از معضلات و مسائلمان حل و فصل شده ولی یک جو نارضایتی متأسفانه در بین آحاد مردم وجود دارد. مردم یک آرمانها و دیدگاههایی پیدا کردهاند که تصور میکنند در شرایط فعلی نمیتوانند به آن آرمانها و ایده آلهایشان برسند و جهت حرکت کشور به آن سمت نیست. این است که باعث نارضایتی میشود.
به نظر شما چه کسی میتواند فکری برای پایان جنگ اقتصادی کند؟
الان شرایط جهانی برای ایران خیلی سخت شده است. بالاخره ترامپ در آمریکا بر سر کار آمده و همه برنامهها و توافقهای قبلی را بهم ریخته و شرایط بدی در جهان بوجود آورده و ما هم در وضعیت دشوار و سختی گرفتار شدهایم. اولین کار این است که همه ملت ایران باید با هم متحد و هماهنگ شوند تا ترامپ احساس کند سیاستش درباره ایران شکست خورده است. حتی مردم و کسانی که خارج از ایران حضور دارند ولیکن دلشان برای عظمت ایران می تپد، باید همه با یکدیگر همدل و همصدا و هماهنگ شوند و ترامپ را به این نتیجه برسانند که این سیاست تحریم غلط است و فقط به مردم مستضعف فشار میآورد و چهره آمریکا را خرابتر میکند و در نهایت روش و مسیر شکست خوردهای است. این گام اول است. مسئولین باید با جلب حمایت مردم برای تحقق چنین مسئلهای تلاش کنند. همه کسانی که در ایران هستند، همه مردم ایران، همه جریانات سیاسی، همه افراد خارج از کشور حتی کسانی که با جمهوری اسلامی همراه نیستند ولی ایران را دوست دارند هرچند ممکن است انقلاب را هم دوست نداشته باشد، ولی باید یک دل و یک صدا ترامپ را به این نتیجه برسانند که دوران بازگشتن ایران به شرایط نظام شاهنشاهی گذشته است و ایران به دامان آمریکا نخواهد افتاد. اینکه دنبال این باشند که با فشار بر مردم ایران، پسر شاه را برای بازسازی دوران استبداد و سرسپردگی کشور به آمریکا بر سر کار بیاورند و آن نظام منحوس را دوباره بازسازی کنند آنهم با کمک منافقینی که یک موقع آمریکاییها را میکشتند و حالا رفتهاند با آمریکاییها چفت شدهاند، قابل اجرا نیست. پس اولین گام مردم این است که جلوی طرحهای تنظیم شده علیه ایران را بگیرند، چون در شرایطی هستیم که تا آمریکاییها به این نتیجه نرسند که فشار بر ایران آنها را به اهدافشان نخواهد رساند، ما خیلی از برنامههایمان را نمیتوانیم به خوبی جلو ببریم. به نظرم همه رسانهها و همه کسانی که دلشان برای سربلندی ایران می تپد باید بسیج شوند و ترامپ را مأیوس کنند و به جایی برسانند که همانطور که تصمیم گرفت نیروهای نظامیاش را از بعضی کشورها مثل سوریه و افغانستان بیرون ببرد و دیگر سیاستهای قبلی را اجرا نکند. درباره ایران هم باید به این نتیجه برسد که باید سیاست خصمانه اش را عوض کند و به تعامل رو آورد.
فرمایش شما در مورد مردم درست است. بحث مارادونا را رها کنید و غضنفرهایی که این وسط وجود دارند و واقعاً در اختلاف انگیزی نقش اول را دارند، با اینها باید چکار کرد؟
آنها هم باید با مردم همکاری کنند نه اینکه به ترامپ کمک کنند. باید همه به این نتیجه برسند که با سیاستها و برنامههای ترامپ علیه ایران مخالفت کنند و او را به عمل به تعهدات آمریکا ترغیب کنند.
