تببیین مسئله
منجی گرایی یا اعتقاد به مصلح موعود از همگانیترین و ریشهدارترین باورهای بشر است. در این میان مکتب شیعه، تنها مکتبی است که دربارهِ منجی موعود پربارترین منابع را در اختیار دارد، ولی متأسفانه زوایا و ابعاد مختلف این مسئله کمتر کاویده شده است. یکی از ابعاد پنهان این موضوع که طبیعتاً ذهنهای بسیاری را به خود مشغول کرده است، چگونگی رفتار امام مهدی (ع) با اهل کتاب و نیز واکنش اهل کتاب در برابر امام مهدی (ع) است. این نوشته میکوشد تا در حد توان خود زوایای گوناگون این مسئله را بررسی کند.
اهمیت و ضرورت تحقیق
اعتقاد به منجی نه اندیشهای شیعی و اسلامی، بلکه مفهومی جهانی و فرا ملّیتی است و مکتب شیعه به عنوان مکتبی که منجی موعود را از خود و خود را منسوب به او میداند، تنها زمانی خواهد توانست دیگران را به موعود خود دعوت کند، اصول و باورهای خود را ترویج نماید و در جذب دیگران موفّق باشد که معقولترین، کاملترین و زیباترین تصویر را از آن مرد آسمانی ارایه نماید. رویکرد دیگران به اندیشهِ موعود و پذیرش نظریهِ مصلح کلّ و واکنش بجا در برابر آن به تصویر زیبا و معقولی که از آن ارایه میشود بستگی دارد و این تصویر معقول و مستدلّ، تنها با پژوهشهای موضوعی و تخصصی فراهم میآید.
برنامه ریزی
دانستن اهداف، رفتارها و چگونگی اقدامات امام مهدی (ع) علاوه بر فواید علمی آن، به برنامهریزیها و رفتارهای ما نیز میتواند و بلکه باید سمت و سو ببخشد. ما با دانستن آنچه امام مهدی (ع) میخواهد بدان دست یابد، میتوانیم زمینههای پیروزی او را فراهم آوریم و با تهیّهِ عدّه و عُدّه کافی بستر مناسبی برای دستیابی به اهداف عالی امام (ع) فراهم آوریم.این نگاه جدای آثار فردی آن میتواند تأثیر بسزایی در برنامهریزیهای کلان کشور، حوزههای علمی، مجامع دینی و... داشته باشد. به عنوان مثال اگر بنا باشد در عصر ظهور بیشتر انسانها به دین اسلام بگروند، آیا شیعه به عنوان تنها مکتب حق برای پاسخ دادن به نیازهای مختلف فکری این جمعیّت انبوه، خود را آماده کرده است؟ آیا محصولات فرهنگی او با نیازهای بشریت متناسب است؟دانستن رخدادهای آیندهِ جهان و چگونگی رفتار امام مهدی (ع) با غیر مسلمانان این وظیفه را بر دوش متولّیان سیاستهای کلی کشور میگذارد که در برنامهریزیهای کلان خود سیاستهایی را برگزینند که برآورندهِ نیازهای آیندهِ بشریت نیز باشد.
خرافه زدایی
از دیگر نکاتی که ضرورت پرداختن به این بحث و اهمیت آن را نشان میدهد خرافات و تحریفهایی است که به گونهای گسترده در مباحث مهدویت راه یافته است. این خرافات و تحریفها که گاه به عمد از سوی مغرضان و دشمنان برای زشت جلوه دادن چهرهِ امام (ع) و حرکت جهانی او، و در نتیجه خرافی جلوه دادن مسئلهِ ظهور موعود صورت میگیرد، رسالت سنگینی را بر دوش اندیشمندان و پژوهشگران گذارده است. برای نمونه میتوان به این باور خرافی اشاره کرد؛ که امام مهدی (ع) در رویارویی با مردم ذرّهای مدارا و نرمش از خود نشان نمیدهد، تمامی گناهکاران را گردن میزند، جوی خون به راه میاندازد و... که ما در این نوشتار تا حدودی خرافی بودن این گونه باورها را اثبات کردهایم.
