به گزارش مشرق، وقتی در دی ماه 1389، قسمت سیزدهم از سری چهارم مجموعه مستند «راز
آرماگدون» یعنی «راز آرماگدون 4- پروژه اشباح» تحت عنوان «جنگ سرد دیجیتال»
از تلویزیون پخش میشد و برای اولین بار از طریق رسانه ملی، مسئله «Brain
Land» و مرکزی در آمریکا که تمامی ارتباطات اینترنتی از جمله ایمیلها و
چتها و فورومها و تماسهای تلفنی و ... را درسطح دنیا کنترل میکند و همه
اطلاعات هویتی و ارتباطی و شبکههای دوستی و فامیلی و ... تک تک افراد در
پروندههای جداگانهای ثبت و ضبط شده تا برای طراحی و اجرای برنامههای
رسانهای مورد تحلیل قرار گرفته و در عین حال به عنوان اهرمهای فشار شخصی
مورد بهرهبرداریهای سیاسی و نظامی قرار گیرد، برخی از شکاکان و افراد کم
اطلاع و همچنین رسانههای شبه روشنفکری و زنجیرهای و اعوان و انصارشان،
چنین افشاگریهایی را به سخره گرفته و همپای رسانهها و شبکههای خارجی آن
را ناشی از نوعی توهم توطئه شدید دانستند!
در بخشی از آن برنامه با اسناد وتصاویر مستند، به ماشینهای جاسوسی در فضای اینترنت اشاره شده بود که:
«...
توسط سرویسهای اطلاعاتی آمریکا برای کنترل تمامی ایمیلهایی که در
سرتاسر جهان از طریق اینترنت رد و بدل میگردد، به کار گرفته میشود و ...»
و توضیح داده شد که:
«... بر اساس قوانینی که دولت آمریکا وضع
نموده، مدیریت شبکههای اینترنتی مجاز است تا تمامی اطلاعاتی را که در شبکه
جهانی رد و بدل میشود کنترل کرده و از آنها استفاده لازم را به عمل آورد.
بنابراین دیگر جای تعجب نیست که از طریق رسانهها بشنویم: «در هر سال حدود
24میلیارد دلار در اثرجاسوسیهای اقتصادی نصیب دولت آمریکا میشود.»
همچنین طبیعی به نظرمی رسد، دولت آمریکا که خود را حافظ امنیت جهانی
میداند، برای حفظ امنیت دو دنیای مجازی و حقیقی، اطلاعات مورد نیازش را با
این توجیه از شبکههای اینترنتی بدست آورد...»
در همان برنامه،
فیلمهای محرمانهای از برخی کاربران فیس بوک و توییتر نمایش داده شد که
چگونه متوجه شدند از طریق صاحبان این شرکتها برای دولتهای غربی جاسوسی
میکردند و افشاگری تکاندهنده یک نشریه یهودی/فرانسوی به نام «لوماگازین
دی یسراییل» در اکتبر 2009 از پشتپرده سایت فیس بوک ثابت میکرد این سایت
توسط دستگاه جاسوسی موساد و CIA با هدف جاسوسی در کشورهای هدف راهاندازی
شده است. روزنامه یهودی فوق با انتشار اسنادی فاش کرده بود که فیس بوک یک
سایت استخباراتی اسراییلی است که برای جذب مزدور و جاسوس به نفع اسراییل
ماموریت دارد.
در همان قسمت 13 از مجموعه مستند «راز آرماگدون 4 - پروژه اشباح» در این باره آمده بود که:
«...گزارش
مزبور، میزان دست داشتن حکومت اسراییل در اداره فیس بوک را فاش کرد تا
جایی که سفیر اسراییل در پاریس این مجله یهودی فرانسوی را متهم به « افشای
اسراری کرد که نباید آنها را برای دشمن فاش میکرد». «لوما گازین دی
یسراییل» این اقدام حکومت اسراییل را «جاسوسی اینترنتی» توصیف کرد.»
موضع
گیری صریح «مارک زاکر برگ» (موسس و مدیر فیس بوک) در همان زمان علیه
برنامه فوق که در وبسایت شخصی اش نیز درج شد، نشان از «درست به هدف زدن»
مجموعه مستند «راز آرماگدون» داشت.