نگفتید شخصیتی که میتواند پایان دهنده جنگ اقتصادی باشد، چه کسی است؟ آقای روحانی چند ماه پیش یادی از آقای هاشمی کرد و تلویحاً گفت «میخواهیم این کار را بکنیم». آقای مرعشی هم گفت «آقای روحانی دیگر نمیتواند این کار را بکند!» به نظر شما چه کسی میتواند نقش آقای هاشمی زمان جنگ تحمیلی را در زمان جنگ اقتصادی ایفا کند و در یک مقطع و نقطه عطفی به جنگ اقتصادی پایان دهد؟ الان وقتی به گذشته نگاه میکنیم، قریب به اتفاق صاحب نظران معتقدند بهترین نقطه برای پایان جنگ تحمیلی بعد از فتح خرمشهر بود. به نظر شما مقطع فتح خرمشهر در زمان جنگ اقتصادی با آمریکا چه زمانی است؟
اول باید به پیروزی خرمشهر برسیم تا بتوانیم به پایان جنگ فکر کنیم. ما هنوز به مقطع پیروزی خرمشهر در مقابله با برنامههای ترامپ نرسیدهایم.
آیا شخصیتی همانند هاشمی رفسنجانی داریم که درباره پایان جنگ اقتصادی فکر کند؟
نمیشناسم ولیکن به نظرم الان باید گام اول را برداریم و آمریکا را به این نتیجه برسانیم که در دور شدن از ایران شکست خورده است.
در عین حال که به مدیریت خوب این جنگ اقتصادی در مقابل آمریکا فکر میشود آیا اکنون کسی از سیاستمداران ما به پایان جنگ اقتصادی فکر میکند؟
قاعدتاً باید تمام ساختار حاکمیت به این فکر کنند.
به نظر شما به این فکر میکنند؟
باید فکر کنند. ولیکن الان فرصتی است که دولت باید تصمیمات بزرگ را بتواند در حوزههای مختلف به ویژه اقتصادی بگیرد. تحریم آمریکاییها، سخت و ظالمانه است ولیکن فرصتی در دل این تحریم برای تصمیمات خوب علمی ایجاد شده است. تصمیماتی که شاید در شرایط دیگر نتوانیم به راحتی بگیریم. ما باید در بعضی حوزهها مخصوصاً اقتصاد چند تصمیم خوب بگیریم ولی الان آثار اتخاذ این تصمیمات را نمیبینیم. امیدواریم که ببینیم.
زمانی شما از یکسری نیروهای اطلاعاتی اسرائیلی و آمریکایی سخن گفتید که در داخل ایران دست به اقدامات تخریبی میزنند. آیا این عناصر در حوزه سیاست داخلی نیز فعال هستند؟ الان در اوج جنگ اقتصادی با آمریکا یک عده گراهایی به غرب میدهند که نشانه تلاش آنها برای اختلاف افکنی و بحرانزایی در کشور است. شما رد پای عناصر تلاویو و واشنگتن را در ایران میبینید؟
ما نمیتوانیم قضاوت کنیم که چه کسی چطور عمل میکند و آیا به جایی وصل است یا خیر؟ ولی آنچه مشخص است، این است که آمریکاییها برای براندازی در ایران ستاد زدهاند و اسرائیلیها نیز مأموریت اصلی خودشان را تغییر حکومت در ایران میدانند و برای این کار ستاد فعالی درست کرده اند. از نظر آمریکا یکی از مهمترین ابعاد کار ستاد براندازی، جهت دهی به افکار عمومی ایرانیان است و برای این کار بهترین شیوه، تکیه بر نقاط ضعف درون حکومت و جهت دهی به افکار ملت و برجسته کردن مشکلات و پرداختن به اشکالات و دامن زدن به اختلافات است. حالا ممکن است یک فرد ضدآمریکایی یا ضداسرائیلی بدون اینکه توجه داشته باشد در مسیر خواست آنها فعال باشد. در کل میتوان فهمید که حتماً آمریکاییها و اسرائیلیها علیه ایران ستاد دارند و خودشان هم اعلام کردند که در واشنگتن و تل آویو ستاد براندازی دارند. اما اینکه در داخل ایران سعی کردهاند تشکیلاتی را درست کنند که همسو با منافعشان کار کنند نباید شک کرد. نه اینکه ما اطلاع داریم که الان چگونه کار میکنند و تشکیلاتشان کجاست و این را نمیتوانیم بگوییم ولی قاعدتاً آنها هر کاری بتوانند انجام میدهند. این را قبلاً هم مطرح کردم که اسرائیلیها