پیشینه تحقیق
جهان روزی را به چشمان خود خواهد دید که از ستم، کژی و تباهی خبری نباشد. انسانها از رشد، کمال، معنویت و آگاهی برخوردار باشند. فقر و رنج و مشکلات از پهنهِ زمین برچیده شود. نه آسمان از ریزش باران نعمتش دریغ کند و نه زمین از نمایاندن سبزی و تازگی و خرّمیاش بخل ورزد. در آن روز فرمانروایی از آن صالحان و قدّیسان خواهد بود که خوبیها و خوشیها را به مردم هدیه میدهند و دلهاشان را با آسمان پیوند میزنند و اینها و هزاران هزار خوبی دیگر به برکت فرزندی از سلالهِ من خواهد بود که آخرین ذخیرهِ الهی است و روزی خورشید وجودش از پس پردهِ غیبت طُلوع خواهد کرد.این وعدهای است که رسول گرامی اسلام (ص) بارها و بارها مردم را به برآورده شدنش نوید داده و دلهای مسلمانان را آرزومند و شیفتهِ آن کرده بود.بسیار طبیعی است که مسلمانان رنج کشیده، تشنهِ دانستن هر چه بیشتر درباره آن روز پرشکوه باشند و گاه همین پرسشها و کنجکاویها - مانند پرسش از سرنوشت غیر مسلمانان - رسول گرامی (ص) را به سخن وامیداشت و زاویهای دیگر از زوایای آن روز موعود را آشکار میکرد.بر همین اساس ردّپای بحث سرنوشت غیر مسلمانان را از همان آغاز طرح بحث ظهور امام مهدی (ع) باید جست وجو کرد. سرنوشت غیر مسلمانان و اتفاقاتی که بر آن ها میگذرد بخشی از حوادث آن روز موعود است که پیامبر اسلام (ص) و امامان معصوم (ع) متعرّض آن میشدند و زوایایی از آن را آشکار میکردند و به تبع، محدّثان و مفسّران نیز با طرح آن دامنهِ بحث را وسعت میبخشیدند.شاید کمتر کتابی را بتوان نام برد که به مسئله ظهور و حوادث آن پرداخته باشد، اما سخنی ولو به اختصار از عاقبت اهل کتاب و دیگر غیرمسلمین به میان نیاورده باشد. بسیاری از مفسران نیز در ذیل آیات مربوط به امام مهدی (ع) کم و بیش اشاراتی به این مسئله کردهاند. ابن عباس، قتاده، علیبن ابراهیم قمی، امین الاسلام طبرسی، علامه طباطبایی، صاحب تفسیر نمونه و... از جملهِ این مفسران هستند. در کتب روایی همچون بصائر الدرجات، اصول کافی، کمال الدین، غیبت شیخ طوسی، بحار و... نیز ولو به اختصار روایات این مسئله ذکر شده است.از میان دانشمندان معاصری که این مسئله را طرح کرده و پیرامون آن توضیحاتی دادهاند میتوان علامه قزوینی در کتاب الامام المهدی من المهد الی الظهور، آیت الله ابراهیم امینی در کتاب دادگستر جهان، آیت الله مکارم شیرازی در کتاب حکومت جهانی مهدی (ع) و آیت الله سید محمد صدر در موسوعه الامام المهدی جلد سوم (تاریخ ما بعد الظهور) را نام برد که از این میان کتاب اخیر از امتیازات و دقت بیش تری در بحث برخوردار است و ما در این نوشتار از آن بهرههای فراوانی بردهایم.لیکن طراحان این موضوع عمدتاً به ذکر یک یا چند روایت اکتفا کردهاند و گاه که در صدد حلّ تعارض روایات برآمدهاند بلافاصله و بدون بررسی زوایای مختلف بحث یک دسته را ترجیح داده و دستهِ دیگر را کنار نهادهاند. اما طرح موضوع به صورت مستقل همراه با بررسی جوانب و ابعاد مختلف آن و جمعآوری مجموعهِ آیات و روایات مسئله و نیز بررسی شواهد و قراین بحث و نیز بررسی سندی و دلالی روایات و عرضهِ روایات بر آیات و... کاری تفصیلی است که در هیچ یک از کتب دانشمندان نیامده است.
شیوه تحقیق
دقت و تعمّق در بخشهای گوناگون مباحث اخلاقی و اعتقادی و بررسی اجتهادی آیات و روایات مربوط به آنها از آرزوهای دیرینهِ بزرگان و اندیشمندان بوده است، ولی متأسفانه از بهکارگیری ابزار کار آمد علم اصول و دقتهای فقیهانه در دو حوزه اخلاق و اعتقادات کمتر میتوان نشان یافت. اعتماد به روایات ضعیف السند، عدم دقت در مدلولهای آنها، حل نشدن تعارض روایات، عرضه نکردن آنها بر قرآن و... از مشکلاتی است که در بسیاری از مباحث اخلاقی و اعتقادی وجود دارد.امروزه با توجه به نیاز روز افزون جوامع به مسایل اخلاقی و اعتقادی به ویژه مباحث مهدویّت، ضرورت پژوهش مبتنی بر اصول و قواعد این مباحث آشکارتر شده است. تنها در صورت پیمودن چنین مسیری، مباحث از عمق و دقّت برخوردار خواهد بود.