در آن روزها اسناد دیگری هم منتشر
شد و در سخنرانیهای مختلف از جمله برخی جلسات درس و سخنرانی نگارنده نیز
مطرح گردید که شبکهای در سرویس امنیت ملی آمریکا NSA به نام «اشلون»،
تمامی ارتباطات اینترنتی دنیا را همچون مغز یک شبکه عصبی، دریافت و تحلیل
کرده و طرح و دستورات لازم را به اجرا درمیآورد.
«اشلون» واژهای
توصیف شد که معمولا برای اشاره به یک سیستم جاسوسی جهانی (تأسیس در سال
1947) به کار میرود که سازمانهای اطلاعاتی پنج کشور آمریکا، انگلستان،
کانادا، استرالیا و نیوزیلند در آن نقش داشته و هماکنون توسط آژانس امنیت
ملی آمریکا NSA هدایت میشود. «اشلون» مقادیر عظیم تماسهای تلفنی،
پیامهای ایمیل، دانلودهای اینترنتی، ارتباطات ماهوارهای و غیره را
جمعآوری کرده، سپس اطلاعات مورد نظر را از طریق برنامههای اطلاعاتی تصفیه
میکند. گفته شد که بنا بر گزارشها «اشلون»، در حدود 90 درصد از ترافیک
اینترنتی را وارسی میکند.
همچنین از اسناد یاد شده نقل شد که :
کارشناسان سایبرنتیک، مفهوم دقیقتر اینترنت و شباهت آن با شبکه عصبی بدن را اینگونه توضیح میدهند:
«...
وقتی شما یک ایمیل ارسال میکنید تا در اتاق کناری به دست همکارتان برسد،
همانند سلولی که پیام عصبی را صادر میکند، پیام به مغز میرود و
بازمیگردد تا به سلول کناری برسد، پیامهای اینترنتی نیز پیش از رسیدن به
نقطه موردنظر شما، ابتدا به مرکز NSA رفته و پردازش میشود... یا وقتی از
«فینگر پرینت» لپتاپ برای اولین بار استفاده میکنید، اثر انگشت شما در
همان مرکز ثبت میشود و برای شما پروندهای تشکیل میدهند و یا برای
اولینبار که به وبکم خیره میشوید مردمک چشم شما را اسکن میکنند و این
اطلاعات به پرونده شما ضمیمه میشود!»
NSA در واقع «برینلند»(Brain
Land) یا همان مغز متفکر است و ما همان سلولهای متصل به مغزی هستیم که هر
حرکت ما را تحت کنترل قرار میدهد. براساس مدارک افشاء شده، NSA به طور
روزانه سه میلیارد پیام را در مرکز کامپیوتری خود پردازش میکند. مدیر این
آژانس، به هنگام یکی از معدود مصاحبههایش با مطبوعات، اعلام کرد که باید
هر سه ساعت، اطلاعاتی معادل کل کتابخانه کنگره آمریکا را اداره نماید».
حقایق
فوق که در آن زمان از سوی ما به عنوان سازندگان مجموعه «راز آرماگدون»
مطرح شد، بدون پایه مستند و ذهنی نبود. چند سخنرانی روشنگرانه کارشناسان
این حوزه و همچنین انتشار برخی اسناد خصوصا پس از قضایای فتنه 88، ما را به
این سمت و سو سوق داده بود که برای ساخت مستندی که در دست تولید داشتیم و
قسمتی از آن به مسائل اینترنتی و سایبری اختصاص داشت، به مسئله شنودهای
اینترنتی هم بپردازیم.
علاوه براینکه در آن زمان گفته شده بود در جریان
دستگیری برخی فتنه گران، از میان دانشجویان و ایرانیانی که برای شرکت در
فتنه یاد شده خصوصا از انگلیس به ایران آمده بودند (که در آن ایام تعدادشان
هم کم نبود)، بعضا اعتراف کردند که طی روزهای قبل از انتخابات دوره دهم
ریاست جمهوری، «اسکاتلندیارد» (پلیس امنیتی لندن) آنها را احضار نموده و
پروندهای از تمامی ارتباطات و رفت و آمدها و عکسها و دوستانشان و روابط
غیر اخلاقی و عکسهای آنچنانی و مستهجن شان در مقابل آنها باز کرده و تهدید
نمودند که عکسها و تصاویر مربوطه را در فضای وب منتشر خواهند کرد. پس از
مدتی باز از طرف منابع فوق تماس گرفته شده که اگر به ایران رفته و در جریان
آشوبهای پس از انتخابات شرکت کنند، قضیه انتشار عکسها و تصاویر منتفی
خواهد شد! یعنی عملا از شنودهای اینترنتی به عنوان اهرم فشار برای اهداف
سیاسی و اطلاعاتی بهره گرفتهاند.
