خبرگزاری مهر: سعید حجاریان تئوریسین جریان اصلاحات در یادداشتی طرح خود را برای بقای اصلاحات تئوریزه کرد و نسخه جدید را برای رفتار سیاسی اصلاح طلبان ارائه کرد.
حجاریان در یادداشت خود نوشت: اصلاحطلبی در سال 1398، با توجه به وضعیت سیاسی داخل و خارج و همچنین شرایط اقتصادی و معیشتی، در ابعاد مختلف نیازمند چابکسازی و نواندیشی است، اما اساسیترین مسأله، «بقاء اصلاحطلبی» ست. اما وقتی از «بقا» سخن میگوئیم، مقصودمان چیست؟
تئوریسین جریان اصلاحات در نسخه جدید به تغییر رویکرد اصلاحات در موضع تأکید دارد و مینویسد: اصلاحطلبی در سال جاری همچون دیگر گرایشهای موجود در جمهوری اسلامی، نیازمند اتخاذ تصمیمهای بهنسبت حیاتی است و طبعاً قادر نیست مسیری تکخطی در پیش بگیرد. از این رو، نیازمند اتخاذ موضعی ترکیبی است؛ از آرامش فعال تا فعالیت تمام قد.
حجاریان در بند اول نسخه خود با عنوان «آرامش فعال» مینویسد: اصلاحطلبی بهلحاظ تئوریک جریانی پیشتاز محسوب میشود و همواره باید بهعنوان پیشقراول در صحنه سیاست و جامعه حضور داشته باشد و دنبالهروی، از هر جریان کوتاهمدتی، پاشنه آشیل این جریان است. دنبالهروی به تعلیق وجه تئوریک اصلاحطلبی و غلبه افقهای یکروزه منجر میشود.
وی سیاست اصلاح طلبان برای انتخابات آینده را «مشارکت مشروط» عنوان میکند و معتقد است: از این گذشته، بهلحاظ منطقی و با توجه به پیشینه تاریخی، چنانچه اصلاحطلبان [دارای پروژه سیاسی مشخص]و معترضان به وضع معیشت یکصدا شوند نخستین گزینه برخورد قهری، اصلاحطلبان خواهند بود نه توده مردم حاضر در خیابان. از این رو اصلاحطلبان ضمن تمرکز بر عدالت بهمعنیالاعم، بهتعبیری باید سر خود را پایین نگه دارند تا از این طوفان به سلامت گذر کنند. این مدل درباره انتخابات نیز کاراست. اصلاحطلبی باید موضع خود در برابر انتخابات را بهصراحت و با جزئیات کامل اعلام کند. در مباحث پیشین از جمله میزگرد «سیاستورزی انتخاباتی؟» چند رویکرد پیش روی اصلاحطلبان ترسیم شده است، اما در کوتاهمدت، شاید عقلانیترین راهبرد را بتوان در «مشارکت مشروط» جست؛ از فرصت انتخابات استفاده کرد، ولی چنانچه شروط مطرح شده برآورده نشد، عطای انتخابات را به لقایش بخشید.
تئوریسین جریان اصلاحات در بند دوم نسخه خود با عنوان «فعالیت تمام قد» فعالیت اصلاح طلبان ذیل پروژه «مشروطه خواهی» یادآوری میکند و مینویسد: جهتگیری کلی اصلاحطلبی چنانکه بارها بدان اشاره کردهام، در میانمدت ذیل پروژه «مشروطهخواهی» تعریف میشود. اما در کوتاهمدت و بهدلیل شرایط بغرنج، سخن گفتن از این پروژههای اساسی، سخت و گاه ناممکن بهنظر میرسد.
حجاریان «باید»های جریان اصلاحات را به شرح زیر در 7 بند مطرح میکند:
1) روندها و چشماندازها را بهزبان قابل فهم تحلیل و ترجمه کنند و ذیل آن نقش، جایگاه و کارکرد خود را بهعنوان نیروی تحولخواه تعریف کنند.
2) عقلای جناح راست را نسبت به وخیم بودن شرایط آگاه کنند تا در ادامه، نیروهای مؤثر و تصمیمساز حکومت تصویری واقعی از وضع موجود و مطلوب بدست آورند.
3) از خمودگی و رخوت خارج شوند، تجدید نهادی را در دستور کار قرار دهند و مواضع انتقادی را به راهبرد و راه برونرفت بیامیزند.
4) توان دانشگاهیان تحولخواه را در دانشگاههای داخل و خارج شناسایی کنند و سپس پلتفرمهای زیربنایی را در قالب بستههای مشورتی در دسترس عموم بهویژه دولت قرار دهند.
5) از طریق وزارت کشور و یا کمیتهای متشکل از نیروهای زبده و اصیل، نسبت به پالایش احزاب منتسب به خود اهتمام بورزند و احزاب کممایه را درون احزاب بزرگ ادغام و یا آنها را منحل کنند.
6) به نقد اپوزیسیون بدلی دستساز ترامپ توجه ویژه نشان دهند و ذیل آن هویت و کیفیت را به اپوزیسیون بازگردانند.
7) در برابر اتهامات و جعلیات، دفاع همهجانبه از خود را در پیش بگیرند و بهطور مستند عملکرد و مواضع نیروهای مقابل و اسطورهسازیهایشان را به تیغ نقد بسپارند.