روزنامه شهروند - نگار باباخانی: آرش فرزین از آن آدمهایی است که مصاحبه کردن با او میتواند کاری لذتبخش باشد. او که در عرصههای مختلفی به فعالیت پرداخته، به واسطه همین تنوع حوزههای فعالیتی فرصت مناسبی در اختیار خبرنگار قرار میدهد که از هر دری با او سخن گفته شود و هر زمان حس کند ریتم گفتگو درحال افت کردن است، بحث را به زمینهای دیگر کشانده و باب یک بحث جدید را بگشاید. خصوصا اینکه هر دو زمینه فعالیت او –خوانندگی و فوتبال- جزو پر طرفدارترین حوزههایی است که در جامعه حال حاضر ایران وجود دارد.
قطعا و قطعا کمتر میتوان فردی یا بهتر است بگوییم جوانی را یافت که به یکی از این دو عرصه جذاب علاقهای نداشته یا رویای حضور و تنفس در این فضاها را نداشته باشد. او همچنین فرزند خواننده پرطرفدار مرحوم فرزین است. خوانندهای که خاطرات فراوانی برای دو نسل خلق کرده و این خاطرهسازی ارزش آرش را برای کسی که قدر تلاش و محبوبیت فرزین را میداند، بیشتر هم میکند. دیگر نمیخواهم رابطه فامیلی نزدیک او را با اسطوره پرسپولیس، علی پروین، وسط بکشم. آرش در این زمینه نیز میتواند چهره کنجکاوبرانگیزی برای گفتگو باشد. کم نیستند کسانی که بخواهند درباره فرزین و علی پروین ناگفتههای جذابی از دهان یکی از نزدیکترین آدمها به این دو چهره بشنوند؛ خصوصا که این آدم خود در عرصههای فعالیت آنها کار کرده و صاحبنظر قلمداد شود.
همه اینها یعنی آرش فرزین آدم جذابی برای گفتوگوست. تازه، این علاوه بر ویژگیهای شخصی و نوع رفتار فردی اوست. درواقع اصلیترین نکته در جذاب بودن نشست و برخاست با آرش فرزین ریشه در شخصیت آرام آرش دارد. او چنان راحت با آدم طرف میشود که حتی اگر دیدار نخستتان با او باشد، این نا آشنایی را حس نمیکنی و چنان رفتار میکند که انگار رفاقتی چند ساله با هم داشتهاید. این آرامش و راحتی او را تبدیل میکند به یکی از معدود آدمهایی که شخص در حضورش لذت همصحبتی را بیکموکاست احساس میکند و در روزگار آدمهای مشغول و سر در گریبان این خاصیت کمی نیست.
![جنجال ترجمهها به خاطر فشار پروین نبود جنجال ترجمهها به خاطر فشار پروین نبود](/Upload/Public/Content/Images/1398/01/23/1427130307q.jpeg)
آرش کبیر توکلینژاد ملقب به آرش فرزین که اکنون در میانههای چهارمین دهه زندگیاش قرار دارد، با سابقه حضور در پرسپولیس چهره شناخته شدهای برای فوتبالدوستان است. او البته به تازگی به حوزه جذاب و پرطرفدار خوانندگی هم وارد شده و طبق شنیدهها تا چندی دیگر نخستین آلبوم او به بازار موسیقی عرضه خواهد شد. بهانه گفتوگوی ما با آرش فرزین همین نکته بود. میخواستیم درباره نخستین آلبوم او سخنانش را بشنویم و اطلاعاتی دست اول در این باره به خوانندگانمان ارایه دهیم. اما همانگونه که گفته شد، نمیشود با او درباره یک حوزه مشخص صحبت کرد.
نمیشود آرش فرزین را دید و از فوتبال و پرسپولیس سخن به میان نیاورد. یا درباره مرحوم فرزین یا علی پروین. چنین هم شد که این گفتگو درباره نخستین آلبوم آرش تبدیل شد به گفتوگویی در مایههای از هر دری سخنی. این را هم باید بگویم با اینکه شرط کرده بود درباره روابط خانوادگی و فامیلی با آقای پروین یا هر شخص دیگری صحبت نشود، اما یکی دو جا که به اقتضای مصاحبه حرف از این مسائل به میان آمد، تا حد ممکن از پاسخ دادن شانه خالی نکرد و از این بابت سپاسگزارش هستیم.