در ایران یک شبکه اطلاعاتی جدا از شبکه اطلاعاتی آمریکاییها و سیستم جاسوسی منافقین و سایرین برای خودشان درست کردهاند و از داخل ایران اطلاعات کسب میکنند. دلیل این ادعا این است که بعضی کارهایی که اسرائیلیها در داخل ایران کردهاند مثل بردن بعضی اسناد هستهای از رده خارج و نیز ترور برخی دانشمندان هستهای بدون داشتن چنین تشکیلاتی امکان پذیر نیست. این بدان مفهوم نیست که از اطلاعات و اخبار سایر تشکیلاتهایی که در ایران سابقه دارند مثل منافقین، استفاده نمیکنند ولی قاعدتاً برای خودشان نیز برای این نوع کارها تشکیلات درست میکنند. آمریکاییها هم همینطور، حتی عربستان هم یک چنین کاری انجام میدهد. اینکه آنها چقدر بتوانند موفق باشند، بحث دیگری است.
این عناصر در حوزه سیاست داخلی هم فعالیت میکنند؟
ببییند! وقتی تشکیلات درست میکنند در همه حوزهها کارشان را تقسیم میکنند. بستگی دارد که کدام را اولویت دهند ولی قاعدتاً باید یک چنین کارهایی انجام دهند.
در این اوضاع سخت باید بین مردم و حاکمیت اعتماد وجود داشته باشد، همانطور که زمان دفاع مقدس را مثال زدید. امروز شاهد این هستیم که یکسری برعکس عمل میکنند. یعنی عدهای تریبون دار که انعکاس صدایشان در جامعه خیلی زیاد است، در ایجاد بی اعتمادی مردم به دولت همه کاری انجام میدهند، با این هدف که دولت روحانی کنار برود یا استعفا دهد و دولت دیگری روی کار بیاید. اساساً به نظر شما الان اگر دولت روحانی کنار برود، وضع بهتر میشود یا بدتر؟
بعضی مسائل هست که تقریباً ارتباطی با دولتها ندارند، هرچند دولتها میتوانند تصمیمات خوب یا بد بگیرند. ولی الان چند مسئله بزرگ در اداره کشور داریم که خیلی به دولتها ارتباط پیدا نمیکند و باید اجماعی در بین سران کشور صورت بگیرد و بالاتر از سطح دولتها تصمیمگیری شود. مثلاً فرض کنید آیا اقتصاد اولویت اول کشور هست یا خیر؟ اگر قرار است حل مسئله اقتصاد به اولویت اول کشور تبدیل شود، در همه جا باید خودش را نشان دهد. این فراتر از دولت به معنی قوه مجریه است. درباره این موضوع باید در رأس کشور تصمیم گیری شود چرا که یک مسئله بزرگ و حیاتی است. حالا اگر اقتصاد اولویت است با کدام تئوری میخواهیم اقتصاد را اداره کنیم؟ این هنوز تصمیم گیری نشده و باید تعیین تکلیف شود که آیا نظریه اقتصاد آزاد را قبول داریم یا به تئوری دیگری فکر میکنیم. در حوزه سیاست خارجی نیز همینطور، بالاخره تکلیفمان با سیاست خارجی و تعامل بین المللی چیست؟ آیا سیاست خارجی در خدمت پیشرفت اقتصادی هست یا نیست؟ مسئله بزرگتر اینکه ما الان سیاست خارجی یکپارچه نداریم. حتی وزارت خارجه یکپارچه نداریم. استعفای آقای ظریف علامت این بود که ما در دستگاه سیاست خارجی نه تنها در حوزه وزارت امور خارجه، بلکه در دستگاه سیاست خارجینیز از نظر ساختاری مشکل داریم. مسئله دیگر اینکه ما بالاخره با آمریکاییها میخواهیم چه کار کنیم؟ آیا ما میخواهیم آمریکاییها را در منطقه کنار بزنیم؟ با چه سناریویی و چگونه؟ یا برنامه دیگری برای آمریکا داریم؟ دقیقاً باید در سطح کلان کشور بر روی این موضوع اجماع صورت بگیرد. ممکن است بگوییم برنامه مان این است که نفوذ منطقهای خود را توسعه دهیم و آمریکاییها را از منطقه بیرون کنیم. میتوانیم این کار را بکنیم ولی برای این کار مردم باید همراهی و تحمل سختی کنند. چند سالی طول خواهد کشید ولیکن بالاخره به نتیجه خواهیم رسید. این یک مسئله مهمی است.