مقالهِ حاضر شامل دو فصل خواهد بود: در فصل اول مجموعه روایات مسئله، جدای از ضعف یا وثاقت آنها مورد توجه قرار گرفته و قراین و شواهدی که مسایل مورد نظر را تأیید یا تضعیف میکنند، جمعآوری شده است و در پایان با مقایسهِ مجموعهِ روایات با یکدیگر به جمعبندی نهایی پرداخته شده است. در این فصل کوشش شده است که از خبرهای واحدی که مضمون منحصر به فردی دارند، پرهیز شود و در حد امکان از روایاتی که مضمون مستفیضی دارند استفاده شود. همچنین تا آن جا که میشد، از روایاتی که تنها در منابع عامه آمده و در منابع شیعی اشارهای به آن نشده استفاده نشود. معقول بودن و طبیعی بودن از دیگر شاخصههایی است که ما در ارایهِ تصویر عصر ظهور و رویارویی امام مهدی (ع) با اهل کتاب از آن بهره بردهایم. ما در این فصل بر خلاف میل باطنی خود بدین دلیل از دقّتهای متداول مباحث فقهی و به ویژه بررسیهای سندی پرهیز کردهایم که بسنده کردن به احادیث صحیح السند در این مباحث به اجمال بحث و مبهم ماندن بسیاری از زوایای بحث میانجامد. از اینرو به ناچار با توجه به شاخصههایی که پیش از این آمد یک نظریه را تأیید یا تضعیف کردهایم.فصل دوم مبتنی بر تصویر روشنی است که از مباحث فصل یکم بهدست آمده است در این فصل به دلیل حساسیت موضوع سعی بر این بوده است که مباحث به صورت دقیق پیگیری شوند و علاوه بر بررسی دلالی آیات و روایات، تنها از احادیث معتبر استفاده شود. نویسنده بر آن بوده است که در این فصل در حدّ بضاعت اندک خویش دقّتهای متداول در مباحث فقهی را اعمال کند. گرچه نیک میداند تلاشهایش گامی بیش نیست و برای رسیدن این بحث به کمال و سرانجام شایسته، لازم است گامهای بلندتر و استوارتری برداشته شود. به امید این که اندیشمندان این تحقیق را تکمیل کنند.
سرانجام اکثریت اهل کتاب
اشاره
دربارهِ سرانجام اهل کتاب در حکومت امام مهدی (ع) فرضیههای گوناگونی وجود دارد که ما در اینجا تنها فرضیهِ مختار را ذکر کرده و مؤیدات آن را بر میشماریم:
فرضیه اسلام اکثریت اهل کتاب
فرضیهِ اسلام آوردن بیشتر اهل کتاب، فرضیه معقول و پذیرفتنی است که در میان اندیشمندان طرفدارانی نیز دارد. ما به برخی از آنها اشاره میکنیم:سید محمد صدر پس از بررسی روایاتی که بر گرفتن جزیه و یا نگرفتن آن از اهل کتاب دلالت میکنند مینویسد:به هر حال این بحث تنها منحصر به کسانی خواهد بود که بر آیین یهودیت و نصرانیت، باقی ماندهاند و با وجود فرصتهای فزاینده و تأکید فراوانی که بر انتشار دین اسلام در میان تمامی انسانها وجود دارد، این گروه در آن روز تعداد اندکی خواهند بود.[1] آیت الله مکارم شیرازی در این باره مینویسد: با توجه به این که در دوران حکومت آن مصلح بزرگ، همهِ وسایل پیشرفته ارتباط جمعی در اختیار او و پیروان رشید اوست و با توجه به این که اسلام راستین با حذف پیرایهها، کشش و جاذبهای فوقالعاده دارد، به خوبی میتوان پیشبینی کرد که اسلام با تبلیغ منطقی و پیگیر، از طرف اکثریت قاطع مردم جهان پذیرفته خواهد شد و وحدت ادیان از طریق اسلام پیشرو عملی میگردد.[2]
مؤیدات
برای اسلام آوردن اهل کتاب و گرایش آنها به امام مهدی (ع) زمینههای فراوانی وجود دارد که با توجه به وجود چنین زمینههایی، گرایش بیش تر اهل کتاب به امام مهدی (ع) فرضی است کاملاً شدنی، بلکه قریب به یقین که ما به گستردگی آنها را برمیشماریم
برخورداری انسانها از فطرتهای پاک
بر اساس آموزههای دین اسلام، انسانها فطرتهایی پاک و حقجو دارند و گرایش آنها به باطل معمولاً به دلیل اشتباه در شناخت مصادیق حقیقت است. وجود چنین فطرتهای پاک، زمینهِ بسیار مناسبی است برای گرایش اهل کتاب به امام مهدی (ع) که دعوت کنندهِ به حق و گسترش دهندهِ آن است.
طرح مباحث فکری
تربیت انسانها و رها ساختن آنان از زندانهای جهل و عرضهِ حقایق ناب به روان حقجوی آدمیان، از برترین رسالتهای انبیا و اولیا بوده است:(هو الّذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلو علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین).[3] او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد. و مسلماً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.امام مهدی نیز بر اساس این رسالت الهی با طرح مباحث فکری و عقیدتی اقدام به اثبات حقانیت دین اسلام و آشکار کردن بطلان دیگر مکاتب و نحلهها خواهد نمود و بیتردید در سایهِ تلاشهای حضرت و یاوران او در این زمینه، بسیاری به حقانیت آیین اسلام یقین پیدا کرده و به آن خواهند گروید. در این باره به چند روایت اشاره میکنیم:الف) امام صادق (ع) فرمود: لا یأتون علی اهل دین الا دعوهم الی الله و الی الاسلام و الی الاقرار بمحمد (ص)[4] بر پیروان هیچ دینی وارد نمیشوند مگر این که آنها را به خدا، اسلام و اقرار به حضرت محمد (ص) دعوت میکنند.ب) امام کاظم (ع):اذا خرج بالیهود و النصاری و الصابئین و الزنادقه و اهل الرّده و الکفار فی شرق الارض و غربها فعرض علیهم الاسلام.[5] چون بر یهود، نصاری، صابئین، ملحدان، مرتدّان و کفّار شرق و غرب عالم خروج کند، اسلام را بر آنها عرضه میکند.
