برترین ها - مهناز براتی، روزنامهنگار: فضای مجازی این امکان را به کاربرانش میدهد که با استفاده از ابزارها و تکنیکهایی خاص، پیروانی را تحت عنوان فالوور دور خود گرد آورد. حتی فراتر از این در دنیای امروز و به لطف تکنولوژی، افراد میتوانند به تنهایی نقش یک رسانه را ایفا کند.
این واقعیت مانند هر پدیدهی دیگری دو وجهی است. از یک سو حق آزادی بیان و روایت، محفوظ میشود؛ از دیگر سو صلاحیتِ مرجعیتِ این افراد گاه زیر علامت سوال بزرگی قرار میگیرد. چرا که سبک و ویترین زندگی این افراد جذاب و پرکشش است، اما محتوای ارائه شده پوچ و بیمعنی است. در این میان رابطه دوسویه میان راوی و مخاطب به نتایج مطلوبی نمیرسد. روند اقناع مخاطب با شهر فرنگ خوش نقش و نگاری که در آن احاطه میشود، تسهیل میگردد. در نتیجه تقلید و همسانسازی، بیراههایی است که بسیاری ناخواسته در آن گام مینهند.
در میان نامآوران فضای مجازی، امیر مقصودلو ملقب به تتلو، نامی آشناست. وی یکی از پرطرفدارترین خوانندگان سبک R&B است. بررسی کارنامه هنری او و فعالیتهای مجازیاش فراز و فرودها و حواشی بسیاری را نمایان میسازد. گاه در نقش یک مصلح اجتماعی آهنگی را با محتوای آسیبشناسی اجتماعی منتشر میکند؛ گاه به عنوان یک کنشگر سیاسی در جبهه اصولگرایان رخ مینماید؛ و گاه با پیش کشیدن مسائلی که حساسیت مخاطب را برمیانگیزد، از حربه تبلیغات منفی به خوبی استفاده میکند.
بسته شدن پیج اینستاگرام این هنرمند به دلیل انتشار مطالبی توهینآمیز علیه زنان، یکی از چالشیترین کنشهای مجازی وی بود. اولین کنسرتش در تاریخ 4 فروردین امسال در تفلیس گرجستان نیز از حاشیهها به دور نماند و عکسالعملهای چهرههای داخلی و خارجی و مردم گرجستان را به همراه داشت. اتفاقات این کنسرت چنان بود که به انتشار بیانیهای از سوی سفارت ایران در گرجستان، در اعلام برائت از وی انجامید.
در فضای مجازی بسیاری دستِ گشوده انتقادات را گرفتند و از هرگونه فحاشی و توهین و ناسزاگویی ابا نکردند. عدهی اندکی نیز با نگاهی از بیرون و دید تحلیلی به این اتفاق واکنش نشان دادند.
احسان کرمی یکی از مجریان خندوانه شبکه نسیم صداوسیما در یادداشتی اینستاگرامی دربارهی حواشی جنجالی کنسرت تتلو در گرجستان نوشت:
«از، اما شروع میکنم! اما ما چه کردیم که حالا بهمان برخورده و عصبانی هستیم از آنچه #تتلو در تفلیس و در کنسرتش گفته و انجام داده؟ امیر تتلو هر کاری میتوانست کرد، به هر صخره و تخته پارهای که میافت آویخت تا بتواند در ایران بماند و مجوز کار بگیرد. بیش از بسیاری از خوانندگان؛ و هر چه بیشتر تلاش کرد سرخوردهتر شد. هم دورهایهایش هر کدام به نوعی راه خودشان را پیدا کردند، اما او لجبازانه و یا شاید ناچار میخواست بماند و کارش را بکند. هوادارانش امضا جمع میکردند تا مجوز کنسرت از ارشاد برایش بگیرند مسخرهشان میکردیم. به زندان رفت، بدترین فحشها را در کوچه و خیابان و جهان حقیقی و مجازی شنید. در کوی و برزن به اون حمله شد.
