به گزارش
گروه بین الملل خبرگزاری میزان؛ اسلام هراسی در سالهای اخیر به صنعت پر منعفتی برای آمریکا تبدیل شده است؛ اگرچه این صنعت هزینههای مالی و جانی زیادی برای کشورهای مختلف در پی داشته و بذر کشتارهای متعددی را رشد داده است.
راهبرد اسلام هراسی که به کرات توسط آمریکا و بعضا برخی از کشورهای غربی برای نیل به اهدافی سیاسی مورد استفاده قرار گرفته، در پی به اصطلاح جنگ آمریکا علیه تروریسم به صنعتی پر سود برای این کشور و پرمخاطره برای مردم بیگناه جهان مبدل شد.
حمله 15 مارس (24 اسفند 1397) یک سفیدبرترانگار به نمازگزاران 2 مسجد در نیوزیلند و قتل عام دستکم 50 نمازگزار جای تردیدی باقی نگذاشت که تنها هدف این حمله مسلمانان بودهاند. پیامی که از این حمله درک شد در واقع به ثمر نشستن بذرهای اسلام هراسی بود که طی سالهای اخیر به انحا مختلف به ویژه در به اصطلاح جنگ آمریکا علیه تروریسم پراکنده شده بود.
آغاز "نسل کشی سفید" قطعا به کشتارهای خونین و خشونت بار دامن خواهد زد.
براساس گزارش 2016 «شورای روابط آمریکایی-اسلامی» (CAIR) و مرکز «یو سی برکلی» در موضوع نژاد و جنس حدود 32 سازمان آمریکایی در حال حاضر "هسته داخلی" را تشکیل دادهاند که هدفش ترویج تعصب یا نفرت نسبت به مسلمانان و اسلام است.
این سازمانها در سالهای 2008 تا 2013 بالغ بر 200 میلیون دلار بودجه در اختیار داشتهاند. ضمن این که به اذعان «ناتان لین» در کتاب «صنعت اسلام هراسی» منتشر شده در سال 2012، یک گروه از کارشناسان نیز مستمرا از طریق چند سازمان خبری تصاویر کلیشهای از اسلام و مسلمانان ارائه میدهند.
این اقدامات سازمان یافته احساسات ضد مسلمانان اعم از تبعیض، خصومت، سوءاستفاده و خشونت را افزایش داده است. براساس گزارش یک سازمان سنجش حملات ضد مسلمانان (MAMA) تنها از ژانویه تا ژوئن 2018 در انگلیس 608 مورد از حمله به مسلمانان گزارش شده است. حملات اینچنینی ناشی از اسلام هراسی به حدی جدی است که کمیسیون اروپا در سال گذشته سازمانی را برای مبارزه با اسلام هراسی در سراسر این قاره ایجاد کرد.
گسترش این پدیده در بخشهایی از آسیا حاکی از شیوع این صنعت دارد. کمپینهای اعتراضی به ساخت نمازخانههای قابل جابجایی در جریان المپیک زمستانی 2018 کره جنوبی، هدف قرار دادن مسلمانان در هند به دلیل خوردن گوشت گاو و حملات سازماندهی شده به مسلمانان روهینگیایی در میانمار در پی انتشار سخنانی علیه مسلمانان از این جملهاند. امری که با توجه به گسترش رسانههای اجتماعی به ترویج گفتمان اسلام هراسی که تهدیدی جدی برای اسلام و مسلمانان محسوب میشود، و نیز افزایش نفرت دامن خواهد زد.
باید توجه داشت که عوامل مختلفی اعم از اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و داخلی در بروز اسلام هراسی در جوامع آسیایی نقش دارند. اما این موضوع نباید سبب غفلت از نقش غرب به ویژه آمریکا در دامن زدن به این موضوع تلقی شود. حضور مبلغان آمریکایی در کشورهای آسیایی که به تحریک احساسات ضد اسلامی کمک میکنند، گروههای افراط گرای تحت حمایت غرب که از خوراک آماده اسلام هراسی برای تندتر کردن حملات خود استفاده میکنند و از همه مهمتر سیاستمداران غربی به ویژه آمریکایی از عوامل مهم تندتر کردن آتش اسلام هراسی در آسیا هستند.
به طور مثال در رشته حملات اخیر به سریلانکا که منجر به کشته شدن دستکم 360 نفر شد، تاثیر عوامل مذکور به خوبی مشهود است. «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا که در پی حملات تروریستی «کرایست چرچ» نیوزیلند از به کاربردن کلمه تروریستی برای توصیف این جنایت به دلیل ارتکاب آن توسط یک سفیدبرتر انگار خودداری کرده بود، بلافاصله در پیام همدردی خود با سریلانکا از عبارت "حمله تروریستی" استفاده کرد. انتساب این حمله به یک گروه اسلامی که قصد تلافی حملات کرایست چرچ را داشته از دیگر گامهای صنعت اسلام هراسی است که تلاش دارد شکاف اسلام و سایر ادیان را تعمیق کند. ادعای انتقام جویانه بودن حملات سریلانکا ساعتی پس از انتشار آن، از سوی «جاسیندا آردرن» نخست وزیر نیوزیلند تکذیب شد. وی در این رابطه گفت، در تحقیقات انجام شده در این مورد تاکنون مدرکی دال بر ارتباط این دو اقدام مرگبار پیدا نشده است.
از سوی دیگر رسانههای اجتماعی نیز وارد این جریان شده و اقدام به ترویج این صنعت نمودهاند. به طور مثال، شبکه اجتماعی فیس بوک، در صفحه فیس بوکی بحران سریلانکا ویدیوئی از این انفجارها را منتشر کرد. در توضیح این ویدئو نوشته شده است:" آیا میتوانیم همه مسلمانان را بیگناه بدانیم؟ "
تاثیرگذاری این رسانهها به حدی است که دولت سریلانکا در ساعات اولیه این حادثه تروریستی اقدام به مسدود کردن کلیه رسانههای اجتماعی کرد تا از انتشار اخبار مجعول و محرک پیشگیری کند.
درمجموع باید گفت که دنیای به شدت قطبی شده، تفاوتهای افراد بیش از پیش اهمیت مییابند. برخورد نیوزیلندیها با مسلمانان در پی حادثه تروریستی در این کشور گامی هرچند کوچک، اما مهم برای مقابله با صنعت اسلام هراسی است که دولت آمریکا از طریق استراتژی "مبارزه با تروریسم" آن را قوت بخشیده است.