دولت نمونه
بر اساس روایات اهل بیت (ع) امام (ع) پس از ظهور در مکه رهسپار کوفه میشود و آنجا را مرکز حکومت خود انتخاب میکند:امام صادق (ع) در این باره میفرماید: دارملکه الکوفه و مجلس حکمه جامعها و بیت ماله و مقسم غنائم المسلمین مسجد السهله....کوفه دارالحکومهِ او، مسجد جامع آن، محل قضاوت او و مسجد سهله محل بیت المال و تقسیم غنایم است.[6] دولت محدودی که امام (ع) قبل از فراگیر شدن حرکت جهانی خود در این مناطق تشکیل میدهد نمونهای از دولت جهانی حضرت خواهد بود که در آن، انسانها از رشد و معنویت و عدالت و امنیت و... برخوردارند. ایجاد چنین دولتی که آرمانهای بشریت در آن برآورده میشود، چشمهای دنیا را به سوی خود خیره خواهد کرد و جهانیان را به شدت مشتاق آن خواهد نمود.
ارایه معجزات
استفاده از شیوهِ ارایه معجزه یکی از روشهایی است که امام مهدی (ع) با بهکار بستن آن، حقانیت و امامت خود را اثبات و بستر مناسبی برای گرایش به آیین اسلام فراهم خواهد کرد.امام صادق (ع) در این باره میفرماید:ما من معجزه من معجزات الانبیاء و الاوصیاء الا یظهر الله تبارک و تعالی مثلها علی ید قائمنا لا تمام الحجه علی الاعداء.[7] هیچ معجزهای از معجزات انبیا و اوصیا نیست مگر اینکه به دلیل تمام شدن حجت بر دشمنان، خداوند مانند آن را بهدست قائم ما (ع) ظاهر خواهد کرد.
بیرون آوردن کتب آسمانی
کتب آسمانی در میان پیروان ادیان از جایگاه و منزلت والایی برخوردارند و بیگمان تأثیر درخوری در اعتقادات، اخلاق و رفتار پیروانشان دارند. بر اساس روایات، در کتب آسمانی تحریف نشده مژدهِ ظهور امام مهدی (ع) آمده است. امام باقر (ع) در تفسیر آیه الذین یتّبعون الرّسول النّبی الامّی الذی یجدونه مکتوباً عندهم فی التوراه و الانجیل[8]فرمود: «یجدونه مکتوباً عندهم فی التوراه و الانجیل یعنی النبی (ص) و الوصی والقائم[9]آن را در تورات و انجیل نوشته مییابند؛ یعنی پیامبر (ص) و وصی او و قائم را...»و امام مهدی (ع) با کشف و استخراج کتب اصلی آسمانی از آنها به عنوان اهرم مناسبی برای گسترش آیین اسلام و اثبات حقانیت خود بهرهبرداری میکند. پیامبراکرم (ص) فرمود: و یجمع عیسی (ع) الکتب من انطاکیه حتی یحکم بین اهل المشرق و المغرب و یحکم بین اهل التوراه فی توراتهم و اهل الانجیل فی انجیلهم و اهل الزبور فی زبورهم و اهل الفرقان بفرقانهم.[10] و عیسی (ع) کتابها [ی آسمانی] را از انطاکیه جمعآوری میکند تا اینکه میان اهل مشرق و مغرب به وسیله آنها حکم کند و میان اهل تورات به توراتشان و میان اهل انجیل به انجیلشان و میان اهل زبور به زبورشان و میان اهل قرآن به قرآنشان حکم نماید.
کشف میراثهای انبیا
استخراج نشانهها و سمبلهایی که در میان صاحبان ادیان و مذهبهای گوناگون از تقدس و احترام ویژهای برخوردارند، از دیگر اقدامات امام مهدی (ع) خواهد بود. امام (ع) با نشان دادن این نشانهها و سمبلهای مقدس دلهای مردمان را با خود همراه خواهد کرد.امام صادق (ع) میفرماید: اذا ظهر القائم (ع) ظهر برایه رسول الله (ص) و خاتم سلیمان و حجر موسی و عصاه ثم یأمر فینادی: الا لا یحملنّ رجلٌ منکم طعاماً و لا شراباً و لا علفاً...فاوّل منزل ینزله یضرب الحجر فینبع منه طعام و شراب و علف فیأکلون و یشربون و دوابّهم[11]چون قائم (ع) ظهور کند پرچم رسول خدا (ص) و انگشتر سلیمان و سنگ و عصای موسی همراه وی خواهد بود. آنگاه دستور میدهد که ندا دهند: آگاه باشید کسی با خود غذا و آب و علف حمل نکند. چون در اوّلین منزل فرود آیند به سنگ ضربهای میزنند و از آن غذا و آب و علف میجوشد و آنها (یاران حضرت) از آن میخورند و مینوشند و چارپایانشان نیز از آن میخورند.