اینک فیلم «اسنودن» ساخته الیور استون
که بر اساس کتاب «دوران اختاپوس» نوشته آناتولی کوچرانا (وکیل روس «ادوارد
اسنودن»، مامور CIA که به افشای همین شنودهای اینترنتی از سوی سرویسهای
جاسوسی غرب پرداخته و سپس به روسیه پناهنده شد) و همچنین کتاب «پروندههای
اسنودن، پشت پرده تحت تعقیبترین فرد جهان» نوشته لوک هاردینگ (نویسنده
نشریه گاردین) ساخته شده، در واقع به همان مطالبی میپردازد که 6 سال قبل
در قسمت سیزدهم از مجموعه «راز آرماگدون 4 – پروژه اشباح» نشان داده شد و
قبل و بعد از آن هم در تحقیقات و سخنرانیها و نوشتهها برخی محققان و
پژوهشگران آمده بود. اگرچه دو سال پیش هم مستند «شهروند چهارم» که جایزه
اسکار بهترین مستند بلند سال را دریافت کرد، تقریبا همین مطالب را بیان
کرده بود. مستندی ساخته «لارا پویتراس» (که در فیلم «اسنودن» نقشش را ملیسا
لئو بازی میکند) یعنی همان مستندسازی که برای اولین بار همراه «گلنگرین
والد» (نویسنده و خبرنگار گاردین)، افشاگریهای «ادوارد اسنودن» را در هتل
«میرا» هنگ کنگ شنید و ضبط کرد و سپس از همان جا برای نشریات مختلف ارسال
نمود.
فیلم «اسنودن» با صحنهای شروع میشود که در فیلم مستند «شهروند
چهارم» نیز از سوی «اسنودن» بیان شد، یعنی لحظه دیدار «اسنودن» با «لارا
پویتراس» و «گلنگرین والد» در هتل «میرا» و و آن مکعب روبیک که در دستان
اسنودن میچرخد و جملاتی که به عنوان عبارات رمز رد و بدل میشود (که در
مستند «شهروند چهارم» درباره ساعت سالن هتل است و در فیلم «اسنودن» درباره
سالن غذا خوری).
بقیه فیلم تقریبا همان موضوعاتی است که پیش از این در
افشاگریهای اسنودن خوانده بودیم و در مستند «شهروند چهارم» هم روایت شده
بود به علاوه خاطرات اسنودن که از کتابهای «آناتولی کوچرانا» و «لوک
هاردینگ» بیرون آمده و البته برخی لحظات داستانی و نمایشی.
اساس ساختار
روایی فیلم «اسنودن» برمحور فلاشبکهای متعدد قرار دارد؛ از زمان حال و
اتاق محل مصاحبه با اسنودن در هتل «میرا» هنگکنگ به زمانهای قبل و آنچه
در واقع اسنودن نقل میکند ؛ به زمانی که برای امتحان دادن و استخدام در
اداره اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) رفته و هوش و استعداد درخشانی از خود
نشان میدهد (در صحنهای که برای طراحی یک برنامه جاسوسی، لحظاتی بیش وقت
نبرده و با فاصله بسیاری از همه پیشی میگیرد) تا زمانی که برنامه جاسوسی
«Epic Shelter» (پناهگاه اسطوره ای) را برای نفوذ در زیرساختهای افتصادی
کشورهای مختلف با به خدمت گرفتن کامپیوترهای کنترلکننده (PLC) طراحی و
اجرا میکند و تا زمانی که با یکی از مهمترین برنامههای جاسوسی تاریخ تحت
عنوان X Files Score»» به عنوان یک موتور جستوجو میتواند تمامی
ایمیلهای رد و بدل شده، تماسها و پیامهای اینترنتی در شبکههای مختلف
اجتماعی، ارتباطات تلفنی و موبایلی در دنیا را دریافت، طبقهبندی کرده و
آنالیز و تحلیل نماید.
در این بین روابط او با نامزدش، مهاجرت به
هاوایی، درگیری با روسایش و چگونگی انتقال اطلاعات از کامپیوترهای مرکز
سازمان CIA در هاوایی (در یکی از آماتوریترین صحنهپردازیهای فیلمهای
الیور استون) و ... نیز به تصویر کشیده میشود.
