ماهان شبکه ایرانیان

وبلاگ مشرق

غسل تعمید تقی‌زاده‌های جدید به دست یک حجت‌الاسلام!/ حجاریان می‌گوید، اقتصاددان‌ها می‌نویسند

اصرار بر رفتار اپوزسیونی «تحریم انتخابات» و «شرط‌گذاری برای نظام» همچنان در میان اصلاح‌طلبان ادامه دارد!

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***


غسل تعمید «تقی‌زاده‌های جدید» به دست یک حجت‌الاسلام!

فردی به نام «محمد سروش محلاتی» که برخی محافل اصلاح‌طلب او را آیت‌الله و برخی دیگر حجت‌الاسلام می‌نامند به تازگی طی اظهاراتی در سالگرد درگذشت مرحوم صادق آئینه‌وند با اشاره به اظهارات معروف «حسن تقی‌زاده» از رجال عصر پهلوی که گفته بود "ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگی‌مآب شود و بس" تصریح می‌کند:

«حال که سخن از تقی‌زاده به میان آمده، اجازه دهید در داخل پرانتز به نکته‌ای اشاره کنم، سال 1339 تقی‌زاده دو سخنرانی کرد که همان زمان به چاپ رسید؛ هم در مجله «یغما» و هم به صورت مستقل. عنوان این دو سخنرانی «اخذ تمدن غربی» که در این دو سخنرانی بحث می‌کند که ما در زمینه مواجهه با تمدن غرب و تمدن جدید چه باید بکنیم؟»

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران، ایبنا، او می‌افزاید:

«درست بر عکس آنچه که به او نسبت داده می‌شود که او اصلاً به ریشه‌ها و مایه‌های تمدن اسلامی و ایرانی اعتنایی نداشت، در این دو سخنرانی توضیح می‌دهد آن جمله‌ای که من گفته‌ام به چه معنا و مقصودی بوده است. آیا مقصود من درست درک شده یا نشده؟ این نکته را به این لحاظ پیش کشیدم که شخصی مانند تقی‌زاده نظری داشته و این نظر می‌تواند درست یا نادرست باشد و مورد نقد قرار بگیرد، به لحاظ شخصی اهمیت چندانی ندارد اما این برای ما مهم است که در مواجهه با فرهنگ بیگانه اصالت فرهنگی ریشه‌های خودمان را شناخته باشیم.»

سروش‌محلاتی ادامه می‌دهد:

حال از مجله «یغما» سال 1339 این جمله را برایتان می‌خوانم: "چنانچه اغلب می‌دانند اولین نارنجک تسلیم به تمدن فرنگی –را- 40 سال قبل بی‌پروا انداختم و چون این عقیده قدری افراطی دانسته شد، بهتر است خودم قبل از خاتمه حیات، توضیح دهم منظور من از آن تمدن، روح تمدن، فهم، پختگی، رشد اجتماعی، آزاداندیشی و خلاص از تعصبات افراطی، متانت فکری، وطن‌دوستی محکم است که هنوز به این مرحله رشد نرسیده‌ایم."
تقی‌زاده بحث‌های دیگری نیز دارد و واقعاً آن دو خطابه از این نگاه خواندنی است و موضع برخی از رجال فکر و اندیشه را در کشور ما نشان می‌دهد. این یک جریان در حوزه اصالت داشتن یا نداشتن ریشه است حال اگر شما شخص را در ردیف نخست، دوم یا سوم قرار دهید برای ما موضوعیت ندارد...

این فرد در تتمه اظهارات خودش پیرامون تقی‌زاده تصریح می‌کند:

دوش و خزینه مثالی برای 60، 70 سال قبل است. بلی، وقتی لوله‌کشی به جامعه ما در گذشته رسید، چنین عکس‌العمل‌هایی به دنبال داشت. اگرچه این اعتراض اختصاص به لوله‌کشی آب نداشت بسیاری از ابزارهای دیگری هم که طی دهه‌های بعد آمد، با عکس‌العمل‌های مشابه آنچه اشاره شد، مواجه می‌شد. امروز نیز هم در دانشگاه، حوزه علمیه و هم در جامعه چنین عکس‌العمل‌هایی نسبت به ورود تکنولوژی از سایر کشورها داریم.آنها افرادی هستند که وقتی می‌گویند اسلام ناب، یعنی ظهور حضرت‌ولی‌عصر در شرایطی اتفاق می‌افتد که تمام آثار این فرهنگ بشری به طور کلی از بین خواهد رفت و ما به گذشته برمی‌گردیم ![1]