ناتوانی مدعیان اصلاح
آدمی همیشه و از گذشتهِ دور تا به امروز در فکر به سامان کردن جوامع بشری بوده و راههای بسیاری را برای رسیدن به آن پیشنهاد کرده است، ولی تا به امروز آنچه نصیب بشر شده، کابوس وحشتناک یأس و ناامیدی است.سید محمد صدر در این باره میگوید: یکی از نتایجی که برنامه عام پیش از ظهور بدان میانجامد این است که تمام مکاتبی که مدعی حل مشکلات بشریت و از میان بردن آشفتگیهای اویند خود را نشان میدهند و سرانجام بر اثر تجربههای طولانی پوچی آن آشکار شده و کاستیها و ستمهای نهفته در آن نمایان میشود و این مکاتب به جهت این که زاییدهِ فکر ناقص بشری - که محصور دیوارهای عواطف و زمان و مکان است - میباشند ضرورهً خالی از کاستی نخواهد بود و آشکار شدن آن نقایص تنها پس از آزمودن و تجربهِ عملی خواهد بود. این مکاتب یکی پس از دیگری در برابر افکار عمومی و در مقابل دیدگان همگان از دشمن گرفته تا موافق و مخالف در اقیانوس آزمونها گذر میکند تا اینکه پوچی و ستمهای نهفته در آن و نیز ناسازگاری آن با مصالح عمومی و خاص روشن شود. پس از برخورد این مکاتب با واقعیتها، نومیدی کشندهای بر تمام مکاتب عرضه شده سایه میافکند و در بشریت این احساس عمیق شکل میگیرد که این مکاتب توانایی رفع ستم از بشریت و تبدیل آن به سعادت و رفاه را ندارند، لیکن بارقهِ امید و نوری به شدت کم سو هنوز در دلهای مردم وجود دارد این بارقهِ امید هنوز از میان نرفته است. از اینرو، امید کم فروغی نسبت به مبدا ناشناختهِ عادلی که ممکن است سعادت بشر را تضمین و مشکلاتش را حل کند جان میگیرد و هر چه ناتوانی مکاتب در حل مشکلات آشکارتر شود این آرزو ریشهدارتر و روشنتر میشود و لذا در بشریت حالت انتظار مبهمی نسبت به فردای سرشار از سعادت شکل میگیرد. آن چنانکه شخص مؤمن انتظار روشنی نسبت به آمدن امام مهدی (ع) دارد.»[12] و این حقیقتی است که در روایات نیز به آن اشاره شده است:الف) امام باقر (ص): ان دولتنا اخر الدول و لم یبق اهل بیت لهم دوله الاملکوا قبلها لئلا یقولوا اذا راوا سیرتنا اذا ملکنا سرنا بمثل هولاء و هو قول الله تعالی و العاقبه للمتقین.[13] دولت ما آخرین دولتهاست و هیچ خاندانی - که صاحب دولتند - نمیماند؛ مگر اینکه پیش از حکومت ما به قدرت میرسند تا وقتی شیوهِ ما را دیدند نگویند ما نیز اگر به قدرت میرسیدیم مانند اینان رفتار میکردیم و این همان سخن خدای تعالی است که میفرماید: و عاقبت برای پرهیزگاران است.ب) امام صادق (ع): لا یکون هذا الامر حتی لا یبقی صنف من الناس الاوقد ولّوا علی الناس حتّی لا یقول قائل انا لو ولینا لعد لنا ثم یقوم القائم بالحق و العدل.[14] این امر [ظهور] رخ نخواهد داد مگر هنگامی که همهِ گروهها بر مردم حکومت کنند تا کسی نگوید اگر ما حاکم بودیم به عدالت رفتار میکردیم. پس از این، قائم، به حق و عدالت قیام خواهد کرد.