باید روی اینها کاملاً تصمیماتی بگیریم که مردم هم همراهی کنند و بپذیرند. بگویند بالاخره تمام کسانی که در رأس اداره کشور هستند از طرف مردم حکومت میکنند. باید اینها هم بپذیرند و هم جهت باشند. بنابراین مسئله اصلی ما این نیست که چه دولتی سر کار باشد. نه اینکه دولتها مهم نیستند ولی این نوع مسائل مهمتر از اشخاصی است که دولتها را تشکیل میدهند.
اگر عضو مجمع تشخیص مصلحت بودید، به اف ای تی اف و سی اف تی و پالرمو رأی مثبت میدادید؟
بله. گرچه اف ای تی اف و پالرمو را مطلوب نمیدانم اما اینها برای حاکمیت جهانی نوشته شده اند. در واقع اینها را غربیها، اروپاییها و آمریکاییها برای اینکه بتوانند مشکلات خود را حل کنند و سیستم خودشان را بر جهان حاکم کنند، نوشتهاند. به عبارت دیگر آنها را برای ما و به نفع ما ننوشتهاند بلکه برای اینکه بتوانند مدیریت خودشان را در سطوح حرفهای در جهان حاکم کنند، نوشتهاند. ولیکن الان این قراردادها تبدیل به یک ساختار و یک آئین نامه جهانی شده و ما وقتی میخواهیم با بانکهای مختلف دنیا و اقتصاد جهانی کار کنیم اگر اینها را نپذیریم، نمیتوانیم تبادل پولی و مالی انجام دهیم. مثل این که شما میخواهید از مغازهای ماست بخرید و هدفتان خرید ماست است. مغازه دار و سیستمش را هم قبول ندارید ولی او میگوید اگر میخواهید از من ماست بخرید، من پول کاغذی نمیپذیرم و باید کارت داشته باشید. شما این سیستم و مغازه دار را قبول ندارید ولی مگر چارهای جز این دارید که این شرایط وی را بپذیرید؟ ما چارهای جز پذیرش اف ای تی اف نداریم البته اگر بخواهیم با آنها کار کنیم. اما اگر ما قادریم این نظام جهانی را برهم بزنیم و خودمان مقررات جهانی وضع کنیم، خوب میتوانیم نپذیریم ولی وقتی اینها در دنیا حاکمند و این مقررات را هم برای حاکمیت خودشان درست کرده اند دیگر ما چارهای نداریم و باید با اینها کار کنیم.
در واقع از این تهدید به مثابه فرصت استفاده کنیم.
بله ما باید کار خودمان را بکنیم و جلو ببریم. ما نمیگوییم اف ای تی اف و بقیه چیزها که الان در ایران مطرح است مطلوب ماست یا همه چیزش خوب است. آنها دنبال کار خودشان هستند، دنبال شفاف سازی و دنبال این هستند که جریان نقل و انتقال پول را کشف کنند تا ببینند پولها کجا میرود. میخواهند ما را بیشتر مدیریت و محدود کنند و در این شکی نیست. ولی اگر این مقررات را نپذیریم آیا کارمان بهتر جلو میرود؟ چون میخواهیم با بانکهای کشورهای مختلف کار کنیم. اگر بپذیریم چه میشود؟ البته ما محدودیت پیدا میکنیم ولی با خیلی از کشورها میتوانیم کار کنیم. مگر اینکه قبول کنیم که نمیخواهیم با دنیا کار کنیم که در این صورت میتوانیم آنها را نپذیریم.
