تمام انسانها چه زن و چه مرد در مقابل بلایای طبیعی اعم از سیل،زلزله، طوفان و ... آسیبپذیر هستند. اما جنسیت در آسیب پذیری پس از سانحه جایگاهی مهـم دارد و در این میان زنان، کودکان و سالمندان از آسیبپذیری بیشتری برخوردارند.
به گزارش به نقل از روزنامه همدلی ،ناامنی، بیسرپرستی، مشکلات بهداشتی، عـدم تـامین منابع مالی و بیخانمانی، مشکلات بیشـتری بـرای زنـان بـه همـراه دارد تـا مـردان. حتـی با فرض این که در سوانح و حوادث غیرمترقبه اعضای خانواده آسیب نبینند، حجم کار زنان پس از بحرانها افزایش می یابد و به دلیل کمبود امکانات و وسایل لازم زندگی، انجام امور خانگی و مراقبتی سختتر میشود.
نگاه جنسیتی به سوانح طبیعی و دیدگاه آسیبپذیری بیشتر زنان نسبت به مردان، به ویژه در وقایع طبیعی باعث شده است که بسیاری نقش زنان را در شرایط بحران و اضطرار نادیده بگیرند و ضمن قربانی دانستن آنان، نقششان را در قالبهای کلیشهای مانند «مویه» و «سوگواری» کردن محدود کنند. نمونه روشن این موضوع، تصاویری از زنان در سیل اخیر کشور به ویژه لرستان بود که زنان را درحال سوگواری بر خرابه ها و یا بازماندههای خانه نشان میدهد ، یا در تصاویری که از زلزله کرمانشاه هم در رسانهها منعکس شد، تصویر ارائه شده از زنان، تصویر کلیشهای «قربانی» است.
این تصاویر کلیشهای از زنان باعث میشود تاثیرگذاری آنان چه زمان وقوع حادثه و چه بعد از آن به حاشیه برود. در صورتی که زنان به عنوان مدیران عاطفی خانواده هم از لحاظ ساختار فیزیولوژی و هم به دلیل پتانسیل های عاطفی و روحی از قدرت تغییر برخوردارند، به نحوی که میتوانند با توجه به اشراف و شناختشان به مسائل خانواده و همچنین وضعیت روحی روانی اعضای خانواده نه تنها نقش اساسی را در مدیریت بحران ایفا کنند بلکه میتوانند با تکیه بر همین قدرت عاطفی درونی معادلات را به نفع اعضای خانواده و یا حتی اجتماع درگیر با مصیبت، تغییر بدهند.
البته در کنار عکس های منتشر شده از سوگواری زنان سیل زده بر خرابههای منازلشان، عکسهای دیگری از زنان سیل زده بیل و کلنگ در دست و فرو رفته در گل و لای منتشر شد که نشان میدهد زنان در بازسازیهای بعد از بحران نقش اساسی دارند. این گونه عکسها نگاهها را از کلیشهای که زنان قربانیان بیدست و پای حوادث میدانند، منحرف کرد.
یک جامعه شناس با بیان این که نقش زنان در بحرانها به دلیل را توزیع نابرابر جنسیتی نادیده گرفته شده است، به «همدلی» گفت: واقعیت این است که زنان به دلیل مجموعهای از عوامل که بیانگر روندهای بنیادین اجتماعی اسـت، مسـتعد آسـیب هستند. طبیعی است که زن بـودن بـه خـودی خـود آسیب پذیری خاصی ایجاد نمیکند، اما این روندهای بنیادین اجتماعی و آن ساختارهای مشـکل دار گذشته موجب آسیب پذیری خاص زنان میشود.
در واقع ریشـه اصـلی آسـیبپـذیری بیشـتر زنـان در برابـر حوادث طبیعی ساختارهای اجتماعی و بنیادهای ارزشی است. بنیادهایی که براساس رویکـرد مردانه شکل گرفته و تمام مولفههای ساختاری آن بـا تولید قالبهای کلیشهای زمینه آسیبپذیری زنان در برابر سوانح را فراهم و تقویت میکنند.
البته این گونه ساختارها و نگاههای نادرست در مورد زنان، فقط مربوط به کشور ما نیست و نمونه آن را میتوان در اغلب کشورها دید، ولی در کشورهای جهان سوم از جمله کشور ما با توجه به شدت نابرابریهای جنسیتی پررنگتر است. این در حالی است که با توجه به تحقیقات انجام گرفته در کشورهای مختلف، در زمان بروز حوادث و بحرانهایی مانند سیل، زلزله و ... زنان در دوران بهبودی و بازسازی نقش اساسی بازی میکنند، اما نگاههای جنسیتی و قالبهای کلیشهای جنسیتی مانع از دیده شدن فعالیت و نقش آنان شده است.
فرناز آزادی با اشاره به نقش زنان سیل زده در مدیریت بحران خانواده و اجتماع خود گفت: در سیل اخیر در استانهای مختلف، شاهد بودیم که زنان ضمن این که بار سنگینی بر دوش داشتند و احتمال میرفت حال خودشان هم خوب نباشد، اما با این حال پابه پای مردان خانواده و گاه حتی بیشتر از آنان در سروسامان دادن اوضاع زندگیشان مشارکت داشتند.
آزادی با بیان این که در سیل اخیر، نقش بسیاری از زنان آسیب دیده از سیل فقط محدود به خانوادههای خودشان نبود، افزود: در بازدید میدانی که خود شخصا از شهر پلدختر استان لرستان انجام دادم. شاهد بودم فعالیت بسیاری از زنان آسیب دیده از سیل فقط محدود به خانوادههای خود نبود و آنان با توجه به مهارتهای ارتباطی و روحیه قوی که مشخصه زنان آن مناطق است و حتی با وجود فرصت و امکانات کم ضمن مدیریت بحران خانواده خود تاثیرگذاری جمعی نیز داشتند و در تصمیم گیریهای اجتماعی مشارکت داشتند، به نحوی که در بسیاری از موارد از دانش و توان مهارتهای زنان برای ساماندهی و مدیریت بحران استفاده میشد.
وی یادآور شد: بسیاری از زنان مناطق آسیبدیده از حوادث تواناییها و مهارتهای مانند رهبری، تاثیرگذاری کارگروهی، ساماندهی و ... دارند و میتوانند نقش اساسی در دوران بهبودی و بازسازی مناطق متاثر از حوادث ایفا کنند، بنابراین وقت آن رسیده است که در مدیریت حوادث و بلایا نقشی بیشتر از مویه کردن برای زنان قائل شوند و در تصمیمگیریها ضمن استقبال از آنان، مشارکت داده شوند. چرا که براساس تجربیات جهانی دیگر نباید به زنان به عنوان قربانیان منفعل حوادث طبیعی نگاه شود، بلکه باید از توانایی آنان برای بهبود اوضاع کمک گرفت.