از همین روی فیلم
«اسنودن» از قواعد کاملا کلاسیک و فرمولهای هالیوودی پیروی میکند. در
اینجا قهرمان یعنی ادوارد اسنودن، یک جاسوس و مامور اطلاعاتی انسان دوست و
متعهد به قواعد بشری تصویر شده که به گفته خودش خارج از وظائف و ورای آسایش
و راحتی خود، میخواهد بر طبق قانون اساسی ایالات متحده آمریکا، کشورش را
از خطر عدم پایبندی به آن قانون دور سازد.
او بارها تاکید میکند که مخالف
کشورش یعنی آمریکا نبوده و تنها اعتراضش به نادیده گرفتن قوانین خود ایالات
متحده است. او اعتقاد دارد که فقط گروهی معدود در سرویسهای اطلاعاتی این
کشور، سعی در تجاوز از حقوق و اختیارات خود و ورود به خصوصیترین حیطههای
شخصی مردم جهان دارند و این انحراف باید توسط خود این سیستم اصلاح شود.
(همان رویکردی که در اغلب فیلمهای هالیوود درباره فساد و نابسامانی در
سیستمهای امنیتی، نظامی و پلیسی آمریکا و غرب وجود دارد که اولا فساد
یادشده را به کل سیستم گسترش نداده و در حد یک یا چند نفر و یا یک گروه
محدود نموده و ثانیا آن فساد را توسط خود سیستم اصلاح میکنند).
برهمین
اساس فیلم «اسنودن» یک فیلم ضد سیستم محسوب نشده و کاملا در جهت منافع یکی
از جناحهای حاکم در آمریکا قرار میگیرد. خصوصا در نوشتههای پایان فیلم،
تاکید میشود که هم اوباما و هم کنگره آمریکا، قانون شنود گسترده از
مکالمات و ارتباطات اینترنتی مردم آمریکا را لغو کردهاند، به این مفهوم که
دیگر تماسهای اینترنتی و غیر آن، از سوی دستگاههای امنیتی ایالات متحده
مانند NSA و CIA شنود نخواهد شد.
اما آیا واقعا چنین بوده و هست؟ یعنی
تمام آن برنامههای میلیادری Epic Shelter و X Files Score متوقف شده است؟!
آنچه از رسوایی یکی دو ماه پیش وب سایت Yahoo در فروش اطلاعات کاربرانش به
سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا فاش شد و خود مسئولان Yahoo و برخی
مقامات سابق امنیتی آمریکا نیز به آن اعتراف کردند، پاسخ منفی برای
پرسشهای فوق محسوب میشود.
شاید بتوان علیرغم معروفیت «الیور استون» به
فیلمسازی ضد سیستم اما با نگاهی به کارنامه وی به سهولت بتوان تشخیص داد
که استون در واقع سفارشیترین فیلمساز دولتی (با مفهوم دولت در سایه)
ایالات متحده محسوب شده که ظاهری مخالف خوان و عصیانگر دارد. در واقع
همواره آثار او در انتقاد به یک حزب و جناح و در حمایت از حزب و جناحی دیگر
در هیئت حاکمه ایالات متحده آمریکا بوده است. او تنها فیلمسازی است که
درباره 3 رئیسجمهوری آمریکا (کندی و نیکسون و بوش) فیلم ساخته و در برخی
فیلمهای دیگرش نیز آشکارا از روسای جمهوری وقت یا سابق و اسبق حمایت و
تجلیل کرده است مانند همین فیلم «اسنودن» که در آن اوباما همچون یک منجی
ظاهر شده که قانون ظالمانه شنود گسترده از شهروندان را لغو میکند یا در
فیلم «مرکز تجارت جهانی» که جرج دبلیو بوش گویا صدای فروخفته قربانیان
فاجعه است. حتی در 3 گانه معروف الیور استون درباره جنگ ویتنام («جوخه» و
«متولد چهارم جولای» و «آسمان و زمین») هیچ اعتراض و انتقادی به اصل جنگ
تجاوزکارانه فوق به چشم نمیخورد و آنچه وجود دارد اعتراض به حزب
جمهوریخواه برای قربانی کردن جوانان بیتجربه در آنچه باتلاق و جهنم
ویتنام میخواند، است و حمایت آشکار از حزب دمکرات که خود یکی از مجرمان و
آتشافروزان تجاوز به ویتنام محسوب شده است. (قهرمان فیلم «متولد چهارم
جولای» یعنی ران کوویک، آشکارا در تظاهرات حزب دموکرات شرکت میکند).
