در حوادث و بلایای طبیعی کمک به بازگشت آرامش روحی و حفظ سلامت روان آسیبدیدگان جزو اقدامات مهم امدادی محسوب میشود.
به گزارش به نقل از روزنامه همشهری ،با توجه به اینکه سازمان بهزیستی مسئولیت این مهم را برعهده دارد و در حوادث گذشته هم ما شاهد اعزام تیمهایی به مناطق بودهایم، با حبیبالله مسعودیفرید، معاون اجتماعی بهزیستی گفتوگو کردهایم.
برای بازگشت آرامش روحی و روانی آسیبدیدگان سیل چه اقداماتی را انجام دادهاید؟
بهخصوص اینکه این روزها شاهد انتشار تصاویری در شبکههای مجازی هستیم که بخشی از سیلزدگان دچار خشم و استرس هستند.
ببینید، یکسری رفتارها معمولا پس از رخدادهای اینچنینی طبیعی است، چون یکباره فرد دچار وضعیتی میشود که اصلا انتظارش را نداشته است. اما درباره فعالیتهایمان باید بگویم که هم اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی و هم شبکه محب ما از همان دقایق نخست، فعالیت خود را در مناطق آسیبدیده آغاز کردهاند.
اما نکته مهم این است که بحث مسائل روانی در بلایای طبیعی دارای چند فاز است که فاز مهم آن رسیدگی به مردمی است که دچار استرس شدهاند که خب، طبیعی است چون بهطور ناگهانی سیل زندگیشان را تهدید کرده و از بین برده است؛ به همین سبب برخورد ما میتواند فردی را که در این حادثه دچار استرس شده است، با روشهای مختلف آرام کند.
ضمن اینکه در روزهای اول باید این همدلی و احساس را مردمی که دچار حادثه شدهاند، درک کنند که دیگران، دولت و... به فکر آنها هستند؛ بهطور مثال، در حوزه بهزیستی یکی از کارهایی که انجام میشود، این است که در حوزه کودکان مهدهایکودک سیار بلافاصله راهاندازی شود.
اتفاقا بسیاری بر این باورند که کودکان فراموش شدهاند و حتی ارسال اسباببازی کمتر در اولویت بوده است.اصلا اینطور نیست، در خوزستان و گلستان بلافاصله بهصورت سیار در بین چادرهایی که برای اسکان سیلزدگان راهاندازی شد، مهدکودکها راهاندازی شد چون بر این باوریم که باید به جنبههای روانی افراد در هر سنی بهخصوص کودک و نوجوان توجه کرد. البته ما این تجربه را در زلزله کرمانشاه هم داشتهایم و مهدهای کودک سیار را بلافاصله راهاندازی کردیم تا کودکان تحت فشار قرار نگیرند.
شما گفتید امدادهای روانی چندین فاز دارد، به جز فاز اول دیگر چه اقداماتی باید انجام شود؟
بخش دیگر مسئله روانشناختی است که مربوط به ماههای آینده است؛ چراکه آثار روانشناختی استرسها و بلایای طبیعی درهمان لحظه نخست ممکن است خود را کمتر نشان دهد و در 3،2 ماه بعد بروز کند که معمولا با اختلالاتی شدیدتر همراه خواهد بود. برای همین نیاز است مداخلات روانشناختی قطع نشود و ادامه داشته باشد؛ تجربهای که در زلزلههای بم و رودبار آن را تجربه کردیم، خود گویای این مهم و اهمیت است.
همچنین در برخی افراد حتی تا ماهها و حتی یکی، دوسال بعد از حادثه حالت اضطراب و استرس ماندگار است؛ بههمین سبب باید موضوع سلامت روان مورد توجه جدی قرار گیرد. این موضوع حتی در میان کودکان و نوجوانان باید بیشتر مورد توجه باشد. برای همین در قالب تیمهای مختلف از اورژانس اجتماعی گرفته تا تیمهای داوطلب، از روانشناس و روانپزشک با ما همراه هستند. البته یکی از وظایف اورژانس اجتماعی حضور در بلایای طبیعی است و دوستان ما آموزشهای بسیاری برای چنین زمانهایی دیدهاند.
درباره رفع استرس و اضطراب دانشآموزان و افرادی که در منطقه کنکور میخوانند هم توضیح دهید که برای آنها چه برنامهریزیهایی انجام دادهاید؟
البته این موضوع مربوط به آموزش و پرورش است و به مدارس هم اعلام کردهایم که تا یک هفته و یا مدت مشخصی این افراد به مدرسه نروند اما به هر حال این حوادث تأثیرگذار است و باید دلگرمی برای دانشآموزان به هر نحوی ایجاد کرد، البته سازمان سنجش و آموزش و پرورش حتما برنامههای خردادماه را که زمان امتحان دانشآموزان است، بهگونهای برگزار خواهد کرد که کمترین نگرانی برای این قشر باقی بماند.