این گفتگو را با پرسشی درباره تاریخ تولد و سن وسال او آغاز کردیم. هر چه باشد، با اینکه چهره آرش برای فوتبالدوستان چهره آشنایی است، اما بههرحال خیلیها هم هستند که دوست دارند درباره چهرههای مورد مصاحبه نکات ریزی از این دست را نیز بدانند. آرش کبیر تکمیلی نژاد درباره اینکه چه شد اسم آرش فرزین را برای خود انتخاب کرد، با این جملات به استقبال مصاحبه رفت:
«بعد از اینکه پدرم فوت کرد، یکی از دوستان پیشنهاد داد نام فرزین را به عنوان پسوند به اسمم اضافه کنم، تا هم یادگاری باشد از پدرم، هم اینکه میتواند معرفی خوبی از من باشد. چنین شد که آرش فرزین شد اسم من و الان بیشتر از اینکه مرا با آن اسم و فامیل اصلی بشناسند، به این نام میشناسند.» آرش فرزین با این جمله آغاز میکند: «من دقیقا متولد بیست و هشتم مهر ماهسال پنجاه و یک هستم.»
پس مهر ماهی هستید.
بله. البته با تمام خصوصیات و ویژگیهای تمام مهر ماهیها.
یعنی همان خصوصیات پر مهر و عاطفه و خانواده دوستی مهر ماهیها را هم دارید؟
حتی بیشتر.
آرش فرزین این روزها چه کاری در دست دارد؟
آرش فرزین این روزها دنبال کارهای هنریاش است. باید بگویم که ورود من به این عرصه خیلی ناخواسته صورت گرفت. البته پیش از چنین جملهای، همیشه باید کلمه متاسفانه را به کار برد.
چرا؟
چون کار فوقالعاده سختی است. وقتی فرزین خدابیامرز، پدرم، میخواند، همیشه به نظرم میآمد که دارد کار راحت و آسانی انجام میدهد. اما وقتی آدم خودش وارد این عرصه میشود، میبیند که هر لحظه در این کار باید با دشواریهای گوناگونی روبهرو شوی.
گفتید ناخواسته وارد کار هنری شدید. چگونه؟ چه شد بهرغم بیمیلیتان وارد دنیای خوانندگی شدید؟
اول باید این نکته را بگویم که عبارت ورود به دنیای خوانندگی را دوست ندارم به کار برده شود. چون اصلا خودم را در این حد و اندازه نمیدانم. اما در مورد خوانندگی؛ بله بیمیل بودم. اما در عین حال این فکر همیشه یک جورهایی در پس و گوشههای ذهنم بود. دوست داشتم کارهایی ارایه دهم تا یک بار دیگر نام و یاد فرزین زنده شود.
چگونه این مسیر آغاز شد؟
وقتی یکی از دوستانم به من پیشنهاد داد تا چنین کاری را به انجام برسانیم، مثل همیشه بدون اینکه چندان فکر کنم یا تردیدی به دلم راه دهم، به این داستان ورود و کار را شروع کردم.
هر خوانندهای خصوصا در اوایل ورودش به دنیای خوانندگی الگویی دارد. شما چه؟ دیگر اینکه در خوانندگی تا کجا میخواهید پیش بروید؟
خب این سوال دوم که پاسخش چندان مشخص نیست. باید دید شرایط چگونه است و مسیر پیش پایم تا چه حد هموار است. باید ببینم آیا اصلا مخاطبان دوستم دارند یا نه. آیا در حد و اندازهای هستم که ادامه راه من برای کسی، مخاطبی، دوستداری کسی مهم باشد یا نه.
الگو را نگفتید.
الگوی خاصی ندارم. مگر آدمی که پسر فرزین باشد، میتواند الگویی جز او داشته باشد. اما این هم ممکن نیست. وقتی آدم هر کس را الگو قرار میدهد، یعنی میخواهد راه او را دنبال کرده یا این که به دستاوردهای او برسد. اما من این را مطمئنم که کسی نمیتواند به حد و اندازه فرزین خدابیامرز برسد.
در موسیقی آیا از کارتان رضایت دارید؟
پسر فرزین بودن ممکن است هزاران حسن داشته باشد. اما در کنار تمام این محاسن و خوبیها یک نیمه تاریک نیز دارد که موقع انجام هر کاری دست و پای آدم را میلرزاند. نخستین نکته از این سویه تاریک این جاست که من هر کاری ارایه دهم، چه خوب و چه بد با فرزین مقایسه میشوم. فراموش نکنید که صدای فرزین یک صدای افسانهای بود. تمام خوانندگان قدیمی در این روزها از فرط تقلید تازه آمدهها تکراری شدهاند. هر کسی را که شما مثال بزنید، میتوانم چند نفر را مثال بزنم که میخواهند مثل آنها بخوانند. اما شما حتی یک نفر را نمیتوانید مثال بزنید که خواسته باشد همچون فرزین بخواند. نمیشود. نمیتوانند. این نکته کار مرا خیلی دشوار میکند. اگر موفق باشم که قطعا با پدرم مقایسه خواهم شد و خودتان هم میدانید که در چنین مقایسهای درصد روسفید بیرون آمدن از این چالش بزرگ تا چه حد ناچیز است.