روشهای تربیتی
روشهایی که امام مهدی (ع) برای تربیت مردم به کار میبرند تأثیر بهسزایی در طهارت فکری و اخلاقی مردم داشته و زمینه را برای گرایش آنها به حقیقت فراهم میکند. ما در این جا به کوتاهی شیوههای تربیتی حضرت را بررسی میکنیم. البته منظور ما از شیوههای تربیتی، تربیت به معنای عام آن نیست، بلکه شیوههایی است که حضرت برای تربیت خاص - یعنی ایجاد زمینهِ مناسب برای گرایش به اسلام - اعمال میکنند.پیش از عصر ظهور عوامل فراوانی باعث گرایش یا تداوم اعتقاد مردم به مکاتب باطل و ادیان منسوخ میشوند از جمله: الف) تربیت نادرستی که از سوی دولتها و یا اشخاص در مدارس و آموزشگاهها و وسایل ارتباط جمعی به کار میرود و بر اساس آن حقانیت یک دین و یا یک مکتب فکری باطل به وسیلهِ روشهای تربیتی به دانشآموزان تلقین میشود.ب) موانع آشکار و پنهانی که از سوی حکومتها برای جلوگیری از آشنایی مردم با تعالیم نجات بخش و انسان ساز اسلام ایجاد میشود.پ فشارهایی که از سوی دولتها، مجموعهها و افراد منحرف برای گسترش فرهنگهای نادرست و نیز رفتارهای متناسب با آن اعمال میشود.[15] اینها و عواملی از این دست زمینهِ مساعدی برای گرایش و یا تداوم اعتقاد به ادیان منسوخ و مکاتب باطل را ایجاد میکنند.یکی از شیوههای تربیتی حضرت از میان بردن زمینههای تربیت انحرافی بالا است.در سایهِ این اقدامات و تلاشهایی که حضرت و یاران خاصش برای تربیت جامعهِ جهانی بهکار خواهند بست، جامعهِ جهانی از نظر اخلاقی و عقلانی رشد چشمگیری خواهد یافت و این رشد و ترقی اخلاقی و عقلانی تأثیر بهسزایی در گرایش مردم دنیا به دین اسلام و پیوستن به امام مهدی (ع) و فرمانبرداری از او خواهد داشت.با بررسی روایاتی که ترسیم کنندهِ چهرهِ جهان در عصر ظهور هستند، به شواهد و قراین فراوانی برای این رشد و ترقّی دست مییابیم، ما به عنوان نمونه برخی از آن ها را ذکر میکنیم:در ارتباط با رشد اخلاقی از جمله روایاتی که وارد شده عبارتند از: الف) امام علی (ع): ولو قد قام قائمنا لا نزلت السماء قطرها و لا خرجت الارض نباتها و لذهبت الشحناء من قلوب العباد.[16] چون قائم ما قیام کند، آسمان بارانش را فرو ریزد و زمین گیاهانش را برویاند و کینهها از دلهای بندگان برود.ب) امام صادق (ع): و یؤلف الله بین قلوب مختلفه و لا یعصون الله عزوجل فی ارضه.[17] و خداوند میان قلبهای پراکنده الفت برقرار میکند و آنها خدای عزوجل را در زمین معصیت نمیکنند.اینها شواهدی بر رشد اخلاقی جامعه بودند و با تأمل در آنها میبینیم که این رشد اخلاقی برای گروه یا دستهِ معینی آورده نشده است؛ به تعبیر دیگر از نظر موضوع، عام و یا مطلقاند. بنابراین، از آنها میتوان عمومیت رشد اخلاقی را استفاده نمود. در ارتباط با رشد عقلانی نیز میتوان روایات زیر را برشمرد:الف) امام باقر (ع): اذا قام قائمنا وضع یده علی روِس العباد فجمع بها عقولهم و کملت به احلامهم.[18] چون قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان گذارد و عقولشان را متمرکز سازد و عقلهاشان کامل شود.روشن است که واژه العباد در این روایت عام است و «ال» آن ظهور در استغراق دارد و شامل همهِ بندگان میشود. بنابراین، تربیت امام و رشد و ترقّی حاصل از آن تمام بشریت عصر ظهور را در بر میگیرد.ب) امام باقر (ع): «و تؤتون الحکمه فی زمانه؛در زمان مهدی به شما حکمت بیاموزند».[19] پ) تمامی روایاتی که بر رفع ظلم و جور در زمان ظهور دلالت دارند، نیز میتوانند شاهد خوبی برای رشد عقلانی بشریت باشند. بیتردید از میان رفتن ستم، آن هم در همه جای دنیا و نه بخشی از آن - چنانچه مدلول روایات است - با ایجاد ترس و وحشت و اعمال زور و تهدید نخواهد بود؛ چرا که عدالت برآمده از اجبار و زور سطحی و ناپایدار خواهد بود. حال آنکه عدالتی که در عصر ظهور به وجود خواهد آمد، عدالت ریشهای و ماندنی خواهد بود و مسلماً یکی از مهمترین راههای گسترش عدالت و ماندگاری آن ایجاد زمینههای فکری و عقلانی آن است.