حمله واقعی به قصد کشت گاهی! صفحههای اینستاگرامش بسته شد. به خودش و طرفدارانش (هر سنی که میخواهند باشند) زشتترین توهینها شد. مسخره شد. مسخره شد. مسخره شد. فقط به خاطر اینکه میخواست بماند و کار کند و البته متاسفانه برایش مهم نبود به چه قیمت…
امیر تتلو یکی از بچههای همین کشور بود که قدم اولش را اشتباه برداشت و به جای آنکه مردم و مدیران فرهنگی او را به مسیر برگردانند هر کسی تلاش کرد تا از او بهرهای ببرد و کنارش بگذارد. از جوانانی که با آهنگهایش در مهمانیها خوش گذراندند تا فلان سیاست مدار، تا فلان خبرگزاری، تا فلان مداح، تا فلان سخنران و…
یکروز صدای نسل جوان و نوجوان بود، یکروز پدیده جنجالی، یکروز به حالش غبطه خوردند، یک روز با حر قیاس شد یک روز با بصیرت بود، روز دیگر مزدور شد، بعد کافر و ملحد شد و حالا هم که…
راستی کدام انگ به تتلو چسبانده نشد؟ (شاید تتوهای بدنش از انگهایی که به او چسبانده شد کمتر باشد)
تتلو را ما عاصی کردیم. تک تک ما. او روی صحنه در تفلیس بی پرده همان واژهها و رفتارهایی را مثل سیلی بر صورتمان نواخت که از جامعه تحویل گرفته بود؛ و به گمانم متاسفانه این اول راه است. تتلو در تفلیس راهی را نشان جوانهایی مثل خودش داد که میترسم رهروان زیادی پیدا کند. او نمونه یک جوان ایرانی است که آنقدر به در بسته خورد و آنقدر از جامعهاش جفا دید که عصیان کرد.
شکی نیست خود او هم مقصر است خیلی هم مقصر است. اما انصافاً ما هم مقصریم. خیلی هم مقصریم
و، اما پیش از امای اول!
من نه طرفدار و علاقهمند امیرحسین مقصودلو هستم و نه علاقهمند و طرفدار موسیقیاش، ولی در عین حال به شدت معتقد به چند صدایی در فرهنگ هستم. حتی اگر آن صدا را خوش ندارم. باورم اینست که گذر زمان مثل الک عمل میکند و معلوم میکند چه کسی ماندنی است و چه کسی رفتنی. نوید محمدزاده در هفته گذشته بخشی از ویدیو کلیپ یکی از آهنگهای امیر تتلو را به اشتراک گذاشت. کپشن این پست با محتوای تشویقی و تحسینی عجیب و دور از انتظار بود. تنها بعد از گذشت چند دقیقه سیلی از کامنتها در زیر این پست با فحاشی و پرخاشگری جاری شد. نهایتا نوید محمدزاده این پست را از صفحه اینستاگرام خود حذف کرد.»
تب تند واکنشها بعد از گذشت چند روز و سپری شدن تاریخ انقضای پستها و استوریها، فروکش کرد. اخیرا اما، نوید محمدزاده، بازیگر نقشهای اول این روزهای سینمای ایران، با انتشار آهنگی از تتلو در اینستاگرام خود نوشت: «ماه خوندی، ماه»
بسیاری از مخاطبان وی با کامنتهایی مبنی بر آنفالو کردن پیج، موضع انتقادی خود را اعلام کردند. واکنشهای باقی فالورهای کاملا قابل پیشبینی است. این پست بعد از چند روز از صفحه اینستاگرام نوید محمدزاده حذف شد.
پرسشی که اینجا پیش میآید این است؛ آیا ما میتوانیم هنرمند را به عنوان برآیند جامعه مورد مطالعه قرار دهیم؟ آیا امیر تتلو گفتمان یک طبقه خاص را در جامعه نمایندگی نمیکند؟
رولان بارت در کتاب "درجه صفر نوشتار" مینویسد: «هبرت (از فعالان انقلاب فرانسه که سردبیری یکی از خبرنامهها را برعهده داشت) امکان نداشت سرمقالهای را در Pere Duchene بنویسد و در آن به کسی بدوبیراه نگوید. این دست هرزهنگاریها هیچ معنایی نداشت، اما حائز اهمیت بودند، چرا که بر یک وضعیت انقلابی سراسری دلالت میکردند. چنین چیزی نمونهای از یک اسلوب (Mode) نوشتاری است که کارکرد آن، دیگر صرف ایجاد ارتباط یا بیان سخنی نیست، بلکه تحمیل امری است فراتر از زبان که همانا، تاریخ و جایگاه ما در آن است. هر نوشتهای هم، چون هرزهنگاریهای هبرت، نشانههایی در بردارد که نشاندهنده اسلوبی اجتماعی و نیز گونهای ارتباط با جامعه است.» (کولیر 1380: ص 38 و 39)
پیرو جملهی رولان بارت، اگرچه کنشهای امیر تتلو عجیب و گاه هنجارشکنانه به نظر میرسد، اما وجود این گفتمان و خیل عظیم طرفدارانش نشان از واقعیتی دارد که درخور مطالعه است.
هجمههای علیه او نمیتواند این حقیقت را انکار کند که طرفداران و دوستدارنش به لحاظ کمی فراواناند. این علاقه از کجا نشات میگیرد؟ وجه افتراق میان او و هنرمندان مستقل چیست؟
حسین زمان هنرمند و خوانندهی ایرانی در مصاحبهای با انصافنیوز در این خصوص گفت: «اینکه چرا آقای تتلو طرفداران زیادی دارد، در حقیقت مربوط به طرفدارنش میشود؛ «بلاخره آقای تتلو هم مثل هر آدم دیگری از خودش یک سبک موسیقی ارائه کرده. من نه ایشان را تأیید میکنم و نه تکذیب میکنم. سلیقهها متفاوت است. بلاخره چیزی که مهم است آقای تتلو نزدیک به چند میلیون طرفدار دارد.»
او افزود: «حواشی زندگی که یک هنرمند دارد در معروف شدن او به هر حال تأثیر گذار است. اما همه چی حاشیه نیست، به هر حال اگر شما دنبال ریشهای هستید تا اینکه بفهمید چرا یکی مثل تتلو یا هر کس دیگری چرا طرفداران زیادی یا حتی کمی دارد باید این مورد را در سلایق مردم جستجو کرد. باید سؤال کرد که چرا سلیقهی مردم اینطوری است و یا چرا سلیقهی مردم آنطوری است؟ این مسالهی اصلی است که خبرنگار و یا هر تحلیلگری باید به دنبال آن قضیه برود.»
وی با انتقاد از رفتار مسئولین با هنرمندان مستقل اظهار داشت: «رفتار مسئولین با هنر و هنرمندهای آن عرصه خیلی تاثیرگذار است. وقتی که به هنرمندان به عنوان ابزار سیاسی نگاه میکنیم وقتی همان آقای تتلو یکی مثل فلانی بغل دستش مینشیند و با او عکس میگیرد تا رأی بیاورد این نشان میدهد هنر و هنرمند برای آنها ارزش و مفهمومی ندارد. بلکه فقط میخواهند از آن بهره برداری کنند.»
او افزود: «این رفتارهای زشت از سوی مسوولین و در رأس آنها صداو سیما است که باعث شده در عرصهی موسیقی با آشفته بازاری روبهرو شویم. این رفتارها در سلیقهی مردم تأثیر میگذارد. زیرا هنر و هنرمند متعالی را از دید مردم مخفی نگه میدارد و عرصه را برای ارائهی هنر خوب محدود میکنند و در مقابل عرصه را برای هنری که ارزش و اعتباری ندارد باز میگذارند. به نظر من خیلی هدفمند هم اینکار انجام میشود.»
نکتهای که از نظرها مخفی میماند تحمل صداهای متکثر است. موسیقی پاپ به عنوان شاخهای از هنر مختص ایران نیست. این سبک هنری در همه جای دنیا طرفداران خاص خود را دارد. هنرمندان این عرصه با حمایتهای کمپانیهای بزرگ و با اهداف اقتصادی در لایههای زیرین مخاطب خود را جذب میکنند. در این میان آنچه که موضوع اصلی انتقادات محسوب میگردد، ستارهسازی سیستماتیک این روند است، نه صرفا یک فرد خاص.
علاوه بر این در جامعه ما صداهای متزاحم چنان سرکوب میشود که هنرمند مشهوری، چون نوید محمدزاده، به دفاع از آنچه که در نظرش مطلوب است برنمیآید و نهایتا در میان حملات کاربران و مخالفان، پست حمایتی خود را حذف میکند.
در حالیکه امیر تتلو و کنشهای وی را میتوان مورد مطالعه قرار داد، از فضای پرکنتراست انتقادی یا حمایتی فاصله گرفت و به کنه آنچه در جریان است، پی برد. راه سازندگی از نقد منصفانه و به دور از هیجانات آنی، و با فاصله از برخوردهای حذفی میگذرد. پذیرش طرفداران امیر تتلو و محبوبیت وی، برای بسیاری از هنردوستان کار سهلی نیست. اما واداشتن او به سکوت و حذف صدای متزاحمش گذاشتن سرپوشی بر دیگ جوشان جامعه است. از این طریق نمیتوان به تعالی هنر و بازگرداندن هنرمند به جایگاه واقعیاش رسید. تنها راه موجود برای نیل به این اهداف، پذیرش، مطالعه و نقد است.