به نظرت موسیقی پاپ ما درحال حاضر اینقدر وسوسهکننده است که واردش شوی؟
هر روز که میگذرد تعداد زیادی خواننده و هنرمند جدید به این عرصه ورود میکنند و این باعث میشود رقابت بسیار نفسگیر و دشواری در جریان باشد. در کل از ما بهعنوان ناظرین این روزگار جز امیدواری کاری برنمیآید.
از دشواریها و چالشهای این راه نمیگویید؟
مشکلات که زیاد است؛ بیشتر از آنکه بتوانید فکرش را بکنید. اما میتوانم بگویم مهمترین و اصلیترین مشکل این است که شمای خواننده نمیتوانید هر شعر یا آهنگی را که پسندیده و انتخاب کردید، خوانده و به بازار ارایه دهید. یک سری قواعد و قوانینی هست که هنرمند برای گرفتن مجوز باید آنها را رعایت کند. درواقع اگر میخواهید رسمی و با مجوز کار کنید باید تمام کارهایی را که برای گرفتن مجوز الزامی است رعایت کنید. این البته گاه کارها را خیلی دشوار میکند.
![جنجال ترجمهها به خاطر فشار پروین نبود جنجال ترجمهها به خاطر فشار پروین نبود](/Upload/Public/Content/Images/1398/01/23/1427130352e.jpeg)
با شما از جوانب گوناگونی میشود طرف شد و به صحبت نشست. یکی از جوانبی که سخنان شما درباره آن میتواند برای خوانندگان ما خواندنی باشد، فوتبال است. شما بهعنوان یک فوتبالی سابقهای طولانی دارید و علاقهمندان پرسپولیس هنوز که هنوز است روزهایی را که شما بهعنوان مترجم مربی آلمانی پرسپولیس در این تیم نقش فعال و مهمی داشتید فراموش نکردهاند.
فوتبال ما که پارسال در کلسال موفقی داشت و این را هم از نتایج و هم از بازیهای تیمملی در جامجهانی میتوان به تأکید گفت. درواقع تیمملی ما درحال گذراندن یکی از بهترین دورههایش بود و بهعنوان یک فوتبالی حس میکنم این تیم با ادامه این روند خیلی آسان و بیدغدغه میتوانست موانع موجود را از پیش رویش برداشته و خود را بهعنوان یکی از قدرتهای جهانی تثبیت کند؛ اما.
یعنی از رفتن کیروش ناراحت شدید؟
ترجیح میدهم در این مورد حرف نزنم.
بازیهای پرسپولیس را هم دنبال میکنید؟
مگر میتوانم بازیهای این تیم را که همیشه تیم محبوبم بوده، دنبال نکنم؟
علت و نتایج درخشان این تیم را در سالهای اخیر در چه میدانید؟
برانکو علاوه بر همه محاسنی که دارد یک حسن بزرگ و بارز نیز دارد که میتوان همین را مهمترین دلیل درخشش پرسپولیس در این سالها دانست. این حسن بزرگ برانکو هم چیزی نیست جز توجه و تمرکز و پایبندی این مربی بزرگ به نظم و دیسیپلین.
بیشک خاطرات تو از علی پروین میتواند بسیار جذاب و دست اول باشد...
حتما، ولی اصلا نمیخواهم در این مورد حرف بزنم.
خب، چرا؟
بعضی از دورهها در زندگی آدم وقتی گذشتند، دیگر برگشت به آن روزها عاقلانه نیست.
درباره دوران مترجمیات که میتوانی حرف بزنی؟
مثلا درباره کدام بخشش؟
مثلا درباره اینکه میگفتند هر چه دلت میخواست ترجمه میکردی.
بهنظرتان چه باید میکردم؟ مجبور بودم. یک جو عجیب و وحشتناکی حاکم بر تیم بود که اگر حرفهای مربی را درست ترجمه میکردم بدتر هم میشد.
مثلا چه میشد؟
همه چیز به هم میریخت. فراموش نکنید که اوایل فصل بود و ما هنوز تیمی را نبرده بودیم و فشار عجیبی روی راینر سوبل بود. من مجبور بودم کاری کنم از سوبل مقابل بازیکنان و حتی خود علی پروین که همگی ریخته بودند سر سوبل حمایت شود.
یعنی آن ترجمه اشتباهی که در نود لو رفت تنها مورد نبوده. درست است؟
قطعا. انسانی هم نبود که همهچیز را درست ترجمه کنم. فایدهای هم نداشت.