نزول عیسی بن مریم
در روایات فراوانی به نزول عیسی (ع) در عصر ظهور اشاره شده است از جمله: الف)پیامبراکرم (ص): لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطوّل الله ذلک الیوم حتی یخرج فیه ولدی المهدی فینزل روح الله عیسیبن مریم فیصلی خلفه.[20] اگر از عمر دنیا یک روز بیشتر نمانده باشد، خداوند آن را طولانی کند تا اینکه فرزندم مهدی در آن ظهور کند. پس عیسیبن مریم از آسمان فرود آمده و پشت سر مهدی نماز میگزارد.ب) امام صادق (ع):... ثم یظهره الله عزوجل فیفتح الله علی یده مشارق الارض و مغاربها و ینزل روح الله عیسیبن مریم (ع) فیصلی خلفه.[21] سپس خداوند مهدی (ع) را ظاهر میگرداند و بهدست او شرق و غرب زمین را فتح میکند و عیسیبن مریم از آسمان فرود آمده و پشت سر او نماز میگزارد.تنها در کتاب منتخب الاثر بیش از 20 روایت با این مضمون آمده است.[22] به شهادت تعدادی از روایات، با نزول مسیح از آسمان بیش تر مسیحیان و یهودیان به او ایمان میآورند. از جمله شهربن حوشب میگوید:حجاج به من گفت: ای شهر در قرآن آیهای است که مرا خسته کرده است (و معنای آن را نمیفهمم) گفتم: کدام آیه؟ گفت: آن جا که خداوند میفرماید: «و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر آن که قبل از مرگش به او ایمان میآورد». به خدا سوگند من دستور میدهم فردی یهودی یا نصرانی را [نزد من] گردن بزنند و من به او خیره میشوم، ولی لبانش حرکت نمیکند تا اینکه نفس او قطع میشود. شهر گوید: گفتم: خداوند امر امیر را اصلاح کند، مطلب آن گونه که پنداشتی نیست. پرسید: چگونه؟ گفتم [مراد این است که] عیسی پیش از روز قیامت از آسمان فرود میآید و پشت سر مهدی نماز میگزارد. پس هیچ یهودی و نصرانی باقی نمیماند مگر اینکه به عیسی قبل از مرگش ایمان میآورد. پرسید: عجب! این تفسیر را از کجا فرا گرفتهای؟ گفتم: از محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (ع). حجاج گفت: به خدا سوگند آنرا از چشمهای زلال بدست آوردهای.[23] ب) محمدبن مسلم نیز از امام باقر (ع) چنین نقل میکند: ان عیسی ینزل قبل یوم القیامه الی الدنیا فلایبقی اهل مله یهودی و لا غیره الا امنوا به قبل موته و یصلی خلف المهدی.[24] عیسی پیش از روز قیامت از آسمان به دنیا فرود میآید. پس هیچ یهودی و غیر یهودی باقی نمیماند مگر اینکه پیش از مرگش به او ایمان میآورد و عیسی (ع) پشت سر مهدی (ع) نماز میگذارد. با ایمان اهل کتاب به مسیح و اسلام آوردن مسیح و پیروی او از امام مهدی (ع) به یقین بخش عمدهای از اهل کتاب نیز اسلام آورده و به امام خواهند گروید. اسلام آوردن حضرت عیسی (ع) و پیوستن ایشان به آیین محمدی (ص) را از چند راه میتوان اثبات کرد:اول: دلایلی که - در جای خود - بر نسخ دین مسیحیت اقامه شده است و با نسخ آیین مسیحیت تفاوتی میان آورندهِ آیین مسیحیت - حضرت عیسی (ع) - و پیروان ایشان نخواهد بود. دوم: آیات و روایاتی که بر موظف بودن اهل کتاب به اختیار کردن دین اسلام دلالت دارد؛ چرا که اگر اهل کتاب موظف به پیروی از آیین اسلام هستند، به طریق اولی رهبر ایشان - عیسی (ع) - موظف به اختیار اسلام خواهد بود. امام صادق (ع) در این زمینه میفرماید:لا یأتون علی اهل دین الا دعوهم الی الله و الی الاسلام و الی الاقرار بمحمد (ص) و من لم یسلم قتلوه حتی لا یبقی بین المشرق و المغرب و مادون الجبل احد الااقرّ.[25] بر پیروان هیچ دینی وارد نمیشوند، مگر اینکه آنها را به خدا، اسلام و اقرار به نبوت حضرت محمد (ص) دعوت میکنند. پس کسی که اسلام نیاورد را میکشند تا اینکه از مشرق تا مغرب و پشت کوه کسی نباشد مگر اینکه ایمان آورد.سوم: نماز گزاردن حضرت عیسی (ع) به روش مسلمانان و اقتدای ایشان به امام مهدی (ع) در نماز نیز میتواند گواه خوبی برای اسلام ایشان باشد:در این باره پیامبر (ص) فرمود: و قد نزل عیسیبن مریم (ع) کانه یقطر من شعره الماء فیقول له المهدی (ع): تقدّم صلّ بالناس. فیقول: انما اقیمت لک الصلوه فیصلی خلف رجل من ولدی[26]و عیسیبن مریم (ع) از آسمان فرود آمده است. گویا از موهایش آب میچکد. پس مهدی (ع) به او میگوید: مقدّم شو و با مردم نماز بگزار. و او پاسخ میدهد: نماز برای تو بر پا شده است [تا تو امام جماعت شوی] پس عیسی پشت سر مردی از خاندان من نماز میگذارد.