فکر کنیم امسال 1400 است و یک عده میگویند اولویت امنیت مردم است. در ایران بین دستگاهها و قوای مختلف و در میان حاکمیت هماهنگی و انسجام وجود ندارد لذا بهتر است یک رئیس جمهور نظامی سر کار بیاید. به نظر شما در این صورت میتوانیم یک انسجام بخشی را شاهد باشیم؟
چگونه یک رئیس جمهور نظامی سر کار بیاید؟ یعنی قوانین را کنار بگذاریم؟! عیب ندارد، هر کاری میشود کرد ولی بالاخره باید مردم رئیس جمهور را انتخاب کنند یا نه؟ تعیین وی با انتخابات باشد یا بدون انتخابات؟
با انتخابات.
خب، در این صورت باید مردم در یک انتخابات آزاد و سالم رئیس جمهور مورد علاقه خود را انتخاب کنند ضمن اینکه دوره ریاست جمهوری فعلی باید تمام شود و دوره بعد این اتفاق بیفتد. سال 1400 آیا انتخابات آزاد است یا نیست؟ اگر انتخابات آزاد باشد چه اشکالی دارد یک نظامی هم طبق مقررات کاندیدا شود. اگر مردم به وی رأی دادند که بیاید و اگر هم ندادند طبیعتاً انتخاب نمیشود. ما اول بپذیریم که انتخابات آزاد و طبق قانون اساسی باشد و بر اساس انتخابات آزاد اجازه دهیم احزاب، جریانات و مردم حرفهایشان را بزنند و آن وقت مردم رأی دهند. با رأی دادن مردم به هر کسی، به الزامات رأی مردم وفادار باشیم. یعنی اگر فرد با شعارهایی از مردم رأی گرفت، بعد از اینکه رأی گرفت بتواند به شعارهایش عمل کند نه اینکه بیاید شعار بدهد و مردم هم فکر کنند که توانایی عمل به این شعارها را دارد و به وی رأی بدهند و سر کار بیاید ولی بعد بگوید انجام وعدهها در اختیار من نیست، ببخشید! من میخواستم این کارها را بکنم ولی نمیشود.
بخشی از جامعه با دیدگاههای رسمی که در کشور وجود دارد، فاصله گرفتهاند. این موضوعات بخصوص در حوزههای فرهنگی و اجتماعی روز به روز فاصله و شکاف بیشتری به خود میگیرد. مثلاً موضوعی مثل حجاب یا التزام به اعمال شرعی. فرضا تا 10 سال پیش میزان نمازخوانها و روزه دارها چقدر بود و الان چقدر است؟ دست کم تظاهر به نماز و روزه خیلی پایین است. فکر میکنید فاصلهای که بین دیدگاههای فرهنگی و اجتماعی مردم با دیدگاههای حاکمیت به وجود میآید، در انتها به کجا خواهد رسید؟
مردم ایران نشان دادهاند که در شرایط آزادی بهتر به همه چیزهایی که آرمانهای جمهوری اسلامی است، عمل میکنند. مردم ایران به مقدار زیادی از تحمیل بدشان میآید. یعنی جایی که احساس کنند چیزی قرار است به آنها تحمیل شود، تحمل نمیکنند.
این خصلت ایرانی بودن ماست؟
خصلت ما این هست. مردم ایران با وضع نامطلوب موجود همیشه مخالفند. یعنی با وضع نابهنجار موجود خیلی سر سازگاری ندارند و این در فرهنگ ما ایرانیها هست.
یعنی همیشه مردم دچار...