*تقی‌زاده همان فردی است که مقام معظم رهبری چندی قبل در بیانات خود پیرامون او فرمودند:

«در داخل بعضی‌ها متأسفانه غرب را بزک می‌کنند. بدی‌های غرب را توجیه می‌کنند. روتوش می‌کنند. نمی‌گذارند افکار عمومی متوجه بشود که همین دولت‌های ظاهرالصلاح مثل فرانسه، مثل انگلیس، مثل دیگران، در باطنشان چقدر شیطنت و شرارت وجود دارد. بزک می‌کنند اینها را...

مثل تقی‌زاده. در دوره طاغوت، آدمی مثل تقی‌زاده گفت ایران باید از فرق سر (به این مضمون) تا ناخن پا غربی بشود. یعنی سبک زندگی در ایران باید غربی بشود. امروز هم «تقی‌زاده‌های جدید» از این حرف‌ها می‌زنند. البته به این صراحت نمی‌گویند. اما مضمون حرفشان این است .»[2]

لازم به اشاره است که صحبت‌های معروف تقی‌زاده در محل باشگاه مهرگان که سروش محلاتی نیز به آنها اشاره می‌کند هرگز رافع صحبت‌های اول او و به عبارتی به معنی توبه پر اصرار او نیستند.

تقی‌زاده در این صحبت‌ها هم دست از بزک غرب برنداشته، به مثبتات سبک زندگی اسلامی_ایرانی اشاره‌ای ندارد و همچنان اشاره دارد که راه پیشرفت از دالان غرب می‌گذرد.

بدیهیست که اشاره به وطن‌دوستی در این فرایند هیچ جایگاهی ندارد و به عبارتی، بود و نبودش بی‌توفیر است.

ما در اینجا همچنین از ژست‌های آقای سروش‌محلاتی هم می‌گذریم که حوزه علمیه و دانشگاه‌ها را جبهه‌گیرنده در مقابل «دوش و خزینه» عنوان می‌کند! و یا ابراز می‌کند حالا که سخن به تقی‌زاده رسید! اما در ادامه اظهارات او را از روی خطوط نشریه یغما می‌خواند...

از نگاه تحلیلی باید اشاره کرد که علت غسل تعمید تقی‌زاده توسط این فرد؛ همان بستگی گفتمانی است که تقی‌زاده‌های امروز با تقی‌زاده‌ی پدر! دارند.

به این معنی که یک نگاه گذرا به مواضع برخی چهره‌ها و تئوریسین‌های اصلاح‌طلب به روشنی نشان می‌دهد که آنها چگونه همچون سلف خویش، راه حل تمام مشکلات را لیبرالیسم می‌دانند، با اسلامی شدن معقول علوم انسانی مخالفت می‌ورزند، ایران و ایرانی را مستبد، خشن، حسود و مخالف با فناوری معرفی می‌کنند و ظرفیت‌های وطنی را جز با کمک غرب در دسترس نمی‌بینند!

درباره سروش‌محلاتی که به اصلاح‌طلبان نزدیک است گفتنی‌های بیشتری نیز وجود دارد....

از جمله اینکه او معتقد است مردم ایران شاد نیستند چون حسین (ع) را محور قرار داده‌اند، خیمه‌های امام حسین (ع) در ایران شده‌اند مراکز فحّاشی! جمهوری اسلامی مشکل عقل دارد، اعضای فعلی خبرگان، خبره نیستند و یک نگاه فراگیر در حوزه هست که مشکلی با نبود «ولایت فقیه» ندارد ![3]

***

حجاریان می‌گوید، اقتصاددان‌ها می‌نویسند...