استون
در مقابل آن موضع گیری دمکرات منشانه اما در دو فیلم «w» و «مرکز تجارت
جهانی”، به طور صریح از ارتجاعیترین قشرهای حزب جمهوری خواه حمایت کرده و
در مجموعه مستند «داستانهای ناگفته ایالات متحده» ضمن انتقادهای سطحی از
برخی سیاستهای آمریکا، از پرداختن به ریشههای ظلم و روشهای سلطهگری آن
طفره رفته و اصل نظام سرمایهداری و امپریالیستی این کشور را مشروع نشان
میدهد.
حالا همین جناب الیور استون به موضوعی روی آورده که بیشتر به
یک شوی تلویزیونی شبیه بوده تا یک واقعه جدی (در واقع آنچه کلیت
افشاگریهای اسنودن را تشکیل میداد، اغلب اطلاعات سوختهای بود که توضیح
داده شد، پیش از آن در سطوح عمیقتری توسط منابع و افراد و گروههای مختلفی
افشاء شده بود) و این شوی تلویزیونی در فیلم «اسنودن» بیش از پیش خودش را
نشان میدهد.
سوی دیگری که ماجرای اسنودن و افشاگریهایش را زیر علامت
سؤال میبرد به 4 سال قبل از آنکه وی در هتل «میرا» هنگکنگ، گزارشات به
اصطلاح سری و در واقع لو رفته شنودهای گسترده آمریکا را بیان نماید
بازمیگردد. در سال 2009، یک فعال و برنامهنویس اینترنتی به نام «جولین
آسانژ» توسط وب سایتی به نام «ویکی لیکس»، اقدام به افشای دهها هزار برگه
سند از فعالیتهای غیرقانونی و جنایتکارانه آمریکا در جهان کرد که تا آن
زمان به طور مستند و از منابع اطلاعاتی آمریکا درز نکرده بود. او حتی در
سال 2010 اسناد شنودهای غیرقانونی سرویسهای امنیتی ایالات متحده را هم
افشاء کرد.
درباره جولین آسانژ نیز دو سال پیش فیلمی به نام «دولت
پنجم» توسط فیلمساز معروف آمریکایی، بیل کوندون براساس کتابی تحتعنوان
«درون ویکیلیکس: وقتی که با جولیان آسانژ و خطرناکترین وبسایت جهان
گذراندم» نوشته همان لوک هاردینگ ساخته شد که یکی از کتب مرجع فیلم
«اسنودن» را نوشته بود. منتها در فیلم «دولت پنجم»، جولین آسانژ، فردی عصبی
و شارلاتان و بیمار نمایانده شده اما در فیلم «اسنودن»، ادوارد اسنودن
همچون یک قهرمان ملی و منجی آمریکایی نمایش داده میشود!!
الیور استون
در فیلم «اسنودن» از ساختار سینمایی معمول ژورنالیستی/سیاسی خود استفاده
کرده و در این مسیر فرمولهای رایج و سطحی هالیوود را تکرار نموده است.
فرمولهایی که تماشاگر و مخاطبش را بسیار دست کم گرفته و کمترین بینش و
تفکر را برایش درنظر نمیگیرد. مثلا مشاهده میکنیم که اسنودن با دم
دستترین شیوهها و از طریق یک SD Card، مهمترین اطلاعات را از پایگاه
اصلی سازمان CIA خارج میکند. درحالی که اگر کسی کمترین سر و کارش به
معمولیترین مراکز اسنادی در همین کشور خودمان افتاده باشد، متوجه شده که
هیچ اطلاعاتی را نمیتوان بهوسیله فلاش یا SD Card کپی نمود و خارج کرد.
اسنودن به همین طریق سادهانگارانه همان اطلاعات و SD Card را طی یک بازی
احمقانه توسط همان مکعب روبیکش و شوخی با نگهبان از گیتهای فوق امنیتی
پایگاه CIA خارج میسازد !! و هنگامی که از دروازه خروجی پایگاه مذکور در
حال عبور است در قالب تصویری به سوی نور شدید نشان داده میشود که مانند
آدمهای مشتاق موجودات فضایی فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» استیون
اسپیلبرگ با شکل و شمایلی خاص در نور حل میشوند.