مثلا چی؟
مثلا فحشهایی که بیشتر بازیکنان بهش میدادند.
الان اگر دوباره مترجم شوی همان کار را میکنی؟
نمیدانم. حتی نمیدانم که کارم درست بوده یا نه. اما با توجه به شرایط عاقلانه بوده.
راستی؛ علی پروین از تو خواسته بود حرفهای مربی را درست ترجمه نکنی؟
نه، اصلا.
چرا اینقدر دورادور از پروین حمایت میکنی؟ حالا که نباید رودربایستی خاصی وجود داشته باشد.
نه، من دارم حقیقت را میگویم. هیچوقت توی رودربایستی نمیمانم. اینجور کارها از من برنمیآید که در روزهای دوستی از یکی حمایت کنم و بعد وقتی از هم دور افتادیم یا هر ماجرای دیگری پیش آمد، به طرف پشت کنم و علیهاش در روزنامهها حرف بزنم.
بهنظر میرسد دارید به خیلی از بازیکنان کنایه میزنید.
من خیلی چیزها دیدهام. بازیکنانی دیدم که از عشق علی پروین دم میزدند و بعدها چنان به او پشت کردند که بیا و ببین. کسانی که دروغ تمام زندگیشان بود. در روزنامهها میگفتند به عشق پروین آمدهاند پرسپولیس، اما تا ٢٠٠- ٣٠٠ میلیونشان را نمیگرفتند تمرین و بازی نمیکردند. اینهایی که من دیدم جز دروغ چیزی در بساطشان نبود.
مثلا چه کسانی؟ اسمشان را نمیگویید؟
شوخی میکنید؟
قبل از این گفتگو وقتی دربارهات تحقیق کردم، شنیدم که در یکی از بازیها شما را بهعنوان آرش مورینیو تشویق کردهاند. عدهای هم میگفتند که خودتان بهشان پول دادهاید. درست است؟
قطعا نه.
![جنجال ترجمهها به خاطر فشار پروین نبود جنجال ترجمهها به خاطر فشار پروین نبود](/Upload/Public/Content/Images/1398/01/23/1427130368n.jpeg)
آخر چرا باید به شما بگویند مورینیو؟
برای همین هم چرا باید پول بدهم که به من بگویند مورینیو؛ یعنی اینقدر بچه و احمق بودم که نمیفهمیدم این شعار بیش از اینکه به دردم بخورد، خرابم خواهد کرد؟
یک سوال میپرسم و انتظار دارم رک و صریح به این سوال پاسخ دهید. آرش فرزین از کودکی پرسپولیسی بود یا بعد از فامیل شدن با علی آقای پروین جزو سرخها شدید؟
من از بچگی به دلیل علاقه پدرم به این تیم پرسپولیسی بودم. فراموش نکنید که پدر من آهنگ پرسپولیس خسته را به عشق این تیم و البته شخص علی پروین خوانده بودند و من از همان روزها قرمز شدم. درواقع از همان نخستین روزهایی که فهمیدم فوتبال چیست عاشق این تیم شدم و این عشق تا به امروز اگر بیشتر نشده باشد، قطعا کمتر نشده است.
آیا خاطره خاصی از روزهایی که پدرتان ترانه معروف پرسپولیس را ضبط میکرد، دارید؟
باید بگویم که پدرم آهنگ «پرسپولیس خسته» را با هزینه شخصی تولید کرد و تا آنجا که یادم است هفتصد و پنجاههزار تومان هزینه آن شد؛ و روزی که آماده شد، روز بازی پاس با استقلال جلوی درهای استادیوم آزادی کل نسخههای آن به فروش رسید و تمام عوایدآن نیز به بازیکنان پرسپولیس تعلق گرفت و حتی ریالی نیز به جیب پدر من نرفت. در حقیقت او با هزینه شخصی این کار را انجام داد و کل فروش را هم به بازیکنان داد. باز هم میگویم حیف؛ حیف آن صدا و حیف این شخص که خیلی زود و فقط با چهل و هفتسال سن از میان ما رفت. امیدوارم جوری نباشد که ما هم در این سن وسال برویم که در آن صورت یکی دوسال بیشتر وقت نداریم و باید کمکم ساکمان را برای این سفر همیشگی ببندیم.
دوست ندارید دوباره شرایطی فراهم شود که بتوانید به عرصه فوتبال برگردید؟
اصلا. اصلا. این را از ته دل دارم میگویم. داستان فوتبال برای من به پایان رسیده و میتوانم بگویم من این کتاب را بسته و کنار گذاشته ام.
چرا؟
چون چیزهایی در این فوتبال ناسالم دیدهام که در شأن و شخصیت خودم نمیبینم دوباره در آن فضا به فعالیت مشغول شوم.