«حسین راغفر» و «احسان سلطانی»، از چهره‌های اقتصاددان که چندی است تحت عنوان «گزارش اقتصادی به مردم» بیانیه‌های به شدت سیاه‌نما و ناامیدانه‌ای را پیرامون وضعیت اقتصادی کشور منتشر می‌کنند، در شانزدهمین بیانیه خود که در خبرگزاری ایلنا منتشر شده، آورده‌اند:

«آخرین دهه قرن چهاردهم شمسی،"دهه از دست رفته" اقتصاد ایران است. در کنار ناکارآمدی و فساد در دولت‌ها، دو شوک ارزی-تورمی که شوک سال 1397 بزرگترین در تاریخ کشور است و تحریم‌های سنگین، "رشد اقتصادی بی‌کیفیت و پایین، غیر مردمی شدن اقتصاد، بالاترین میزان سقوط ارزش پول ملی، سرمایه‌گذاری ناچیز و فرسودگی بخش‌های مولد، سلطه بخش‌های مالی و رانتی بر فعالیت‌های مولد، رکود تورمی مزمن، اخذ مالیات سنگین نامرئی تورمی از طبقات پایین و متوسط، تنزل مستمر درآمد و سطح معیشت عامه مردم و افزایش فقر و نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی" را به همراه داشته است.»[4]

*یکی از بدترین آسیب‌های جوامع، هنگامی بروز می‌کند که چهره‌های منتصب به خواص و نخبگان، گوی عوام‌زدگی را بربایند و ضمن پا گذاشتن بر مصلحت، حرف‌های ناآگاهانه را تکرار کنند...

خوب است در فاز اول اینطور در نظر بگیریم که تمام حرف‌های ذکر شده از سوی این دو اقتصاددان، حرف‌های صحیحی هستند و اقتصاد ایران همانگونه که در بالا تصویر شده؛ ویرانه‌ای بر باد رفته شبیه به کشورهایی مثل زئیر، اوگاندا و یا ونزوئلاست!

اکنون سؤال اینجاست هنگامی که دشمنان کشور مشغول خط و نشان کشیدن هستند، کشور در معرض تهدیدهای روانی است، اپوزسیون داخلی صراحتاً مشغول دادن «آدرس خیابان» به مردم است و دولت هم بحث نظارت بر قیمت‌ها را طوری به حال خود رها کرده که قوه قضائیه مجبور به ورود به عرصه شده است؛ آیا بیان چنین حرف‌هایی رواست؟!

آیا رجال کشورهای با اقتصاد برباد رفته! حاضرند بند مورد اشاره از بیانیه این دو رجل اقتصاددان ما را منتشر کنند و اینچنین مشغول بدگویی از وضعیت کشور خودشان باشند؟

ما قضاوت درباره این مسئله را به عقل و خرد و خوانش تاریخ واگذار می‌کنیم.

و اما در فاز دوم، ناراستی‌ها و کم‌گویی‌های بزرگی در اظهارات این دو فرد وجود دارد.

ناراستی‌ها و کم گفتن‌هایی که علل و انگیزه آن برای ما نامشخص است اما در اینکه غایت چنین حرف‌هایی به «فتنه اقتصادی» منجر خواهد شد هیچ شکّی نیست. خاصّه وقتی که در سوی دیگر اردوگاه اصلاحات، تئوریسین‌های این جریان خاص سیاسی مشغول دادن گِرای خیابان به مردم با استفاده از همین سیاه‌نمایی‌ها هستند!

البته مشکلات زیادی به دلیل برنامه‌های ستاد مشترک دولت و اصلاحات در اقتصاد کشور بروز کرده است و بحث نظارت بر قیمت‌ها نیز عملاً به حال خود رها شده است و دولت اصلی‌ترین وظیفه خود را در اقتصاد انجام نمی‌دهد!

اما آیا فضای فعلی دلیلی بر صحبت‌های غیر آکادمیک و حرف‌های من‌عندی و بعضاً نادرست اقتصادی است؟!

از جمله اشکالات صحبت‌های این دو اقتصاددان آن است که بر خلاف ادعای مطرح شده؛ نابرابری اقتصادی در ایران یا همان «ضریب جینی» نه تنها کاهش نیافته بلکه بهبود نیز یافته است.

آماری که سازمان ملل نیز درباره ایران مهر تأیید بر آن نهاده [5] و شیوع رفتارهای قشر متوسط مثل رکوردشکنی فروش فیلم‌های سینمایی، شیوع خرید خودرو، ازدیاد نقدینگی در پس‌اندازهای شخصی و… از تعیّنات آن است.