البته بد نیست که اولاً آدم دنبال آزادی باشد و دنبال تحمیل نباشد و از شرایط نامطلوب هم ناراضی باشد برای اینکه برای بهتر شدن اوضاع تلاش کند و جلو برود و پیشرفت کند. ما هرچه بتوانیم در سیستم حکمرانی مان این فضای آزاد را ایجاد کنیم مردم بهتر عمل میکنند. ببینید! امام خمینی در اوج بد حجابی مردم در دوران شاه و در اوج فرهنگی که ما نمیپسندیدیم، با آزادی کامل از زبان همین مردم، شعار جمهوری اسلامی را شنیدند. یعنی خود این مردم با علاقه شعار حکومت اسلامی را مطرح میکردند زیرا اوج آزادیهای سیاسی را در آن میدیدند. با رأی و دست همین مردم بود که جمهوری اسلامی در ایران مستقر شد، بسیاری از دولتمردان از همین مردم رأی گرفتند. بنابراین مردم در آزادی بهتر عمل میکنند و اصولاً دین اسلام بر اساس آیه لا اکراه فی الدین جاذبه پیدا کرده و تنظیم شده و مردم بر اساس مکتب اسلام قدرت انتخاب دارند و خود سرنوشتشان را تعیین میکنند. در تاریخ ایران هم این تلاش برای آزادی فراوان است. گرچه مردم ایران، اسلام را آزادانه قبول کردند اما حاکمیت خلفای جور را نپذیرفتند و به دنبال امامت عدل رفتند.
این همان چیزی است که اصلاح طلبان به آن دین رسمی میگویند و ما نمیپسندیم.
ببینید! همه جای دنیا یک دین رسمی قانونی دارند ولیکن قرائت ما از دین رسمی باید به گونهای باشد که در هر دورهای جمهوری اسلامی از دل خواست مردم بیرون بیاید. این خیلی مسئله مهمی است. جمهوری اسلامی یعنی اینکه مردم همیشه آرای خودشان را حاکم بدانند و همیشه هم حس کند اسلامی که به آن علاقه مند هستند، در فضای جامعه وجود دارد. مهمترین ویژگی دین اسلام، آزادی است.
یعنی شما معتقدید که مردم نسبت به اسلام نگاهشان کمرنگ نشده است؟
اکثر چیزهایی که مردم مطرح میکنند، در واقع همان دیدگاههای اسلام است. هرچه از آزادی میگویند همان است که در اسلام میخوانید. مهمترین مسئله اسلام این است که مردم را از قید آنچه اسیر شدهاند، آزاد کند. به نظرم خیلی از مردم فطرتا مسلماناند حتی کسانی که ظواهر را رعایت نمیکنند. برخی به خاطر ناراحتی از یک چیزی ممکن است یک جور دیگر تظاهر کنند در حالی که در بطن خود دیندار و علاقه مند به پاکی و معنویت هستند. مردم از انسانهای پاک و سالم خوششان میآید. کسی که به اسلام عمل کند، میشود انسان پاک و مهربان. مردم از فکر باز خوششان میآید. جامعه اسلامی، جامعه بسته نیست بلکه جامعهای باز است. برخلاف برخی که فکر میکنند باید جامعه را بسته نگه داشت، جامعه اسلامی باز است و از اندیشههای باز حمایت میکند. در فضای باز هست که انسانها میتوانند گوهر خودشان را نشان و بروز دهند. انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا … اگر ما آیات قرآن را قبول داریم به لیبرالیست چه کار داریم؟ اسلام اوج آزادیخواهی است. شاید یادتان نیاید اما اوایل انقلاب برخی میگفتند بگوییم جمهوری دموکراتیک اسلامی و روی صفت دموکراتیک تاکید کنیم. به یاد دارم شهید مطهری صحبت کردند و گفتند دموکراسی در متن اسلام است. اگر بخواهید دموکراتیک را به اسلام اضافه کنید به این مفهوم است که در اسلام دموکراسی نیست در حالی که هست. اصلاً تمام متن صحبتهای امام خمینی در بهشت زهرا را بخوانید، دموکراسی ناب است. به شاه میگوید فرض کنیم که تو آدم بسیار خوب و علاقه مند به پیشرفت کشور هستی. اصلاً هیچ بدی هم نداری ولی مردم تو را نمیخواهند و یک آدم دیگر میخواهند. آزادتر از این سخنان اصلاً چیزی نداریم. آزادیهای انسانی در متن قرآن خیلی بالاست.