به هر حال شرایط عادی نیست و همه مسئولان و سازمانها میدانند که باید بهگونهای رفتار کنند که کمترین آسیبها به این قشر برسد. البته احساسی که وجود دارد و همدلیهایی که وجود داشته و بهخصوص همراهی سازمانهای مردمنهاد سبب شده تا مردم کمتر دچار نگرانی و استرس باشند.
به هر حال، همه در تلاش هستند؛ بهطور مثال وزیر کشور گفتند این جبران خسارتهای مردم باید در کوتاهترین زمان ممکن انجام شود، این یعنی اینکه به فکر مردم و دغدغههایشان هستند، البته مردم باید این موضوع را درک کنند. یا اینکه در سازمان بهزیستی روز گذشته افراد مددجوی ما در استانهایی که درگیر موضوع سیل شدهاند، 3برابر بیشتر مستمریهایشان واریز شد و...
چه اقدامات دیگری برای کمک به افرادی که تحت پوشش بهزیستی هستند و در مناطق سیلزده زندگی میکنند، انجام دادهاید؟
در سازمان بهزیستی، سامانهای را راهاندازی کردیم بهعنوان سامانه برآورد خسارت و مددجویان ما برآورد خسارتهایشان انجام شده است؛ از دام تا وسایل منزل و حتی سمعک و وضعیت بیماران بررسی شده است.
این اقدامات نشان میدهد که همه نهادها به فکر مردم هستند. حتی سازمانهای مردمنهاد بسیاری از وسایل کمکتوانبخشی که از بین رفته، از طریق همین افراد و خیرین به لرستان و خوزستان ارسالشده. به هر حال همه باید کاری کنند تا مردم امیدوار باشند و ببینند که برایشان قدمهایی برداشته میشود؛ البته با همه اینها باز هم هستند افرادی که تحتتأثیر استرسهایی قرار میگیرند که ناگهانی است.
تصور کنید به شما اعلام میکنند که تا 2ساعت دیگر باید خانهتان را تخلیه کنید و یا اینکه ساعتها روی پشتبامها ماندهاید. همه اینها شوک و استرس برای افراد به همراه دارد و بیشک روی روحیه تأثیرگذار است. به همین دلیل باید برای مقابله با این استرسها همه با هم همراه شویم و گام برداریم. در نهایت اینکه ما در همه استانهایی که دچار مشکل شدهاند، فعالیت خود را آغاز کردهایم. حداقل بیش از 120تیم محب ما در این زمینه فعالیت میکنند و 70اورژانس اجتماعی هم در بخشهای مختلف در حال فعالیت هستند.
گفتوگو با یکی از کارشناسان اورژانس اجتماعی در مناطق سیلزده گلستان:
باید جلوی افسردگی سیلزدگان را بگیریم
سازمان بهزیستی در حوادث مختلف تیمهایی را بهعنوان کارشناسان اورژانس اجتماعی به محل حادثه و مناطق آسیبدیده میفرستد که این موضوع را در سیل اخیر هم شاهدیم. برخی از سیلزدگان از نظر روحی دچار مشکلات و اختلالهایی میشوند و کارشناسان اورژانس اجتماعی وظیفه امدادرسانی روحی و روانی به آسیبدیدگان را دارند. با مریم شمسی کارشناس اورژانس اجتماعی که به منطقه سیلزده گلستان اعزام شده و چند روزی است در آققلا و گمیشان مستقر است گفتوگو کردهایم.
شما بهعنوان امدادگر و کارشناس سلامت روان در منطقه حضور دارید، از دیدههایتان و وضعیت مردم بگویید؟
آنچه که برایم خیلی مهم است دیدن مردمی است که با باور و ایمان قلبیشان توانستند سرپا بمانند. به هر حال انتظار میرفت که بهدلیل اتفاق ناگهانی که رخ داده بود مردم بسیار خشمگین و ناراحت باشند؛ بهدلیل اینکه تمام زندگیشان را که طی سالهای سال با زحمات بسیار بهدست آورده بودند از دست دادهاند، برای لحظهای به این فکر کنید که آنها طی چند ساعت و چند روز همهچیزشان از بین رفته است و کنترل این خشم و اضطراب و استرس راحت نیست اما خیلیها در مناطق سیلزده گلستان مانند آققلا و گمیشان توانستند با این شرایط کنار بیایند؛ البته در روزهای نخست پرخاشگری و شوک کاملا بین مردم احساس میشد اما به مروز زمان مردم آرامتر شدهاند.