ادعای دیگر این دو اقتصاددان مبنی بر «تنزل مستمر درآمد و سطح معیشت عامه مردم» نیز در حالی است که علیرغم تمام مشکلات اما میزان افزایش سالیانه حقوق در ایران همواره نرخ تورّم را بصورت سایه به سایه تعقیب کرده است و طی 4 دهه گذشته، تورم ناشی از عدم توازنهای اقتصادی، چندان نتوانسته قدرت خرید کارگران و اقشار مستضعف را هدف قرار دهد .[6]

در بحث ادعای افزایش فقر نیز آمارهای جهانی اتفاقاً از کاهش چشمگیر فقر مطلق در ایران خبر می‌دهند.

از مقولات کلی و بلااثبات مثل فرسودگی بخش مولد، ادعای اخذ مالیات از طبقات پایین و غیره نیز بگذریم...

سؤال اصلی‌تر اینجاست که چرا این دو نفر به جای بیان آمار ذکر شده توسط مجامع بین‌المللی و یا بیان اینکه مردم ایران در حال دریافت ارزان‌ترین نان، سوخت و مالیات جهان هستند و پیش بینی رشد اقتصادی ایران پس از امسال (که منفی است!) تا 4 سال بعد مثبت خواهد بود؛ طریقی دیگر برگزیده‌اند و حرف‌هایی می‌زنند که با صحبت‌های اخیر محمدرضا تاجیک از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب که گفته است «دلیلی برای صبر مردم نمی‌بینم »[7] تطابقی صد در صدی دارد؟!

ما در اینجا صحبت‌های چندی قبل سعید حجاریان، دیگر تئوریسین اصلاح‌طلبان را نیز نقل می‌کنیم و قضاوت را به مردم واگذار می‌کنیم:

«من گمان دارم، سال آینده همین روزها، فشارهای اقتصادی و معیشتی بر مردم زیاد می‌شود و آن‌ها فارغ از بحث سیاسی نه‌تنها به صندوق رأی بلکه از تمام سیستم اداره کشور قطع امید می‌کنند. یعنی، نه اصول‌گرا و اصلاح‌طلب می‌شناسند و نه به مجلس و دولت اهمیت می‌دهند. از این جهت انتخابات از معنا تهی می‌شود .»[8]

او البته در کنار این صحبت‌ها، وعده رویارویی مردم و نیروهای نظامی را هم داده است.

***

اصرار چپ‌ها بر رفتار اپوزسیونی «تحریم انتخابات» و «شرط‌گذاری برای نظام»!

«هادی غفاری»، از فعالان اصلاح‌طلب در بخشی از مصاحبه با شماره شنبه گذشته روزنامه آرمان امروز درباره انتخابات مجلس یازدهم در اسفندماه امسال که جریان چپ زمزمه «حضور مشروط» در آنرا مطرح کرده، اظهار کرد:

«صندوق آرا نباید از سر ناچاری و استیصال باشد. کسی که قرار است در انتخابات شرکت کند نباید به این قضیه فکر کند با صندوق رأی به‌جای اینکه در چاه بیفتد در چاله بیفتد بهتر است. باید شرایطی رخ بدهد که مردم بین خوب و خوب‌تر انتخاب کنند و موازنه منفی جای خود را به موازنه مثبت در این زمینه بدهد. تنها در این شرایط است که اصلاح‌طلبان هم خود در انتخابات شرکت می‌کنند وهم توده‌های مردم را دعوت می‌کنند در انتخابات حضور پیدا کنند. اگرشرایط به این شکل رقم نخورد و رأی ما تنها زینت‌المجالس باشد اصلاح‌طلبان انگیزه‌ای برای دعوت از مردم برای حضوردر پای صندوق‌های رأی نخواهند داشت.»