اما با این احوال برخی
صحنههای فیلم «اسنودن» لااقل برای همان آدمهای شکاک و طرفدار تئوری
«توهم توطئه» (که در ابتدای این مطلب مورد اشاره قرار گرفتند) بدون خاصیت
نیست تا بلکه ذرهای از اعتماد مطلقشان به شبکههای سایبری و اینترنتی
کاسته شده و ناگهان خود را در فضای جاسوسی و اطلاعاتی سرویسهای غربی رها
شده نبینند!
در صحنهای از فیلم «اسنودن»، وقتی او برنامه اطلاعاتی
Shelter» «Epic را طراحی و اجرا میکند، میگوید از طریق این برنامه در
بسیاری از کشورهای هم پیمان آمریکا که سیستمهای امنیتی را برروی
کامپیوترهای کنترلکننده (PLC) زیر ساختهای صنعتی و اقتصادیشان اجرا
نمودهاند، به طور مطلق کلید این ساختارها را در دست گرفته و تاکید میکند
که در کشوری مانند ژاپن اگر زمانی از حیطه متحدان آمریکا خارج شود،
میتوانند فقط با یک کلیک، کل سیستمهای صنعتی و اقتصادی آن از کار انداخته
و خاموش سازند.
در صحنه دیگری، ادوارد اسنودن با سیستم اطلاعاتی «X
Files Score» آشنا میشود. موتور جستوجویی که در یک لحظه میتواند به جای
وب سایتها و وبلاگها و صفحات اینترنتی، تمامی ایمیلها و اکانتهای
شخصی را مورد جستوجو قرار داده و آنها را آنالیز و طبقهبندی نماید. مثلا
با دادن دو کلمه «حمله» و «بوش»، کل پیامها و ایمیلهایی که در سراسر
دنیا این دو کلمه را به کار گرفته اند، ردیف میشود.
در صحنهای از فیلم، خود اسنودن میگوید:
«...
همینقدر بگویم که هرچه میخری، هر تلفنی که میزنی، با هرکه دوست میشوی،
به هر سایتی سر میزنی، هر عنوانی که برای نامهات انتخاب میکنی و ...
همه دست سیستمی است که دسترسیاش بیحد وحساب است، اما امانتداریاش خیر
....»
در صحنهای دیگر که اسنودن در اتاقی مشغول توضیح کار این برنامه
برای برخی همکارانش است میگوید که فی المثل این برنامه در ماه مارس بیش از
70 میلیون پیام از کاربران فرانسوی، افزون بر 500 میلیون پیام از کاربران
آلمانی، 5/1 میلیارد پیام از ایمیلهای کاربران روسی، 2میلیارد پیامهای
شخصی از کاربران برزیلی و بیش از 3میلیارد پیام را از کاربران آمریکایی ثبت
و ضبط کرده است و تاکید دارد که این حجم عظیم دریافت پیام، تنها نمیتواند
به خاطر حفظ امنیت شهروندان آمریکایی و مقابله با تروریسم باشد و قطعا
برای سلطهای عمیق بر کل دنیاست.
در قسمتی دیگر از فیلم «اسنودن» قرار
میشود سازمان CIA یک بازرگان پاکستانی را تحت فشار قرار دهد. آنها از طریق
ایمیلهای این بازرگان، همه روابط شخصی وی را بیرون کشیده و متوجه میشوند
دختر این بازرگان، دوست پسری دارد که مادرش به صورت غیرقانونی در آمریکا
ساکن است و از همین طریق، اهرم فشار یاد شده شکل میگیرد. کارشناس اطلاعاتی
پایگاه CIA در فیلم میگوید که از طریق ایمیلهای شخصی یک نفر و گسترش
هرمی ارتباطاتش، گاهی تا 5/2میلیون نفر، زیر نظر اطلاعاتی گرفته میشود! در
صحنهای دیگر شاهد هستیم که حتی از طریق «وبکم» لپ تاپ خاموش دختر همان
بازرگان، اتاق شخصی و رفتارش را زیر نظر گرفتهاند. از همین رو، خود اسنودن
همواره مقابل دوربین لپ تاپ خود و یا نامزدش، برچسبی میزند تا نتوانند از
طریق آن حتی وقتی دستگاه خاموش است، تصاویرشان را ضبط کنند.