روزهای اول شرایط چگونه بود؟
روزهای اول واقعا مردم سیلزده مات و مبهوت بودند اما آنچه جالب بود این بود که دائم میگفتند خدا را شکر زندهایم و خانوادههایمان آسیب ندیدهاند؛ البته آسیب روحی در جوانان خیلی گسترده بود و بیشتر در خود فرو رفته و افسرده بودند و این خیلی ناراحتکننده بود. به هر حال سعی میکردیم با این نوجوانان و جوانان که دچار افسردگی بودند همراه شویم و البته با آنها گفتوگو کرده و آگاهشان میکردیم که اگر وضعیتشان به این شکل پیش برود دچار مشکلات جدی خواهند شد؛ به هر حال حق داشتند شوکه باشند. اما تلاش روانشناسان در این زمان را نباید نادیده گرفت.
ما نباید اجازه دهیم که این افسردگی در میانشان قوت بگیرد این مشکل خواه ناخواه وجود دارد و امیدواریم با غربالگری این افراد و رفتارهایشان شناسایی شوند تا بتوانیم کمک حالشان در روزها و ماههای آینده باشیم تا اینگونه رفتارها درمان شده و به افراد دیگر خانواده تسری پیدا نکند. به هر حال از هلال احمر گرفته تا دانشگاه علوم پزشکی، آتشنشانی و همه نهادها و سازمانها در زمان بحران پیش آمده همراه و همدل شدهاند تا مشکلات را کم کنند؛ البته کار راحتی نیست، عمق فاجعه بسیار زیاد است اما باید صبور بود و این صبوری را تقویت کرد. همه در تلاش هستند و ما هم از دیروز غربالگری را در مناطق آسیب دیده گلستان شروع کردهایم. با اینکه میدانیم این احساس اضطراب وجود دارد و نگرانیها برای آینده بسیار شدید است اما به هرحال باید مردم را برای کنار آمدن با مشکلات و ساختن دوباره زندگی آماده کرد.
درمانهای روحی و روانی شما شامل چه اقداماتی است؟
روانشناسی و روانشناختی و هر کاری که در زمینه کاهش اضطراب و استرس باید انجام شود در این سری درمانها قرار میگیرد؛ ضمن اینکه از مهمترین کارها این است که افرادی که تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی نیز بودهاند و تحت آسیبهای بیشتری هستند، هم شناسایی شدهاند. بهنظر من غربالگری خوبی در حال صورت گرفتن است البته ممکن است مشکلات ما خیلی زود حل نشود اما خوبی آن این است که افراد این چنینی شناسایی میشوند. به هر حال برای این مردم باید برنامهریزی شود تا بتوانند با حمایتهایی که میشوند زندگیشان به روال عادی برگردد.
پس ارزیابی کلی شما این است که در مناطق سیلزده با مشکلات روحی روبهرو هستیم؟
بله. روزهای اول و دوم طبیعی است چون مردم بهطور ناگهانی دچار مشکلاتی شده بودند که تصور نمیکردند و اگر سازماندهی اساسی وجود نداشت این خشم فروکش نمیکرد. البته اگر از ابتدا تدبیر صحیح میشد و هرگونه ساخت وسازی انجام نمیشد و بکر بودن زمین رعایت میشد و جنگلها از بین نمیرفت خب شاید این اتفاقها اصلا رخ نمیداد و این گلایههایی که مردم داشتند هم پیش نمیآمد اما این تدبیر انجام نشده و همین موضوع باعث شده مردم ناراحت باشند چون بهدلیل مشکلاتی که خود در آن دخیل نبودند دچار مشکل شدهاند. اما به هر حال در بلایای طبیعی شوک وارد میشود و همین باعث میشود که زندگی فرد را دستخوش تغییر و نگرانی کند.
به هر حال شرایطی برای مردم رخ داده که طبیعی نبوده ترس در وجودشان شکل گرفته و مرگ را با چشمان خود دیدهاند و هر کدام از ما در این شرایط قرار میگرفتیم با استرس مواجه میشدیم؛ به هر حال همه ما باید خودمان راجای این افراد بگذاریم. این مردم نیازمند حمایت هستند احساس همدلی و همدردی با این افراد میتواند بسیار کمککننده باشد، اتفاق رخ داده است و باید با برنامهریزی شدت حادثه را کمتر کرد.
همانگونه که روزهای ابتدایی خشم زیاد بود اما بعد از چند روز وضعیت بهتر شد؛ البته استرس و اضطراب وجود داشت به هر حال باید در کنار مردم باشیم.تا زمانی که در جایگاه این افراد قرار نگیریم نمیتوانیم بگوییم چرا این افراد اینگونه رفتار میکنند. خودمان را لحظهای در این شرایط تصور کنیم و ببینیم تا چه اندازه میتوانیم تحمل کنیم.