خبرگزاری صبا: لیلا زارع به معنای دقیق کلمه بازیگر گزیده کاری است. او که تجربه کسب سیمرغ جشنواره فجر را برای اولین حضورش در سینما با بازی در فیلم «ما همه خوبیم» داشته، در 10 سال اخیر اغلب در فیلمهایی بازی کرده که کمتر مجال اکران عمومی را پیدا کردهاند.
از جمله فیلمهای «خانه روشن»، «به امید دیدار»، «شیفتگی» و... کارهایی هستند که با وجود بازی خوب او هنوز اکران نشدهاند. از آخرین کارهای مطرح او میتوان به فیلم «شیفت شب» اشاره کرد که در جشنواره فجر حضور داشت و برای آن دیپلم افتخار بازیگری را دریافت کرد. اینروزها «امتحان نهایی» با بازی لیلا زارع در حال اکران است. فیلمی با طرحی از عباس کیارستمی و به کارگردانی عادل یراقی که شهاب حسینی و لیلا زارع بازیگران اصلیاش هستند. بهمناسبت اکران این فیلم با زارع گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
شما با فیلم ما «همه خوبیم» سیمرغ جشنواره فجر را کسب کردید و با اینکه پتانسیل بیشتری برای حضور در سینما را داشتید ترجیح دادید در فیلمهای سینمای مستقل کار کنید. از فیلم «خانه روشن» (وحید موسائیان)گرفته تا همکاری با محمد رسولاف. آیا «امتحان نهایی» هم در ادامه همین انتخابهای هوشمندانه بود؟
همیشه سینماى مستقل را دوست داشتم، قبل از اینکه وارد سینماى حرفهاى شوم، مخاطب جدى سینماى مستقل بودم و آن را دنبال مىکردم و به آن علاقهمند بودم. این طبیعى است که بعد از ورود به سینما بهطور حرفهاى هم، علاقه و سلیقه خودم را دنبال کنم.
فیلمنامه «امتحان نهایی» چه ویژگی متمایزی داشت که بازیگر گزیدهکاری مثل شما آنرا انتخاب کرد؟
بیش از هر مسئلهای نگارش فیلمنامه و اسم استاد کیارستمى علت انتخابم بود. در پى آن گپوگفت، تعامل و توافق با عادل یراقى؛ کارگردان فیلم و همچنین حضور شهاب حسینى و اینکه در این مرحله متوجه شدم توسط او به یراقى برای این پروژه معرفى شدهام، بهرغم خستگى، بلافاصله بعد از به پایان رساندن نقش ناهید در «شیفت شب» در پروژه «امتحان نهایى» حاضر شدم.
همکاری با شهاب حسینی به چه شکلی بود. این سالها، سالهای اوج کارنامه شهاب حسینی است و طبیعی است همکاری متمایزی برای هر بازیگری محسوب میشود که مقابلش بازی میکند.
این پنجمین حضور مشترک من و شهاب حسینى در یک پروژه بود، اولین فیلم مشترکمان بهنام «باغ آلوچه» کارى از بهروز شعیبى بود که اصلا مقابل هم بازى نداشتیم، در دو فیلم «سوپر استار» از تهمینه میلانى و «به امید دیدار» از محمد رسولاف که در هر دو بازى کوتاهى مقابل هم داشتیم، درواقع غیر از پروژه «سرزمین کهن» از کمال تبریزى، «امتحان نهایى» دومین همکاریمان محسوب مى شود.
در فیلمنامه، نقش مادری را دارید که فرزندی نوجوان دارد. آیا نگران نبودید که از لحاظ سن و سال، باورپذیری لازم را برای مخاطب نداشته باشید؟ این شخصیت چه تفاوتی با شخصیتهای فیلمهای قبلی کارنامهتان داشت؟
با مرور کارنامه کارىام، کاملا پرهیز از تکرار و انتخاب نقشهاى متفاوت مشهود است، بهدلیل اینکه دغدغهام از انتخاب شغل بازیگرى اساسا، تجربه همین تفاوتهاست. طبیعى است که با این نگاه هر نقشى را که قادر به تحلیل و پرداخت آن باشم با جان و دل مى پذیرم و البته امیدوارم توانسته باشم در اجراى آنها نیز باورپذیر بوده باشم.