ویژگیهای امام مهدی
یکی دیگر از عواملی که باعث گرایش اهل کتاب و بلکه همه غیر مسلمانان به اسلام و پیروی آنان از امام مهدی (ع) میشود، شخصیت فوق العاده و استثنایی امام مهدی (ع) است. کدام انسان سلیم النفس است که در رویارویی با آن بزرگ مرد آسمانی که منبع زیبایی، خوبی، پاکی، صداقت، محبت، رافت و... است، دل از کف ندهد و واله و شیفتهاش نگردد؟ او تجسم آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد (ص) است؛ با همان خوبیها و کمالات و همچنان که به تعبیر قرآن خلق و خوی نیکوی پیامبر باعث گرایش مردمان عصر جاهلیت به آن حضرت میشد: فبما رحمه منالله لنت لهم ولو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک.[27] به (برکت) رحمت الهی در برابر آنان [: مردم نرم (مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده میشدند.شخصیت فوق العادهِ امام مهدی (ع) نیز دلهای مردمان را تسخیر و مجذوب خویش خواهد نمود. عدالت گستری،[28] دانش،[29] زهد،[30] جود و کرم،[31] رافت و رحمت[32]و عبادت[33] برخی از این ویژگیها هستند.
رضایتمندی همگان
از دیگر شواهدی که از اقبال اهل کتاب به امام مهدی (ع) نشان دارد، روایاتی است که بر خرسندی جهانیان از قیام امام مهدی (ع) دلالت میکند. بیتردید این خرسندی زمانی جا دارد که اهل کتاب از او پیروی کنند و به فرمانهایش گردن نهند؛ چرا که اگر قصد برافراشتن علم مخالفت و ایستادن در برابر او و اهداف او را داشته باشند جایی برای خرسندی باقی نخواهد ماند.در این رابطه پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:... یفرح به اهل السماء و اهل الارض و الطیر و الوحوش و الحیتان فی البحر.[34] اهل آسمان و زمین، پرندگان، حیوانات و ماهیان دریا از او خرسند میشوند....و از امام علی (ع) نقل شده:هنگامی که حضرت مهدی (ع) ظهور کند نام مبارکش بر سر زبانها خواهد افتاد و وجود مردم سرشار از عشق به اوست؛ به گونهای که جز نام او هیچ نامی در یاد و زبان آنان نیست و با دوستی او روح خود را سیراب میکنند.[35] آشکار است که در روایات بالا این خرسندی و خشنودی برای مسلمانان و یا گروه و جماعت ویژهای نیست و تعابیری چون ساکنان زمین و آسمان و یا مردم، عامند و همه را در برمیگیرند. گرچه بیتردید در این میان دشمنان و منحرفانی نیز وجود دارند که از ظهور او ناخشنود و خشمگیناند، ولی با توجه به عمومیت روایات، این عده بخش اندکی از مجموعهِ عظیم انسانها خواهند بود.
پی نوشت ها
[1] محمد صدر، تاریخ ما بعد الظهور (بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، 1412) ص 612.
[2] ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی (قم: انتشارات نسل جوان، چاپ یازدهم، 1380) ص 288.
[4] علی کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، (قم: مؤسسه المعارف الاسلامیه، چاپ اول، 1411) ج 4، ص 61.
[6] محمد صدر، تاریخ ما بعد الظهور، ص 60 (به نقل از بحار، ج 13، ص 200).
[7] لطف الله صافی، منتخب الاثر (قم: مؤسسه السیره المعصومه، چاپ دوم، 1421) ص 387.
[9] علی کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج 5، ص 120.
[11] لطف الله صافی، منتخب الاثر، ص 386.
[12] محمد صدر، تاریخ ما بعد الظهور، ص 333.
[13] محمد صدر، تاریخ ما بعد الظهور، ص 335 به نقل از غیبت طوسی، ص 282.
[14] علی کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 426.
[15] محمد صدر، تاریخ ما بعد الظهور، ص 532، نقل به مضمون.
[16] لطف الله صافی، منتخب الاثر، ص 592.
[17] علی کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج 3.
[18] لطف الله صافی، منتخب الاثر، ص 607.
[19] محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 52، (تهران: انتشارات اسلامیه، چاپ سوم، 1372) ص 352.
[20] لطف الله صافی، منتخب الاثر، ص 101.
[23] علی کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج 5، ص 83.
[24] لطف الله صافی، منتخب الاثر، ص 600.
[25] علی کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج 4، ص 61.
[26] لطف الله صافی، منتخب الاثر، ص 390.
[28] نهجالبلاغه، خطبه 138.
[29] لطف الله صافی، منتخب الاثر، ص 381.
[31] مسعود پورسیدآقایی، تاریخ عصر غیبت، ص 432 (به نقل از صحیح مسلم شرح النووی، ج 18، ص 39).
[32] همان، ص 439 به نقل از الزام الناصب، ص 10.
[33] همان، ص 435 (به نقل از بحارالانوار، ج 86، ص 81).
[34] لطف الله صافی، منتخب الاثر، ص 589.
[35] نجم الدین طبسی، چشماندازی به حکومت مهدی، ص 66. (به نقل از الحاوی للفتاوی، ج 2، ص 68).