و در
صحنهای از همان هتل «میرا» در هنگکنگ شاهد هستیم که اسنودن حتی تلفن ثابت
اتاق را قطع میکند، چرا که میگوید از طریق همین تلفنها اگرچه گوشی آن
روی تلفن بوده و قطع باشد، شنود انجام میشود.
ممکن است برخی سؤال کنند و متعجب باشند که مثلا اطلاعات و خصوصیات شخصی یا عکسهای آنها به چه درد سرویسهای اطلاعاتی غرب میخورد.
این
درحالی است که برخی یافتهها از اسناد «اسنودن و همچنین برخی اسناد افشاء
شده MI6، حاکی از آن است که یکی از واحدهای سازمان اطلاعات انگلیس با حروف
اختصاری «GCHQ» موسوم به «ستاد ارتباطات دولت انگلیس» توسط برنامهای تحت
عنوان «هانی پات» و با به کارگیرى تکنیکهاى مهندسى اجتماعى و با ساخت
حسابهاى جعلى در شبکههاى اجتماعى و از طریق یک سایت کوتاهسازى آدرس
اینترنتى، سعى در جذب و خطدهی و انجام عملیات جاسوسى و جمعآوری اطلاعات
از کاربران این شبکهها داشته است که این کار در جریان فتنه 88 به خوبی
انجام شد و برخی کاربران اینترنت را به دام انداخت و امروز نیز در شبکههای
اجتماعی موجود در جریان بوده و بسیاری از افراد ناآگاه را به دام انداخته و
از طریق آنها، شبهات، اطلاعات جعلی، اخبار دروغین و شایعات مخرب را در
فضای وب، پمپاژ میکنند. در همان قسمت 13 از مجموعه مستند «راز آرماگدون 4 -
پروژه اشباح» در این باره آمده بود:
«... پروندهای که «لوما گازین
دیسراییل» برای فیسبوک منتشر کرد شامل اطلاعاتی درخصوص راههای جاسوسی
براساس متدهای مخابرات اسراییل و آمریکا از طریق افرادی عادی بود که خطرات
این ماموریت را نمیدانستند. این روزنامه نوشت: «این گونه افراد فکر
میکنند فقط وقت خود را در برابر صفحات چت تلف میکنند و چیز مهمی نیست
بلکه حتی این موضوع را به فکاهی نیز میگیرند.»
از طرف دیگر در همان برنامه براساس اسناد معتبر ذکر شد که :
«...
حکومت اسراییل از طریق فیس بوک به میزان زیادی از اطلاعات درباره
استفادهکنندگان این سایت در جهان عرب و اسلام دسترسی پیدا میکند، آنگاه
برای تخمین و ارزیابی وضعیت جوانان کشورهای عربی و اسلامی، آن را در اختیار
اساتید روانشناسی وابسته به دستگاههای استخباراتی قرار میدهد.»
«جرالد نیرو»، استاد علم روانشناسی در دانشگاه پرووانس فرانسه و صاحب کتاب «خطرات اینترنت» در باره این شبکهها مینویسد:
«...
این شبکههایی که افشا شدهاند عبارتند از مجموعهای از شبکههایی که توسط
روانشناسان اسراییلی مدیریت میشوند و هدف آنان نیز درجهبندی و
بهکارگیری جوانان مقیم کشورهای جهان سوم خصوصا آنهایی است که در محدوده
نزاع عربی- اسراییلی حضور دارند و یا مقیم کشورهای آمریکای جنوبی هستند...»
اطلاعاتی
را که نشریه فرانسویه «لوما گازین دیسراییل» منتشر کرد، تماما با اطلاعاتی
که نشریه اردنی«الحقیقه الدولیه» در 9 آوریل سال 2008 منتشر کرده بود،
همخوانی داشت.
این نشریه در گزارشی مبسوط تحت عنوان «دشمن پنهان» نوشت:
«...مدیران
سایتهای شبکهای کاملا میدانند کاربرانشان از چه نقاط ضعفی برخوردارند و
براساس آن برنامهریزی میکنند. به عنوان مثال با طرح مسائلی چون آزادیهای
اجتماعی، مشکلات جوانان و... افقی روشن و در دسترس برای او ساخته و آنگاه
در فرصتی مناسب از آن بهره میگیرند ...»