او سپس در پاسخ به این سؤال که «اگر رویکرد نهادهای نظارتی مانند انتخابات اخیر بود و دوباره چهره‌های رده اول جریان اصلاحات فرصت حضور در صحنه را پیدا نکردند، اصلاح‌طلبان چه استراتژی در پیش خواهند گرفت؟» می‌افزاید:

در چنین شرایطی اصلاح‌طلبان تکلیفی برای حضور در انتخابات ندارند. من با صراحت عنوان می‌کنم که ما دیگر مجبور نیستیم به کسانی که نمی‌شناسیم رأی بدهیم. ما تنها به کسانی رأی خواهیم داد که نسبت به آنها شناخت کافی داشته باشیم و از سابقه آنها اطلاع داشته باشیم. در غیر این صورت دلیلی برای حمایت از افرادی که هیچ شناختی از آنها نداریم وجود ندارد. [9]

*تئوری‌های غیر دموکراتیک تحریم انتخابات و یا حضور مشروط منجر به تحریم! نخستین بار در صحبت‌های حجاریان و تاجزاده مطرح شده است [10] و اصلاح‌طلبانِ دیگر در پیامد آنهاست که جرأت بیان چنین حرف‌های مغایر با دموکراسی را به خود داده‌اند.

قبل از این، عبدا… ناصری، عضو شورای مشورتی اصلاحات نیز در اظهاراتی با اشاره به انتخابات پیش رو گفته بود: معتقدم اصلاح‌طلبان باید صراحتاً انتخابات مشروط را اعلام کنند، همان پیشنهادی که آقای تاج‌زاده پیش از این به صراحت اعلام کرده بود. حضور در مجلس تحت شرایطی معنا دارد که بتوانند چهره‌های کارآمد و توانمند خود را روانه مجلس کرده و از فیلترهای نظارتی رد کنند وگرنه با تجربه مجلس فعلی و لیست ناکارآمد امید معتقدم که این دوره دیگر نمی‌توان راهبرد اقلیتی را به‌کار برد و انتخابی کرد؛ بدین معنا که مجلسی روی کار بیاید که الزاماً مجلس نهم نباشد .[11]

منظور اصلاح‌طلبان از شرط‌گذاری این است که یا شورای نگهبان چهره‌های مسئله‌دار و فتنه‌گر این جریان را برای انتخابات پیش رو و حضور در مجلس تأیید می‌کند و یا اینکه ما زینت‌المجلس نخواهیم بود و در انتخابات شرکت نمی‌کنیم!

جدای از اینکه این رفتار در هر نظام سیاسی دیگری مساوی با «خیانت» است اما باید دانست که رعایت قوانین موضوعه یک کشور و تن دادن به به الزامات سیاست، بخشی از مانیفست و هویت سیاسی تمام جریانات سیاسی است که قصد اسلحه کشیدن به روی حاکمیت و مردم را ندارند.

ستاد اصلاحات نبایستی انتظار داشته باشد که بتواند برای شورای نگهبان و یا نهادهای کلان حاکمیت تعیین تکلیف کند و جالب آنکه در این تعیین تکلیف نیز چهره‌های پرونده‌دار خود را به بدنه نظام تزریق کند.

جالب آنکه مردم هم‌اکنون هزینه تزریق نیروهای چپ در بدنه دولت و شهرداری را می‌پردازند که شاهد این گرانی‌های لجام گسیخته، پراید 50 میلیونی و کاهش ارزش پول هستند. فلذا دیگر کسی منتظر اصلاح‌طلبان در سایر مناصب کلیدی نظام نیست.

در اینجا لازم به اشاره است که چپ‌ها در حالی مشغول ترساندن نظام اسلامی از تحریم انتخابات و یا شرط‌گذاری برای حضور هستند که رفتار اپوزسیونی تحریم انتخابات در جبهه اصلاحات مسبوق به سابقه است و آنها پیش از این، انتخابات‌های مجلس هفتم و مجلس نهم را نیز صراحتاً تحریم کرده بودند.

تحریم‌هایی که به گفته کسانی از خود این جریان، موجب ضرر بیشتر آنها در فضای سیاست شد.

***

1_ http://ibna.ir/fa/doc/report/242913

2_ mshrgh.ir/945769

3_ mshrgh.ir/927542

4_ http://khabarfarsi.com/u/69253394

5_ https://tn.ai/1645720

6_ mshrgh.ir/947044

7_ mshrgh.ir/948908

8_ mshrgh.ir/938200

9_ http://www.armandaily.ir/fa/print/main/254852

10_ mshrgh.ir/938200

11_ mshrgh.ir/953289

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان