به گزارش مشرق، جشنواره جهانی فیلم فجر این روزها با حجم انبوهی از انتقادها در حال برگزاری است. شدت انتقادها تا جایی است که حتی چند تن از مدیران جشنواره نیز آن را به دلایلی ازجمله نبود زیرساختها یا تحریمهای بینالمللی پذیرفتهاند و روی آن صحه گذاشتهاند. این در حالی است که امسال، شاهد پنجمین دوره مستقل جشنواره جهانی از شکل ملی آن هستیم.
در ارتباط با جشنواره، نقدهای بسیاری مطرح است؛ همچنانکه نباید از انصاف گذشت و به چند حسن آن نیز اشاره نکرد اما آنچه در این زمینه عجیب به نظر میرسد، تناقض گوییهای دولتی است که آینده یک جشنواره بینالمللی را به خطر میاندازد.
تناقضگوییهای دولتی!
«رضا میرکریمی» سال گذشته در گفتوگویی از آرامشی سخن گفت که طی آن میتوان برای چند سال، جشنواره جهانی را به نقطهگذاریهایش رساند و جایگاهش را مرتفع کرد. حالا اما رئیس جدید سازمان سینمایی به مانند اسلاف خود، سخن در مورد آینده این جشنواره میکند و اینکه بعد از پایان یافتن این دوره، به تصمیمگیری درباره آن خواهد پرداخت.
بیشتر بخوانیم:
همین اظهارنظرهای فردی سبب شده تا جایگاه یک جشنواره جهانی با سابقه 37 سال، نزد مخاطبان هرچند کمتعداد جهانیاش متزلزل شود. جشنواره فیلم فجر، حالا دیگر تبدیل به یک جریان مستمر شده؛ فرض بگیریم که جشنواره مستقل جهانی را تعطیل کنند. طبیعتاً آن را به بخش ملی میافزایند، بنابراین جشنواره جهانی همچنان باقی خواهد بود. قرار هم نیست به مانند جشنواره فیلم دبی، یک شوی پر سر و صدای زودگذر باشد که به تعطیلی میرسد. بنابراین در وهله نخست، جشنواره جهانی خواهد ماند اما اینکه رئیس سازمان سینمایی در مقابل دوربینها و فلاش دوربین عکاسان، اینچنین در مورد آینده یک جشنواره، آن هم در حین برگزاری، اظهارنظر میکند، قطعاً اقدام هوشمندانه و درستی نیست. آن هم بعد از آنکه وزیر ارشاد در پیامی به مناسبت برگزاری جشنواره، از عدمتحریم سینمای ایران و جشنوارههای ایرانی سخن گفت و بهنوعی بر برگزاری جشنواره صحه گذاشت.
منتقدانش چه میگویند؟
جشنواره جهانی فیلم فجر طی پنج دوره گذشته، حداقل با سه کلیدواژه مشترک از سوی مخالفانش بدرقه شده است: «نخست بحث مالی قضیه، سپس مناسبات دبیر جشنواره با میهمانها و آنهایی که در راس امر گمارده و سپس گمنامی مدعوین و فیلمهایی که در این فستیوال شرکت میکنند.»
در مورد بحث مالی، طبیعتاً زمانی که جشنواره جهانی مستقل نبود و همزمان با فجر ملی برگزار میشد نیز هزینهبردار بود و چهبسا که هزینه اجرایی آن در همان زمان، بیشتر از جشنواره ملی بود. ضمن آنکه در دوره کنونی، سازمان سینمایی به همان اندازهای در این جشنواره بودجه آورده که برای فجر ملی سرمایه کرده بود. بخش دیگری از هزینههای جشنواره توسط شهرداری تهران تقبل شده و بخشهای دیگر را هم اسپانسرها برعهده گرفتهاند. بنابراین انتقاد کنونی مبنیبر هدررفت بودجه بیتالمال در برگزاری فجر جهانی، نمیتواند چندان محلی از اعراب داشته باشد.
در مورد مناسبات «رضا میرکریمی»، بیان چند نکته ضروری است: «نخست آنکه، میرکریمی در شرایطی جشنواره را در دست گرفت که سینمادوستان جهانی، جشنواره کودک اصفهان را بیشتر از جشنواره جهانی فیلم فجر میشناختند. طبیعتاً نخستین راهکار میرکریمی، آشنایی جامعه سینمایی جهانی با این رخداد بود و اینکه قرار بر این بود تا اشل سیاستگذاری جشنواره جهانی، همزمان با استقلال آن، به سمت حرفهایتر شدن طبق استانداردهای روز جهان پیش رود. طبیعی است که میرکریمی باید از دوستانش در جشنوارههای جهانی بهره میبرد. هرچند خود میرکریمی هرگونه مناسبات یا روابط خارج از عرف را در این مسیر نفی کرده اما وقتی میرکریمی در جشنواره توکیو جایزه میگیرد طبیعی است که از دبیر آن جشنواره بهعنوان داور یکی از بخشهای بینالمللی خود استفاده کند. اگر این کار را نکند، از چه کسی برای داوری یا حضور در جشنواره جهانی دعوت کند؟ آن هم در سالهایی که جشنواره جهانی، همچنان رویدادی گمنام در جهان است و باید با بالا رفتن از پلههای این افراد، به شهرتی حداقل در منطقه رسید. همین که «پل شریدر» طی این هفته اعلام کرد که بنا به توصیه «الیور استون» حاضر شده در جشنواره فیلم جهانی تهران حضور یابد، نشان از این رشد آرام شناخته شدن در فضای جهانی و البته استفاده درست از ظرفیتها و پتانسیلهای میهمانان دورههای قبلی جشنواره است.»
در مورد تصدیگری ارکان مختلف جشنواره توسط دوستان میرکریمی هم احساس میشود که نقد درستی صورت نگرفته است. نخست همین که بخشهای مختلف جشنواره توسط چهرههای شناختهشدهای همچون رضا کیانیان، نگار جواهریان، مازیار میری، شادمهر راستین و… اقدام درستی در جذب مخاطبان بیشتر است. سیاست میرکریمی در تبدیل جشنواره فیلم جهانی به یک محفل گرم سینمایی، حداقل در این زمینه، درست بوده است، ضمن اینکه تصدیگری بر مبنای آشنایی قبلی در تمام جشنوارههای حداقل وطنی عرف است. مگر در جشنواره ملی، انتصابها خارج از این قاعده هستند؟ پس چرا در آنجا شاهد این میزان انتقاد از سوی برخی نیستیم؟
در مورد گمنام بودن میهمانان و فیلمهای شرکتکننده در این فستیوال، باید حق را تا حدود زیادی به منتقدان داد. میرکریمی در گفتوگویی عنوان کرده بود که این جشنواره به عمد از ستارهپروری دوری کرده و علاقه چندانی به فرش قرمز و آوردن ستارههای سینمای جهان ندارد. یکی از دبیران جشنواره نیز امسال در گفتوگویی عنوان کرد که تحریمهای اروپا و آمریکا علیه ایران، راه حضور فیلمسازان و فیلمهای بسیاری را محدود کرده است.
این انتقاد درست در شرایطی بر جشنواره جهانی فجر سایه افکنده که این جشنواره در اقدامی عجیب تصمیم گرفته تا خلأ نبود فیلم خوب خارجی را با دعوت از آثار پر سر و صدای داخلی که عموماً نتوانستهاند جواز حضور در جشنواره ملی فجر را به دست آورند، پر کند. در این دوره، بالغ بر 30 فیلم ایرانی در بخشهای مختلف جشنواره حضور دارد که حداقل نیمی از آنها، نخستین رونمایی خود را در این رویداد سینمایی به انجام میرسانند. حال آنکه طی دورههای پیشین جشنواره جهانی، هیچگاه شاهد این میزان حضور آثار ایرانی در جشنواره نبودهایم.
از همین رو، جشنواره جهانی فیلم فجر، به محفلی داخلی تبدیل شده که به مانند جشنواره ملی، هر روز تعداد بسیار زیادی از هنرمندان وطنی در سالنهای چارسو و فلسطین حضور مییابند و جلوی دوربین عکاسان قرار میگیرند اما به مانند جشنواره ملی، نشست خبری پس از پایان فیلم ندارند. وجه ملی جشنواره جهانی بر وجه بینالملل آن چربش بسیاری یافته و صفهای مخاطبان برای تماشای آثار ایرانی، بسیار طولانی شده است، بهطوری که حتی برای یک فیلم خارجی، صفی تشکیل نشد و این قطعاً برای وجهه جشنواره، حداقل نزد مخاطبان خارجی آن پسندیده نیست. به عبارتی، آنچه منتقدان جشنواره جهانی فیلم فجر در مورد حواشی جشنواره مطرح میکنند، چندان اجتنابناپذیر نیست. اتفاقاً گفتههایی است که برای تمامی جشنوارهها از سینما حقیقت و عمار تا فجر ملی مطرح میشود و چندان جای طرح سوال ندارد اما در مورد کیفیت فنی جشنواره و دور شدن از اصل خودش، واقعاً سوالات پررنگی مطرح است که سیاست جشنواره و طراحان آن را تحتالشعاع قرار میدهد اما اصرار بسیاری از منتقدان جشنواره بر کم بودن بن غذا در حالی که یک جشنواره جهانی هیچ خدمات اینترنتیای برای مخاطبانش در نظر نگرفته، نشان از سطحی بودن حجم بالایی از انتقادها دارد.
موافقان جشنواره بر چه اصلی تاکید دارند؟
قطعاً نخستین پارامتری که طرفداران جشنواره جهانی بر آن اصرار دارند، دیده شدن جشنواره مستقل جهانی در قیاس با شکل مختلط قبلی آن است. البته که درست هم میگویند. بخشهایی همچون «دارالفنون»، یک اقدام پسندیده برای معرفی شدن و تبلیغ این جشنواره در مقیاسی جهانی است هر چند که با توجه به عمر پنج ساله جشنواره، هنوز خیلی زود است که بخواهیم عملکرد این بخشها را زیر ذرهبین قرار دهیم.
اما همین که جشنواره جهانی فجر، حداقل در جغرافیای داخلی کشور، تبدیل به جریان شده و سینماگران ما هم آن را جدی گرفته و به آن به چشم آلترناتیو جشنواره ملی برای اکران آثارشان مینگرند، خود امتیازی است که جشنواره مختلط قبلی از آن برخوردار نبود.
حضور سینماگران ولو گمنام بیش از 60 کشور در تهران نیز میتواند وجه تبلیغی خوبی برای شناخت بیشتر جشنواره جهانی فیلم فجر داشته باشد. جشنواره جهانی فجر امسال دست به تدبیر درستی زد. در کاتالوگ جشنواره امسال، در ذیل معرفی هر فیلم، به سوابق آن اثر و حضور در رویدادهای مختلف اشاره شده است که با نگاهی به این رزومه متوجه میشویم که شاکله آثار خارجی حاضر در جشنواره جهانی حداقل برای این دوره، آثاری است که توانستهاند در جشنوارههایی خارج از کشور خود حضور یابند و بعضاً هم جایزه اصلی آن جشنوارهها را از آن خود کردهاند. این نشانهگذاری روی فیلمسازانی که قشر متوسط رو به بالای سینمای کشورشان محاسبه میشوند، میتواند در آیندهای نزدیک برای جشنواره جهانی، مغتنم شمرده شود.
بخشهایی چون بازار و مرور سینمای دیگر کشورها که امسال آلمان و چین را هدف قرار داده نیز میتواند وجوه تعاملی خوبی را میان سینماگران دیگر کشورها به وجود آورد و البته وجه تبلیغی خوبی نیز برای جشنواره جهانی باشد.
مسلم است که جشنواره جهانی فجر، در سالهای آغازین استقلالش، اینچنین باید هدف حجم انبوهی از انتقادها قرار میگرفت. نکته عجیب ماجرا آنجایی است که دبیران جشنواره نتوانستهاند از داشتههای ولو کمتعداد خود در راضی نگهداشتن منتقدانش بهره ببرند. ضمن اینکه نتوانستهاند فضا را به سمت اعتمادسازی و آرامش منتقدانشان سوق دهند. هر چند به لحاظ محتوایی ایرادات عمیقی در کارشان دیده میشود اما نتوانستهاند زمینه را برای رسیدن آرام به آن نقطه مطلوب خود فراهم کنند. طبیعی است که در این شرایط متشنج داخلی، بستر حرفهایگری به آن نحو که مطلوب سیاستگذاری میانمدت و بلندمدت جشنواره است، فراهم نمیشود. دبیران جشنواره جهانی باید خیلی زود زمینه را برای رضایت حداکثری منتقدان پرتعدادشان فراهم آورند و سپس به سیاستهای برونمرزی خود در راستای نیل به استاندارد یک جشنواره ممتاز بیندیشند؛ آنها باید به یاد داشته باشند که راه جشنواره جهانی فجر به سینمای جهان، ابتدا از تهران میگذرد.
*فرهیختگان