پایان فیلم «امتحان نهایی» فضایی خشن و کوبنده دارد. هنگام خواندن فیلمنامه و هنگام اجرا چقدر، این فضاسازیها را تحلیل میکنید؟
اتفاقا موقع خواندن فیلمنامه به این پایانبندى فکر کردم و با کارگردان در مورد آن صحبت کردیم. طبیعى است که نوشته روى کاغذ، در زمان اجرا تغییراتی پیدا کند که البته در این فیلم این اتفاق نیفتاد. زمان برداشت پایانبندى سر صحنه نبودم، در اساس فکر مىکنم این سوال باید از کارگردان و نویسنده پرسیده شود زیرا ایشان براى جوابگویى به این سوال و نوع پایانبندى فیلم محقتر از من هستند
آیا در اکران همراه با مردم فیلم را دیدهاید. بازخوردها به چه شکلی بوده؟ بهعنوان مخاطب، نظرتان درباره فیلم چیست؟
فیلم «امتحان نهایى» را فقط یکبار در اکران خصوصى دیدم و هنوز در اکران با مردم، براى دیدن این فیلم در سینما نرفتهام. همانطور که گفتم خودم مخاطب این نوع سینما بوده و هستم و بهواسطه علاقهام، همیشه این نوع سینما را دنبال کردهام چه در فستیوالهاى داخلى و خارجى و چه در اکران، این نوع سینما را در خیلى از کشورها با مردم به تماشا نشستهام. بهطور کلى برخورد و استقبال مردم از این نوع فیلمها بهنظرم خیلى متفاوت رسیده است. عدهای (ازجمله خودم) پاى ثابت تماشاى این قبیل فیلمها هستند و قصدشان از تماشاى فیلم این است که ببینند فیلم بهلحاظ محتوا و یا فرم، چه نقطه نظر جدیدى را مطرح مىکند یا بهطور شخصى چه برداشت و دریافتى مىتوان از فیلم داشت. طبیعى است همه مخاطبان سینما با یک منظور به سینما نمىروند و هر کسى سلیقه خاص خودش را دارد و توقع افراد از رفتن به سینما با هم متفاوت و البته قابل احترام است.
شما جزو بازیگران بدشانس هم هستید زیرا برخی از فیلمهایتان مجال اکران پیدا نکردهاند. از جمله «شیفتگی»، «خانه روشن» و بهخصوص فیلم «به امید دیدار» که در آن بازی خیلی خوبی داشتید. آیا این مسئله دلسردتان نکرده است؟
ممنون، این لطف شماست. طبیعى است که هر هنرى بدون مخاطب مهجور مىماند. البته تمام فیلمهایى که نام بردید در فستیوالهاى مختلف و معتبر بهخوبى دیده شده و موفق هم بودهاند. در مورد شانس که گفتید، خیلى با شما موافق نیستم زیرا مسیرى که در آن حرکت مىکنم خالى از لطف نیست و برایم تشویقهای زیادی را بهدنبال داشته که دلگرمىام را از انجام کارم بهدست آوردهام. شاید تعبیر بدشانسى به معناى مهجورماندن بهعنوان هنرمند در بین مردم کشورم باشد که دلیل آن اکران نشدن فیلمهایم در ایران باشد و البته خیلى از فیلمهایى که کار کردهام و هنوز در هیچ کجا براى اکران ارائه نشده است. بههر حال این وضعیت از طرفی برایم تاسفآور و از طرفی هم خوشحالکننده است زیرا باتوجه به اینکه تعداد کمى از کارهایم پخش یا اکرانشده، لطف مخاطبان را برایم بههمراه داشته است.
در جشنواره فجر، سه فیلم متفاوت «کمدى انسانى»، «آذر» و «خانه دیگرى» را داشتید. آیا این اتفاق برایتان تجربیات خوشایندى بود؟ کى قرار است اکران شود؟
فیلم «آذر» که در آن حضور کوتاهى داشتم و «کمدى انسانى» که یکى از مکملهاى داستان بودم، هر دو در بخش مسابقه قرار داشتند، در «خانه دیگرى» نقش اصلى و محورى داشتم که البته در بخش مسابقه حضور نداشت. هر سه کار را دوست دارم و هر سه تجربههاى متفاوت و خوبى را برایم بههمراه داشتند و البته از زمان اکران آنها اطلاع دقیقى ندارم.
در چند فیلم نقش زن مظلوم و رنجکشیده را ایفا کردهاید که البته کاملا از هم قابل تفکیکند، براى ترسیم جزئیات این رنجها چقدر از تجربیات زیستشده کمک مىگیرید و چقدر به منابع تحقیقى و فیلمنامه و... مربوط مىشود ؟ چه راهکارى دارید که این نقشآفرینىها شبیه هم نباشند؟
خوشحالم از اینکه این ظرافتها در کارم دیده شده است. هیچ دو شخصیتى بهرغم شباهتهایشان مثل هم نیستند و یک موقعیت را به تصویر نمىکشند. به فراخور کاراکترها و موقعیتى که کاراکتر در آن قرار دارند، برگرفته از خود متن، تحلیل شخصى، تحلیل کارگردان و در خیلى از موارد تحقیق یا مشاهده یا مشاهدات پیشین در بازیگرى به من کمک مىکند تا بتوانم تصویرى از آن کاراکتر بهخصوص را در ذهنم بازسازى کنم و در مرحله بعد آن را اجرا کنم. امیدوارم توانسته باشم در اجرا، موفق عمل کرده باشم. همواره به نقشهاى متفاوت فکر مىکنم و دغدغه انجام آن را دارم.